جهان بینی در ورزش
دستور جلسه این هفته جهانبینی در ورزش است، مقوله جهانبینی که روزی آقای مهندس دژاکام برای درمان اعتیاد مطرح کردند، امروزه میبینیم که برای هر کاری یا هر درمانی مورداستفاده قرار میگیرد، در پرتو به همین جهانبینی و نوع نگاه صحیح است که افراد کنگره در کنار هم به کمک و یاری هم میشتابند.
کنگره ۶۰ از تجربیات آقای مهندس دژاکام ریشه گرفته است، در این میان ورزش در کنگره هم در اثر مشکلات و مسائلی بود که درگذشته، براثر نبود مکان آموزشی برای اعضای کنگره به وجود آمده بود که از درون مسائل باتدبیر و تفکر آقای مهندس ورزش کنگره ۶۰ هم نمایان شد، وازاین بابت سپاسگزاریم و به خود میبالیم.
همانگونه که در قدیم قبل از اینکه به یک فردی فنون پهلوانی را یاد بدهند، اول منش و خلاق و رفتار پهلوانی را یادشان میدادند که امروزه در کنگره ۶۰ این عمل را با جهانبینی، معنی میکنیم وقتی جهانبینی در کنگره کنار ورزش قرار میگیرد ورزش را مکمل درمان میداند.
وقتی فردی در کنگره ۶۰ حضور دارد در هر جایگاه خدمتی که باشد باید در یکرشته ورزشی فعالیت داشته باشد. نوع نگاه ما به ورزش صرفاً برای سلامتی بیشتر و تندرستی و کامل کردن درمان است که البته در طول سفر اول در قسمت مسافران حتماً باید با اجازه راهنما و با تمایل و توانایی و علاقه باشد که از ورزشهای سبک مثل دارت شروع میشود و با ورزشهای سنگین مثل راگبی پایان مییابد.
در اثر استفاده مؤثر و درست از ورزش کردن، در جریان سلامتی و درمان نتایج فوقالعادهای به دست میآید، اما وقتی بدون احتیاط به کار گرفته شود مشکل به وجود میآورد، افرادی که اعتیاد به مواد مخدر دارند و یا کسانی که ازنظر روحی و روانی دچار بیماری هستند، مشکلات جسمی مثل افتادگی گردن و شانهها و رنگپریدگی و...دارند که در مقابل تمرینات بدنی و ورزش چهره فرد را زیرورو میکند و از چاقی جلوگیری میکند و مواد شبه افیونی مثل دوپامین و اندورفین تولید بیشتری دارند که باعث میشود فرد انگیزه و عشق و امید برای زندگی کردن پیدا کند.
این همان تجربیات عملی و علمی هست که میگوید انسانها میتوانند تغییر کنند، وقتی آموزشهای جهانبینی که با دانایی شروع میشود و به دانایی مؤثر تبدیل میشود میتوان چنین برداشتی کرد که (مصرفکنندگان حرفهای دیروز قهرمانان سالم امروز هستند) طبق صحبتهای چهارشنبه آقای مهندس که از طریق اینستاگرام پخش زنده داشت، مشارکتکنندگانی که عضو تیم ورزش راگبی بودند، بعدازاینکه پیام درمان قطعی اعتیاد که تعادل جسم روان و جهانبینی است، میدادند باافتخار از گذشتهای که داشتند و تغییراتی که در جهت مثبت کرده بودند و حس و حالی که امروزه دارند، صحبت میکردند و این پیام نشان میداد که چه قدمهای عظیمی را به سمت رهایی و سلامتی و موفقیت و حال خوش برداشتهاند و چه بردها و چه آموختنهایی که بدون باخت سپری کردهاند، چون شعار کنگره را که میگوید (میبریم یا میآموزیم، باختی در کار نیست) را به زیبایی درک کردهاند.
خلاصه گزارش کارگاه آموزشی یکشنبه ۶ آذرماه
خلاصه سی دی ساختارهای درون
کارگاه آموزشی یکشنبه ۱۵ آبان ماه
خلاصه سی دی یین و یانگ (متن)
در ابتدا میخواهم تعریفی از" یین و یانگ " داشته باشم. علامتی است به شکل دایره که یک قسمت آن سیاه و یک قسمت سفید است .در وسط قسمت سیاه یک لکه سفید و در قسمت سفید یک لکه سیاه وجود دارد و کل دایره به موجودیت یا زندگی و هستی اشاره میکند که بخش سفید مربوط به بخش الهی و مثبت قضیه و بخش سیاه مربوط به بخش تاریکی و منفی قضیه است و در فلسفه شرق به این مسئله چرخه یین و یانگ میگویند. به زبان چینی " یین " به معنی جوانی و خامی و تاریکی است و " یانگ " هم به معنای پختگی و خرد و پیری است که البته منظور از پیری ، فرتوتی نیست بلکه همان خرد است .
یادم میآید وقتی بچه بودم وقتی برای کسی کاری انجام میدادم مخصوصاً" برای بزرگترها مثل پدربزرگم حتی یک لیوان آب میبردم به من میگفت: "پیر شی " من خیلی از این حرف ناراحت میشدم و با گلایه فراوان نزد مادرم میرفتم و شروع میکردم به گریه کردن که بابابزرگ به من میگوید: "پیر شی" من دوست ندارم پیر شم . ولی وقتی بزرگتر شدم فهمیدم که " پیری " به معنای پختگی و خرد است یعنی خردمند شوی وب ه این نتیجه رسیدم که زمان جوانی واقعاً خام و بیتجربه هستی .
تمام موجودات هستی دارای دو بخش در درون خود هستند و این دو بخش دائماً در حال در گیری میباشند یک زمان قسمت تاریکی و منفی رشد و غلبه پیدا میکند و یک زمان هم قسمت مثبت و روشنایی ، حالا این قضیه درگیری این دو بخش تا کی ادامه پیدا میکند ، بستگی به فرد و قدرتهای درونیاش دارد و در نهایت باعث حرکت و عامل تغییرات میباشد . اگر بخش منفی و تاریکی غلبه و رشد کند انسان به طرف کارهای خلاف و ضد ارزشها می رود ولی اگر بخش مثبت و روشنایی رشد و غلبه پیدا کند انسان به طرف ارزشها می رود حالا اگر قدرت فرد در قسمت منفیها بیشتر باشد ، قسمت الهی و روشنایی کوچکتر میشود و تاریکی همه جا را میگیرد ولی باز قسمت کوچکی از وجود آدمی ،سیاهی را نمیگیرد و این قسمت کوچک از بین نمی رود . به نظر من هیچوقت انسانها ، بدِ مطلق نمیشوند و حتماً یک نقطه مثبت ، در درونشان است و هیچ انسانی هم ، خوبِ مطلق نمیشود و حتماً یک نقطه منفی در درونشان است - البته به جز انبیا . یعنی رشد یانگ ( خرد و روشنایی ) در درون یین ( خامی و تاریکی ) .
اگر انسانی بخواهد روشناییها را تجربه کند و آن را بفهمد و به آن وارد شود حتماً باید تاریکیها را تجربه کند نه این که به صورت عمدی خودش را درون تاریکیها بیندازد ، بلکه تاریکیها در مسیرش قرار میگیرند اما زمان و میزانش بستگی به نفس انسان و خواسته درونیاش دارد .. هر چقدر روشنایی بخواهد عمیق تر باشد تاریکیهای درون بیشتر و عمیق تر میشود . حالا این کشمکش چه زمان تمام میشود ؟
به عنوان مثال یک مصرفکننده مواد را در نظر بگیرید شخص وارد اعتیاد میشود یک مدتی میگذرد و متوجه تخریبها میگردد و شروع میکند به مبارزه کردن موادش را کم میکند ، سقوط آزاد و سم زدایی می رود در این جا تاریکی را عقب می زند ولی باز به علت نبرد درون و جنگ بین عقل و نفس نمیتواند و دوباره تاریکی میآید و روشنایی را پس می زند و این کشمکش ادامه پیدا میکند اما قضیه این جاست که بعد از هر مبارزه که فرد مصرفکننده شکست میخورد ، بیشتر به درون تاریکی فرو می رود و تاریکی و ضد ارزش باقدرت بیشتری بر میگردد و در نهایت همان موادی را که قبلاً استفاده می کرده حالا با دز بیشتر مصرف میکند و یا اینکه ماده دیگری به مصرف او اضافه شده است.