بایگانی ماهانه: قالب تاریخ آرشیو به صورت ماهانه

خلاصه سی دی منیت

نیت در تمام سطوح مختلف وجود دارد. 

منیت چگونه شروع به رشد می‌کند ؟ چطور متولد می‌شود ؟ در چه زمینه‌هایی تخریب به وجود می‌آورد و چه بلایی سر صور پنهان انسان می‌آورد ؟  منیت  احساسی است ناشی از اینکه که شخص جایگاه خود را بالا تر از آنچه هست تصور می‌کند . نقطه شروع خیلی مسئله مهمی است و شرط اصلی برای منیت این است که شخص در هستی شروع به حرکت  کند ؛ موفقیت‌هایی در زمینه کار , مقام , علم به دست آورد و بتواند در آن زمینه بدرخشد ، توانایی‌هایی را به دست آورد و استعدادها را در خود شکوفا کند در آن موقع شرط لازم برای منیت را دارد وگرنه کسی که توانایی ندارد نمی‌تواند منیت داشته باشد. کسی که ریاضی را خوب متوجه می‌شود در علم ریاضی ، کسی که خوب ساز می زند در ساززدن و کسی که هنر خوب پول در آوردن را بلد است در زمینه کسب‌وکار دچار منیت می‌شود .

چگونه منیت متولد می‌شود؟ موقعی که در یک جمعی کاری انجام می‌دهیم که دیگران نمی‌توانند انجام دهند و یا در مسابقه طوری مسابقه می‌دهیم که از همه بازیکنان بهتر بازی می‌کنیم و یا در بین حاضرین بهتر از همه صحبت می‌کنیم به طوری که جمع تحت تأثیر قرار می‌گیرند ، مورد تشویق دیگران قرار می‌گیریم و از این تشویق انرژی در درون ما به وجود می‌آید  و لذت خاصی به ما دست می‌دهد .  به صورت ناخودآگاهمی گردیم که چطور این لذت در ما به وجود آمده و شروع به مقایسه کردن خودمان با دیگران می‌کنیم .  تا این لحظه اتفاقی نیفتاده است .اصل قضیه اینجاست .اگر دانایی و ظرفیت کم باشد پاسخ به این سؤالات و نتیجه این است که تو از بقیه خیلی جلوتر هستی بیشتر از دیگران می‌فهمی , درک و شعور و فهم تو بالاتر است ماهیت و ساختار تو با دیگران فرق می‌کند.

وقتی این نتیجه استخراج شد از همین جا منیت شروع می‌شود ولی اگر دانایی بالا باشد از قیاس خود با دیگران این نتیجه را نمی‌گیرد . چون شخص دانا می‌داند که انسان جهات گوناگونی دارد و با مقایسه یک پارامتر و آن هم در یک زمان کوتاه چنین نتیجه‌ای نمی‌توان گرفت ؛ مثلاً دو ماشین در کنار هم را باهم مقایسه کنیم که چون سپر این ماشین تمیز تر از ماشین دیگر است پس این ماشین خیلی بهتر است . درحالی‌که ماشین صدها قطعه دیگر هم دارد و می‌توان گفت که انسان صدها هزار برابر ماشین قطعه و پارامتر دارد. پس موقعی که دانایی اندک باشد ما با قیاس در مورد توانایی  خودمان به این نتیجه می‌رسیم که ماهیت و ساختار بهتری داریم .این در ما باور ذهنی به وجود می‌آورد و  مسیر ما را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد . به چه صورت ؟ به این صورت که ما جایگاه خودمان را در هستی گم می‌کنیم و نمی‌دانیم که در چه جایگاهی هستیم .

وقتی جایگاهمان را گم کردیم خیلی اتفاقات می‌افتد ؛ مثلاً در شهر کرمان هستیم فکر می‌کنیم در تبریز هستیم ،در نقشه نگاه می‌کنیم و محاسبات را بر اساس شهر تبریز انجام می‌دهیم درحالی‌که تمام حرکات و محاسبات اشتباه است . تازه این قسمت ساده کار است . مسئله دیگر توقع احترام  رتبه ۵ یا  یک دکتر را داریم و فکر می‌کنیم که دکتر هستیم در صورتی که رتبه ۲ و سیکل هستیم . همین باعث می‌شود در درون ما خشم و تنفر به وجود آید و به هم بریزیم . مفهومی به نام تنافر یا جدایی( دور و  فاصله‌دار ) .

تنافر : دو خطی که در فضا هیچ ارتباطی به هم نداشته باشند این دو خط از هم متنافر هستند. 

اولین محصولی که منیت در انسان به وجود می‌آورد جدای اینکه در هستی جایگاه خود را از دست می‌دهد تنفر است .

حالا ببینیم چه چیزهایی با تنفر همگام هست ؟

وقتی احترامی که در خور آن هستیم به ما می‌شود به هم می‌ریزیم چون توقع احترام بیشتری را داریم ؛در صورتی که اگر ما بدانیم کجا هستیم چنانچه دیگران هم  جایگاه ما را نادیده بگیرند ممکن است ناراحت شویم ولی دچار تنفر نمی‌شویم . حالت‌هایی مثل خشونت ، کینه ، حسادت ، مکر و ... همه از منیت متولد می‌شود و همه زیرشاخه این پارامتر قرار می‌گیرند یعنی همه چیزهایی که تنفر در آن مشترک است .

موقعی که ما جایگاه خودمان را در هستی از دست دادیم ؛علاوه بر اینکه محاسبات ما غلط می‌شود ،سرگردان می‌شویم ،دچار تنفر می‌شویم ،امکان ارتباط درست خودمان یا تبادل انرژی درست  با طبیعت را نیز از دست می‌دهیم یعنی از خیلی از خوراک‌ها و چیزهایی که باید دریافت کنیم محروم می‌شویم . وقتی به ما احترام نگذارند ناراحت می‌شویم و به هم می‌ریزیم ، می‌آییم یک حصار یا دیواری دور خودمان درست می‌کنیم که کسی نتواند به ما آسیبی برساند . بنابراین ما می‌مانیم در حصاری بسته و  از دریافت امواجی که هستی به عنوان خوراک به سمت ما می‌فرستد محروم می‌شویم.

کسی  که دچار  منیت می‌شود در این دو حالت نوسان می‌کند . یا خودش را جمع می‌کند و از عواطف و احساسات محروم می‌شود و یا اینکه به حریم دیگران وارد می‌شود.

 چون جایگاه خودش را بالا تر از دیگران می‌بیند این اجازه را به خودش می‌دهد که وارد حریم دیگران شود . مثلاً یکی که پسر خاله هست فکر می‌کند که حکم  پدر بچه را دارد و به خودش این اجازه را می‌دهد که زیر گوش بچه بزند در صورتی پدرش چنین کاری را نمی‌کند .  منیت  بیش‌ترین تأثیر را  روی چاکرای سوم ( خورشیدی ) می‌گذارد . و اگر چنین وضعیتی به وجود آید ما حالت سرگردانی پیدا می‌کنیم یعنی اتصال را با هستی از دست می‌دهیم به طور کلی  تمام ما انسان‌ها و موجودات برای اینکه بتوانیم کارهایمان را انجام دهیم و انگیزه برای حرکت داشته باشیم به انرژی نیاز داریم . حالا این انرژی را باید یا به نحوی از دیگران بدزدیم و به دست بیاوریم ( وارد حریم دیگران شویم و با شکستن حریم دیگران انرژی را به دست آوریم )یا اینکه به مرحله تولید و جوشش برسیم . از این دو حالت خارج نمی‌شود.

وقتی ما انرژی خودمان را از دیگران تأمین کنیم اگر به ما احترام نگذارند ، تعریف ، پشتیبانی و تأییدمان نکنند به ما بر می‌خورد و ناراحت می‌شویم ولی اگر موجود خودجوشی باشیم و بتوانیم شادی را از درون خودمان تجربه کنیم آن وقت تمام این مسائل برطرف می‌شود و دیگر نیازی نداریم که انرژی و احترام را از دیگران بدزدیم یا آن را  از بیرون به نحوی به دست آوریم . اگر ما نتوانیم این مسئله را حل کنیم و نتوانیم به مرحله تولید برسیم همیشه درگیر این چرخه‌ها هستیم. همیشه حسادت می‌کنیم و انرژی را از کینه ، تنفر ، رقابت ، مقایسه به دست می‌آوریم چون راهی به جز این برای به دست آوردن انرژی نداریم .

منبع وبسایت کنگره 60

ادامه مطلب...

الهام از رمضان

رمضان یعنی سوختن، یعنی روز سخت گرم شدن و رمضان تجدید حیات در حیات است آنگاه که فرمان خدا وند اجرا می شود.
رمضان ۱۴۱۷ هجری برابر با بهمن ماه سال ۱۳۷۵ شمسی و فوریه ۱۹۹۶ میلادی مهندس حسین دژاکام که در آن زمان مصرف کننده ی مواد مخدر بودند نا امیدانه از ترک یا درمان اعتیاد خود تصمیم گرفتند که روزه بگیرند.
آقای مهندس در آن زمان روزانه ۵گرم تریاک به صورت خوراکی در وعده های نامنظم استفاده می کردند با شروع ماه مبارک رمضان وروزه گرفتن باعث شد که در ۲وعده و به طور منظم و ثابت مواد خود را مصرف کنند در سحر وافطار.
بعد از تثبیت ۲وعده از وعده‌های روزانه واحساس رضایت از این امر باعث شد که دیگر وعده‌های مصرفی خود را هم تثبیت و منظم کنند و این اقدام جرقه ای از موفقیت ونور شمعی در تاریکی عظیم بود که کور سویی از امید را در دل او به وجود آورد تا این راه را ادامه دهد.
ایشان تصمیمی برای ترک یا درمان نداشتند زیرا از روش های متداول آن زمان نه تنها نتیجه ای عایدشان نشده بود بلکه او را در وضعیت بد تری قرار داده بود به همین دلیل ایمانی به ترک ودرمان نداشت.
وقتی حرکت ادامه پیدا کرد متوجه شدند راهی که آغاز نموده اند می توانند با جدیت دنبال کنند و تصمیم گرفتند تجربیات روزانه  و لحظه ای خود را در این روش به رشته ی  تحریر در آورند وآن ها را در کتابی بنام عبور از منطقه ی ۶۰درجه زیر صفر نوشتند .
بعد از ۱۱ماه از این آغاز مبارک سرانجام در ۱۵ اذر ماه ۷۶ درست پس از ۱۱ ماه آقای مهندس موفق شدند تا بطور کامل مصرف تریاک را قطع کنند وبه درمان و هایی برسند.
مهندس حسین دژاکام، مهندس برق در رشته ی الکترونیک از دانشگاه علم و صنعت و متخصص عیب یابی دستگاه های پیجیده ی مخابراتی بودند
محقق، کنجکاو و جست و جو گر  بودن ایشان از یک سو و تجربه ی شکست های پی در پی درمان اعتیاد وتفکرات بسیار از سوی دیگر باعث شد که پازل ایشان تکمیل شود وبه عنوان اولین انسان واولین بار در تاریخ، اعتياد را به طور کامل وقطعی درمان کنند.
آنچه امروز از موجودیت کنگره ۶۰ می بینیم همه و همه دستاوردهای آن حرکت بود که در ماه مبارک رمضان شکل گرفت.
رمضان بستری است که کنگره ۶۰ در آن متولد شد و رمضان نوری است که راه را مشخص کرد و به همین دلیل، این ماه در کنگره۶۰ بسیار عزیز است و یک جشن محسوب می شود.
متد DS t ارتباط تنگاتنگ و شباهت بسیار با روزه دارد در ماه مبارک رمضان ما در ساعاتی از شبانه روز از خوردن واشامیدن خودداری می کنیم ودر ساعتی از خوراکی ها استفاده می کنیم.
در متد DS t نیز داروی O T در سه وعده از شبانه روز به مقدار مساوی یعنی به صورت DS tمصرف می شود وشخص نمی تواند بیش از این یا کمتر از این دارو مصرف کند.
در ماه مبارک رمضان ما سعی می کنیم از ضد ارزش ها چه در کلام وچه در رفتار، فکر واندیشه پرهیز نماییم. در متد   DS t  نیز شخصی که تحت درمان وآموزش کنگره۶۰ قرار گرفته است هم در کلام، رفتار واندیشه باید از افکار منفی پرهیز نماید.
متد  DS t در صور آشکار، احیا کننده ی سیستم ایکس می باشد.
متد،،  DS t به نوعی پرورش و تربیت نفس نیز هست و این متد کل سیستم های حیاتی ما را در ۱۱ماه سفر چکاب می کند وعیوب وبیماری های ما را بر طرف می کند در کنگره ۶۰ هم بسیار دیده ایم افرادی که همزمان با درمان اعتیاد بیماری های دیگر نیز داشته اند که درمان شده است  از جمله نا زایی، سرع، نارسایی کلیه وکبد و......
این ها نمونه ها وشباهت هایی از متد DSt  و روزه در ما مبارک رمضان است.
پس در کنگره ۶۰ روزه و رمضان جایگاه ویژه ای دارد ومتد DS t الهام گرفته از ماه مبارک رمضان می باشد و آموزش‌ها ی کنگره۶۰ مارا به‌این نتیجه می رساند که همه ی ما بایستی روزه بگیریم.
(در این ماه هر گونه خوردن و آشامیدن و مصرف دخانیات در ملأعام در کنگره۶۰ ممنوع می باشد)
امیدوارم که همه ی ما بتوانیم ذره ای از بر کات و فضیلت‌های ماه مبارک رمضان را حس ودرک کنیم انشالله
ادامه مطلب...

وادی اول

با تفكر؛ ساختارها آغاز مي‌گردد. بدون تفكر، آنچه هست رو به زوال مي‌رود.‏

در اين وادي، بهتر است بدانيم چگونه همه چيز، پيدا مي‌شود و يا چگونه همه چيز، خلق مي‌شود.

براي پيدا شدن يا به ‌وجود آمدن و يا خلق شدن؛ اولين قدم، يك فكر و يا يك انديشه است و اين انديشه، آغاز خلق است.‏

بنابراين؛ همۀ انسانها براي پيدا شدن، لازم است تفكر نمايند و نيروي القاء و احياء و تحرك هم موجود ‏مي‌باشد.

به عبارتي؛ همه چيز، اول مثل صفحۀ سفيد نقاشي است؛ سپس ذره ذره تصوير پديدار مي‌گردد و ‏از معني آن، هم زشت و هم زيبا، و هم خوب و بد پديدار مي‌شود.‏

‏‹‹ پس اول بايد تفكر نمود! ››‏

حالا برمي‌گرديم سر اصل موضوع:‏

‏ممکن است ما سالها درگير مشکلات و مسائلی شده­ايم که اين درگيري، چه دانسته اتفاق افتاده باشد و چه ندانسته، به ‏هرحال فرقي نمي‌كند. چيزي كه مهم است اینستکه ما مي‌خواهيم مسائل و مشکلات خود را حل کنیم و از شرّ غول بي­شاخ و دمِ مشکلات كه زندگي ما را به ‏طرف نابودي یا ناآرامی سوق داده است و يا سوق مي‌دهد، رها شويم. ‏

ممكن است قيافۀ ما پژمرده شده باشد و در زندگيِ ما هرج و مرج به ‌وجود آمده باشد؛ در اين مقطع، كافي ‏است ما فكر كنيم كه در كجاي كار قرار گرفته­ايم و به كجا مي‌خواهيم برويم.‏

در اين وادي ما اصلاً نمي‌خواهيم تصميم بگيريم كه امروز و یا فردا تمامی مشکلات و یا مسائل خود را حل کنیم؛ زیرا بارها اين اقدام را ‏انجام داده و با شكست مواجه شده­ايم و البته ممکن است در شرایطی هم، از متخصصین و یا دیگران هم كمك گرفته باشیم، ولی ‏آنها هم نتوانسته­اند به ما كمكي نمايند.‏

در اين مقطع ما فكر مي‌كنيم که؛

آیا می­خواهیم فكر كنيم؟ به چه موضوعی باید فکر کنیم؟ چگونه بايد فكر كنيم؟ به چه چيزهائي نبايد فكر كنيم؟ ‏

شايد تصور كنيم كه ما هميشه فكر مي‌كنيم؛ اما وجود مشکلات و زیاد شدن آنها نشان مي‌دهد که ما درست فكر نكرده­ايم و ‏زندگي خود را بدون تفكر و يا با تفكر غلط، ادامه داده و هر چه داشته‌ايم چه مادي و چه معنوي از دست داده و ‏يا در حال از دست دادن آنها هستیم و یا حتی ممکن است چیزی را از دست نداده باشیم، ولی می­بینیم که از آرامش لازم برخوردار نیستیم و این موضوع باعث گردیده که به طرف زوال، در حركت باشیم.‏

ما بايستي در اين وادي، نقشۀ حملۀ خود را برای برطرف کردن مشکلات و حل مسائل، ترسیم نمائیم؛

البته نقشه­اي بسيار دقيق و حساب شده، كه راه به عقب نداشته باشد.

در اين وادي نمي‌خواهيم نقشه‌اي عظيم ‏ترسيم کنیم؛ اگر ما در اين مقطع بتوانيم نقشه­اي بكشيم كه قابل­ اجرا باشد و مشكلاتِ خودمان را به آرامي ‏حل كنيم، بهتر به نتيجه خواهيم رسيد.

ما در اين تفكر، بايد به صورت واقع بينانه به مشکلات خود نگاه كنيم؛ اگر به اين ‏تفكرِ صحيح برسيم، درخواهيم يافت که اراده به تنهایی، قادر به حل تمامی مشکلات ما نخواهد بود.

براي مثال؛ ما نمي‌توانيم با ارادة تنها از ‏يك درخت خيلي بلند بالا برويم   و يا با ارادۀ تنها نمي‌توانيم از روي طناب در يك ارتفاع زياد ‏عبوركنيم؛ ولی اين را مي‌دانيم كه ما قادر هستیم از درخت بالا برويم و یا کار دیگری را به صورت معقول به انجام برسانیم، مشروط به اینکه یاد بگیریم که چگونه چند کار را با هم و به طور هماهنگ اجرا نمائیم.

برای مثال؛ برای انجام هر یک از کارهای فوق، بایستی قدرت بدنی لازم را فراهم نمائیم، فوت و فن آن را بیاموزیم، هدف و انگیزۀ لازم را داشته باشیم و تمرین لازم را نیز انجام بدهیم.

البته در اين مرحله، ما و بعضي از ما ممكن است نتوانند درست فكر كنند و تصميم بگيرند. مي‌توانيم اگر ‏فكرمان به‌ جائي نرسيد، از نظرِ مشورتيِ افرادِ با تجربه استفاده كنيم؛ ولي تصميم­گيري نهائي بر عهدۀ خودمان ‏مي‌باشد، به عبارت ديگر: مشورت مي‌كنيم؛ ولي تصميم را خودمان مي­بايست بگيريم تا اعتماد به ‏نفس لازم در ما بوجود بيايد.‏

البته اين را نيز بايستي در نظر داشته باشيم كه خلقت؛ سازمان و تشكيلاتي است كه همه چيز در آن، با ‏نهايت دقت، برنامه­ريزي شده و در هر لحظه كنترل مي‌شود و يك نيروي مافوق بر آن نظارت دارد. اين نيروي ‏مافوق به صورت خودكار؛ اگر انسان به ‌طرف فسق و فجور برود، او را در فرو رفتن به اعماق تاريكي­ها ‏ياري مي‌دهد و اگر انسان به‌ طرف تقوي و ارزشها حركت كند، او را در جهت روشنائی­ها مورد حمايت و ياري ‏قرار خواهد داد.‏

ممكن است بعضي از ما اكنون به اين سخن ايمان نداشته باشيم؛ ولي اگر چشم دلِ خود را باز كنيم، به ‏آرامي آن نيروي مافوق را حس خواهيم نمود و اگر بخواهيم و حس آن ‌را بوجود بياوريم و طلب كنيم؛ اين ‏نيروي مافوق در درمان بیماریها و رهاييِ ما از بند مشکلات، مي­تواند نقش بسيار بزرگي را ايفا كند.

اين بستگي به ما دارد كه بخواهيم يا ‏نخواهيم!

چنانچه نخواهيم؛ باز آن نيرو به ما ياري خواهد رساند، چون ما به‌ طرف ارزشها حركت مي‌كنيم و ‏تنها فرقي كه بين خواستن و نخواستنِ ما وجود دارد، آن حس يا قوّت قلبي است كه خودمان در خودمان ‏به‌ وجود مي­آوريم كه مي‌تواند  تكيه­گاه مناسبي باشد وگرنه آن نيرو به صورت خودكار، كارش را انجام ‏مي‌دهد و براي او؛ زبان، مذهب، نژاد و رنگِ پوست فرقي ندارد؛ چون پاكترين انسانها، نزديكترين ‏افراد به آن نیرو هستند.‏

ادامه مطلب...

پشتیبانی