بایگانی ماهانه: قالب تاریخ آرشیو به صورت ماهانه

وادی سوم و تاثیر آن روی من

بیستمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای کامران و دبیری آقای محمد با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» یکشنبه ی هفته ی گذشته مورخ ۲۶ آبان ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد.
🕯خلاصه سخنان استاد :
🔸آیا تا به حال فکر کرده اید که روی زمین چه می کنید و برای چه اینجا حضور دارید؟ آیا جهان های دیگر وجود دارد؟
برای هر انسانی موقعیت مشخصی وجود دارد.  ما روی کره زمین هستیم و این بین ما مشترک است. سپس وارد فیلتر بعدی می شویم؛ یعنی کدام قسمت از کره ی زمین و هم چنین در کدام قاره؛ و همینطور ادامه دارد تا کدام کشور، کدام شهرو کدام خانواده. این ها هیچ کدام به طور اتفاقی نیست.
🔸شما در دنیایی هستید که جنسش از ماده است؛ انواع و اقسام ناراحتی ها، اضطراب ها و ترس ها در این دنیا زیاد است. شما به این دنیا آمده اید که خروج از تاریکی را یاد بگیرید. نور را یاد بگیرید.
بنابراین بیاموزیم که صحبت کردن در مورد ناراحتی ها بدرد شما نخواهد خورد؛ چراکه انرژی شما را تخلیه می کند. انسان هایی که دائم در مورد مشکلات و ناراحتی ها صحبت می کنند به مرور زمان نورشان را از دست می دهند و گرد و غبار روی آنها را می گیرد.
این دنیا به اندازه کافی به شما مشکل وارد می کند دیگر خودتان به خودتان مشکل وارد نکنید یاد بگیرید حتی بصورت الکی خوش باشید. فکر نکنید انسانی که سرحال است و می خندد،  مشکل ندارد. این آدم هم مشکل دارد؛ ولی این آدم خودش را به شادی ها عادت داده است؛ در مقابل شما خودتان را به غم ها دارید عادت می دهید و این باعث می شود نورتان کم شود.
🔸در مسیر درمان که دارید حرکت می کنید، خیلی چیز ها درست می شود؛ ولی نقش شما در این میان چیست؟ کمک می کنید یا خودتان را بدتر نابود می کنید؟! وادی سوم میخواهد بگوید هیچکس به اندازه ی تو به فکر خودِ تو نیست. شما اگر بخواهید که غم و غصه بخورید و آن را به زندگی خود راه بدهید، هیچکس به شما نمی تواند کمک کند. حالا هر چقدر هم که من اینجا بگویم.  من فقط به شما راه را نشان می دهم.
برای عبور کردن از نگرانی ها، ترس ها و غم ها به سمت شادی، آرامش و آسایش، راه درازی را در پیش دارید. این راه پر از سختی است. به راحتی نمی توانید انتقال پیدا کنید؛ باید سختی بکشید؛ بدون سختی و رنج دری باز نمی شود. این دنیا اینطور است؛ باید زمان را در نظر گرفت و راه را پیدا کرد؛ سپس آن راه را طی کرد. با انجام این کار نجات پیدا می کنید و اگر نه تا ابد در غم و ناراحتی باقی خواهید ماند.
شما فقط در این دنیا زمان را دارید  و مالک هیچ چیز نیستید. از زمانتان استفاده کنید و خود را نجات دهید وگرنه نابود می شوید.
🔸سیستم درمانی کلینیک شفای سبز تنها دو چیز از شما می خواهد. یک، خوردن دارو سر ساعت و دو، حضور در جلسات. از این راحت تر هم مگر هست. اینجا این مسیر(درمان اعتیاد) را طی کردن بسیار راحت است.
ادامه مطلب...

بهشت وجهنم

انسانها تصور میکنند بهشت و جهنم جایی است که قرار است در آینده به آن برسند! تفکر به این موضوع به تنهایی ایرادی ندارد، مشکل از جایی آغاز میشود که این تفکرباعث شود از اکنون خود غافل شوند. نتیجه اعمال ما در همین لحظه که زندگی میکنیم در ما جاری است. این نتیجه اعمال در طی زمان جمع شده و شرایطی را پدید می آورد. این شرایط جاری در زندگی را میتوان به بهشت یا جهنم آن انسان تفسیر کرد. نار الله الموقده التی تطلع علی الافیده انها علیهم موصده   معنی: خداوند آتشی افروخته است. آتشی که به دلها میرسد و در ستون های دراز آنان را در میان میگیرد. این آتش و یا بهشت بر دل (حال واحوال) جاری میشود و مانند ستونی آن فرد را در بر میگیرد. اکنون عزیز من اگر در آتش قرار داری (ترس، دلشوره، اضطراب، کینه، حسد و ....) هیچ راهی نداری مگر آنکه تغییر مسیر دهی. با مصرف قرص های مختلف یا مخدر نمی توانی حال خوب یا همان بهشت را برای خود بخری.   بهشت را به بها میدهند نه به بهانه... احسان رنجبر   
ادامه مطلب...

مصاحبه با خانم نازی از رهایافتگان کلینیک شفای سبز

اعتیاد یک بیماری است افراد بسیاری در جامعه امروز ما با بیماری اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند. طوری که به گفته خودشان راه‌های بسیاری را برای رهایی از آن تجربه کرده‌اند که اغلب بدون نتیجه بوده است؛ اما خبر خوب این است که سال‌هاست مصرف‌کنندگان مواد مخدر با روش درمان تدریجی یا همان DST به درمان می‌رسند که شاید این تعداد بالغ‌بر 20 هزار تن باشد. خوشبختانه در مرکز شفای سبز نیز این متد اجرا می‌گردد و مصرف‌کنندگان به درمان می‌رسند؛ طوری که تابه‌حال بیش از ده‌ها تن از مصرف‌کنندگان به درمان کامل رسیده‌اند. آنچه پیش رودارید گپ و گفتی است خودمانی با یکی از درمان شدگان مرکز شفای سبز که شمارا به خواندن آن دعوت می‌نماییم.   به‌عنوان سؤال اول؛ لطفاً برای ما بگویید چرا تصمیم به درمان اعتیاد خود گرفتید؟ خب مواد، دیگِ حالم رو خوب نمی‌کرد. منظورتون چیه؟! یعنی از مصرف مواد مخدر لذت نمی‌بردید؟ قطعاً لذت می‌بردم و انرژی زیادی برای کارام داشتم؛ اما این‌ها همه در شروع مصرف بود. این مسئله رو مصرف‌کننده‌ها خیلی خوب می‌فهمند. مواد مخدر در شروع مصرف انرژی زیادی به انسان می‌ده اما در ادامه چند برابرش رو پس می گیره. منم بعد از شانزده سال مصرف تریاک، به‌علاوه دو سال و نیم متادون، دیگِ واقعاً حالم خوب نبود. چطور بودید؟ یعنی چی که حال تون خوب نبود؟ در زندگی‌ام تعادل و آرامش نداشتم. همه زندگی‌ام در تهیه و استفاده از مواد خلاصه می‌شد. اصلاً حواسم به زندگی و بچه هام نبود. وظایفم رو نمی تونستم انجام بدم. به نقطه‌ای رسیده بودم که مواد مخدر برای من نسبت به همه‌چیز، حتی خودم، ارجحیت داشت. خودم را به‌کل، فراموش کرده بودم. سال‌های آخر، مواد حالم را خوب نمی‌کرد و من چون یک «زن» بودم، تهیه مواد برایم سخت بود. نمی‌توانستم در خیابان به دنبال فروشنده باشم. به همین خاطر به دنبال یک‌راه چاره بودم تا بتوانم از این وضعیت راحت شوم. در حین مصرف تریاک، به یک مرکز درمانی مراجعه کردم. پزشک آنجا به من متادون داد. میزان، دفعات و مقدار آن، مشخص نبود. دو سال و نیم به همین منوال متادون مصرف کردم. مصرف متادون به‌شدت به من آسیب زد. آسیبی که حتی در دوران مصرف مواد (تریاک) هم سابقه نداشت. دائماً در خواب و چرت بودم و مدام به دنبال راه چاره. اینجا رو چطور پیدا کردید؟ دورادور شنیده بودم که روشی وجود دارد با عنوان روش درمان تدریجی (Dst)؛ جایگزینی دارو، طی یازده ماه. چون در این منطقه بودم (نارمک) در گوگل جستجو کردم و نزدیک‌ترین کلینیک را به من، کلینیک شفای سبز نشان داد. فردای همان روز تماس گرفتم و حضوری مراجعه کردم. من جریان بیماری خودم را گفتم، پزشک و روانشناس مرکز، روش درمان تدریجی را برای من توضیح دادند و من درمان رو شروع کردم. برای مراجعه‌کنندگان، باور درمان، بسیار سخت است. شما چگونه درمان را باور کردید؟ دیگران را نمی‌دانم؛ اما خود من، چاره‌ای جز باور نداشتم؛ به عجز رسیده بودم؛ بنابراین پذیرفتم که بیمار هستم و نیاز به درمان و کمک دارم. چه تاریخی آمدید؟ 29/9/96 آن زمان (زمان مراجعه) فکر می‌کردید که روزی درمان شوید، طوری که دیگر نیاز به مواد مخدر نداشته باشید؟ درمان آرزویم بود ولی فکرش را نمی‌کردم؛ اما خودم را تسلیم کردم. دیگر به عجز رسیده بودم، خسته شده بودم و واقعاً خواهان و طالب درمان بودم. می‌دانستم که مسیر دشواری است اما وقتی با چند تن از درمان شدگان آشنا شدم، آن‌ها را برای خود یک الگو قراردادم و آن‌ها برای من مانند آیینه بودند؛ همچنین خود راهنمایم. شما در کلاس‌های جهان‌بینی مرکز شرکت دارید. کلاس‌ها را چگونه می‌بینید؟ خب کلاس‌ها نقش کلیدی در درمان من داشت. چراکه درمان تنها با دارو صورت نمی‌گیرد. باید نسبت به این بیماری، آگاهی و دانش کسب کرد. در این کلاس‌ها من با جسم، ذهن و روانم آشنا شدم. به جرات می‌گویم که در این کلاس‌ها، روش درست زندگی کردن را آموختم.   الآن که درمان شده‌اید، اوضاع زندگی‌تان چگونه است؟ من نمی‌خواهم بگویم کاملاً زندگی‌ام بر وفق مراد است. مشکلاتم هست؛ سختی‌هایم هست؛ اما اینجا آموختم که زندگی بدون چالش و مشکل نمی‌شود. من اینجا صبر و تحمل را یاد گرفتم. قوانین زندگی را یاد گرفتم. یاد گرفتم به مشکلات زمان بدهم و با تفکر سالم و سازنده، در پی حل آن‌ها قدم بردارم. یادم است در زمان مصرف، کارهایم را بلافاصله و بدون تفکر انجام می‌دادم؛ خب ما مصرف‌کننده‌ها یک مقدار هیجانی هستیم؛ اما الآن یاد گرفتم که به مسائل زندگی زمان بدهم، تفکر کنم و راه‌حل منطقی برایشان پیدا کنم. این‌گونه مسائل زندگی را بررسی کردن، به انسان آرامش و قدرت می‌دهد؛ طوری که خیلی از اطرافیانم متوجه این تغییر بزرگ در درون من شده‌اند. باور کنید تمام این 60 سال عمرم هیچ‌چیزی باارزش‌تر از این آرامش پیدا نکرده بودم. نگاه شما به‌عنوان یک زن به اعتیاد چیست؟ آیا این بیماری مختص به مردان است؟! نظر من این است که این بیماری زن و مرد نمی‌شناسد. باید قبول کنیم که اعتیاد نیز مانند سایر بیماری‌ها، یک بیماری است. شما وقتی کلیه درد دارید و به دکتر می‌روید، آیا می‌پرسند شما زن هستید یا مرد؟! چه مرد و چه زن، باید بپذیریم در اثر سال‌ها استفاده از مواد مخدر، جسم و روانمان را مریض کرده‌ایم و برای درمان باید به متخصص آن رجوع کنیم. مثل سایر بیماری‌ها؛ «این شرط اول درمان است». خیلی‌ها با خودشان صادق نیستند و نمی‌توانند این مهم را بپذیرند. گرچه من اینجا خانم‌های زیادی را دیده‌ام که برای درمان اقدام کرده‌اند؛ امیدوارم همگی با تلاش خودشان درمان شوند و به حال خوش برسند. شما کلینیک را محل مناسبی برای حضور خانم‌های مصرف‌کننده می‌بینید؟ بله؛ صد در صد. چه برای خانم‌هایی که همراه بیماران (همسران یا مادران مصرف‌کننده‌ها) می‌آیند، چه برای خانم‌های مصرف‌کننده. چون این راهی است که برای همه قابل انجام است به‌صورت تدریجی زیر نظر دکتر و روانشناس کلینیک انجام می‌شود و خیلی‌ها را دیدم که با این روش درمان شده‌اند؛ من‌جمله خود من. از اینکه در این گفتگو شرکت کردید بسیار از شما ممنونم. اگر حرفی در پایان دارید بفرمایید. خواهش می‌کنم. منم از مدیریت مرکز شفای سبز، آقای دکتر فتحی؛ راهنما و مشاور مرکز، آقای احسان رنجبر صمیمانه تشکر می‌کنم. و به خودم افتخار می‌کنم که در این مرحله از زندگی، با تمامی مشکلات، حالم خوب است. من این حال خوب را با هیچ‌چیزی عوض نمی‌کنم. چه چیزی از این بهتر که حالم خوب است. اما باید بگویم که حال خوش بها دارد و بهای آن چیزی جز تلاش و خواست خود فرد نیست. به قول استاد، بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه. خیلی ممنون
ادامه مطلب...

پشتیبانی