بخشی از کتاب دیر مغان
بسم الله الرحمن الرحیم
بر آن شدم که چند سطری من باب شکر، سیاه کنم؛ باشد تا ما را راهی بر این اصل باز شود که قلیل من عبادی لشکور![1]
دانی "و مما رزقناهم ینفقون" [2] که باشند؟ سوگند که ندانی تا رزق و روزی نشناسی! باش تا به آنان که با جان خود جهاد میکنند رسی! چه میشنوی؟ هنوز شکر باید بدانی تا به جهاد راهت باشد.
اول باب شکر است که تا شکر نکنی، ازدیاد نعمت نیابی که "ان وعد الله حق".[3]
شکر به زبان که خود اگر از دل برنخیزد، لقلقه ای باشد که راه بر هیچ برد! تو را چه سود وقتی ندانی از چه سخن میگویی؟ مگر نعمت را دیده ای که شکر خواهی به جای آوردن! هیهات!
شکر را به عمل قائم باید بودن! ازآنچه شما را نصیب کرده است با دیگران قسمت کنید تا راه بر شما نمایان کنند. اگر از مال نصیب برده ای، آنان را که نصیبی ندارند برسان! چاره ای یافته ای؟ بیچاره را دریاب! علمی از "کتب الایمان علی قلوبهم" [4]گرفته ای، دیگران را جرعه ای ده! تا روزی تو چه باشد هرچه هست انفاق کن!
منزل اول این راه، ترس باشد! چه از دست دادن ترس آورد و منزل دوم، عجب و انانیت! [5]هرکه در عجب بماند، کافر شده است که دویی وجود ندارد! هرچه هست اوست و از اوست و بر اوست "لا اله الا هو هو" [6].
در پس انانیت، عشق بیابی! باش تا از حجاب معشوق به انفاق درگذری تا شکوه عشق بینی!
هیهات! "قلیل من عبادی لشکور"! تو ای برادر من که فدایت شوم، تو قدم در شکر نه! دیگران نبین و باور نکن که عادت پرست باشند! تو آن باش که شک به دامن عمل میکشی تا راه بیابی. رها کن و حرکت کن که "به حرکت راه نمایان میشود"[7].....
[1] قرآن. سوره 34، نشانه 13، سوره سبا، جز22
[2] در قرآن 6 سوره اشاره کرده است. سوره 22، نشانه 35، سوره الحج، جز17
[3] در قرآن 12 مورد اشاره شده است. سوره 46، نشانه17، سوره الاحقاف، جز26
[4] در قرآن 19 مورد اشاره شده است. سوره 9، نشانه 93، سوره التوبه، جز 11
[5] خویشتن بینی، نسبت دادن هرچیزی به خود، منیت
[6] قرآن 36 مورد به آن اشاره کرده است، سوره 3، نشانه 18، سوره آل عمران، جز3
[7] دژاکام، حسین، "عشق، 14 وادی برای رسیدن به خود"، انتشارات دژاکام، سال 1394، تهران، وادی هشتم، صفحه 58