نویسنده مدیر

نمونه کامل کلاس خصوصی درمان اعتیاد

    نمونه یک جلسه کامل از کلاس خصوصی درمان اعتیاد.  امیدوارم که مفید واقع شود. هیچ ویرایشی روی فایل انجام نشده است.  موضوع جلسه سی دی گم گشته از استاد دژاکام.   
ادامه مطلب...

نظم، انضباط و احترام

‍ ‍ 🔰بیست و نهمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای کامران و دبیری خانم نازی با دستور جلسه « نظم، انضباط و احترام » یکشنبه  مورخ ۲۹ دی ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد.
🕯خلاصه سخنان استاد :
🔸دستور جلسه این هفته در رابطه با نظم، انضباط و احترام است. در جهانی که ما زندگی می کنیم همه چیز بر مبنای نظم است و این را کسی نمی تواند کتمان کند. خورشید بر اساس نظم کارش را انجام می‌دهد. کره ی زمین با یک نظم خاص دور خودش و خورشید می‌چرخد  و همه چیز سرجایش است. آب همیشه از بالا به سمت پایین حرکت می‌کند چون نظم وجود دارد. شما اگر هسته ی خرما بکارید درخت هلو بیرون نمی آید؛ این بخاطر نظم است. اما اگر نظم نبود شاید هسته خرما به هلو تبدیل میشد! اینها چیزهایی است که نشان دهنده ی وجود نظم در دنیاست.
🔸اگر ما نمی توانیم نظم را ببینیم دیدنمان در این دنیا مشکل دارد. باید آنرا درست کنیم. انسانی که نظم را رعایت کند انسان منضبط نام می گیرد.
🔸کار درمانی ما بر مبنای نظم است. کسانی که این نظم را رعایت کنند و منضبط باشند من به آن ها قول می‌دهم با حداکثر کیفیت به پایان خط(درمان) می‌رسند. هر چقدر کمتر نظم را رعایت کنید آسیب‌هایش هم برای خودتان است.
🔸انسان وقتی می خواهد نظم را رعایت کند فکر می‌کند که چقدر سخت است. واقعا هم رعایت کردن نظم در هر چیزی سخت است. برای همین است که همه قهرمان المپیک نمی شوند. شخصی که قهرمان المپیک می‌شود انسان منضبطی است چراکه طبق نظمی خاص تمرین می کند و اگر تمرین نکند هیچوقت قهرمان نمی شود.
🔸انضباط را خود فرد بر خودش قرار می‌دهد. شما در تمام زندگی به این نیاز دارید. هیچوقت انضباط بر شما تحمیل نمی‌شود شما هستید که باید یاد بگیرید نظم را در هر موضوعی انجام دهید. هر چیزی در این جهان میخواهید بدست بیاورید باید در مورد آن منضبط باشید.  راه دیگری ندارد. اگر به اطرافتان نگاه کنید خیلی ها بین ما بودند که الان نیستند و این ها دقیقا هفته ای یکبار یا دو هفته ای یکبار می آمدند و نظم شرکت در جلسات را رعایت نمی کردند. ناگهان می بینید در عرض یکی دو ماه دیگر نیستند؛ برای اینکه دیگر انرژی لازم برای آمدن به جلسه را نخواهند داشت. انضباط در مسیر درمان ما بسیار مهم است بارها به شما گفته ام که من در طول درمان و تا یکسال بعد از درمان اعتیاد هیچ جلسه ای را غیبت نکردم. تحت هر شرایطی و با تمام وجودم خواستم که درمان شوم.
🔸مسئله بعدی احترام است.   قانونی داریم که بیان می‌کند کار ما بر مبنای احترام گذاشتن به پیشکسوت است. یعنی کسانی که از ما جلوترند؛ اینجا هم خیلی خوب است که ما این را رعایت  کنیم. در این جا  واجب است که ما احترام بچه های سفر دوم و مرزبان هایی که دارای شال زرد هستند را نگه داریم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.
ادامه مطلب...

دستور جلسه وادی پنجم

‍ ‍ 🔰بیست و هشتمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای کامران و دبیری خانم نازی با دستور جلسه « وادی پنجم» یکشنبه ۲۲ دی ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد.
🕯خلاصه سخنان استاد:
🔸وادی پنجم می گوید در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن و رسیدن آنرا کامل می نماید. ما معتقدیم جهان‌های بسیاری وجود دارد که هر کدام از آنها قوانین مختص به خودشان را دارند. ما الان در کهکشان راه شیری در روی کره ای به نام زمین هستیم.اینجا این سیاره دارای گرانش و جاذبه ی مشخصی است اگر این گرانش مقدارش کمی بیشتر می‌شد همه مچاله می شدید و اگر مقداری کمتر می شد مانند بادکنک به هوا می‌رفتید. این سیاره قوانین بسیار زیادی دارد.اینجا اگر از ارتفاع بپری میمیری. اگر از مواد مخدر استفاده کنید معتاد میشوید
 🔸اگر می خواهید در این دنیا زندگی کنید باید قوانینش رابلد باشید. اگر بلد نباشید شما چگونه میخواهید زندگی کنید. آیا بدون یادگرفتن قوانین شطرنج می توانید شطرنج بازی کنید؟
🔸یکی دیگر از قوانین این دنیا وادی پنجم است. شما انسانها قدرتی دارید به نام تفکر که با آن می توانید در فضایی به نام ذهن در رابطه با موضوعات فکر کنید و آنها را بررسی کنید و از مجهول به معلومی برسید. به این فعل تفکر کردن می گویند. آن صدای دائم ذهن را تفکر کردن نمی گویند.
🔸تفکر به صورت ارادی است ما در ذهنمان می توانیم به سرعت از نقطه ای به نقطه ای دیگر حرکت کنیم می توانیم در ذهنمان بلافاصله برج ایفل را متصور بشیم این یک توانایی و قدرت است محدودیتی که در این دنیا هست این است که چیزی که در ذهنمان می سازیم از آن نمی توانیم استفاده کنیم. در این دنیا به هر دلیلی اینطوری کار می کند که ما در ذهنمان جیزی را متصور می شویم و نقشه اش را میریزیم و بعد باید حرکت کنیم تا به هدف برسیم.
 🔸وقتی که از ذهن خارج می شویم و می‌خواهیم حرکت کنیم درگیر زمان می شویم. زمان بسیار ابزار قدرتمندی است هر چیزی بازه زمانی دارد؛ گندم ۸ ماه طول می کشد تا پرورش یابد و ... پس همه چیز از ذهن شروع می‌شود با یک فکر یا تفکر و بعد آن تا رسیدن به هدف. شما می توانید در ذهنتان به درمان اعتیاد فکر کنید و تصور کنید که صبح بیدار میشوید و دیگر مشکلی ندارید.
🔸اما درمان اعتیاد با رفتن و رسیدن است که کامل می شود. تا این موضوع مهم را در این دنیا یاد نگیرید نه تنها برای خود مشکل ایجاد میکنید بلکه برای دیگران هم مشکل ایجاد میکنید.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.
پایان 💫
ادامه مطلب...

برگی از یک نوشته

بسم الله الرحمن الرحیم
اعتیاد غولی بود که با یافتن راه درست برشکست! اما نمی دانم از معنای زندگی چه یافته اید؟ اگر احساسی از آن دارید باید کمر به راه ببندید که این راهی طویل از شناخت و معرفت است.
هرکه بیش تر شناخت راحت تر زندگانی کرد هرچند می دانم که سخن این بیچاره را باور نداری چرا که بزرگان مغرب زمین گفته اند که هر که بیشتر بداند رنجش افزون گردد! هیهات! بزرگان ایران زمین رها کرده ای؟ ندانی چه از دست داده ای!
از مولانای رومی چه دانی؟ شهاب الدین سهروردی خوانده ای؟ عزیز نسفی شنیده ای؟ از ابوحامد غزالی چطور؟ حافظ و یا عین القضات همدانی؟
اینها چه فایده دارند که مشکل تو اقتصادی است می دانم! هیهات که آنچه اهمیت اصلی دارد کناری گذاشته ای!
شاید از "راز" شنیده ای و همه کار کنار گذاشته ای تا محبوبت از کائنات به خود جذب کنی! زهی نیمه آگاهی! زهی آگهی ناتمام!
دیدی چگونه اعتیاد در هم شکست؟ مگر غیر از آگاهی تمام بود که قدرت تو صدچندان کرد؟ مگر غالب شدن بر خواسته نفس شوخی بر می دارد؟ آنهم خواسته ای از جنس اعتیاد که آن را وسوسه نام نهاده ای!
ارجو که راه را بیابی، ارجو که زمان، این فلز گران قیمت خود را ارزان نفروشی که این ممات را حیاتی است که "یحیی و یمیت و یمیت و یحیی" و اگر آن حیات در نیابی هیچ درنیافته ای و در جهنم حسرت می مانی! ندانم چه میشنوی؟
زمان را دریاب که لحظه ها به سرعت روانند و مبادا که از دسته ای شوی که میگوید "فمنهم ظالم لنفسه" تو را بر حذر می دارم از ظلم به نفس خود!
باشد که سخن این بیچاره دریابی و شماتت به آذرباد نکنی اگر سخن از سایه میگوید تا از نامحرمان در پناه باشد.
و من الله التوفیق و العاقبه للمتقین احسان رنجبر
ادامه مطلب...

جشن یکسال رهایی خانم نازی

سلام دوستان احسان هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی هروئین و شیشه، مدت سفر اول 13 ماه، راهنما آقای مهندس دژاکام، رهایی 9 سال. خوشحالم که در خدمت دوستان هستم و یکسال رهایی خانم نازی را به مجموعه شفای سبز تبریک میگویم. تیم درمانی شفای سبز با مدیریت و نظارت دکتر حمیدرضا فتحی در راستای تکمیل درمان شما عزیزان با برنامه های متنوع و انواع کلاسها با قدرت به راه خود ادامه میدهد. از آقای دکتر تقاضا میکنم چند کلامی برای ما صحبت کنند.   آقای دکتر فتحی: سلام حمیدرضا هستم یک همسفر. به نوبه خودم اولین سالگرد رهایی خانم نازی را به خودشان، مسافرین و همسفران گرامی و تیم درمانی مرکز شفای سبز اعم از روانشناس، پرستار، دارودار و غیره تبریک عرض می نمایم. از فرصت استفاده می نمایم و یک نکته را متذکر میشوم. مراقبت های بعد از درمان اعتیاد به ویژه در چند سال اول پس از درمان واجب و ضروری است. فرد تازه درمان شده بسیار با انگیزه است و به آینده های روشن اطمینان دارد. به خود ثابت کرده که بدون مواد هم می تواند زندگی کند و در این مرحله توانایی های خود را باور کرده است و از موقعیت خود مغرور است. اما بعد از مدتی زندگی بدون مواد متوجه میشود که متعادل زندگی کردن چالش دشواری است. از جمله مواردی که می تواند به افراد در این زمینه کمک نماید حضور در همین جلسات مرکز و ادامه درمان های مراقبتی می باشد. خانم نازی این مورد را در این یکسال تجربه کرده اند و بهتر می توانند برای شما توضیح دهند. بیش از این وقت شما را نمی گیرم و جان کلام اینکه خود مراقبتی را فراموش ننمایید. خانم نازی: سلام دوستان نازی هستم یک مسافر؛ از همه دوستانی که مشارکت کردند سپاس گزارم. امیدوارم این جایگاه نصیب شما هم بشود و مطمئنم که خواهد شد؛ چون جایی هدایت شدید که خدا اذنش را داده باید قدر آن را بدانید. من برمی گردم به ده سال پیش خودم به زندگی ای که همه چیز در آن داشتم به جز آرامش؛ به شدت پریشان بودم به طوری که در همه ی موارد موادم در اولویت زندگی ام قرار داشت. مثلاً اگر می خواستم برای پسرم به دانشگاه بروم اول باید موادم را می کشیدم و بعد به آنجا می رفتم و همه می گفتند چه مادر خوبی هست ولی خودم از خودم راضی نبودم. سه چهار ماهی هم به کنگره 60 رفتم اما به دلایلی از تهران کوچ کردم به جایی دیگر و آنجا مصرف متادون را شروع کردم. در پایان سفرم در اینجا روی سه دهم بودم که حالم اصلا خوب نبود به آقا احسان هم می گفتم. البته دلیلش این بود که خیلی می ترسیدم و دوباره روی پله های 42 روز مانده بودم. آنجا هم از خودم ناراضی نبودم آقا احسان به من گفت برو و آقای دژاکام را ببین وقتی ایشان را دیدم خیلی از دیدن من خوشحال شد و گفت برگرد کلینیک. تو برای آنجا هستی و باید آنجا باشی و از قول به من به آقای رنجبر بگو روی من را سفید کردی. من کلینیک را با جستجو در گوگل پیدا کردم. من دو سال و نیم در شهرستان متادون می خوردم روزی یک وعده دو و نیم سی سی. دو سال و نیم واقعا حال بدی داشتم. 13-14 سال تریاک کشیدم و هیچکس متوجه مصرف من نشد ولی این دو سال و نیم مصرف متادون آسیب زیاد به من زد. زمانی که اولین برخوردم را با آقای رنجبرداشتم ایشان به من گفتند برو سه وعده دو سی سی بخور آن لحظه احساسی مانند زمان بچگی داشتم که لباس عید را می خریدم و منتظر عید بودم؛ همچین خوشحالی به من دست داد آمدم و زندگی 27 ساله ام را رها کردم و آمدم به درمانم چسبیدم. دوباره از صفر شروع کردم من چندین بار شکست را تجربه کردم بخاطر مصرف مواد ولی هر بار بلند شدم و حرکت کردم. سری آخری که تصمیم گرفتم بلند شوم از همه چیز گذشتم و فقط به خودم توجه کردم و هنوز که هنوز است به خودم توجه می کنم. من در این کلینیک خودم را پیدا کردم آن خودی که نسبت به او اصلاً شناخت نداشتم و اصلاً توجهی نداشتم. من اینجا به روی تک تک سلولهایم دارم شناخت پیدا می کنم چه چیزی بهتر از این که خودم را بشناسم و این ها را مدیون راهنمایم آقای رنجبر و مدیریت کلینیک آقای دکتر فتحی و این کلاس ها هستم. امیدوارم سفر دوم را هم بتوانم به همین خوبی جلو بیایم و می دانم که می توانم چون می خواهم و انرژی که اینجا می گیرم هیچ جای دیگر دریافت نمی کنم و برای آمدن به کلاس ساعت شماری می کنم. وقت شما را زیاد نمی گیریم از بنیان کنگره تشکر می کنم که این راه را برای ما باز کردن راهی بود که منتهی به روشنایی می شود و ما در مسیر قرار گرفتیم.
ادامه مطلب...

شکر نعمت

بر آن شدم که چند سطری من باب شکر سیاه کنم باشد تا ما را راهی بر این اصل باز شود که قلیل من عبادی لشکور! دانی و مما رزقناهم ینفقون که باشند؟ سوگند که ندانی تا روزی نشناسی! باش تا به آنان که با جان خود جهاد میکنند رسی! چه میشنوی؟ هنوز شکر باید بدانی تا به جهاد راهت باشد. اول باب شکر است که تا شکر نکنی ازدیاد نعمت نیابی که ان وعد الله حق. شکر به زبان که خود اگر از دل برنخیزد لقلقه ای باشد که راه بر هیچ برد! تو را چه سود وقتی ندانی از چه سخن میگویی؟ مگر نعمت را دیده ای که شکر خواهی به جای آوردن! هیهات! شکر را به عمل قائم باید بودن! ازآنچه شما را نصیب کرده است با دیگران قسمت کنید تا راه بر شما نمایان کنند. اگر از مال نصیب برده ای آنان که نصیبی ندارند را عشقی برسان! چاره ای یافته ای؟ بیچاره را دریاب! علمی از کتب الایمان علی قلوبهم گرفته ای، دیگران را جرعه ای ده! تا روزی تو چه باشد هرچه هست انفاق کن! منزل اول این راه ترس باشد! چه از دست دادن ترس آورد و منزل دوم عجب و انانیت! هرکه در عجب بماند کافر شده است که دویی وجود ندارد! هرچه هست اوست و از اوست و بر اوست لا اله الا هو هو . در پس انانیت، عشق بیابی! باش تا از حجاب معشوق به انفاق درگذری تا شکوه عشق بینی! هیهات! قلیل من عبادی لشکور! تو ای برادر من که فدایت شوم، تو قدم در شکر نه! دیگران نبین و باور نکن که عادت پرست باشند! تو آن باش که شک به دامن عمل میکشی تا راه بیابی. رها کن و حرکت کن که به حرکت راه نمایان میشود.....   احسان رنجبر
ادامه مطلب...

رهایی علی از مسافران کلینیک شفای سبز

بیست و سومین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای کامران و دبیری خانم نازی با دستور جلسه «جشن رهایی مسافر علی » یکشنبه  مورخ ۱۷ آذر ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد. 🕯خلاصه سخنان استاد :
 🔸زمانی که کارم را به عنوان راهنما و روانشناس در کلینیک شفای سبز شروع کردم، علی جزو کسانی بود که به کلینیک می آمد. چندبار گفتم به او که جلسه را منظم شرکت کن اما زیاد اعتقادی به جلسه نداشت. به هر حال چند ماهی که از حضور من گذشته بود کم کم دیدم که علی هم جلسات را می آید. یک جلسه می آمد و یک جلسه نمی آمد و زیاد متعادل نبود. خودش هم راضی نبود و خانومش هم یک جلسه می آمد و یک جلسه نمیامد. چند ماهی که گذشت درمان را جدی تر گرفت و حداقل هفته ای یک جلسه را شرکت می کرد. همان حرفی است که من همیشه به شما میزنم؛ اگر مرتب جلسه نیایید به آنچه می خواهید نمی رسید. کسانی که منظم نیستند نمی توانند به درمان برسند.
🔸به هر حال علی مرتب تر شده بود. کم کم متوجه شد حالش دارد بهتر می شود. همیشه سوالاتش را صادقانه می پرسید. این خیلی خوب بود. من با کمتر شاگردی کار کردم که از من بپرسد مواد را کنار بگذاریم که چی شود؟  یا مثلا وقتی اعتقادی به چیزی ندارد بگوید من اعتقاد ندارم می شود کمک کنید؛  به حالت کمک این سوال را می پرسد. و میخواست درونش آن را پیدا کند این خیلی خوب است. من هم خوشحال می شوم وقتی فرصت میدهم برای سوال پرسیدن و بچه ها سوالشان را صادقانه می پرسند. چون این نشان می دهد که رفته اند فکر کردند و راحت راجبش می توانند صحبت کنند و سوال های علی برای دیگران هم خوب میشد به هرحال امروز بعد از این همه مدت بالاخره در این چندماه اخیر توانست حرکت کند و امروز دیگر اولین روزی است که دارویی مصرف نکرده . انشالله مبارک باشد هم برای خودش و هم برای خانومش. خروج از اعتیاد قدم اول است این باور کردنش برای کسی که خارج هم می شود سخت است. ما عملا دیدیم که می شود بچه هایی که تلاش کردند دیدند می شود مهم نیست که چقدر تخریب داشتند مهم این است که درمان می شوند؛ چه باور دارید چه ندارید.
 🔸علی که صادقانه به ما می گفت درمان را باور ندارم. من هم میگفتم اصلا مهم نیست جلسات را بیا ببین به درمان می رسی یا نه؟ نهایتش نمی رسی!
 🔸به هرحال به خودش، همسرش، آقای دکتر فتحی و تمام بچه ها تبریک می گویم.  هر کسی که به رهایی می رسد شک نکنید کار دسته جمعی همه ماست. به اضافه یک سری نیروهایی که دارند کمکمان می کنند. اصلا شوخی نیست؛ زنده شدن مردگان؛ کار بسیار بسیار حساسی است و مطمئن باشید حمایت زیادی از ما می‌شود که می توانیم اینکار را انجام دهیم وگرنه امکان نداشت بتوانیم انجام دهیم.
ادامه مطلب...

وادی سوم و تاثیر آن روی من

بیستمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای کامران و دبیری آقای محمد با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» یکشنبه ی هفته ی گذشته مورخ ۲۶ آبان ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد.
🕯خلاصه سخنان استاد :
🔸آیا تا به حال فکر کرده اید که روی زمین چه می کنید و برای چه اینجا حضور دارید؟ آیا جهان های دیگر وجود دارد؟
برای هر انسانی موقعیت مشخصی وجود دارد.  ما روی کره زمین هستیم و این بین ما مشترک است. سپس وارد فیلتر بعدی می شویم؛ یعنی کدام قسمت از کره ی زمین و هم چنین در کدام قاره؛ و همینطور ادامه دارد تا کدام کشور، کدام شهرو کدام خانواده. این ها هیچ کدام به طور اتفاقی نیست.
🔸شما در دنیایی هستید که جنسش از ماده است؛ انواع و اقسام ناراحتی ها، اضطراب ها و ترس ها در این دنیا زیاد است. شما به این دنیا آمده اید که خروج از تاریکی را یاد بگیرید. نور را یاد بگیرید.
بنابراین بیاموزیم که صحبت کردن در مورد ناراحتی ها بدرد شما نخواهد خورد؛ چراکه انرژی شما را تخلیه می کند. انسان هایی که دائم در مورد مشکلات و ناراحتی ها صحبت می کنند به مرور زمان نورشان را از دست می دهند و گرد و غبار روی آنها را می گیرد.
این دنیا به اندازه کافی به شما مشکل وارد می کند دیگر خودتان به خودتان مشکل وارد نکنید یاد بگیرید حتی بصورت الکی خوش باشید. فکر نکنید انسانی که سرحال است و می خندد،  مشکل ندارد. این آدم هم مشکل دارد؛ ولی این آدم خودش را به شادی ها عادت داده است؛ در مقابل شما خودتان را به غم ها دارید عادت می دهید و این باعث می شود نورتان کم شود.
🔸در مسیر درمان که دارید حرکت می کنید، خیلی چیز ها درست می شود؛ ولی نقش شما در این میان چیست؟ کمک می کنید یا خودتان را بدتر نابود می کنید؟! وادی سوم میخواهد بگوید هیچکس به اندازه ی تو به فکر خودِ تو نیست. شما اگر بخواهید که غم و غصه بخورید و آن را به زندگی خود راه بدهید، هیچکس به شما نمی تواند کمک کند. حالا هر چقدر هم که من اینجا بگویم.  من فقط به شما راه را نشان می دهم.
برای عبور کردن از نگرانی ها، ترس ها و غم ها به سمت شادی، آرامش و آسایش، راه درازی را در پیش دارید. این راه پر از سختی است. به راحتی نمی توانید انتقال پیدا کنید؛ باید سختی بکشید؛ بدون سختی و رنج دری باز نمی شود. این دنیا اینطور است؛ باید زمان را در نظر گرفت و راه را پیدا کرد؛ سپس آن راه را طی کرد. با انجام این کار نجات پیدا می کنید و اگر نه تا ابد در غم و ناراحتی باقی خواهید ماند.
شما فقط در این دنیا زمان را دارید  و مالک هیچ چیز نیستید. از زمانتان استفاده کنید و خود را نجات دهید وگرنه نابود می شوید.
🔸سیستم درمانی کلینیک شفای سبز تنها دو چیز از شما می خواهد. یک، خوردن دارو سر ساعت و دو، حضور در جلسات. از این راحت تر هم مگر هست. اینجا این مسیر(درمان اعتیاد) را طی کردن بسیار راحت است.
ادامه مطلب...

بهشت وجهنم

انسانها تصور میکنند بهشت و جهنم جایی است که قرار است در آینده به آن برسند! تفکر به این موضوع به تنهایی ایرادی ندارد، مشکل از جایی آغاز میشود که این تفکرباعث شود از اکنون خود غافل شوند. نتیجه اعمال ما در همین لحظه که زندگی میکنیم در ما جاری است. این نتیجه اعمال در طی زمان جمع شده و شرایطی را پدید می آورد. این شرایط جاری در زندگی را میتوان به بهشت یا جهنم آن انسان تفسیر کرد. نار الله الموقده التی تطلع علی الافیده انها علیهم موصده   معنی: خداوند آتشی افروخته است. آتشی که به دلها میرسد و در ستون های دراز آنان را در میان میگیرد. این آتش و یا بهشت بر دل (حال واحوال) جاری میشود و مانند ستونی آن فرد را در بر میگیرد. اکنون عزیز من اگر در آتش قرار داری (ترس، دلشوره، اضطراب، کینه، حسد و ....) هیچ راهی نداری مگر آنکه تغییر مسیر دهی. با مصرف قرص های مختلف یا مخدر نمی توانی حال خوب یا همان بهشت را برای خود بخری.   بهشت را به بها میدهند نه به بهانه... احسان رنجبر   
ادامه مطلب...

مصاحبه با خانم نازی از رهایافتگان کلینیک شفای سبز

اعتیاد یک بیماری است افراد بسیاری در جامعه امروز ما با بیماری اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند. طوری که به گفته خودشان راه‌های بسیاری را برای رهایی از آن تجربه کرده‌اند که اغلب بدون نتیجه بوده است؛ اما خبر خوب این است که سال‌هاست مصرف‌کنندگان مواد مخدر با روش درمان تدریجی یا همان DST به درمان می‌رسند که شاید این تعداد بالغ‌بر 20 هزار تن باشد. خوشبختانه در مرکز شفای سبز نیز این متد اجرا می‌گردد و مصرف‌کنندگان به درمان می‌رسند؛ طوری که تابه‌حال بیش از ده‌ها تن از مصرف‌کنندگان به درمان کامل رسیده‌اند. آنچه پیش رودارید گپ و گفتی است خودمانی با یکی از درمان شدگان مرکز شفای سبز که شمارا به خواندن آن دعوت می‌نماییم.   به‌عنوان سؤال اول؛ لطفاً برای ما بگویید چرا تصمیم به درمان اعتیاد خود گرفتید؟ خب مواد، دیگِ حالم رو خوب نمی‌کرد. منظورتون چیه؟! یعنی از مصرف مواد مخدر لذت نمی‌بردید؟ قطعاً لذت می‌بردم و انرژی زیادی برای کارام داشتم؛ اما این‌ها همه در شروع مصرف بود. این مسئله رو مصرف‌کننده‌ها خیلی خوب می‌فهمند. مواد مخدر در شروع مصرف انرژی زیادی به انسان می‌ده اما در ادامه چند برابرش رو پس می گیره. منم بعد از شانزده سال مصرف تریاک، به‌علاوه دو سال و نیم متادون، دیگِ واقعاً حالم خوب نبود. چطور بودید؟ یعنی چی که حال تون خوب نبود؟ در زندگی‌ام تعادل و آرامش نداشتم. همه زندگی‌ام در تهیه و استفاده از مواد خلاصه می‌شد. اصلاً حواسم به زندگی و بچه هام نبود. وظایفم رو نمی تونستم انجام بدم. به نقطه‌ای رسیده بودم که مواد مخدر برای من نسبت به همه‌چیز، حتی خودم، ارجحیت داشت. خودم را به‌کل، فراموش کرده بودم. سال‌های آخر، مواد حالم را خوب نمی‌کرد و من چون یک «زن» بودم، تهیه مواد برایم سخت بود. نمی‌توانستم در خیابان به دنبال فروشنده باشم. به همین خاطر به دنبال یک‌راه چاره بودم تا بتوانم از این وضعیت راحت شوم. در حین مصرف تریاک، به یک مرکز درمانی مراجعه کردم. پزشک آنجا به من متادون داد. میزان، دفعات و مقدار آن، مشخص نبود. دو سال و نیم به همین منوال متادون مصرف کردم. مصرف متادون به‌شدت به من آسیب زد. آسیبی که حتی در دوران مصرف مواد (تریاک) هم سابقه نداشت. دائماً در خواب و چرت بودم و مدام به دنبال راه چاره. اینجا رو چطور پیدا کردید؟ دورادور شنیده بودم که روشی وجود دارد با عنوان روش درمان تدریجی (Dst)؛ جایگزینی دارو، طی یازده ماه. چون در این منطقه بودم (نارمک) در گوگل جستجو کردم و نزدیک‌ترین کلینیک را به من، کلینیک شفای سبز نشان داد. فردای همان روز تماس گرفتم و حضوری مراجعه کردم. من جریان بیماری خودم را گفتم، پزشک و روانشناس مرکز، روش درمان تدریجی را برای من توضیح دادند و من درمان رو شروع کردم. برای مراجعه‌کنندگان، باور درمان، بسیار سخت است. شما چگونه درمان را باور کردید؟ دیگران را نمی‌دانم؛ اما خود من، چاره‌ای جز باور نداشتم؛ به عجز رسیده بودم؛ بنابراین پذیرفتم که بیمار هستم و نیاز به درمان و کمک دارم. چه تاریخی آمدید؟ 29/9/96 آن زمان (زمان مراجعه) فکر می‌کردید که روزی درمان شوید، طوری که دیگر نیاز به مواد مخدر نداشته باشید؟ درمان آرزویم بود ولی فکرش را نمی‌کردم؛ اما خودم را تسلیم کردم. دیگر به عجز رسیده بودم، خسته شده بودم و واقعاً خواهان و طالب درمان بودم. می‌دانستم که مسیر دشواری است اما وقتی با چند تن از درمان شدگان آشنا شدم، آن‌ها را برای خود یک الگو قراردادم و آن‌ها برای من مانند آیینه بودند؛ همچنین خود راهنمایم. شما در کلاس‌های جهان‌بینی مرکز شرکت دارید. کلاس‌ها را چگونه می‌بینید؟ خب کلاس‌ها نقش کلیدی در درمان من داشت. چراکه درمان تنها با دارو صورت نمی‌گیرد. باید نسبت به این بیماری، آگاهی و دانش کسب کرد. در این کلاس‌ها من با جسم، ذهن و روانم آشنا شدم. به جرات می‌گویم که در این کلاس‌ها، روش درست زندگی کردن را آموختم.   الآن که درمان شده‌اید، اوضاع زندگی‌تان چگونه است؟ من نمی‌خواهم بگویم کاملاً زندگی‌ام بر وفق مراد است. مشکلاتم هست؛ سختی‌هایم هست؛ اما اینجا آموختم که زندگی بدون چالش و مشکل نمی‌شود. من اینجا صبر و تحمل را یاد گرفتم. قوانین زندگی را یاد گرفتم. یاد گرفتم به مشکلات زمان بدهم و با تفکر سالم و سازنده، در پی حل آن‌ها قدم بردارم. یادم است در زمان مصرف، کارهایم را بلافاصله و بدون تفکر انجام می‌دادم؛ خب ما مصرف‌کننده‌ها یک مقدار هیجانی هستیم؛ اما الآن یاد گرفتم که به مسائل زندگی زمان بدهم، تفکر کنم و راه‌حل منطقی برایشان پیدا کنم. این‌گونه مسائل زندگی را بررسی کردن، به انسان آرامش و قدرت می‌دهد؛ طوری که خیلی از اطرافیانم متوجه این تغییر بزرگ در درون من شده‌اند. باور کنید تمام این 60 سال عمرم هیچ‌چیزی باارزش‌تر از این آرامش پیدا نکرده بودم. نگاه شما به‌عنوان یک زن به اعتیاد چیست؟ آیا این بیماری مختص به مردان است؟! نظر من این است که این بیماری زن و مرد نمی‌شناسد. باید قبول کنیم که اعتیاد نیز مانند سایر بیماری‌ها، یک بیماری است. شما وقتی کلیه درد دارید و به دکتر می‌روید، آیا می‌پرسند شما زن هستید یا مرد؟! چه مرد و چه زن، باید بپذیریم در اثر سال‌ها استفاده از مواد مخدر، جسم و روانمان را مریض کرده‌ایم و برای درمان باید به متخصص آن رجوع کنیم. مثل سایر بیماری‌ها؛ «این شرط اول درمان است». خیلی‌ها با خودشان صادق نیستند و نمی‌توانند این مهم را بپذیرند. گرچه من اینجا خانم‌های زیادی را دیده‌ام که برای درمان اقدام کرده‌اند؛ امیدوارم همگی با تلاش خودشان درمان شوند و به حال خوش برسند. شما کلینیک را محل مناسبی برای حضور خانم‌های مصرف‌کننده می‌بینید؟ بله؛ صد در صد. چه برای خانم‌هایی که همراه بیماران (همسران یا مادران مصرف‌کننده‌ها) می‌آیند، چه برای خانم‌های مصرف‌کننده. چون این راهی است که برای همه قابل انجام است به‌صورت تدریجی زیر نظر دکتر و روانشناس کلینیک انجام می‌شود و خیلی‌ها را دیدم که با این روش درمان شده‌اند؛ من‌جمله خود من. از اینکه در این گفتگو شرکت کردید بسیار از شما ممنونم. اگر حرفی در پایان دارید بفرمایید. خواهش می‌کنم. منم از مدیریت مرکز شفای سبز، آقای دکتر فتحی؛ راهنما و مشاور مرکز، آقای احسان رنجبر صمیمانه تشکر می‌کنم. و به خودم افتخار می‌کنم که در این مرحله از زندگی، با تمامی مشکلات، حالم خوب است. من این حال خوب را با هیچ‌چیزی عوض نمی‌کنم. چه چیزی از این بهتر که حالم خوب است. اما باید بگویم که حال خوش بها دارد و بهای آن چیزی جز تلاش و خواست خود فرد نیست. به قول استاد، بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه. خیلی ممنون
ادامه مطلب...

پشتیبانی