تگ - اعتیاد

در اختیار گرفتن افسار نفس

سوال: در کنار درمان اعتیاد چگونه می توانم افسار نفس را در اختیار بگیرم؟ چه تمرینی پیشنهاد می کنید؟ توچه شما را به ویدئویی کوتاه جلب می کنیم. 
ادامه مطلب...

مشکلات زندگی

توجه شما را به پرسش و پاسخی کوتاه جلب میکنیم. مشکلات زندگی چگونه است؟ چرا خداوند مشکلات را برای ما خواسته است؟
ادامه مطلب...

گوشه ای از سخنان احسان رنجبر (تایپ محاوره ای)

امروز دستور جلسه وادی دهم است که می‌گوید صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است. چی جاری است؟ همه چی جاری است همه چی در حرکت است آن‌طور نماند این‌طور هم نخواهد ماند همه‌چیز در حال گذشتن است. دیروز داشتم یک مطلبی می‌خواندم در مورد چند تا از کمپانی‌های بزرگ نوشته مثلاً یک شرکتی مثل والت دیزنی ورشکست بوده بعداً تغییر کرده و یا مثلاً یک نفر نوشته بود یک آدم خیلی ثروتمندی ورشکست بوده و بعداً این‌طوری شده است یک نویسنده‌ای بود که زیر پل می‌خوابیده در لس‌آنجلس بعداً یک نویسنده‌ی مشهور شده داشتم فکر می‌کردم که واقعاً معلوم نیست چه خبر است امروز همه چیز به‌هم‌ریخته است ناگهان فردا همه‌چیز درست می‌شود یا همه چی درست است ناگهان همه چیز به هم می‌ریزد این همان متن وادی ده است وادی ده هم امید است هم ترس. شما می‌توانید صفت‌های خوبتان را تبدیل به صفت‌های بد کنید و یا صفت‌های بدتان را تبدیل به صفت‌های خوب کنید. خب صفت چی هست چه صفت‌هایی در درون خودتان می‌توانید شناسایی کنید یا همه‌اش را در انسان دیگر شناسایی می‌کنید؟ این‌ها همه مسائلی که اینجا مطرح می‌کنیم برای خودتان است برای شخص دیگری نیست برای این است که بروید خودتان را کنکاش کنید کاری به بغل‌دستی نداشته باشید بغل‌دستی در دنیای خودش است هرکسی مسئول اعمال و رفتار خودش است صفت چی هست؟ ما دو جور صفت را به‌صورت کلی برای هر چیزی می‌توانیم در نظر بگیریم یک سری صفت‌ها مرتبط است با ذات منطبق است بر فطرت و یک سری صفت‌ها، صفت‌هایی است که اتفاق می‌افتد و می‌تواند باشد و یا نباشد مثلاً شکر چه صفتی دارد که نمی‌توانیم از آن بگیریم؟ شیرینی، شیرینی شکر صفتی است بر ذات شکر قابل تغییر نیست اگر تغییر کند دیگر شکر نیست یک‌چیز دیگر است در مورد انسان هم همین‌طور یک سری صفت‌ها در ذات ماست یک سری صفت‌ها قابل تغییر است، مثلاً انسان موجودی ناسپاس است این در ذات ماست ما همیشه ناسپاسیم هر کاری هم بکنیم بازهم ناسپاسیم مگر اینکه از انسان خارج شویم تبدیل بشویم به یک‌چیز دیگر. اما صحبت ما در رابطه با اعتیاد است و اتفاق‌هایی که همراهِ با اعتیاد می‌آید، اعتیاد جزو آن صفت‌هایی است که قابل تغییر است اتفاق افتاده است رخ‌داده است و ما می‌توانیم اعتیاد را تغییر بدهیم برخلاف چیزی که همه جای دنیا اعتیاد را مانند بیماری فشارخون می‌دانند می‌گویند باید کنترلش کنیم ما معتقد هستیم که اعتیاد کاملاً قابل‌درمان است و این صفت می‌تواند تغییر کند صفت‌های ما، صفت‌های مضموم یعنی آن صفت‌های بد، صفت‌هایی است که می‌تواند در افراط‌وتفریط باشد هر چیزی در افراط‌وتفریط باشد می‌تواند صفت مضموم و بدی باشد یعنی چه داری می‌گویی، یعنی محبت هم می‌تواند بد باشد، دقیقاً محبت هم می‌تواند بد باشد شما به یک سری انسان‌ها اگر زیادی محبت کنی آن انسان را شما خرابش کرده‌اید. هیچ‌چیزی نباید در افراط‌وتفریط باشد هرگونه افراط‌وتفریط برای ما مشکل‌ساز است صفتی که در افراط‌وتفریط برای ما قرار گیرد ما را اذیت می‌کند ولی صفت‌هایی که در تعادل باشد باعث می‌شود که حال ما بهتر شود پس صفت‌های ما کاملاً قابل تغییر است اگر من امروز آدم دروغ‌گویی هستم دلیل ندارد تا آخر دروغ‌گو باشم اگر من امروز اعتیاد دارم دلیلی ندارد تا ابد اعتیاد داشته باشم در این دنیا فرصت داریم که صفت‌ها را تغییر بدهیم خب چه صفت‌هایی را می‌توانید در درون خودتان شناسایی کنید؟ تک‌تک صفت‌هایی که می‌توانید ببینید از شما انرژی می‌گیرند صفت‌ها همه‌اش ساختارند در درون شما و انرژی مصرف می‌کنند اگر یک آدمی صفت حسادت در درون خودش داشته باشد یک بخش از روزش را صرف حسادت به دیگران می‌کند حسادت به خودش که نمی‌شود به دیگران کار دارد باید انرژی بسوزاند و انرژی‌اش از بین می‌رود اگر یک نفر صفت ناامیدی در خودش داشته باشد یک‌بخشی از روزش را باید انرژی‌اش را بگذارد و با این ناامیدی بجنگد. ناامید شده‌اید تابه‌حال، می‌دانید ناامیدی چیست؟ ناامیدی یعنی اینکه تمام شد ناامیدی همان چیزی است که به افسردگی می‌رسد در کشور ما ماشاالله بالای هشتاد درصد مردم افسرده هستند چرا؟ چون ناامیدند چرا ناامیدند؟ چون اعتقادی ندارند. مگر می‌شود کسی اعتقاد داشته باشد و ناامید باشد از چی باید ناامید باشد اصلاً چیزی وجود ندارد که بخواهی از آن ناامید شوی تک‌تک صفت‌ها انرژی مصرف می‌کنند حتی صفت مثبت عشق ورزیدن به دیگران هم انرژی مصرف می‌کند اما نکته اینجاست که آن صفت‌هایی که در راستای قوانین این دنیا هستند انرژی که مصرف می‌کنند بلافاصله بهتر و با کیفت تری را به شما پس می‌دهند حالتان به‌اصطلاح بهتر می‌شود اما صفت‌هایی که مضموم‌اند از این خبرها نیست فقط انرژی‌تان را می‌گیرد حالا شماها که خوب هستید به نسبت آدم‌ها را که بیرون نگاه می‌کنم دلم می‌سوزد چه خبر است کجا تند تند این‌جوری همه، در حال تقلا و فکر هستند چرا چه شده است بگویید ما هم در جریان باشیم چه اتفاقی افتاده است. اصلاً معلوم نیست چه خبر است بیشتر انسان‌ها مبارزه‌ی جهان ذهنشان را شکست خورده‌اند تمام‌شده رفته دارند در یک دنیایی زندگی می‌کنند پر از ترس و ناامیدی و نگرانی به‌اصطلاح داخل جهنم‌اند صفت گیرنده و فرستنده است هر چیزی که جذب می‌کنی هر چیزی که در درون خودت داری بدون شک به اطرافت ارسال می‌کنی اگر در درونت کینه نفرت ترس ناامیدی قضاوت و حسادت داری همه‌اش را به اطرافت انتقال داری می‌دهی اگر در درونت امید عشق شجاعت بخشندگی داری آن‌وقت این را در حال انتقال هستی آقای مهندس در این سی دی یک مثالی زده بود خیلی به دل من نشت انگار ما در یک ساحلیم یک کشتی می‌خواهد بیاید ما را ببرد یک جای دیگر که کار داریم بعد ما در ساحل ایستاده‌ایم و گوش‌ماهی جمع می‌کنیم با شن و ماسه برای خودمان خانه ساختیم کشتی می‌آید و می‌رود اصلاً ما معلوم نیست داریم چه‌کار می‌کنیم واقعاً زندگی ما در دنیا این‌طوری است فقط در حال جمع‌آوری هستیم یک پول جمع می‌کند یکی نفرت جمع می‌کند یک حسادت جمع می‌کند یکی طمع جمع می‌کند خوش به حال‌آنکه عشق جمع می‌کند بخشش جمع می‌کند. ما صفت‌هایمان را می‌توانیم تغییر بدهیم و هر موج گیرنده قطعاً فرستنده هم می‌شود شما اگر صفت بخشش داشته باشید مطمئن باشید که بخشش جمع می‌کنید و بخشش می‌فرستید اگر امیدواری داشته باشید شما همه‌اش امیدوارید و بعد می‌بینید در زندگی‌تان اتفاق‌ها جالبی می‌افتد شما حتماً شنیده‌اید در این کتاب‌هایی که تحت عنوان موفقیت و این‌ها می‌فروشند می‌گوید باور کن که تو داری و خواهی داشت ولی مسئله اینجاست که شما نمی‌توانید باور کنید بیشتر آدم‌ها فکر می‌کنند بدبخت هستند من الآن به شما بگویم امروزتان را مرور کنید همه‌تان شروع می‌کنید اتفاق‌های بدتان را می‌گویید تابه‌حال شده به یکی بگویید اتفاق‌های امروزت را تعریف کن بگوید صبح سرحال از خواب بیدار شدم خدا را شکر سرحالم، پدر را دیدم مثلاً چشم دارم مثلاً می‌توانم ببینم من الآن به شما بگویم که کل زندگی‌ات را زندگی کردی شما می‌گویی چه زندگی‌ای شروع می‌کنی برای من از بدبختی‌هایت می‌گویی این چه است؟ یک صفت است در درون ما. یک‌عمر با آن زندگی کرده‌ایم این همان دشمنی است که خودت هستی، خودت بر علیه خودت هستی، خودت در حال بد کردن حال خودت هستی، عجیب است آدم‌ها شکنجه کردن خودشان را دوست دارند کیف می‌کنند خودشان را دارند اذیت می‌کنند می‌نشیند در ذهنش خودش را شکنجه می‌کند که چه شود چه می‌خواهید به دست بیاورید؟ ما یک‌جورهایی معتادیم به شکنجه کردن خودمان کل انسان‌ها خوششان می‌آید، خوشمان می‌آید به چیزهایی فکر کنیم که دوست نداریم اتفاق بیفتد ولی طوری به آن چیز فکر می‌کنیم که انگار اتفاق افتاده است من دوست ندارم حالم بد باشد ولی صبح تا شب دارم به این فکر می‌کنم اگر حالم بد شد چه می‌شود؟ من دوست دارم دارویم را قطع کنم سر و حال بشوم صبح تا شب به این فکر می‌کنم که اگر دارویم قطع شد و سرحال نشدم چه؟ من دوست ندارم بیکار باشم صبح تا شب به این فکر می‌کنم حالا که همه بیکارند منم هم بیکارند چه می‌شود؟ دشمن خودمان هستیم! این‌ها همان چیزی است که شیطانی از وجود خودم بر علیه خودم دارد می‌جنگد و بسیار قدرتمند است چون خودم هستم وقتی این خود برود کنار تازه می‌توانیم ببینم می‌توانیم امید را ببینیم می‌توانیم چیزهای جدید را ببینیم می‌توانیم چیزهای جدید را پیدا بکنیم ولی خب تا این کنار برود حجم عظیمی از آموزش نیاز است کنکاش کردن درون خودمان نیاز است به این راحتی‌ها نیست ولی خوش به حال کسی که در این مسیر حرکت کند. شما می‌توانید همین‌جا که هستید حالتان خوبِ خوب باشد فارغ از هر اتفاقی که افتاده است و یا می‌تواند حالتان بدِ بد باشد چرا ما یاد گرفته‌ایم همه‌اش غر بزنیم به همه چی؟ صفت ماست این هم دوباره صفت ماست خوش به حال کسی که این‌ها را ببیند و حرکت کند به سمت تغییر این‌ها. شما اگر صفتت آرام باشد خوشبخت باشد آرامش داشته باشد هیچ احدالناسی نمی‌تواند اذیتتان کند هیچ اتفاقی نمی‌تواند اذیتتان کند چون از درون شماست چیزی که از درون شماست را هیچ‌کسی نمی‌تواند از شما بگیرد این بحث جهان‌بینی ماست که بحث خودشناسی است، می‌گویند هر که خود را شناخت خدای خود را هم شناخت شما خودت را بشناس ببین خدا را پیدا می‌کنی یا نه. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.   گوشه ای از سخنان احسان رنجبر تایپ شده به صورت محاوره
ادامه مطلب...

پشتیبانی