گفتگو با یکی از درمان شدگان کلینیک شفای سبز

🔰گفتگویی کوتاه با یکی از درمان شدگان مرکز شفای سبز 🔸با کلینیک شفای سبز چگونه آشنا شدید؟ از طریق برادرم که زیر نظر کلینیک در حال درمان بود. 🔸از تجربه های خود در زمینه درمان، قبل از ورود به کلینیک بگویید؟ خب من حدود ۲۵ سال بود که مواد مخدر مصرف می کردم. در ابتدا اعتیاد رو باور نداشتم و بصورت هفتگی یا دوهفته یک بار تریاک مصرف می کردم و خیلی خوش میگذشت و مشکلی در زندگیم ایجاد نکرده بود. پس از گذشت دو سال نیاز و اسارت مواد مخدر رو کاملا احساس کردم ولی بدلیل اینکه مواد را دوست داشتم توجه خاصی به عواقب آن نداشتم. هیچ زمانی خودم را بدلیل مصرف آن سرزنش نمی کردم و واقعیت را پذیرفتم که باید مصرف کنم ولی همیشه منتظر یک زمان مناسب برای کنار گذاشتن آن بودم. اینگونه بود که به تدریج مصرف تریاک را به متادون تبدیل کردم. 🔸آخرین مواد مصرفی شما چه بود؟ متادون 🔸قبل از آشنایی با کلینیک روشی را برای درمان تجربه کرده بودی؟ بله 🔸مهمترین دلیلی که درمان نشدی چی بود؟ مهمترین دلیلش عدم آگاهی نسبت به جسم و روان خودم و هم چنین عدم شناخت مواد مخدر بود. 🔸انگیزه شما برای مراجعه جهت درمان چه بود؟ انگیزه من در ابتدا روند رو به رشد و سلامتی برادرم بود که این روند فرصت خوبی را ایجاد کرد تا با آقای رنجبر بیشتر آشنا شوم و در کلاسهای کلینیک شرکت کنم. 🔸در ابتدای کار آیا باور داشتی که به درمان برسی؟ خیر. اما میتوانم اینگونه بگویم، باوری بود در ناباوری. خیلی سخت بود باور درمان؛ طوری که حتی در ماه های اول منظم به کلاس نمی آمدم. 🔸چه شد که به روند درمان نظم دادی؟ اولین جمله ای که راهنما (احسان رنجبر)به من گفت این بود: به من اعتماد کن .این چند حرف باعث شد تا چند ماه جسته و گریخته با تمام گرفتاریهای کاری که داشتم سر کلاس حاضر شوم .پس از مدتی احساس خیلی خوبی رو در وجودم درک کردم طوری که سر ساعت کلاس خودم را آنجا میدیدم ؛ آن موقع بود که متوجه شدم در مسیر درمان قرار گرفته و تسلیم راهنمایم هستم. 🔸آیا شما موفقیت خودتون رو در گرو این تسلیم بودن میدانید؟ بله. صد در صد 🔸چرا؟ چون حرف های راهنما در وجود من به شدت تاثیر گذار بود و از همه مهم تر اینکه راهنما خودش این راه را رفته بود و فردی با تجربه در این زمینه است. 🔸چرا ما مصرف کنندگان خودمان را از چشم دیگران پنهان می کنیم؟ به دلیل اینکه وجهه اجتماعی یک مصرف کننده در جامعه ما خوب نیست. 🔸چرا؟ به نظر من مصرف کنندگان یک طیف هستند که می تواند از یک کارتن خواب بی بضاعت شروع و به یک تحصیلکرده پولدار ختم شود و متاسفانه چون جامعه فقط رفتار ناپسند مصرف کننده کم درآمد را میبیند (مصرف کننده ای که به هر دری میزند تا پول مصرفش را درآورد) همه را با یک دید منفی نگاه و قضاوت میکند. 🔸درمان شما چقدر زمان برد؟ درمان من بخاطر مشکلاتی که داشتم ۱۸ ماه زمان برد اما درمان به روش دی اس تی حداکثر ۱۱ ماه زمان می برد. 🔸آیا از کیفیت زندگی تان در حال حاضر(بعد از درمان) راضی هستید؟ بله. چراکه شناخت خوبی نسبت به خودم پیدا کردم و این شناخت باعث تغییراتی در زندگی ام شده است .انرژی خوبی دارم و سعی میکنم با واقعیت ها روبرو شوم و تعبیری غیر از آنچه هست در ذهنم پرورش ندهم و به مسایل زندگی در زمان مناسب و با آرامش بپردازم. 🔸اگر در پایان حرفی مانده بفرمایید. از آقای دکتر فتحی مدیریت کلینیک شفای سبز کمال تشکر را دارم و هم چنین دیگر پرسنل کلینیک که زحمت می کشند. از آقای رنجبر که صادقانه مسیر درمان را به من آموزش داد صمیمانه تشکر می کنم. تشکر از شما
ادامه مطلب...

وادی سوم

باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­کند.

ما با شروع زندگي در اين وادي براي خود آغازي تازه داريم. آغازی که ما را به سلامتی، صلح و آرامش و آسایش برساند.

اميدوار هستيم كه شما هم با نگاه كردن به طبيعت به ابعاد گسترده­اي برسيد و چون اصوات موسيقي در جهانِ خود بدرخشيد و خود كليد مسير  اصلی راه خود را بيابيد.

ما نيك مي­دانيم كه انسان اگر خود جستجو نكند؛ حتي اگر با همۀ كاوشگران ماهر نيز همنشين باشد، به موضوع واقعي نمي­رسد.

از مطالب فوق چنين استنباط مي شود و عملاً ما هم به اين نتيجه رسيده­ايم كه در حل مشكل خودمان، بالاترين نقش بر عهدۀ خود ما مي­باشد و اگر تصور كنيم که بايستي دیگران بیایند و مشکل و یا مشکلات ما را حل نمایند، بسيار در اشتباه هستيم.

ما بایستی بدانیم که برای حل هر مشکل، بيشترين بار بر دوش خود ما مي­باشد و خود ما بايستي بيشترين تفكر و کوشش را براي حل آن بنمائيم.

مسئوليت اين كار بر عهدۀ هيچ شخصي نخواهد بود؛ مگر شخص شخیص خودمان! البته ما هرگز نمي­توانيم منكر كمك و همدردي و ياري ساير انسانها و یا اعضای خانواده باشيم؛ ولي بايستي به اين نکته توجه کامل داشته باشيم كه نقش اولِ مسئولیتها و یا وظیفۀ حل مشکلات، بر عهدۀ خود ماست؛ زیرا ما به این حیات آمده­ایم تا روش حل مشکلات را بیاموزیم، بنایراین بایستی با تفکر و سعی و تلاش و امیدواری، برای پیدا کردن کلید مسائلِ غیر قابل حل، کوشش کنیم تا کلید را بیابیم.

اگر امروز ما دچار مشكلات جسمي، روحی، روانی، عاطفی، اقتصادی و ... هستیم؛ براستی اين دردها و رنجها چه مفهومی دارند؟

یک مفهوم آن اینستکه ممکن است ما در گذشته، درست عمل نکرده­ایم و دانسته و یا ندانسته مرتکب اشتباه شده­ایم و این اوضاع و احوالِ کنونی، در اثر کاشت بذرهائی هستند که ما با دست خودمان در گذشته، آنها را کاشته­ایم و سالها آبیاری نموده­ایم؛ پس خیلی طبیعی می­باشد که امروز با انبوهی از گیاهان تلخ و زهراگین مواجه باشیم.

به هر حال این سؤال مطرح است که چه باید کرد؟

آیا باید بگوئیم خود کرده را تدبیر نیست، یعنی همه چیز را رها کنیم و یا اینکه بگوئیم خود کرده را تدبیر هست؟!

بله، بایستی بگوییم تدبیر هست!

چون باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­کند؛ یعنی از این به بعد با تفکر و تدبیر، در مورد از میان برداشتن مشکلاتِ خودمان به آرامی اقدام کنیم.

حال می­تواند مفهوم یا برداشت دیگری نیز وجود داشته باشد و بگوئیم این مشکلاتی که امروز با آنها دست به گریبان هستیم، خود ما در بوجود آمدن آنها هیچگونه نقشی نداشته­ایم؛ مثل بیماریهایی که مربوط به ژن ما می­باشد و از پدر و مادر به ما منتقل شده است و یا سایر بیماریهای ناخوانده و یا انواع و اقسام مشکلاتِ جورواجوری که باز هم خود ما در بوجود آمدن آنها هیچ نقشی نداشته­ایم.

به هرحال اکنون این پرسش  مطرح می­شود که چه باید بکنیم؟

  1. می­توانیم بگوئیم که این سرنوشت ماست و خداوند اینگونه سرنوشت ما را رقم زده است و یا اینکه بگوئیم این شانس ماست و طبیعت، اینگونه برای ما طاس ریخته است.
  2. این تقصیر پدر و مادر من است که من را با یک ژن معیوب به دنیا آورده­اند و یا اینکه چرا من در این خانوادۀ مشکل­دار به دنیا  آمده­ام.
  3. این تقصیر زمین و آسمان است که مرا ناگزیر کرد پا به هستی بگذارم و یا این تقصییر سایر انسانهاست و یا تقصیر یک شخص خاص است که اینگونه مشکلات را برای من فراهم نموده است و همین طور پرسشهای مختلف دیگر.

به هر تقدیر از طرح سؤالات فوق و پاسخ به آنها بطور کلی دو راه در مقابل ما قرار می­گیرد:

یکی آنکه؛ در جای خود بنشینیم و بسوزیم و بسازیم تا خداوند و یا یک شخص دیگری پیدا بشود و مشکل ما را حل نماید و اگر مشکل ما حل نشد، دائماً به زمین و آسمان و سایر انسانها ناسزا بگوئیم.

دیگر آنکه؛ بدانیم و آگاه باشیم که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­کند و با تفکر، صبر و استقامت، اقدام به حل مشکلاتِ خود به صورت تدریجی و پله به پله بنمائیم و هرگز امید را از دست ندهیم؛ چون پایان شب سیه، سفید است.

حال برای خروج از مشکلات یا بن­بست و حرکت به طرف آسایش و آرامش و سلامتی، بایستی نیروهای خود را و همچنین نیروهای تخریبی و بازدارنده را کاملاً بشناسیم و بدانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن و گاهی کاملاً به صورت دلسوزانه، وارد افکار و اندیشۀ ما می­شود تا گوهر جان ما را شکار نماید و هستی ما را به ویرانه­ای تبدیل نماید.

در این مبارزۀ نرم، گاهی شیطان و یا کشش نیروهای منفی و یا انسانهای   منفی­باف در همه جا ما را احاطه می­کنند و دائماً در حال القاء و یا الهام پیامهای منفیِ خود می­باشند و ما با دشمن بسیار نیرومندی که غیر قابل رؤیت نیز    می­باشد، مواجه هستیم.

این القائات و الهاماتِ منفی، گاهی از ما می­خواهند که همه چیز را  رها کنیم و در گوشۀ عزلت، متنظر مرگ و یا نابودی باشیم.

ما می­توانیم از صبح تا شام به زمین و آسمان ناسزا بگوئیم و یا انسانهای دیگری را مقصر قلمداد کنیم.

ولی اکنون بایستی بدانیم که اینگونه با مسائل به صورت منفی برخورد کردن، هیچ دردی را از ما نمی­کاهد و یا درمان نمی­کند؛ بلکه ما را هر روز بیشتر و بیشتر به عمق ظلمات و یا باطلاق، هدایت می­نماید.

حال بهتر است یک نفس عمیق بکشیم و خوب تفکر کنیم و از هیچکس هیچ انتظاری نداشته باشیم و سربلند بایستیم و بگوئیم؛ درختان، ایستاده می­میرند و تا لحظۀ مرگ از تلاش خود دست برنداریم و با امیدواری و سربلندیِ تمام به زندگی نگاه کنیم و تا جائیکه بتوانیم، سدها و موانع را یکی پس از دیگری از میان برداریم؛ چون ناامیدی، جز سیه­روزی و غم و اندوه که مانند موریانه تمامی وجود ما را خواهد خورد، چیز دیگری برای ما به ارمغان نخواهد آورد.

برای برداشتن موانع، عقل سلیم حکم می­کند به آرامی و به دور از هرگونه تشنج و شتابزدگی عمل کنیم و نردبانی را که پله پله به مرور زمان، بالا رفته­ايم به آرامی و در طول زمان، پله پله پائين بياييم.

به هر حال نتيجه­اي كه می­توانیم از اين وادي دریافت نماییم، به طور خلاصه عبارتست از:

۱-  كليۀ مسئوليت كار و زندگی و مشکلات خودمان را، خودمان بپذيريم.

۲-  كليۀ سختي­های آن را با دل و جان بپذیریم.

۳-  سعي كنيم با تمام توان، مسائل را با تفكر و تدبیر حل نمائيم.

۴- سعی کنیم از نظر مشورتیِ سایر انسانهای صالح استفاده کنیم، ولی تصمیم نهایی را بایستی خودمان بگیریم.

 پایان وادی سوم
ادامه مطلب...

تفاوت ترک و درمان

اگر اعتیاد را یک بیماری میدانیم پس دیگر واژه ترک معنایی ندارد زیرا انسانی را نمی توانیم پیدا کنیم که به یک بیماری مبتلا شود و به او بگوییم تو باید یک مرتبه این بیماری را ترک کنی و اگر ترک نکنی در نتیجه بی اراده، بی شخصیت و لذت جو هستی. اجازه دهید مثالی را مطرح کنیم: شخصی با نام قاسم به سرما خوردگی مبتلا می شود، او برای درمان ابتدا باید چه عملی انجام دهد؟ قطعاً پاسخ این خواهد بود که باید به پزشکی کاردان مراجعه کند تا پزشک او را معالجه و دارویی مناسب برای درمان بیماری او تجویز کند و قاسم هم باید از تمام دستورات پزشک پیروی نماید و همچنین به استراحت بپردازد تا در طول زمان ویرووس ها از جسمش خارج شده و سلول های جسم به بازسازی قسمت های آسیب دیده بپردازند. حال که این مثال را مطرح کردیم این سوال نیز پیش خواهد آمد که اگر اعتیاد را نیز یک بیماری می دانیم چگونه می شود با ترک کردن از آن خلاصی یافت. آیا برای درمان اعتیاد نیز به فردی متخصص، همچنین دارویی مناسب و اطلاعاتی صحیح نسبت به بیماری و عملکرد آن در جسم و جان خود نیاز نخواهیم داشت؟ در ویدیو زیر به تفاوت ترک و درمان بیماری اعتیاد پرداخته شده که شما را به مشاهده آن دعوت می کنیم.  
ادامه مطلب...

وادی دوم

وادی دوم

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی­نهد.

هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

خوشحاليم كه به جنگ  نرم خود، ادامه مي­دهيم تا اين مشکلات به يك صورت خوبي از آزمايش درآيد و دنياي درون، تبديل به يك شهر آباد بشود كه در آن، همۀ هستي، راه خود را بسوي نيروي مافوق بردارد.

ما به دلايلي كه خود هم شاید ندانيم، جهت را سالها گم كرده بوديم؛ اکنون براي يافتن خود، راهِ بسيار مهمي در پيش داريم. بايد فكر كنيم و در انجام آن كوشش بنمائيم.

در ادامه، كـار و كوشش ما بـه نتايجي مي­رسد كـه در توانائي­هاي ما خلل حاصل نگردد. از هر نقطه نوري بتابد در جمعِ آن، بايد تفكر نمائيم؛         از ذرات جرقه مي­شود به روشنائي وسيع رسيد. در نشانه­هاي نيروي قدرت مطلق هم به روشني پيداست که؛

"هيچ كدام از ما به هيچ نيستيم، حتي اگر خود به هيچ فكر كنيم"

همۀ مطالب، در درون و برون ماست كه مانند قله­هاي بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بي­صدا. اگر بـه آنها توان حركت بدهيم حتماً مي­دانيد چه      مي­شود! خاصه در جهت ارزشها و یا راه مستقیم باشد. می­دانید تصاویر؛ تولید و یا ظهور می­یابند، از درک به دورند، امّا چشمه­ای هستند که به بحری مانندند. ما آرزومندیم که همواره بهترین را انتخاب نمایند.

اكنون اگر در وادی اول و یا همان وادي تفكر، به اندازۀ كافي و درست فكر كرده باشيم، ممكن است برايمان روشن شده باشد كه خيلي از چيزها را از دست داده­ايم و يا در حال از دست دادن آنها هستيم و اين از دست دادن­ها ممكن است جسمی باشد و یا روانی، مادي باشد و يا معنوي.

ممکن است با بعضي از واژه­ها مثل: کینه، حسادت، ترس، حقارت، بیماری،   بی­مسئولیتی، خودخواهی، تنهائی، بیماری روانی، طلاق، جدایی و.... آشنا باشیم؛ بهرحال فرقي نمي­كند، چه با سواد باشيم و چه بي­سواد، ثروتمند باشيم يا فقير، پير باشيم يا جوان، مرد باشيم يا زن.

چیزی که مهم است؛ اینستکه ما در اثر تفکر غلط و یا حرکت در مسیر ضدارزش­ها برای خود مشکلاتی را بوجود آورده­ایم و باز هم نکته­ای که   فوق­العاده مهم است، این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضدارزشها قطعاً می­تواند بر روی ساختار جسم، تخریبهای فراوانی را ایجاد نماید و خود را بصورت انواع و اقسام بیمارهای جسمی و روانی نشان بدهد.

حال ممکن است بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات و مسائل گوناگون و یا پیشرفت بیماری جسمی و روانی در وجودمان، این طور تصور کنند که همه چيز تمام شده و ديگر زندگي براي ما اهميتي ندارد و يا ما اصلاً رقمي نيستيم، بي­خودي به اين دنيا آمده­ايم، ما را عوضي زائيده­اند و هزاران حرف ديگر؛ كه البته در وحلۀ نخست، اين یک  توجيه است براي خودمان؛ براي فرو رفتن بيشتر در ناامیدی و تاریکی­ها و نشانِ از دست دادن اعتماد به نفس ما می­باشد و همچنین دلیل تسليم شدن در مقابل نابودي محض و عدم تلاش ما براي رهايي و سلامتی.

ولي اگر به تمام هستي نگاه كنيم خواهيم ديد؛ امكان ندارد چيزي پيدا كنيم كه به جهت بيهودگي پا به هستي گذاشته باشد، اگر هم به مطالبي برسيم كه تصور كنيم بيهوده پا به هستي گذاشته است، باز هم بايد مطمئن باشيم كه اين تصور و پندار نادرستِ ماست که نتوانسته­ايم به هستۀ درونی يا فلسفۀ وجودي آن چیز، پي­ ببريم.

براي مثال؛ حتي اگر به يك كرم با ديد كلي نگاه كنيم، درخواهيم يافت که فلسفۀ عظيمي در وجود آن نهفته است و این در حالیست که ما انسان هستیم و خیلی بزرگتر و عظیم تر از یک کرم!

انسان موقعي پا به هستي گذاشت، نيروي مافوق يا قدرت هستي، او را به يك دوراهي هدايت كرد و اين دوراهي؛ يكی راهِ تاريكيهاست و دیگری راهِ روشنايي­ها.

اصولاً انسان، تاريكيها را تجربه مي­كند براي پي­بردن به عظمت روشنايي­ها؛ اما موقعي كه در تاريكي­ها فرو رفت، بايستي از گذرگاههاي بسيار سخت عبور نمايد و اگر توانست از اين گذرگاهها جان سالم بدر برد، آنوقت انساني كارآزموده و رها خواهد شد.

نکتۀ حائز اهمیت در اینجاست که ما در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفت انگیزی به نام قدرت مطلق و یا خداوند و یا نیروی برتر، وجود دارد که می­تواند یاری رسان ما باشد و یا ما را مورد حمایت خودش قرار بدهد، ولی جلب حمایت این نیرو سازوکار خودش را دارد و شرط اول آن، دوری از ضدارزشها و پرداختن به ارزشها و راه رفتن در مسیر و یا صراط مستقیم است.

حال ممكن است هنوز بعضي از ما بگويند؛ من به نيروي برتر اعتقادي ندارم،  كه البته هر کس در چند و چون افکار و اندیشۀ خودش مختار است؛ ولي بايستی به اين نكته توجه كنيم كه ما هنوز حتي ساختار کامل يك سلول از ميلياردها سلولی که جسم ما را تشکیل داده­اند را نمی­شناسیم و اطلاع چندانی از عمق وجودی آنها نداریم و باز هم حتی نظارت و کنترل بر امور ادارۀ جسم خودمان را هم نداریم.

برای مثال؛ کافی است یک مشکل بسیار کوچک در مسیر رگهای خون­رسان قلب و یا مغز ما بوجود بیاید، فکر می­کنید چه خواهد شد؟! پس بهتر است به جای اینکه بگوئیم این را قبول نداریم، آنرا قبول نداریم، کمی تفکر کنیم و به فلسفۀ وجودی و حیات خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و بدانیم که ما هم جهت بیهودگی و یا بطور تصادفی پا به حیات نگذاشته­ایم.

فلسفۀ وجودی ما و خلقت، آنقدر عظیم و ادامه­دار است که ما حتی به ذره­ای از شناخت آن پی نبرده­ایم؛ ولی این امیدواری را بایستی داشته باشیم که:

"یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور"

و باز هم این امیدواری را بایستی داشته باشیم که؛ پایان شب سیاه، سفید و بعد از سیاهی شب، خورشید عالم تاب، طلوع خواهد کرد.

حال برای اینکه تا زمانیکه حیات داریم همچون فرد و یا فرمانروای لایق و با شهامتی باشیم که بر کشور وجودی خود یعنی جسم خود، حکمرانی می­کند؛ بایستی به آرامی، سازندگی را در قسمت جسم خود و روان خود و جهان بینی خود بوجود آوریم و خوب بدانیم که؛

هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

پایان وادی دوم منبع وبسایت کنگره 60 و کتاب عشق، 14 وادی برای رسیدن به خود از مهندس حسین دژاکام
ادامه مطلب...

وادی اول

وادی اوّل

  با تفكر؛ ساختارها آغاز مي‌گردد. بدون تفكر، آنچه هست رو به زوال مي‌رود.‏  

در اين وادي، بهتر است بدانيم چگونه همه چيز، پيدا مي‌شود و يا چگونه همه چيز، خلق مي‌شود.

براي پيدا شدن يا به ‌وجود آمدن و يا خلق شدن؛ اولين قدم، يك فكر و يا يك انديشه است و اين انديشه، آغاز خلق است.‏

بنابراين؛ همۀ انسانها براي پيدا شدن، لازم است تفكر نمايند و نيروي القاء و احياء و تحرك هم موجود ‏مي‌باشد.

به عبارتي؛ همه چيز، اول مثل صفحۀ سفيد نقاشي است؛ سپس ذره ذره تصوير پديدار مي‌گردد و ‏از معني آن، هم زشت و هم زيبا، و هم خوب و بد پديدار مي‌شود.‏

‏‹‹ پس اول بايد تفكر نمود! ››‏

حالا برمي‌گرديم سر اصل موضوع:‏

‏ممکن است ما سالها درگير مشکلات و مسائلی شده­ايم که اين درگيري، چه دانسته اتفاق افتاده باشد و چه ندانسته، به ‏هرحال فرقي نمي‌كند. چيزي كه مهم است اینستکه ما مي‌خواهيم مسائل و مشکلات خود را حل کنیم و از شرّ غول بي­شاخ و دمِ مشکلات كه زندگي ما را به ‏طرف نابودي یا ناآرامی سوق داده است و يا سوق مي‌دهد، رها شويم. ‏

ممكن است قيافۀ ما پژمرده شده باشد و در زندگيِ ما هرج و مرج به ‌وجود آمده باشد؛ در اين مقطع، كافي ‏است ما فكر كنيم كه در كجاي كار قرار گرفته­ايم و به كجا مي‌خواهيم برويم.‏

در اين وادي ما اصلاً نمي‌خواهيم تصميم بگيريم كه امروز و یا فردا تمامی مشکلات و یا مسائل خود را حل کنیم؛ زیرا بارها اين اقدام را ‏انجام داده و با شكست مواجه شده­ايم و البته ممکن است در شرایطی هم، از متخصصین و یا دیگران هم كمك گرفته باشیم، ولی ‏آنها هم نتوانسته­اند به ما كمكي نمايند.‏

در اين مقطع ما فكر مي‌كنيم که؛

آیا می­خواهیم فكر كنيم؟ به چه موضوعی باید فکر کنیم؟ چگونه بايد فكر كنيم؟ به چه چيزهائي نبايد فكر كنيم؟ ‏

شايد تصور كنيم كه ما هميشه فكر مي‌كنيم؛ اما وجود مشکلات و زیاد شدن آنها نشان مي‌دهد که ما درست فكر نكرده­ايم و ‏زندگي خود را بدون تفكر و يا با تفكر غلط، ادامه داده و هر چه داشته‌ايم چه مادي و چه معنوي از دست داده و ‏يا در حال از دست دادن آنها هستیم و یا حتی ممکن است چیزی را از دست نداده باشیم، ولی می­بینیم که از آرامش لازم برخوردار نیستیم و این موضوع باعث گردیده که به طرف زوال، در حركت باشیم.‏

ما بايستي در اين وادي، نقشۀ حملۀ خود را برای برطرف کردن مشکلات و حل مسائل، ترسیم نمائیم؛

البته نقشه­اي بسيار دقيق و حساب شده، كه راه به عقب نداشته باشد.

در اين وادي نمي‌خواهيم نقشه‌اي عظيم ‏ترسيم کنیم؛ اگر ما در اين مقطع بتوانيم نقشه­اي بكشيم كه قابل­ اجرا باشد و مشكلاتِ خودمان را به آرامي ‏حل كنيم، بهتر به نتيجه خواهيم رسيد.

ما در اين تفكر، بايد به صورت واقع بينانه به مشکلات خود نگاه كنيم؛ اگر به اين ‏تفكرِ صحيح برسيم، درخواهيم يافت که اراده به تنهایی، قادر به حل تمامی مشکلات ما نخواهد بود.

براي مثال؛ ما نمي‌توانيم با ارادة تنها از ‏يك درخت خيلي بلند بالا برويم   و يا با ارادۀ تنها نمي‌توانيم از روي طناب در يك ارتفاع زياد ‏عبوركنيم؛ ولی اين را مي‌دانيم كه ما قادر هستیم از درخت بالا برويم و یا کار دیگری را به صورت معقول به انجام برسانیم، مشروط به اینکه یاد بگیریم که چگونه چند کار را با هم و به طور هماهنگ اجرا نمائیم.

برای مثال؛ برای انجام هر یک از کارهای فوق، بایستی قدرت بدنی لازم را فراهم نمائیم، فوت و فن آن را بیاموزیم، هدف و انگیزۀ لازم را داشته باشیم و تمرین لازم را نیز انجام بدهیم.

البته در اين مرحله، ما و بعضي از ما ممكن است نتوانند درست فكر كنند و تصميم بگيرند. مي‌توانيم اگر ‏فكرمان به‌ جائي نرسيد، از نظرِ مشورتيِ افرادِ با تجربه استفاده كنيم؛ ولي تصميم­گيري نهائي بر عهدۀ خودمان ‏مي‌باشد، به عبارت ديگر: مشورت مي‌كنيم؛ ولي تصميم را خودمان مي­بايست بگيريم تا اعتماد به ‏نفس لازم در ما بوجود بيايد.‏

البته اين را نيز بايستي در نظر داشته باشيم كه خلقت؛ سازمان و تشكيلاتي است كه همه چيز در آن، با ‏نهايت دقت، برنامه­ريزي شده و در هر لحظه كنترل مي‌شود و يك نيروي مافوق بر آن نظارت دارد. اين نيروي ‏مافوق به صورت خودكار؛ اگر انسان به ‌طرف فسق و فجور برود، او را در فرو رفتن به اعماق تاريكي­ها ‏ياري مي‌دهد و اگر انسان به‌ طرف تقوي و ارزشها حركت كند، او را در جهت روشنائی­ها مورد حمايت و ياري ‏قرار خواهد داد.‏

ممكن است بعضي از ما اكنون به اين سخن ايمان نداشته باشيم؛ ولي اگر چشم دلِ خود را باز كنيم، به ‏آرامي آن نيروي مافوق را حس خواهيم نمود و اگر بخواهيم و حس آن ‌را بوجود بياوريم و طلب كنيم؛ اين ‏نيروي مافوق در درمان بیماریها و رهاييِ ما از بند مشکلات، مي­تواند نقش بسيار بزرگي را ايفا كند.

اين بستگي به ما دارد كه بخواهيم يا ‏نخواهيم!

چنانچه نخواهيم؛ باز آن نيرو به ما ياري خواهد رساند، چون ما به‌ طرف ارزشها حركت مي‌كنيم و ‏تنها فرقي كه بين خواستن و نخواستنِ ما وجود دارد، آن حس يا قوّت قلبي است كه خودمان در خودمان ‏به‌ وجود مي­آوريم كه مي‌تواند  تكيه­گاه مناسبي باشد وگرنه آن نيرو به صورت خودكار، كارش را انجام ‏مي‌دهد و براي او؛ زبان، مذهب، نژاد و رنگِ پوست فرقي ندارد؛ چون پاكترين انسانها، نزديكترين ‏افراد به آن نیرو هستند.‏

پایان وادی اول

منبع: کتاب عشق، 14 وادی برا رسیدن به خود از مهندس حسین دژاکام

ادامه مطلب...

خواسته های انسان

همه ی ما انسان داری خواسته هایی می باشند و خواسته منشاء اصلی تمام تحرکات بشر در طی حیات او می باشد. در ویدیو زیر شما را با دیدگاهی جدید نسبت به خواسته ها و محقق شدن یا نشدن آن ها آشنا خواهیم کرد.
ادامه مطلب...

آشنایی با مواد مخدر، بخش اول: تریاک چیست؟

تریاک

دراين مقاله قصد داريم به صورت گذرا و با نگاهي اجمالي يكي از قديمي‌ترين و شايع ترين مواد مخدر يعني ترياك را مورد بررسي قرار دهيم زيرا گفتني‌ها در مورد ترياك به قدري گسترده است كه به طور قطع نمي‌توان آن‌ها را در يك مقاله گنجانيد.سابقه استفاده از ترياك توسط انسان به گذشته‌هاي بسيار دور بر مي‌گردد ، آن قدر دور كه مي‌توان گفت از زماني كه انسان با طبابت و مقابله با بيماري‌ها آشنا شد با ترياك نيز به عنوان يك ماده دارويي آشنا شده است. به عنوان مثال در مصر باستان در حدود ۴ هزار سال قبل از ميلاد استفاده از ترياك توسط طبيبان آن زمان مرسوم بوده است. در ديگر تمدن‌هاي باستاني نيز آن گونه كه تاريخ حكايت مي‌كند رد پاي ترياك را مي‌توان مشاهده نمود. اگر قدري به جلو بياييم و تاريخ قرون اخير و نزديك را بررسي كنيم مي‌بينيم ترياك از حد و اندازه‌هاي يك ماده گياهي با استفاده‌هاي دارويي و سطحي ، پاي خود را فراتر گذاشته و به عنوان كالايي كه بسيار مورد توجه بوده است ، پا به ميدان مي‌گذارد تا جايي كه به خاطر آن مسائلي چون لشكركشي‌ها ، جنگ‌ها ، فتح سرزمين‌ها و غيره نيز مطرح مي‌شود. از مهمترين اين رويدادها مي‌توان به توليد ترياك در هندوستان توسط كمپاني هند شرقي و صدور آن به كشور چين كه در قرن نوزدهم باعث بروز چندين جنگ ميان دو كشور چين و انگلستان گرديد ، اشاره كرد.

 در آن زمان مصرف ترياك در بين چيني‌ها به شدت شيوع پيدا كرده بود و فروش ترياك توسط كمپاني هند شرقي در چين مهمترين و كلان‌ترين درآمد اين كمپاني محسوب مي‌شد. امپراطوري چين نيز كه متوجه تخريب ترياك در بين آحاد مردم خود شده بود هرزمان كه اقدام به مقابله يا ممنوعيت ورود ترياك مي كرد ، با جنگي سخت روبرو مي‌شد و معمولاٌ در اين جنگ‌ها شكست مي‌خورد. جالب است بدانيد كه جزيره تايوان را كشور چين به عنوان غرامت يكي از همين جنگ ها به طرف مقابل خود واگذار كرد كه در سال ۲۰۰۰ ميلادي مجدداٌ به چين واگذار گرديد. ترياك توسط هندي‌ها و چيني‌ها به بسياري از كشورهاي اروپا ، آمريكا و همين طور كشور خودمان رسوخ كرد. تاريخچه مصرف ترياك در كشور ما از زماني كه به عنوان يك پديده قابل بررسي است ، به حدود ۲۰۰ سال قبل برمي‌گردد. زماني كه مردم براي مقابله با بيماري‌هايي مانند وبا ، ترياك مصرف مي كردند و پس از مدتي دچار مصرف دائمي آن شده و به ْآن اعتياد پيدا مي‌كردند.بررسي سير تاريخي مصرف اين ماده در كشورمان تا به امروز مطلبي نيست كه بتوانيم در اين نوشتار به آن به پردازيم اما آن چه كه براي ما مهم و قابل بررسي است جايگاه ترياك به عنوان يك ماده گياهي و دارويي و شناخت عوارض و خواص مثبت و منفي آن است. آنچه امروزه در ذهن بسياري از مردم از عوام گرفته تا خواص نسبت به شناخت ترياك وجود دارد ، چيزي جز نگاهي منفي ناشي از نگريستن به عوارض سوء مصرف اين ماده نيست. از اين ديدگاه ترياك يك ماده مخدر است كه مصرف آن باعث تخريب وجود انسان ، اعتياد ، بيماري ، بدبختي و بيچارگي است. از اين ديدگاه ترياك يك سم است ( در زمان‌هاي قديم كساني كه قصد خودكشي داشتند با خوردن ترياك اقدام به اين كار مي‌كردند) از اين ديدگاه ترياك يك ماده كشنده است كه استفاده اي جز سوء مصرف ندارد. ماده‌اي است كه بايستي به شدت از آن دوري كرد و نسبت به آن تنفر داشت . ماده‌اي است كه بايد نيست و نابود شود و اثري از آن نباشد . تمامي اين ديدگاه‌ها ناشي از نگريستن فقط به يك روي سكه است. رويي از سكه ترياك كه فقط نشان دهنده عوارض ناشي از سوء مصرف اين ماده به دليل عدم آگاهي ، جهل ، ناداني و عدم شناخت انسان و عدم درك او از استفاده صحيح مي باشد. شكي نيست كه اين ديدگاه‌ها واقعي است و مصائب ذكر شده در سوء مصرف اين ماده وجود دارند و غير قابل انكار. حال اگر روي ديگر سكه را بررسي كنيم مي‌بينيم ترياك يكي از شاه‌كارهاي خلقت خداوند در بخش گياهان دارويي است. ترياك ماده اي است كه امروزه در علم پزشكي و داروسازي جايگاهي بسيار مهم و ارزشمند دارد.

 مرفين اولين و مهمترين تركيب ترياك است كه در بين ترياك هاي مختلف مقدار آن از ۳ تا ۲۳% متغير است.مرفين در پزشكي امروز كه اغلب داروهاي مسكن ، ضد درد ، بيهوش كننده و غيره از آن تهيه مي شود به قدري مهم و حياتي است كه تصور نبود آن غير ممكن است.

كدئين دومين تركيب مهم ترياك است. كديين نيز در صنعت داروسازي جايگاهي بسيار مهم دارد و طيف وسيع داروهاي كديين دار را همه ما مي‌شناسيم و نقش آن ها بر هيچ‌كس پوشيده نيست. نارسيين ، ناركوتين ، تبايين ، پاپاورين ، لودانيزين ، كوتامين ، كدامين ، لودانين ، و غيره كه تا ۲۵ مورد ادامه دارند همگي آلكالوييدهاي ترياك هستند كه تمامي آن ها استفاده و كاربرد دارويي دارند.با نگاهي به اين تركيبات ، طيف وسيع اثرات آن‌ها و كاربرد آن‌ها در داروهاي مختلف مشاهده مي‌كنيم در سيستم دارويي كه امروزه بشر با تمامي تكنولوژي و دانش پيشرفته خود در اختيار دارد و با استفاده از آن به رويارويي و مقابله با بيماري‌ها مي‌رود ، ترياك و تركيبات آن بدون اغراق جايگاه اول را به عنوان ماده اوليه دارويي به خود اختصاص داده است. وضعيت فوق نشان مي دهد كه تنها نگرش منفي داشتن نسبت به اين ماده و آفريده شگفت انگيز خداوند بي انصافي است و اگر بخواهيم در مورد اين ماده به درستي قضاوت كنيم بايستي هر دو روي سكه را مد نظر قرار دهيم . شايان ذكر است در حال حاضر مواد مخدر جديد مانند كراك ، شيشه يا آيس يا كريستال چنان تخريبي در مصرف كننده به وجود مي‌آورند كه تخريب ترياك در مقابل آن‌ها صفر است. سوء مصرف و عوارض نامطلوب ناشي از آن و استفاده صحيح و كاربرد شفا بخش و زندگي بخش آن. استفاده صحيح و استفاده غلط و نابجا موضوعي نيست كه فقط منحصر به ترياك باشد بلكه هر موضوع ديگري نيز مي‌تواند در اين قالب يعني استفاده درست و غلط گنجانده شود . هر موضوعي را مي توان از اين زاويه بررسي كرد و به جرأت مي‌توان گفت هيچ موضوعي نيست كه خارج از اين چهارچوب باشد.كه مثلاً بتوانيم بگوييم اين مسئله فقط كاربرد منفي دارد و يا فقط كاربرد مثبت دارد. هر چيزي در هستي داراي هردو نوع كاربرد مي باشد و اين موضوع يكي از ظرافت‌هاي خاص خلقت خداوند و يكي از پايه‌ها و اصول خلقت خداوند است يعني جمع اضداد. اين كه كدام يك از اين كاربردها مورد استفاده قرار گيرد به دانايي ، تشخيص ، معرفت و شناخت انسان بر مي‌گردد. ابزاري ساده مثل چاقو كه در هر خانه‌اي يافت مي شود و به آن نياز است ( كاربرد مثبت ) و آدم كشي و چاقو كشي ( كاربرد منفي ) ، گرفته تا سرآمد تكنولوژي بشري يعني انرژي هسته‌اي كه مي‌توان از آن در توليد انرژي استفاده كرد ( كاربرد مثبت ) و همين طور مي‌توان از آن بمب اتم ساخت ( كاربرد منفي ) . حتي آب كه حياتي ترين عنصر زندگي است در حالت هايي مي‌تواند ويرانگر، مخرب و باعث مرگ و نابودي شود. قدر مسلم وجود كاربرد منفي و استفاده نادرست از هر موضوعي نمي تواند دليلي براي كنار گذاشتن آن موضوع ، دوري از آن و منفي نگري نسبت به آن امر باشد. ترياك ، اين ماده قدرتمند دارويي و عجيب همانقدر كه مي تواند باعث ايجاد بيماري ، اعتياد ، فلاكت و بدبختي باشد ، همانقدر كه در تهيه مواد مخدر مختلف نظير هرويين و اين روزها كراك ( كه از هرويين به دست مي آيد ) مي تواند مخرب و ويرانگر باشد به همان اندازه و حتي به مراتب بيشتر از آن قدرت شفا بخش و زندگي بخش دارد. اصولاً هر موضوع و يا امري كه در بعد منفي داراي قدرت تخريب و نابودي بالايي باشد ، در بعد مثبت و استفاده صحيح و يا به ديگر سخن در جهت صراط مستقيم مي‌تواند با قدرتي بسيار بيشتر به كمك انسان در زندگي و رويارويي با با مسائل منفي بيايد. اعتياد به موادمخدر كه بارزترين و مهمترين عارضه منفي ناشي از سوء مصرف و سوء استفاده ترياك به عنوان ماده اوليه مي‌باشد ، موضوعي است كه سال‌هاست ذهن بشر را به خود معطوف كرده است. به راستي درمان آن چگونه است. با چه دارويي ؟ با چه روشي ؟ در چه مدت زماني ؟ اين‌ها حداقل سؤالاتي هستند كه در بخش درمان اعتياد ، بشر هميشه با آنها روبه‌رو است. در طول تاريخ جواب‌هايي بي‌شمار و گوناگون به اين سؤالات داده شده است. روش‌هاي مختلف براي درمان اين بيماري پيشنهاد شده است و همينطور بازار وسيعي از داروهاي ترك اعتياد نيز وجود داشته و وجود دارد. اما به راستي اين جواب‌ها ، اين روش ها و اين داروها تا چه اندازه مؤثر و مفيد بوده‌اند ؟ آيا توانسته‌اند يك نفر بيمار يا يك مصرف‌كننده خواهان رهايي از اعتياد را براي هميشه از اين بيماري نجات دهند و او را درمان كنند ؟ به‌گونه‌اي كه شخص پس از قطع مصرف يك انسان متعادل و با راندمان باشد و وسوسه و ميل مصرف مجدد را نداشته باشد. يا اينكه فقط مصرفش را قطع مي‌كند و پس از قطع مصرف تنها چيزي كه وجود ندارد تعادل و حال خوب است. آيا اين روش‌ها توانسته‌اند در مقابل اين پديده به صورت قوي و كارآمد ظاهر شوند و يا حد اقل قدري از گسترش آن جلوگيري كنند ؟ ما قصد نداريم به اين سؤالات جوابي بدهيم كه مورد قبول همگان واقع شود و يا بگوييم كه جواب درست فقط همين است كه مي‌گوييم. اما مي‌توانيم نتايج تحقيقات و تجربيات خود را آن گونه كه هست بيان كنيم قضاوت در درست يا نادرست بودن آن به عهده شماست. منبع وبسایت کنگره 60
ادامه مطلب...

خوشبختی چیست؟

خوشبختی مسئله ای است که همواره بشر از زمان حیاتش به دنبال آن بوده. عده ای راه رسیدن به خوشبختی را در حاصل کردن خواسته ها و این مقوله را مرتبط با شرایط محیطی می دانند و عده ای دیگر معتقد هستند که خوشبختی صرفاً حاصل شناخت انسان نسبت به خویش خویشتن است.
ادامه مطلب...

با تفکر ساختارها آغاز می گردد.

در جهان برای انجام هر عملی نیازمند تفکر هستیم، حتی زمانی که می خواهیم بر اساس احساسمان عمل کنیم با کمی تامل متوجه خواهیم شد که قبل از پدیدار شدن احساساتی مانند خشم، ترس، نگرانی، اضطراب و غیره فکر و اندیشه در ذهن شخص عامل اصلی خواهد. البته قبل از اینکه بیشتر از این جلو برویم بهتر است کمی به تفاوت فکرهای روزمره و تفکر بپردازیم. فکرهای روزمره آن نوع از اندیشه است که فرد دائم در طی روز به موارد مختلف که اغلباً مربوط به خودش هم نمی باشد و دائم در افکار خود به قضاوت و نظر دادن در رابطه با دیگر انسان ها و یا شرایط محیطی می پردازد. خود گونه ای از بیماری است که بشر به آن مبتلا شده است. و اما در رابطه با تفکر اگر بخواهیم ساده و روان آن را بیان کنیم همان فکر کردن اما به صورت آگاهانه، همراه با تمرکز بر روی حل مسائل زندگی، مشکلات و ساختن عادت های جدید است. برای مثال به رایانه های اولیه نگاه کنید که در ابتدا در اندازه ای بزرگ وبه مرور زمان کوچک تر ولی مفیدتر ظاهر شدند. شخصی یا اشخاصی که ابتدا اولین رایانه را ساختند تا مدت ها به نحوه و چگونگی ساخت آن فکر کرده بودند و سپس شروع به ساخت آن کردند و با این عمل ساختار جدیدی را به وجود آوردند که پس از آن ها هم ادامه داشت و دیگر محققین و دانشمندان به تکمیل آن پرداختند. اگر بخواهیم مثالی روشن تر از ساختن یک ساختار با استفاده از تفکر بپردازیم می توانیم ساختمان ها و منازل مسکونی را در نظر بگیریم که ابتدا نقشه آن در ذهن  نقشه کش ساخته شود و سپس روی کاغذ پیاده سازی و بعد از آن عملیات پی ریزی شروع خواهد شد تا پایه های آن ها محکم شود سپس بدنه اصلی نصب شده تا مراحل دیگر ساخت به مرور زمان ادامه پیدا کند. اما این نوع از تفکر صرفا به جهان بیرون، یعنی آنچه که می توانیم با دو چشم خود از محیط برداشت کنیم مربوط می شود. گونه ای دیگر از تفکر در رابطه با جهان درون هر شخص است. منظورمان از درون اعضای داخلی جسم نیست بلکه خواسته ها، ذهن، عادات، افکار و اندیشه انسان است و به قول مولانای رومی "ای برادر تو همه اندیشه ای   مابقی خود استخوان و ریشه ای". اگر خوب بنگریم و گذشته را مرور کنیم درخواهیم یافت که عادات و رفتارهای امروز ما نتیجه ی اعمال گذشته ماست و اگر باز هم عمیق تر شویم خواهیم دید که خود در گذشته به شکل های گوناگون در افکار خویش خواستار شرایط کنونی بوده ایم. اگر امروز من انسان دروغگویی هستم، حتماً دروغ هایم را در ذهن مرور می کردم و بعد در جهت آنها عمل میکردم و یا اگر امروز مصرف کننده مواد مخدر شده ام به طور حتم در گذشته به مصرف مواد مخدر فکر می کردم و یا اگر انسانی هستم که علاقه مند به مطالعه و ورزش باشم در گذشته بر اثر افکاری که داشتم و اعمالی که انجام دادم ذر ذره ساختار مطالعه و ورزش را در درون خود به وجود آورده ام و اکنون بدون اینکه تلاش آن روز های اولیه را برای شروع مطالعه یا انجام ورزش داشته باشم به راحتی این دو امر را انجام می دهم. چند سطری که در بالا مطالعه کردید بر پایه کتاب عشق 14 وادی برای رسیدن به خود از مهندس حسین دژاکام بنیان کنگره 60 است. امیدواریم از مطالعه این کتاب غافل نمانید.
ادامه مطلب...

پشتیبانی