کارگاه آموزشی عمومی؛ در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره، من چه کرده ام؟

دهمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر مهراب، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه “در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره، من چه کرده ام؟ در روز چهارشنبه مورخ 26 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: وقتی وارد کنگره ۶۰ می‌شویم با خیلی از قوانین که در هستی وجود دارد، آشنا می شویم. یکی از این قوانین، قانون جبران است. در کائنات هر فعلی که برای من صورت می‌گیرد، یک نعمتی به من می‌رسد. چنانچه در قبال برکات و نعماتی که کائنات به ما داده، قدردان و سپاسگزار نباشیم، همان نعمت و برکت از ما گرفته خواهد شد. هر خیر و نعمتی که بدست ما می‌رسد از جانب نیروی عظیم، پروردگار است. بقیه همه وسیله هستند. مهمترین قانون جبران، همین تشکر و قدردانی کردن است. این‌دستور جلسه، برای من مسافر است که من برای کنگره چه کار کرده ام؟ زمانیکه وارد کنگره ۶۰ شدم پایه های علمی و مالی کنگره مانند درخت تنومندی رشد کرده بود که من رهجو فقط استفاده می کردم. کسی که به کنگره می آید و این همه خدمات می‌گیرد باید برای استحکام پایه های علمی و مالی کنگره کاری کند و قدمی بردارد. دیگران کاشتند و ما خوردیم، حال باید ما بکاریم تا دیگران بخورند. اگر کسی برای قدردانی و تشکر کاری انجام می‌دهد برای افتخار و مدال گرفتن نیست. هرکاری یا خدمتی که در کنگره انجام بدهیم برای حال خوب خودمان است. از بنیان کنگره جناب مهندس دژاکام تشکر و قدردانی می کنم که به من یاد داد در قبال هر خدمت و نعمتی شاکر و قدردان باشم. آقای مهندس دژاکام که بنیان کنگره ۶۰ هستند و کتب و جزوات علمی رو نوشتند، روش درمان تدریجی (DST)  را ابداع کردند، می‌گویند: بابت سلامتی که کنگره به من‌ داده، هنوز بدهکار کنگره هستم، پس من رهجو خیلی بیشتر از این ها به کنگره ۶۰ بدهکار هستم. زیرا کنگره چیزی به من مصرف کننده می‌دهد که اگر تا آخر عمر هم کمک و خدمت کنم باز هم کم و ناچیز است. قبلا چی بودم و الان به چه جایگاه و آرامشی در زندگی رسیده ام. به همین دلیل است که خودم را بدهکار کنگره ۶۰ می دانم و هر چقدر تلاش و کوشش کنم بازهم کم است و هنوز بدهکار هستم. تمام قوانین کنگره ۶۰ مانند الفبایی است که به ما یاد می دهد. از لحظه ای که آگاه می شویم، اگر اجرا کنیم به سود خود ماست. من در بحث درختکاری هرساله چند درخت کاشته ام. وارد لژیون سردار شده ام که در سال مبلغ ۶ میلیون تومان باید به حساب کنگره واریز کرد که این مبلغ را به صورت قسطی هم می توان پرداخت کرد. برای گلریزان کردن در کنگره ۶۰ شماره حسابی است که از طریق همین شماره حساب می‌توان بدهی خود را نسبت به کنگره پرداخت و به نوعی خدمت کنیم. انجام همین خدمت ها است که حس و حال ما را خوب می کند. مولانا می گوید: خیره میا خیره مرو جانب بازار جهان، ز آنک  در این بیع و شری این ندهی آن نبری. توی این بازار هستی‌ که الان زندگی می‌کنیم، هیچ چیز رایگان و مجانی به ما داده نمی‌شود. چنانچه اگر دیدیم که چیزی مجانی است، باید سریع از آن فرار کنیم. آقای مهندس دژاکام فرمودند: فهم ‌بخشش، از خود بخشش بالاتر است.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ جهان بینی ۱ و ۲

نهمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر احمد با دستور جلسه “جهان بینی 1 و 2 در روز چهارشنبه مورخ 19 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: در کنگره 60 نیاز است برای فراگیری آموزش های مربوط به جهان بینی، ابتدا جزوات جهان بینی 1 و 2 نوشته استاد امین دژاکام را مطالعه کنیم تا با مفاهیم جهان بینی بیشتر آشنا شویم. در صفحه اول این جزوه آمده است: چه شد که من این جزوه را نوشتم؟ این جزوه نتیجه سال ها درگیری من با نیروهای بازدارنده و تاریکی بوده است. از آن جایی که ما انسان ها شبیه هم هستیم، مطالعه این جزوه کمک زیادی به ما می کند. ماهیت این جزوه پیرامون مسئله انسان و شناخت انسان است. تعریفی که از جهان بینی آمده است، می گوید: جهان بینی یعنی احساس، ادراک، برداشت و دریافت ما نسبت خودمان و کل هستی. یعنی آن چیزی که من نسبت به خودم درک و احساس میکنم، آن چیزی که من نسبت خودم برداشت و دریافت میکنم که من چگونه آدمی هستم. آیا مهربان، عاشق و صبور هستم و یا برعکس، انسانی خشمگین، پر از تنفر و کینه هستم. خدمتگزار هستم یا نه؟ آگاهی من درچه سطحی است؟ آیا من، یک انسان مصرف کننده مواد مخدر و یک آدم لذت جو و خود خواهی هستم یا نه؟ آیا از زمانی که برای درمان اعتیادم به کنگره ۶۰ یا کلینیک آمده ام، تابع قوانین و فرامین راهنما بوده ام یا نه؟ جهان بینی هر فرد، در پاسخ به این سوالات نقش اساسی دارد. اعتیاد یک بیماری است که هم جسم را درگیر می‌کند و هم بر روی تفکر و اندیشه انسان اثر می گذارد. مثلث درمان اعتیاد شامل جسم، روان و جهان بینی است. اگر جسم و جهان بینی به تعادل برسند خلق و خو یا روان فرد هم به تعادل می‌رسد. اما تعادل ضلع جهان بینی، به نگرش، تفکرات، آگاهی و تغییرات ما بستگی دارد. این تغییر تفکر خود به خود اتفاق نمی افتد و نیاز به تلاش دارد. جهان بینی درون و جهان بینی بیرون مانند کمان به هم متصل هستند. حالا اگر انسان نگاه اش به جهان بیرون و هستی خوب باشد، رفته رفته درون خودش را هم زیبا می بیند و برعکس. زمانی که به مرور زمان یک مسافر حال بهتر و احساس خوبی پیدا می کند، یعنی جهان بینی او تغییر کرده و در حال شناخت خود می باشد. در تعاریف کنگره داریم که برای رهایی از اعتیاد دو سفر الزامی است. سفر اول ازمصرف مواد مخدر تا قطع آن و سفر دوم، از قطع مواد مخدر تا رسیدن به خود. یعنی اگر بخواهیم اعتیاد را درمان کنیم، لارم و ضروری است که این دو سفر طی شود. در ابتدا سیستم ایکس و جسم بازسازی شود و سپس جهان بینی و تفکرات شخص تغییر پیدا کند. راه درمان اعتیاد در کنگره کاملا مشخص است و همچنین خروجی ها و محصول این راه نیز بسیار زیاد و قابل مشاهده است.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ هفته راهنما

هشتمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر کامران با دستور جلسه “هفته راهنما در روز چهارشنبه مورخ 12 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه هفته راهنما است، در ابتدا به اولین راهنمای کنگره، بنیان و نگهبان محترم کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاکام و همچنین کلیه راهنمایان کنگره 60 و راهنمایان کلینیک شفای سبز تبریک و تهنیت عرض می کنم. آقای مهندس دژاکام می فرمایند: تشکر و قدردانی باید زبانی، عملی و قلبی صورت گیرد. تشکر خلق، دریچه ای از تشکر خداوند است. یعنی اگر بخواهیم تشکری از خداوند داشته باشیم باید ابتدا تشکر از خلق را یاد گرفته باشیم اگر حق را در خلق نیابی، بیابی خانه اما در نیابی. پس دراین هفته راهنما، مناسب است از راهنمایان خود که بسیار خالصانه زحمت می‌کشند از صمیم قلبمان و با پاکت تشکر و قدردانی کنیم. اگر از من مصرف کننده مواد مخدر که به رهایی رسیده ام سوال شود که راهنما کیست، خواهم گفت که راهنما کسی است که من مصرف کننده را ازجهنم بیرون آورده و روانه بهشت کرده است. راهنما یعنی احیاگر. کسی که انسان را احیا و زنده می‌کند. اگر یک معلم و یک راهنما را باهم مقایسه کنیم، یک معلم چیزی را که بلد نیستیم را از صفر تا صد به ما آموزش می‌دهد و اما یک راهنما، از منفی 100 دست ما را می‌گیرد به نقطه صفر می رساند و سپس از صفر شروع می کند تا ما را به نقطه 100 برساند. به فرموده آقای مهندس دژاکام: یک مصرف کننده مواد مخدر در سرمای منفی 60 درجه زندگی می‌کند. من که در حال حاضر از مصرف مواد رها شده ام، تازه به نقطه صفر رسیده ام. زحمات راهنما من را به این نقطه رسانده تا بتوانم مانند یک انسان معمولی و عادی باشم و از این نقطه که نقطه صفر است باید این راه را ادامه بدهم و به گفته های راهنمای خودم عمل کنم تا بتوانم خودم را بشناسم و به مراحل بالاتر برسم. در کنگره کسی می‌تواند راهنما شود که خودش مصرف کننده باشد و با روش DST و با داروی OT به درمان و تعادل رسیده باشد. هیچکس بیرون از کنگره نمی‌تواند راهنمای کنگره ۶۰ شود. چرا؟ چون بتواند حرف رهجوی خودش را درک کند و با او ارتباط برقرار کند. راهنما یک خدمتگزار عاشق است. یک راهنما بدون عشق اصلا نمی‌تواند خدمت کند. راهنما بدون هیچ منت و مزدی خدمت می‌کند و به همین دلیل در کنگره 60 جایگاه راهنمایی، جایگاه بسیار ارزشمندی محسوب می شود.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی دوم و تأثیر آن روی من

هفتمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر احمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه “وادی دوم و تأثیر آن روی من در روز چهارشنبه مورخ 5 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه امروز وادی دوم و تاثیر آن روی من است. وادی دوم می گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهوده گی  قدم به حیات نمی نهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکرکنیم. وادی ها همه سلسله وار به هم مرتبط هستند. وادی اول تفکر را به ما آموزش می‌دهد و می‌گوید قبل از هر انجام، به انجام و چگونگی آن انجام فکر کنیم. در وادی اول آموزش گرفتیم که تفکر یک حرکت درونی است که حرکت‌های بیرونی ما را ترسیم می‌کند. ما هم تفکر مثبت داریم و هم تفکر منفی. تفکرات منفی بازخورد منفی دارد و بر عکس تفکرات مثبت بازخورد مثبت. تفکرات ما چه مثبت چه منفی، رفتار و حال ما را تحت تاثیر خودش قرار می‌دهد و این یک قانون است. وادی دوم رابطه مستقیمی با ناامیدی دارد. اعتیاد، حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها و تفکرات منفی، باعث می شود که حس های منفی در من شکل بگیرد و این خاصیت حرکت در مسیر ضدارزشهاست که ایجاد حس منفی می‌کند. حس هایی مانند ترس، ناامیدی، منیت، اضطراب، استرس و ... زمانیکه برای درمان اعتیاد وارد کنگره 60 یا کلینیک می‌شویم، وقتی که درست حرکت می کنیم بعد از مدتی کم کم حس های ما باز می‌شود و برخی مسائل را می توانیم حس کنیم یا ببینیم. انسانی که در مسیر ضد ارزش و تاریکی قرار می‌گیرد، بواسطه بسته شدن حس خیلی مسائل را در زندگی خود نمی تواند ببیند. این خاصیت تاریکی است که ما در تاریکی نمی توانیم به خوبی و به درستی مشاهده کنیم. چون در تاریکی چیزی مشخص نیست و نوری وجود ندارد که ببینیم. حال اگر در همین تاریکی یک چراغ را روشن کنیم، روشنایی باعث می‌شود که اطراف خود را ببینیم. این اتفاق دقیقا در سفر اول می افتد. زمانی که درست حرکت می کنیم، بعد از چند پله نور وارد تاریکی ما می شود و آنجا می توانیم بهتر ببینیم. چه چیزی را خواهیم دید؟ آسیب و تخریب‌های که به خودمان، خانواده، و جامعه زده ایم. در این لحظه شخص به موقعیت‌های از دست رفته اش فکر می کند، به تخریب هایی که به خود و دیگران وارد کرده و ممکن است دچار ناامیدی و یأس ‌شود. دقیقا در همین نقطه است که وادی دوم به کمک ما می‌آید و به من امید می‌دهد که هیچ مخلوقی جهت بیهوده گی در این هستی خلق نشده است. نا امیدی بسیار خطرناک است و اگر امید را از انسان بگیریم گویی همه زندگی او را گرفته ایم. وادی دوم به من می گوید که همه موجودات هستی از ریز و درشت، گیاهان، حیوانات و همه آنچه که در هستی خلق شده، بهر یک فرمان و انجام اعمالی پا به هستی گذاشته اند. آن وقت چطور می‌شود انسان با این عظمت از این قائده مستثنی باشد؟ قطعا هر انسانی هم بهر انجام کاری خلق شده است و خلقت هیچکس بیهوده نیست. من مصرف کننده چون در مسیر ضدارزش ها و تاریکی قرار داشتم، راه خود را گم کرده بودم. این تاریکی و گمراهی باعث می شود انسان برخی از توانایی هایش را از دست بدهد. وقتی وارد مسیر درمان اعتیاد می شوم، یعنی خروج از تاریکی را آغاز کرده ام و با گذر زمان و حرکت در طی مسیر، کم کم توانایی های از دست رفته ام به من برمی گردد. اکثرا در ابتدای سفر از نظر مالی، کاری، خانوادگی و خیلی مسائل دیگر مشکلات و موانعی داریم ولی می بینیم که بعد از مدتی به مرور زمان و کم کم این مشکلات حل می‌شود و راه برای ما باز خواهد شد و این رحمت خداوند و پاداش حرکت در صراط مستقیم است. من هم در ابتدای سفر اول به شدت ناامید بودم و به خاطر دارم که همیشه از راهنمای خود می پرسیدم که آیا حال من خوب خواهد شد؟ به درمان می رسم؟ در مسیر درمان ماندم و حرکت کردم چون آموزش های کنگره به من آموزش داد که نقطه مقابل ناامیدی، تجربه و حرکت است. باید فرمانبردار راهنما باشم و دستورات او و آموزش هایی که می دهد را تجربه کنم و این تجربه کردن ها و حرکت های من باعث می‌شود ناامیدی ذره ذره در من کمتر شود و به درمان و حال خوب برسم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی

ششمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه “ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) در روز چهارشنبه مورخ 29 فروردین ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه امروز، ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است. اگر سی دی این دستور جلسه را گوش داده باشید، در این سی دی بیشتر در مورد سفر اول صحبت می‌شود. حال این دستورجلسه چه ربطی به یک سفر اولی دارد؟ اصلا مگر برای درمان اعتیاد، یک سفر اولی نیاز به ظرفیت یا مسئولیت دارد؟ پاسخ مثبت است. در هر جایگاهی که قرار می‌گیریم چه بخواهیم و چه نخواهیم یک سری مسئولیت‌ها به همراه آن خواهد بود. وقتی برای درمان وارد کنگره یا کلینیک می‌شویم لازم است که یک سری مسئولیت‌ها را انجام دهیم. از حرف راهنما باید پیروی کنیم. داروی خود را راس ساعت معین شده بخوریم. به موقع سر جلسات حاضر شویم، سی دی های مربوطه را کلمه به کلمه و کامل بنویسیم، سر جلسات آقایان با پیراهن سفید و خانم‌ها با روسری یا شال سفید حاضر شوند. اینها همه مسئولیت است. آیا هر مسئولیتی را که به عهده می گیریم باید ظرف آن مهیا باشد؟ خیر. راهنمایی یک لباس است که به تن می کنیم اما لازم است که خود را به اندازه همان لباس کنیم و تلاش کنیم ظرفیت آن را بوجود بیاوریم. انجام دادن همین مسئولیت‌ها که نام برده شد باعث می‌شود هر روز حال ما بهتر و بهتر شود. رابطه ظرفیت و مسئولیت به این شکل کار می‌کند. اگر کسی مسئولیتی را به عهده بگیرد و ظرفیت آن مسئولیت را نداشته باشد، آن شخص هم به خودش و هم به دیگران آسیب می‌رساند. ظرفیت انسان، با دانش و آگاهی بالا می‌رود و رشد پیدا می‌کند. کسب آموزش، مطالعه، نوشتن سی دی، حضور در جلسات همه این ها به بالا رفتن ظرفیت و آگاهی انسان کمک می کند. وقتی ظرفیت انسان بالا برود، مسئولیت های خود را به بهترین شکل انجام می دهد، در غیر این صورت انسان از مسیر خود خارج می شود و به بیراهه می رود یا اصطلاحا قبله خود را گم می کند.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی

پنجمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر احمد با دستور جلسه “وادی اول و تاثیر آن روی من در روز چهارشنبه مورخ 15 فروردین ماه 1403 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: در ابتدا سال نو را خدمت همه عزیزان تبریک می گویم. امیدوارم که تعطیلات خوبی را پشت سر گذاشته باشید. دستور جلسه امروز وادی اول و تاثیر آن روی من است. وادی اول می گوید با تفکر ساختارها آغاز می گردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می رود. با ورود به کنگره 60 جهت درمان اعتیاد، بامثلث جسم ، روان و جهان بینی آشنا می شویم. وادی اول هم مربوط به تفکر است که رابطه مستقیم با جهان بینی و درمان اعتیاد دارد. وقتی گفته می شود با تفکر ساختارها آغاز می گردد، یعنی هر چیزی را که بخواهیم بنا کنیم ابتدا باید ساختار آن را خلق کنیم .مثلا می خواهیم شمع بسازیم، ابتدا باید ساختارش را مهیا کنیم. بخش اعظم شکل گرفتن یک ساختار، در جهان ذهنی ما اتفاق می افتد و به سرعت هم رخ می‌دهد. اگر من درگیر اعتیاد هستم و ساختار اعتیاد در درون من است، باید در جهت عکس آن قدم بردارم و ساختار درمان را در درون خود به وجود آورم. برای ساختن ساختار درمان اعتیاد 10 الی 11 ماه زمان نیاز است. در این مدت باید این ساختار را پرورش و شکل داد. برای همین در سفر اول به شدت مهم است که به سخنان راهنما با دقت گوش کنیم و فرمانبردار باشیم. مقدار داروی تعیین شده سروقت استفاده شود، در جلسات حضور داشته باشیم، آموزش‌ها و سی دی ها را کامل گوش کنیم و بنویسیم. همه انسان ها برای پیدا شدن لازم است تفکر کنند. تفکر با فکر کردن متفاوت است، فکر همان مشغولیت و تصاویر ذهنی است که از مسائل مختلف در ذهن انسان است، اما تفکر هدف دارد و یک حرکت است از یک مبدا به مبدا دیگر. من قبل از کنگره تفکر را نمی‌شناختم، ولی حالا می دانم که تفکر یعنی حرکت از مجهول به یک معلوم و یا از معلومی به معلوم دیگر. اعتیاد هم مجهولی بود که در کل دنیا معما بود و راه حلی برای آن پیدا نشده بود که آقای مهندس دژاکام با تفکر و یافتن جواب، این معما را حل کردند. قبل از هرکاری باید تفکر کرد، همیشه قدم اول تفکر است. به عبارتی همه چیز اول مثل صفحه سفید نقاشی است، سپس ذره ذره تصویر پدیدار می‌گردد. تفکر بخش اساسی زندگی هرانسانی است و زندگی هر انسان بر اساس تفکرات او شکل می گردد.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی

چهارمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه “وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من در روز چهارشنبه مورخ 23 اسفند ماه 1402 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: وادی چهاردهم یا وادی عشق؛ آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. عشق و محبت یکی از صفات بارز خداونداست که به انسانها داده است. عشق و محبت در انسان‌ها، عامل و انگیزه ای است برای حرکت کردن. کسی که قلب و وجودش از مهر و محبت تهی باشد، بسان انسان مرده ای است. زنده بودن فقط به این نیست که دست و پای او حرکت کند، به آگاه بودن انسان است که دیگران و افرادی که در پیرامون و اطراف او هستند چه سود و بهره‌ای می‌توانند دریافت کنند. عشق و محبت مقدس است. در انسان جایگاهی وجود دارد بنام " قلب ". هرزمان بخواهیم از عشق و مهر و محبت یاد کنیم سریعا به قلب اشاره می‌شود. قلب کسی که در مسیر ضدارزش هاست چون آمادگی ورود عشق ومحبت را ندارد، هرگز نمی تواند به دیگران عشق بورزد. وقتی دانه ای را دربستر مناسب بکاریم، برای رشد این دانه نیاز به مراقبت و خاک مناسب، آب و کود مناسب وهوای مناسب داریم. قلب انسان هم دقیقا به همین شکل نیازبه بستری دارد برای مهیا کردن و کاشت دانه عشق، مهرو محبت. انسان‌هایی که از عشق و محبت غنی هستند و بلا عوض به دیگران انتقال می‌دهند، ‌هرگز نمی میرند. مانند اشخاصی که قرن‌های پیش زندگی می‌کردند به دلیل ابراز عشق و علاقه بدیگران، نامشان همیشه جاودان است. هرگز نمیرد کسی که ، دلش زنده شد به عشق. هرگز انتظار نداشته باشیم عشق یا خدمت یا قدمی را که برای دیگران برمی‌داریم، دیگران هم همان عشق یا خدمت را به ما بدهند. عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد. ابراز عشق و محبت بدون انتظار لذت بخش تر است. مانند زمانیکه برای درمان وارد  کنگره ۶۰ می‌شویم، به دلیل ابراز عشق و علاقه از جانب دیگران، حس خوبی می گیریم و در این مسیر می مانیم و به درمان می رسیم. ابراز کردن عشق و علاقه بدون انتظار از دیگران، باعث میشود هم حال ما خوب می‌شود هم حال طرف مقابل ما. نمونه بارز آن، جناب آقای مهندس دژاکام، راهنماها و خدمتگزاران و کل خانواده بزرگ کنگره ۶۰ ، بدون کوچکترین توقعی خدمت می‌کنند وعشق و محبت را به دیگران می‌دهند و این انرژی و عشق، چندین برابر به خودشان باز می‌گردد.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی (هفته دیده بان)

گارگاه آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز: هفته دیده بان

جلسه عمومی جشن هفتۀ دیده‌بان در کلینیک شفای سبز با استادی دیده‌بان محترم آقای علی مجدیان، نگهبانی راهنمای محترم مسافر احمد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "هفتۀ دیده‌بان" در روز چهارشنبه مورخ ۱۶ اسفند ماه ۱۴۰۲ راس ساعت ۱۸ آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان علی هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم‌ که‌ امروز در کلینیک شفای سبز در خدمت شما عزیزان هستم. تقریبا از سال گذشته این اتفاق رقم خورد که در جشن هفته دیده‌بان، ما دیده‌بانان موظف شدیم به کلینیک‌ها هم سر بزنیم و در جلسات حضور داشته باشیم. درکنگره جشن هایی وجود دارد که در واقع این جشن‌ها یادآوری هست برای کل اعضا. برای مثال جشن هفته همسفر، یک یادآوری است به تمام همسفران که توسط مسافران خود دیده می شوند و از آن‌ها قدردانی می‌شود و همچنین به مسافران هم یادآوری می‌شود که همسفرانی در کنار آن‌ها بعنوان همراه حضور داشتند و به آن‌ها کمک کردند، هم در پروسه درمان و هم در زندگی قبل از درمان. در سایر جشن‌ها نیز به همین صورت است. در هفته دیده‌بان، دیده‌بانان در طی دو هفته باید حدودا از ۷ الی ۸ نمایندگی در سراسر کشور بازدید و حضور داشته باشند و با حضور فیزیکی در شعب باعث آشنایی اعضا با آن‌ها و شرح وظایفشان می‌شوند. همچنین هدف دیگر از این حضور، شناخت و معرفی کاندیدای جدید برای دیده‌بانی به شورا است که این نفرات بر اساس خدماتی که انجام داده‌اند معرفی می شوند. حالا چرا در کلینیک ها این اتفاق افتاده است؟ یک زمانی اکثر کلینیک‌ها روی متادون درمانی کار می‌کردند که کنگره ۶۰ آمد و به صورت پایلوت روی ‌شربت اوتی کار کرد و این پایلوت بر روی یک تعداد بسیار محدودی یه کمک نهادهای دولتی انجام شد.

اما در پایلوت دوم بود که این تعداد خیلی بیشتر شد و در نهایت باعث شد که مسافران نمایندگی‌های کنگره از کلینیک‌ها دارو تهیه کنند. در ادامه بعضی از کلینیک‌ها شروع کردند به همکاری کردن با کنگره ۶۰ و در ادامه مسیر این تعداد بیشتر شد. کسانی که از بیرون مراجعه می‌کردند کلینیک آن‌ها را می‌پذیرفت و کسانی که شرایط آن‌ها مناسب نمایندگی‌های کنگره نبود، به کلینیک‌ها معرفی می‌شدند. در واقع شکل گیری بیماران کلینیک‌ها به این صورت بود. در ادامه دیدیم که این شکل گیری و ساختار گروه درمانی در کلینیک ها بیشتر شد، در آزمون راهنمایی کنگره شرکت کردند و افرادی از کلینیک‌ها در این آزمون قبول شدند و به عنوان راهنما، راهنمای تازه واردین یا مرزبان در کلینیک ها خدمت می‌کردند و در واقع ساختار و چارت اداری کنگره ۶۰ در کلینیک‌ها به شکل مطلوبی اجرا می‌شد. در اصل دیدیم که کلینیک ها هم جزء کوچکی از کنگره شده‌اند. در کنگره اگر دقت کنیم از بالا تا پایین‌ترین ساختارها به صورت گروهی فعالیت می‌کنند. جلسات گروهی است، لژیون‌ها گروهی هستند و شورای دیده‌بانان نیز به صورت گروهی قانون‌گذاری می‌کنند و من به تنهایی نمی‌توانم یک قانون را تصویب کنم. در شورای دیده‌بانان مسائل یا موضوعات خاص کنگره مطرح می‌شود و اعضای شورا بعنوان موافق یا مخالف راجع به آن صحبت می‌کنند و در نهایت راجع به همان مسئله رای گیری انجام می‌شود و در صورت کسب اکثریت آراء، آن مسئله یا طرح در نمایندگی‌های کنگره لازم الاجرا می‌شود. انتخاب دیده‌بانان نیز به صورت درون گروهی است. یعنی آن ۱۴ نفر دیده‌بان به نمایندگی‌های مختلف که می‌روند، اعضا را می بینند، خدمات آن‌ها را در نظر می‌گیرند و سپس فرد مورد نظر خود را به شورا دیده‌بانان معرفی می‌کنند و در نهایت راجع به این فرد صحبت می‌شود، اگر نیاز باشد در مورد او تحقیق هم می‌شود و در ادامه با انجام رای گیری، دیده‌بان جدید معرفی می‌شود. پایان دوره دیده‌بانان هم به همین صورت است. انجام وظایف و کار دیده‌بانان هم به صورت گروهی است و کسی به صورت انفرادی کار نمی‌کند. برای مثال دیده‌بان راهنمایان به تنهایی نمی‌تواند تعداد زیاد راهنمایان کنگره را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند‌. قطعا با یک گروه و تیم این کار را پیش می‌برند. بنده هم به همین صورت امور مربوط به مرزبانی و ساخت و سازهای کنگره را انجام می‌دهم و در کل نمایندگی‌های کنگره حدودا ۵۰ الی ۶۰ نفر به صورت مستقیم به من کمک می‌کنند تا این کارها را پیش ببرم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما عزیزان متشکرم.

ادامه مطلب...

پشتیبانی