خلاصه سی دی کرم شبتاب
در روز الست خداوند با انسان پیمان بست و مبارزه شیطان و اهریمن با نیروهای الهی آغاز شد و نفس در ظاهر و باطن تعیین موجودیت پیدا کرد. خداوند خیر و شر را به او الهام کرد پس به او"حقیقت" بقا "و اختیار" داده شد که ما ازان با عنوان "سرنوشت" و"تقدیر" یاد میکنیم مثلاً یک مادر با دو فرزند که به دلیل "اختیار" انسانهای متفاوت شدند که البته بستگی به پرونده آرشیو-تقدیرات و آینده آنها دارد.
یا مثل استخراج فلز از یک معدن که تبدیل به ۲شمشیر متفاوت شوند یکی به حق ویکی به ناحق وقتی ۲ شمشیر بالا میرود خداوند تعیین میکند که کدام به حق و کدام ناحق است. مثل کرم شب تاب که مرتب در تاریکی و ظلمت میدرخشد اما هر وقت آفتاب بدمد و همه جا روشن و نورانی بشود آن کرم فقط یک کرم بیارزش است و هیچ درخشش و نوری ندارد.
کسی که با داشتن پول و امکانات فساد مالی انجام میدهد شاید در این دنیا بدرخشد اما در جهان آخرت یک کرم بیارزش است و هیچ درخششی ندارد باید پاسخگوی اعمال خود باشد یا یک فرد معتاد فقط خودش مسئول کار خود است و هیچ کس نمیتواند بار خماری او را بر دوش بکشد.
ما همه باید باور داشته باشیم که در آن روز هیچ کس به جز خودمان ما را کمک نمیکند و بار نفس ما را هیچ کس تحمل نخواهد کرد. پس ما باید بدانیم که انسانها دارای دردهای مختلف و گوناگون که حکایت از دانشهای کشف نشده است هستند مثل بیماری ایدز بایستی به وجود آنها پی ببریم .... برای پی بردن باید ساخته بشویم و برای ساختهشدن باید آموزش ببینیم ، بدون هیچ ترسی جلو برویم و بدانیم برای ساختهشدن باید حرکت کنیم باید دل را از ترس و خوف بشوییم و مطهر باشیم که البته این کار فقط با قرار گرفتن در صراط مستقیم است ولی هنگام انجام کارهای ضد ارزش همیشه ترس با ماست.
البته در زندگی انسانها همیشه مشکل و سختی وجود دارد. انسان بی مشکل حتماً به راه حل خودکشی میرسد !با شیون و زانوی غم بغل کردن مشکل حل نمیشود .باید بر مشکل مسلط شد و بررسی و آنالیز کرد که در پرتو حل آن مشکل انسان به مدارج بالای آرامش و تکامل میرسد.
نقش سی دی ها(فایل های صوتی)در آموزشی
همانگونه که می دانیم ، کنگره ۶۰ یک مرکز علمی و تحقیقاتی و آموزشی در حوزه اعتیاد و درمان می باشد که طبق بند چهارم قوانین داخلی خود ، خط مشي آن بر اساس آموزش ، پیشگیري ، مهار و راهنمایی درمان اعتیاد و نیز اصل جاذبه است.
مسئله آموزش در کنگره ۶۰ از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و ما در کنگره در قالب یک آکادمی یا مرکز دانشگاهی پویا ، مدام در حال آموزش و فراگیری هستیم . لحظه لحظه حضور ما در کنگره ۶۰ یعنی آموزش دیدن و به طور کلی می توان گفت ، کل ساختار کنگره ۶۰ یک ساختار آموزشی است و حتی آموزش دهندگان نیز ، خودشان در حال آموزش و یادگیری هستند .
اگر در کنگره ۶۰ می بینیم که یک مصرف کننده مواد مخدر با حال خراب و در بدترین وضعیت ، وارد کنگره ۶۰ می شود و پس از ۱۰ ماه تبدیل به انسانی می شود که نه تنها اعتیاد خود را به صورت کامل و قطعی درمان کرده است ، بلکه کل فرهنگ زندگی او دچار دگردیسی شده است ، آیا چیزی جز نتیجه آموزش های کنگره ۶۰ است ؟ همه این تحولات و دگرگونی ها ، نتیجه قرار گرفتن در پروسه عظیم آموزش در کنگره ۶۰ است که تمامی مسافران سفر اول و دوم و همسفران را در بر می گیرد .
در پرتو همین آموزشها ست که ما می توانیم اعتیاد خود را به هر نوع ماده مخدری که باشد ، درمان کنیم ؛ آن هم درمانی که در هیچ کجای این عالم ، نظیر آن به طور قطع وجود ندارد . درمانی که حتی فقط یک نمونه آن خارج از کنگره ۶۰ مشاهده نمی شود .
در پرتو همین آموزشها است که جسم ما به تعادل و سلامتی می رسد ، اخلاق و روان ما نیز درست می شود ، تفکرات و جهانبینی ما نیز سالم می شود و فرهنگ زندگی ما تغییر می کند . در پرتو همین آموزشها است که اعضای کنگره ۶۰ به جایی می رسند که حتی حاضر نیستند ذره ای آشغال یا زباله را در محیط شهری و زندگی خود و یا هر جای دیگری رها کنند ؛ همه این ها به واسطه وجود سیستم آموزش کنگره ۶۰ می باشد .
آموزش در کنگره از طرق مختلف و در سطوح مختلف و با ابزارهای متفاوت به اعضای کنگره ارائه می شود . از دستور جلسات هفتگی گرفته تا کارگاه های آموزشی ، لژیونها ، منابع آموزشی مکتوب و برنامه های عملی و میدانی نظیر فعالیت های ورزشی ، اردوهای آموزشی و تفریحی ، اردوهای درختکاری ، همه و همه از برنامه های آموزشی مهم کنگره ۶۰ می باشند .
و اما یکی از مهمترین ارکان و یکی از مهمترین ابزارهای آموزشی کنگره ۶۰ سی دی های آموزشی بنیان کنگره ۶۰ است است که هر هفته در اختیار اعضا قرار می گیرد .
بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام ، هر هفته روزهای سه شنبه ساعت ۸ صبح در ساختمان صدوبیست ( ویژه خانم های مسافر ) در خصوص موضوعات مختلف آموزشی و کاربردی صحبت می کنند . هر هفته سخنان بنیان کنگره ۶۰ در این جلسه ضبط می شود و در بخش انتشارات صوتی که مسئول آن آقای امیر قدیری می باشد ، در قالب سی دی ضبط می شود . پس از اینکه آقای مهندس ، خودشان سی دی ضبط شده را به طور کامل بازنگری و با دقت گوش کردند ، نام موضوع آموزشی مطرح شده در سی دی را به انتشارات اعلام می کنند و فایل صوتی آن تحت همان عنوان ، در اپلیکیشن انتشارات دژاکام منتشر می شود .
در قسمت انشارات صوتی که چندین نفر خدمت می کنند ، سی دی ها هر هفته برای اعضایی که امکان دسترسی به اپ نرشریات را ندارند ، تکثیر می شود و توسط نشریات کنگره ، به کل نمایندگی های سراسر کشور ارسال می شود .
در تمام نمایندگی های کنگره ۶۰ چندین سال است که همه لژیون ها در هفته ۲ سی دی را تهیه و پس از گوش کردن و نوشتن سی دی ، در لژیون آن را به بحث و تبادل نظر می گذارند و هر یک ار اعضای لژیون برداشت خود را از سی دی ارائه می نماید .
نکته قابل توجه این است که در حال حاضر این سی دی ها به قیمت هر حلقه ۵۰۰۰ تومان و در اپلیکیشن انتشارات به قیمت ۲۰۰۰ تومان در اختیار اعضا کنگره ۶۰ قرار می گیرد، با یک حساب سر انگشتی متوجه میشویم که این قیمت حتی از بهای تمام شده هم کمتر است.
این روزها همه ما در جریان افزایش قیمت ها هستیم و می دانیم که قیمت سی دی خام نیز از این قاعده مستثنا نیست ، اما بنیان کنگره ۶۰ به افزایش قیمت سی دی در حد و اندازه های قیمت بازار و سایر اجناس موافقت نکرده اند و قیمت سی دی ها افزایش چندانی نداشته است. به هر حال غرض از طرح این نکته این بود که بدانیم کنگره ۶۰ و بنیان کنگره ۶۰ در تکثیر و انتشار سی دی ها ی آموزشی و فایل صوتی آن ، برای خود نفع و درآمد مالی در نظر نگرفته اند.
شاید بتوان گفت ، هیچ موسسه ، سازمان یا تشکیلات آموزشی و علمی در دنیا با این سرعت و با این حجم قادر به تولید علم نیست. تولید علم در کنگره ۶۰ یک شوخی و مزاح و سخنی بی پایه و اساس نیست ، اگر در کنگره ۶۰ علم وجود نداشت ، اکنون کنگره ۶۰ آنچه که هست نبود. کنگره ۶۰ در حدود ۲۰ سال فعالیت ، تعداد اعضای آن به بیش از ۹۵ هزار نفر و تعداد رها یافتگان آن بیش از ۳۰ هزار نفر و تعداد شعب آن به ۷۰ شعبه رسیده است.
کنگره ۶۰ از نظر مالی در وضعیت مطلوبی است و خدا را شکر به بهترین شکل ممکن از نظر مالی در حال پیشرفت است.
درمان شدگان و رها یافتگان کنگره ۶۰ با متد DST در حوزه اعتیاد زبانزد خاص و عام هستند . رها یافتگان کنگره ۶۰ تمام معادلات علمی اعتیاد دنیا را بر هم زده اند ، آنهایی که در حوزه اعتیاد ، سختی و بغرنجی مسئله درمان اعتیاد را تا حدی درک کرداند ، از رها یافتگان DST در تحیر هستند که آخر چگونه کنگره ۶۰ این قدر با بقیه تفاوت دارد ! چگونه است که کنگره ای ها این قدر منظم هستند ! و این قدر در بخش های مالی قوی هستند. چرا کنگره ۶۰ اینقدر موفق است؟
حتما اطلاع دارید که چند سالی است که کنگره۶۰ در سنجش و ارزیابی عملکرد سازمان های غیر دولتی ، یکی از گزینه های مطرح و قوی سازمانهای مردم نهاد برتر است و این جایزه را دریافت کرده است. در بخش ورزشی نیز کنگره ۶۰ بسیار قدرتمند وارد میادین ورزشی میشود و آنجا نیز معادلات را تغییر می دهد. در رشته های راگبی ، تیراندازی با کمان ، کشتی و غیره نیز ورزشکاران کنگره ۶۰ هرجا حضور می یابند ، از حیث موفقیت ، تعجب همگان را بر می انگیزند.
آیا براستی فکر کرده اید که این موفقیت ها مرهون چیست؟
همه این موفقیت ها ، مرهون متد DST است و متد DST تنها بخشی از آموزش و تولید علم توسط بنیان کنگره ۶۰ می باشد و یکی از مهمترین ارکان و ابزار انتقال این علم در حال حاضر ، سی دی های آموزشی میباشد که هر هفته توسط انتشارات به دست من و شما میرسد.
سی دی های آموزشی در حال حاضر خط مقدم و نبض فعالیت های آموزشی کنگره ۶۰ می باشد و هر کس که به کنگره ۶۰ می آید ، تا زمانی که به طور کامل با سی دی های هفتگی هماهنگ نشود و آنها را گوش نکند ، گویی در مسیر موفقیت و درمان در کنگره۶۰ قرار نمی گیرد.
سفر اولی ها بعد از آنکه داروی OT را دریافت می کنند و سفر خود را با متد DST آغاز میکنند ، بارقه های تغییر و زنده شدن و احیا شدن را می توان به راحتی و به وضوح در آنها مشاهده کرد و چقدر زیبا و لذت بخش است دیدن این صحنه ها .
اما زمانی که گوش کردن و نوشتن سی دی ها را به طور منظم شروع می کند ، این تغییرات و این احیا و زنده شدن رنگ و لعاب دیگری پیدا می کند ؛ گویی بندهای اهریمن دیگر در او قدرتی ندارد. حال و هوای آزادی از بند های اعتیاد و نیروی منفی را می توان در چهره ، سخن و رفتار او به عینه دید و حس کرد. او با اینکه در سفر اول است ، اما چنان انرژی و شعفی دارد که همه را به وجد می آورد، این تنها بخشی از قدرت آموزش سی دی هاست. سی دی های آموزشی فقط برای سفر اولی ها نیستند ، سی دی ها برای تمام اعضا کنگره ۶۰ می باشد. از سفر اول گرفته تا سفر دوم و همسفران سفر اول و دوم و هر کسی که عضو کنگره۶۰ است و با کنگره همکاری می نماید.
این هنر و توانایی منحصر به فرد بنیان کنگره۶۰ است که می توانند طوری مطالب را بیان نمایند که برای تمامی اعضای کنگره ۶۰ لذت بخش و کاربردی باشد. از تحصیلات دیپلم و پایین تر از آن و حتی افراد کم سواد گرفته تا افراد با تحصیلات عالی دانشگاهی ، همه و همه از این مطالب با طیب خاطر استفاده می کنند ، گوش میکنند و می فهمند و لذت می برند . برای من هم یکی از لذت بخش ترین تجربه هایی که در کنگره ۶۰ داشته ام ، همین نوشتن سی دی بود . هنوز هم در تعجب هستم که چرا نوشتن سی دی های آقای مهندس این قدر لذت بخش است.
می توان با اطمینان گفت که هر کس عضو کنگره ۶۰ باشد ، اما سی دی هفتگی آقای مهندس را گوش نکند ، گویی در کنگره ۶۰ نیست و هر کس که بطور منظم ، این سی دی ها را گوش می کند ، حتی اگر در کنگره حضور فیزیکی نداشته باشد ، اما در متن کنگره ۶۰ حضور دارد.
اگر در بالاترین سطوح خدمتی کنگره ۶۰ حضور داشته باشیم ، اما سی دی گوش نکنیم ، شک نکنیم که به تدریج از مسیر خارج می شویم. جالب است بدانید که تمام دیده بانان کنگره ۶۰ سی دی ها را می نویسند و روزهای شنبه ساعت ۸ صبح دیده بانان در ساختمان بیست به حضور آقای مهندس میرسند و آقای مهندس دفاتر را می بینند و امضا می کنند ؛ هر کدام از دیده بانان در مورد سی دی صحبت می کند و برداشت خود از سی دی را در قالب مشارکت بیان می کنند .
سی دی های آقای مهندس ضمن اینکه قوی ترین مطالب علمی و کاربردی در حوزه درمان اعتیاد و رهایی از اعتیاد را در بر می گیرد ، مطالب بسیار مفید دیگر در زمینه های مختلف زندگی ، از ورزش گرفته تا خواب ، تغذیه ، کسب و کار ، دیپلماسی ، مردم داری ، صلح جویی و در یک کلام درس زندگی کردن را در بر می گیرد.
سی دی های آقای مهندس ضمن آموزش این درس بزرگ ، مانند گاردریل و علائم راهنمایی و رانندگی ، ما را در مسیر درست پیش می برد و از انحراف ما در مسیر جلوگیری می نماید. در کنگره ۶۰ هر چقدر هم که بدانیم ، اما اگر از نبض آموزش کنگره ۶۰ یعنی سی دی ها فاصله بگیریم ، مطمئن باشیم نمی توانیم به دستی ادامه مسیر بدهیم.
این هفته به صورت سراسری ، موضوع کار و دستور جلسه کلیه کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰ ، نقش سی دی ها در آموزش است و در بیش از ۱۷۰جلسه و کارگاه آموزشی ، اعضای کنگره ۶۰ در بخش گفت و شنود ، به مشارکت و تبادل نظر می پردازند . هر هفته هر یک از ما ، فقط یکبار فرصت داریم مشارکت کنیم. انشاءالله بتوانیم از این فرصت یک بار در هفته مشارکت ، در یکی از جلسات شعبه خودمان استفاده کنیم و برداشتمان را از دستور جلسه نقش سی دی ها در آموزش ، در قالب مشارکت به سایر دوستان منتقل کنیم ، مطمئناً ، هستند کسانی که تجربه ما برایشان مفید و جالب باشد . همچنین به شما عزیزان توصیه می کنیم ، سخنان بنیان و نگهبان کنگره ۶۰ پیرامون این دستور جلسه را در روز چهارشنبه هفتم آذرماه ، از طریق همین سایت حتما گوش کنید و آن را از دست ندهید.
وادی هشتم
امواج چون گردباد بر زمین فرود میآیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت میبرند و این، جز فرمان حاصل نمیگردد.
پس با شما که پیمان می بندید، در اندیشۀ آن باشید که از زمین برخواسته و به آن مکانی که فرمان است رهسپار شوید.
در سکون هیچ چیز به وجود نمیآید و زایشی نیست؛ همه چیز در حرکت شکل میگیرد و سپس ساختارها پدیدار و موجودات خلق و سفر در حلقه های آفرینش آغاز و ادامهدار میگردد.
در این سیر برای انسان، تفکرات؛ معمار ساختارها و زبانِ سخنگوی و تعیین کنندۀ مسیر حرکت او میباشد.
روزی در آسمانها در مقابل خلق جدید یا انسان که توسط قدرت مطلق به انجام رسیده بود، یکی از فرشتگان یا فرماندهان رده بالا که مورد لطف قدرت مطلق قرار داشت سر به شورش گذاشت و از فرمان سرپیچی کرد، شاید هم قدرت مطلق اینچنین مقدر کرده بود.
بهرحال این فرشته یا فرمانده چنین تصور میکرد که او هم میتواند با قدرتی که از طرف قدرت مطلق به او داده شده، برای خودش فرمانروایی کند.
خواستِ قدرت مطلق بر طرد او از درگاه خویش قرار گرفت، ولی او مهلت خواست تا قدرتش را حفظ کند.
قدرت مطلق تا روز موعود به او مهلت داد و سپس او را طرد کرد.
او گروهی را با خود همآواز کرد و کینۀ آدم را به دل گرفت، پس از آن اعلام کرد که من با تمامی قدرت خود، انسان را از مسیرش منحرف خواهم نمود و کاری خواهم کرد تا انسان از فرامین قدرت مطلق سرپیچی کند؛ چون میدانست انسان موجودی است که با اختیار کامل خلق شده است، یعنی حق انتخاب یا گزینشِ راه خود را دارد.
به عبارتی هم میتواند مسیر تقوا، ارزشها، عشق، محبت، دوستی و صداقت را طی نماید و هم میتواند مسیر فسق، فجور، قتل، جنایت، حسادت، کینه، نفرت، دشمنی، خونریزی و فساد را بپیماید.
در این شرایط ادموند و هلیا در بهشت قرار گرفته بودند.
دیری نپائید که توطئۀ شیطان در مورد آنها کارگر افتاد و دسیسۀ او کار خودش را کرد و ادموند و هلیا نیز از فرمان سرپیچی کردند.
قدرت مطلق از آنها توضیح خواست، آنها عذرخواهی کردند و گفتند: اشتباه کردیم، جبران میکنیم!
قدرت مطلق عذرخواهی آنان را پذیرفت؛ ولی گفت: بایستی عملاً ثابت کنید، بنابراین قدرت مطلق تمامی فرزندان ادموند و هلیا را که در آسمانها بودند گردآورد و گفت:
با شما پیمان میبندم، آیا من پروردگار شما هستم؟ به عبارت دیگر؛ آیا تصدیق میکنید که من قدرت مطلق و یگانه فرمانروای شما هستم؟
آیا فرمانهای مرا اجرا خواهید کرد؟
همۀ ما گفتیم: بلی، شما قدرت مطلق و یگانه فرمانروای ما هستید.
پیمان، بسته شد!
قدرت مطلق گفت: بروید به زمین که؛
با حرکت، راه نمایان خواهد شد!
ولی من به شما هشدار میدهم که شیطان، دشمن آشکار شماست.
بروید تا در عمل و حرکت، مشخص گردد کدام یک از شما بر پیمان خود استوار است.
کدام یک از شما راه شیطان که ظاهری بس فریبنده و باطنی بس وحشتآفرین دارد را میپیماید و کدام یک از شما راه راستین و نور را طی طریق میکند.
در پایان، جایگاه شما مشخص خواهد شد و اگر درست حرکت کنید؛ میتوانید به نقطهای برسید که امروز آغاز کردهاید و یا به عبارت دیگر، دوباره به مکانی برسید که از آنجا انشعاب یافتهاید و به نزد پروردگار خود با شادی و سربلندی، بازگشت نمائید.
گرچه نقطهای که برای این سفرِ پر ماجرا آغاز مینمائید و نقطهای که باز، پس از گذشتن از سختیها، رنجها و عشقها باز هم به آن میرسید، هر دو یکی هستند؛ ولی بایستی بدانید که با هم تفاوت فاحش دارند، زیرا درک، آگاهی، معرفت و آموزشها در نقطه و یا در شما باقی میماند و میتوان از آن، تمامی فضاهای شلوغ و ناشناخته را که امروز بر آن واقف نیستید، کنترل نمائید.
بروید که با حرکت، راه نمایان میشود.
این وادی و این جمله که با حرکت راه نمایان میشود، یک قانون است؛ مثل قوانین ریاضیات، و این همان قانون در صراط مستقیم است که عارف و شاعر بزرگ، عطار چه زیبا سروده است:
گر مرد رهی میان خون باید رفت از پـای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه درنِه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت
البته لازم به ذکر است که بدون مقدمه و مطالعه هم، نمیتوانیم فرمان حرکت بدهیم؛ چون با حرکت راه نمایان میشود.
برای مثال؛ چگونه میتوانیم برای عبور از منطقهای کوهستانی و یخ بندان، بدون نقشه و تجهیزات، حرکت کنیم و سالم به مقصد برسیم.
خوشبختانه ما اکنون در وادی هشتم هستیم و هفت وادی را در خورجین خود داریم مثل؛ با تفکر ساختارها آغاز میگردد و یا در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویش، و یا فرمان عقل و یا رمز و راز کشف حقیقت!
این وادی میگوید:
وقتی میخواهیم حرکت کنیم، با جمعآوری اطلاعاتِ کافی و دانستن مسیر راه، لازم نیست تمام جزئیات را در نظر بگیریم، مثلاً اینکه این جاده چند تا پیچ دارد؛ چون گاهی عملاً اطلاع یافتن از تمامی جزئیات، امکانپذیر نیست و بعضی وقتها هم آن چیزی که ما در ابتدا تصور میکنیم ممکن است در عمل و در ادامه، به هزار و یک شکل و گونۀ مختلف دیگر خود را نشان دهد که در بررسیهای اولیه، محاسبه نشده بود.
بنابراین وادی هشتم میگوید:
در این شرایط؛ نترس، پروا مکن، حرکت کن، قطعاً در حرکت، راه و یا مسیر، نمایان خواهد شد.
برای مثال، وقتی که ما مشکلی داریم اگر بخواهیم در خانه بنشینیم و فقط فکر کنیم، هرگز مشکل ما حل نخواهد شد؛ اما اگر پس از فکر کردن، وارد مرحلۀ عمل شویم و حرکت کنیم، راه به تدریج مشخص میگردد و در مسیرِ راه ممکن است دوستان و آشنایان و دیگران نیز در حل مشکل، ما را یاری نمایند.
حال چند نکتۀ مهم را که بایستی در حرکت مورد توجه قرار دهیم، به اتفاق بررسی میکنیم:
۱. در هنگام حرکت بایستی خواستۀ فرد یا هدف او کاملاً مشخص باشد، چون گاهی در حرکت کردنها ما خودمان هم نمیدانیم که به طور قطع چه میخواهیم.
برای مثال آیا میخواهیم ادامۀ تحصیل بدهیم یا خیر؟ آیا شخصی را دوست داریم یا خیر؟ آیا میخواهیم ازدواج کنیم یا خیر؟ آیا میخواهیم جدا شویم یا خیر؟ آیا میخواهیم پس انداز کنیم یا خیر؟ و یا اینکه میخواهیم خانه بخریم یا خیر؟ و هزاران خواستۀ دیگر که چگونگی و هدف آنها مشخص نیست!
۲. پس از آنکه خواسته یا هدف مشخص گردید، بایستی فرد با تمام وجودش بخواهد که خواستۀ او برآورده شود و مثل انسان تشنهای که به دنبال آب در تلاش است، دائماً به خواستهاش توجه کند و بر روی آن متمرکز باشد.
ناگفته نماند که بعضی از خواستهها بایستی در طولانی مدت به نتیجه برسند، درست مثل درختی که بذر آن را میکاریم تا پس از چندین سال رسیدگی و آبیاری به تولید محصول برسد.
۳. در مسیر حرکت، گاهی با چندین راه برخورد میکنیم که مجموعۀ این راهها را میتوان به دو راه عمدۀ ارزشی و ضدارزشی، یا الهی و شیطانی تقسیم کرد و هر فرد بر اساس خردمندی و یا کم خردی خویش، یک مسیر را انتخاب میکند و به راه خودش ادامه میدهد و یا اینکه مانند آهویی که در میانۀ راه، علف سر سبزی را در مسیر انحرافی جادۀ اصلی مشاهده میکند و بدون تفکر، مسیرش را کج میکند و از صراط مستقیم دور و دور و دورتر میشود و در نهایت به نقطهای میرسد که دوست ندارد و یا در تفکرش نمیگنجید و یا اصلاً جزو خواستههایش نبوده است، راه و مسیر اصلی را به فراموشی میسپاریم.
حال اگر کمی فکر کنیم، به راحتی میتوانیم نکات دیگری نیز برای قوانین حرکت پیدا کنیم و به نگارش درآوریم؛ ولی اگر خواسته و یا هدف ما رسیدن به سلامتی، صلح، آرامش، آسایش و عشق و محبت باشد، بایستی در ابتدا حساب خودمان را تسویه و به صفر نزدیک کنیم، یعنی جبران خسارت نمائیم نسبت به خودمان، خانواده، جامعه و ... :
الف: جبران خسارت از خودمان:
ممکن است که ما دانسته و یا ندانسته به جسم خود و روان خود، تخریبهائی را وارد کرده باشیم؛ بایستی در وحلۀ اول خودمان را ببخشیم و در جبران خسارت و ترمیم و بازسازی جسم و روان خودمان اقدام نمائیم.
کافی است به عنوان ناظر در گوشهای قرار بگیریم و خود را نظاره کنیم و خوب نگاه کنیم. خوب نگاه کن!
در اینصورت بزودی درخواهیم یافت و خواهیم دید که آیا تاکنون صدماتی را به جسم و روان و شخصیت خود وارد کردهایم یا خیر؟
اگر جواب آری است، بایستی در جبران آن کوشا باشیم.
ب: جبران خسارت از خانواده:
به راستی در خانواده، نقش پدر چیست؟ نقش مادر چیست؟ نقش فرزندان چیست؟
در اکثر فرهنگها معمولاً مسئولیت امور خارج از خانه بر عهدۀ پدر و مسئولیت داخل خانه بر عهدۀ مادر بوده است و همچنین مسئولیت حفظ و نگهداری و پرورش فرزندان نیز بر عهدۀ پدر و مادر به صورت مشترک قرار گرفته است.
و امّا چیزی که کاملاً روشن و مشخص نیست، اینستکه مسئولیت فرزندان نسبت به خانواده و پدر و مادر چیست؟
در گذشته و در زندگی دامداری و کشاورزی، فرزندان نیز مانند پدر و مادر در مزارع کار میکردند و یا در پرورش حیوانات اهلی، فرزندان، نیرویی بسیار قوی و مؤثر برای خانواده بودند، حال سؤال این است که اکنون و به روزگار ما مسئولیت فرزندان نسبت به خانواده چیست؟
آیا زندگی شهرنشینیِ امروز، فرزندان را به طلبکاران مادرزادِ خانوادهها تبدیل نکرده است و آیا همیشه مهر، محبت،... و همه چیز بایستی از جانب پدر و مادر بسوی فرزندان سرازیر گردد و آیا آنها هیچگونه تعهد و یا مسئولیتی نسبت به پدر و مادر و خانواده ندارند، اگر دارند لطفاً خودتان بگوئید؟!
البته و قطعاً فرزندان زیادی وجود دارند که همیشه مسئولیت خودشان را بصورت خودکار و با تمام وجود نسبت به خانواده و پدر و مادر انجام میدهند؛ ولی بحث ما در اینجاست که اگر از گروهی هستیم که به خانواده خسارت وارد کردهایم و قبول داریم که تخریب به وجود آوردهایم، میبایست آنرا جبران کنیم!
ج: جبران خسارت از جامعه:
ما همیشه از جامعۀ خود انتظاراتی داریم و این کاملاً طبیعی است؛ ولی آیا نبایستی تفکر کنیم که جامعه از ما چه انتظاراتی دارد؟
برای نمونه اگر جامعه برای من هزینه پرداخت کرده است و من تحصیلات زیادی کردهام و تخصصی را فرا گرفتهام، آیا من اجازه دارم خودم را نابود کنم؟ حال به نکات به ظاهر پیش پا افتاده که در یک جامعه میتواند بسیار مهم باشد، توجه میکنیم:
آیا در خیابان و یا جاده، شیشۀ اتومبیل را پایین کشیدن و آشغالها را به بیرون پرتاب کردن، خسارت به جامعه نیست؟ آیا به دامن طبیعت رفتن و زبالهها را در کوه و صحرا پراکنده کردن، خسارت نیست؟ آیا آشغالها را در جوی آب و یا رودخانه انداختن، خسارت نیست؟
حال ممکن است گفته شود؛ هزاران هکتار از جنگلها را به نابودی کشاندهاند و کسی چیزی نمیگوید، حال کمی آشغال ریختن من خسارت محسوب میشود؟!
بله بایستی گفت که ریختن آشغال توسط شما مفهومی جز خسارت زدن ندارد! البته نابودی دهها یا صدها یا هزاران هکتار از جنگلها بصورت غیر مجاز، نامی جز دزدی و جنایت و خیانت ندارد و ما نیز این را بایستی بدانیم که خلاف کردن و یا دزدی و یا خیانتِ دیگران، هرگز نمیتواند سند و یا مجوزی باشد برای وارد کردن خسارات هر چند به ظاهر کوچک ما به جامعه!
حال خود دانیم، اگر فکر میکنیم که خسارتهایی را به جامعه وارد کردهایم و اگر خواستیم که درصدد جبران آن برآئیم بایستی در وحلۀ نخست، از وارد کردن خسارات بعدی به جامعه جلوگیری کنیم و سپس با انجام کارهای ارزشی، جبران کارهای ضدارزشیِ گذشته را بنمائیم.
فایل صوتی در رابطه با نقطه تحمل
اطلاعیه تغییر ساعت کلاس ها
خلاصه ای از وادی نهم
وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجۀ بالا و بالاتری برسد، نقطۀ تحمل پیدا میشود.
پیام برای کسانی که به دنیایی تازه قدم نهادهاند و به خویشِ خویشتن توجه مینمایند، بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطۀ عمل حرکت بنمائید و بر زمین و سماء توجه کنید.
با اندیشۀ ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد.
آنگاه بذر نیکو بکار و یا تخم و دانۀ با ارزش، هم قوت کافی و هم سایبانهایتان برافراشته خواهد شد.
پس آن کنید که فرمان است.
فرمان چه میگوید:
وقتی که انسان خلق شد و از آسمان به زمین رانده شد، موجودی بود که از نظر شعور، بالاتر از هر حیوانی قرار داشت و مجموعۀ رذائل و فضائل، به صورت قوّه در او نهاده شده بود و به او اختیار کامل تفویض شد تا خود را بیازماید؛ درنتیجه او بر سر یک دوراهی قرار گرفت.
یک راه فجور و یک راه تقوا. یک راه خیر و یک راه دیگر شر.
و برای انجام این مهم؛ قدرت مطلق، دو راهنما یا دو پیامبر برای این موجود یا انسان قرار داد. یک راهنمای درونی که میتوان آن را وجدان یا عقل نامید و یک راهنمای بیرونی که پیامآوران قدرت مطلق هستند که آنها را یکی پس از دیگری گسیل نمود و برای انسان ترسیم نمود که هر کدام از این راهها چه ویژگیهایی دارند و پایان آنها به کجا ختم میگردد و راه رهایی، آزادی و رستگاری کدامین راه است.
بنابراین؛ فرمانها، دستورات قدرت مطلق هستند که توسط پیامآوران، اعلام گردیدهاند.
فرمان چه میگوید؟:
میگوید: دزدی نکن، رشوه نخور، غیبت نکن، گمان بد مبر، در امور شخصی دیگران تجسس نکن، کم فروشی نکن، نزول نخور، نزول نگیر، تجاوز نکن، عیب جو و طعنه زن مباش، پیمان شکن مشو، فساد نکن، سؤال کننده را از خود مران، ظلم نکن، ارث دیگران را نخور، یتیمان را نوازش کن، درماندگان را یاری برسان، به فقرا کمک کن، ذکات خود را پرداخت کن و بدان که مال، بهر آسایش عمر است، نه عمر بهر گردآوردن مال و در نهایت دور خَمر را قلم بکش؛ یعنی از آنچه بر روی شخصیت، اندیشه و تفکرِ تو پرده یا حجاب یا پوشش میکشد و یا در جسم تو تخریب ایجاد میکند مثل مشروبات الکلی، مواد مخدر و بعضی از قرصهای مخرب و..... برحذر باش که استفاده از آنها عملی شیطانی میباشد.
و اما نکتۀ قابل توجه در این فرامین که بسیار حساس میباشد اینستکه؛
راه فسق و فجور و یا ضدارزشها راهی است به ظاهر جذاب و دستیافتنی و انسان تصور میکند از این راه زودتر به خواستههای خود میرسد؛ ولی راه ضدارزشها بسان زهری است با طعم شیرین در جامی طلایی که نوشیدن آن انسان را به طرف نابودی و بیماری سوق میدهد و راه صراط مستقیم؛ بسان آب زلالی است در کوزهای گلی که نوشیدن آن، مایۀ حیات است و رفع تشنگی.
برای بعضی از ما که امروز کم و بیش در ضدارزشها غوطهور هستیم، بسیار دشوار و شاید محال باشد که بخواهیم یکباره از تمامی ضدارزشها خارج شویم. البته منظور ما این نیست که ما فاسد هستیم؛ ولی ممکن است گاهی رشوه بگیریم یا بدهیم، غیبت کنیم، کم فروشی کنیم، دروغهایی بگوییم یا هر کسی از ما سؤال کند، سر بالا جوابش را بدهیم و یا اگر شرایط مناسب بود ارثی را چپاول کنیم و یا مالی را که به امانت دست ما سپرده شده است، اگر مدرکی نبود، در آن خیانت کنیم.
بنابراین برای پرهیز از ضدارزشها بایستی نقطۀ تحمل خود را به آرامی بالا ببریم.
مسئلهای که بایستی به آن توجه داشته باشیم، این است که مسائل ضدارزشی را بایستی با هم و به آرامی حل کنیم و انجام این مهم به صورت تک شاخهای یا تک موردی امکان پذیر نمیباشد.
برای مثال؛ امکان ندارد ما مسئلۀ دروغ را حل کنیم، ولی بتوانیم به کم فروشی خود ادامه بدهیم و یا راست گفتار باشیم ولی به غیبت کردن خود ادامه بدهیم.
راه ضدارزشها یا فسق و فجور به کلی بایستی عوض شود؛ چون ضدارزشها مثل درختی است که کلیۀ میوههای آن تلخ و زهرآگین است و ما قادر نیستیم فقط میوههای یک شاخه را اصلاح کنیم، اگر کل درخت اصلاح شود، میوههای تمامی شاخههای آن شیرین خواهد شد.
و اما نقطۀ تحمل:
وقتی که نیرویی از کم آغاز میشود و به تدریج ازدیاد پیدا میکند و به درجۀ بالا و بالاتری میرسد، نقطۀ تحمل پیدا میشود.
هر چیزی که در هستی وجود دارد، دارای نقطۀ تحملی میباشد و اگر از نقطۀ تحمل خودش عبور کند دچار دگرگونی میشود و از نظام یا سیستم خودش خارج میگردد که معمولاً این تغییر سیستم، گاهی با تخریب و یا آشوب مواجه میگردد.
برای نمونه اگر یک ظرف شیشهای را زیر فشاری بیش از تحملش قرار دهیم، قطعاً ظرف خواهد شکست و از سیستم قبلی خود خارج خواهد شد و یا اینکه فلزات هر کدام دارای یک نقطۀ ذوب هستند و اگر آنها را بیش از نقطۀ تحملشان حرارت دهیم در یک نقطه از سیستم خود عبور خواهند کرد و به صورت مذاب درخواهند آمد و همینطور در مورد نباتات و حیوانات.
و اما انسان موجودی است که میتواند با اختیار و تمرین، نقطۀ تحمل خودش را تغییر بدهد که دامنۀ آن بسیار وسیع و کاملاً متفاوت میباشد.
برای مثال؛ هر شخصی برای پذیرش موضوعات متفاوت، ظرفیتهای گوناگونی دارد و اگر خارج از این ظرفیت به اشخاص، فشار روحی و روانی وارد کنیم از کنترل خارج میگردند و به قول خودمان به سیم آخر میزنند.
این موضوع را میتوانیم در دعواها و مشاجرات شدید و در رد و بدل شدن الفاظ ناشایست با صدای بلند بین دو یا چند نفر، مشاهده نمائیم.
برای نمونه ما میتوانیم به عنوان یک دوست، یک صاحب کار، یک مربی، یک پدر، یک فرزند و یا یک همسر، تا حدودی رفتارها و سخنان ناشایست خود را بر دیگران تحمیل کنیم و طرف مقابل هم بسته به ظرفیتش ما را تحمل کند؛ ولی بایستی همیشه مراقب باشیم که اگر این رفتارها و سخنان نامناسب ما بیش از نقطۀ تحمل شخص باشد، شخص از کنترل خارج میگردد و نشان آن اینستکه بلافاصله گوشهایش سرخ میشود، رنگ چهرهاش تغییر میکند، ضربان قلبش بالا میرود و بدنش شروع به لرزیدن میکند.
در این هنگام بدون اراده؛ تمامی سدهای احترام، بزرگی، کوچکی، استادی، شاگردی، عاشقی و معشوقی شکسته خواهد شد و احتمال بروز هرگونه واقعۀ ناگواری وجود خواهد داشت، زیرا از نقطۀ تحمل شخص عبور کردهایم و او را از سیستم و نظام طبیعی خودش خارج کرده و در آستانۀ آشوب قرار دادهایم.
بنابراین همیشه بایستی مواظب باشیم تا با رفتارهای ناهنجار خود، اشخاص را وارد آستانۀ آشوب نکنیم.
در اینجا نتیجه میگیریم که؛ کلیۀ هتکحرمتها، جداییها، ناکامیها، ضرب و شتمها، قتلها و جنایتها، حرکت به سمت ضدارزشها، کفر و عنادها و سرپیچی از قوانینِ انسانی و اجتماعی، با قرار گرفتن در آستانۀ آشوب و یا عبور از آن انجام میگیرد و بایستی آنها را بشناسیم و شدیداً از آنها پرهیز کنیم.
ممکن است گاهی اوقات سخنان ما برای خودمان مانند باد هوا باشد و زیاد برایمان مهم نباشد که چه میگوئیم، ولی همین سخنان میتواند باعث نابودی و ویرانی و یا سازندگی وآبادانی دیگران گردد.
بسیار اتفاق افتاده که یک سخن باعث تحول فردی و سخن دیگر باعث نابودی و یا خودکشی انسانی گردیده است!
پس باید بسیار مراقب سخن گفتن خود باشیم.
برمیگردیم به نقطۀ تحمل؛
همانطوری که میدانیم، نقطۀ تحمل انسانها در بعضی موارد با هم متفاوت میباشد.
برای مثال، یک انسان فقط میتواند ده ثانیه نفس خود را حبس کند و انسان دیگری ۵۰۰ ثانیه و یا یک انسان میتواند ۵۰ متر بطور پیوسته بدود و انسان دیگر ۵۰۰۰ متر.
این مسئله در موارد بسیارِ دیگر همچون سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی و یا در اتفاقات ناگوار و یا حوادث و مسائل روحی و روانی برای هر یک از انسانها متفاوت است.
و اما موضوعی که مورد کاوش و بررسی ما میباشد اینستکه؛ نقطۀ تحمل در انسان، در اکثر موارد کسب کردنی میباشد که در اثر استمرار و تکرار در طول زمان، میتوان آن را تغییر داد.
بنابراین نقطۀ تحمل را میتوان در دو جهت مثبت و منفی، گسترش داد.
البته بالا رفتن نقطۀ تحمل در مسائل منفی یا کارهای ضدارزشی مثل؛ مصرف مشروبات الکلی، مصرف موادمخدر، خوردن داروهای روان گردان بدون تجویز پزشک، دروغ گفتن، غیبت کردن و حسادت، به راحتی و آسانی انجام میگیرد و شخص لازم نیست فشاری را تحمل کند و همچنین گاهی اوقات بالا رفتن نقطۀ تحمل در مسائل منفی با احساس لذت توأم میباشد و این اصل، شعبدهبازیِ طراح اصلی یا معمار بزرگ است.
در نظر بگیریم شخصی روزانه ۳ عدد قرص روانگردان و یا مسکن مصرف میکند، او به راحتی میتواند پس از گذشت دو سال، مصرف خودش را به ۳۰ عدد قرص برساند و یا فردی سرقت را از یک تخم مرغ آغاز میکند و پس از گذشت دو سال میتواند به شتر دزدی هم برسد.
بنابراین بالا رفتن نقطۀ تحمل در مسائل ضدارزشی و مخرّب، کاری است هم آسان و هم لذتبخش؛ ولی متعاقب آن، مشکلات و تخریبهای فراوانی را بوجود خواهد آورد.
نکتۀ قابل توجه در این است که برای بالا بردن نقطۀ تحمل در مسائل منفی، ما نه به آموزش آنچنانی نیاز داریم و نه به تفکر و نه به تجربه؛ ولی برای رسیدن به نقطۀ تحملِ بالا در مسائل مثبت و سودمند، همچون ورزش کردن، آموختن هنر و ادبیات، فراگیری زبانهای خارجه، و یا در مصرف نکردن سیگار و یا دروغ نگفتن و یا کاهش سایر مسائل ضدارزشی، ما شدیداً به آموزش، تفکر و تجربه نیازمندیم.
ما در صورتی میتوانیم ضدارزشها را کاهش دهیم که دانائی ما بالا رفته باشد؛ ولی بایستی بدانیم که اگر از روی جهل و ناآگاهی، یک مسئله را هزار بار هم تجربه کنیم مشکل است که بتوانیم از آن، نتیجۀ مطلوبی بگیریم و ممکن است با هر بار تکرارِ آن موضوع، پلهای را بسازیم که برای فرورفتن در اعماق تاریکیها ما را هدایت نماید و در اعماق تاریکیها منکر همه چیز شویم.
حال در نظر بگیریم فردی کلیۀ اعمال ضدارزشی را به انجام رسانیده و از خانه و خانواده و جامعۀ خود طرد شده است و در بیغولهها زندگی میکند و به نقاط تحمل منفیِ بسیار زیادی همراه با تجربه دست پیدا کرده است؛ ولی با نگاهِ سراسر جهل و نادانی، این مسائل را به گونهای دیگر تفسیر میکند و ممکن است به زمین و آسمان هم ناسزا بگوید و کل خلقت و هستی را مقصر بداند و هیچگاه به خودش نگاه نکند که مسبب اصلی، خودش است.
و یا انسانهایی که از شدت حسادت، حماقت، تنفر، کینه، انتقامجوئی و غیبت، در حال انفجار هستند و به نقاط تحمل منفی بسیار زیادی دست پیدا کردهاند و هیچگاه آرام نمیگیرند.
این اشخاص، همیشه همه را مقصر میدانند بجز خودشان!
اینان برای رسیدن به آرامش بایستی تغییر جهت دهند تا با آموزش و تجربه و تفکر صحیح بتوانند در جهت مثبت حرکت کنند و به آرامی از اعمال ضدارزشی بازگشت نمایند و نقطۀ تحمل خودشان را در مقابل مسائل منفی کاهش دهند.
حال بالارفتن نقطۀ تحمل را در مورد یک مسئلۀ مثبت بررسی میکنیم؛
فردی معمولی اقدام به دویدن میکند، خیلی طبیعی است که پس از طی مسافت حدود ۵۰ تا ۱۰۰ متر، ضربان قلبش به شدت بالا رود و به نفس نفس بیفتد و قادر به ادامۀ دویدن نباشد.
بنابراین نقطۀ تحمل این فرد در دویدن فقط ۵۰ متر است، ولی ما میدانیم که این شخص قادر خواهد بود نقطۀ تحمل خودش را از ۵۰ متر به ۵۰۰۰ متر برساند، مشروط به این که هر روز، دویدن را تمرین کند و به آرامی مسافت را زیاد نماید تا پس از گذشتن مثلاً یک سال به توانایی دویدن ۵۰۰۰ متر برسد، پس برای بالا بردن نقطۀ تحمل، دو نکته، ضروری به نظر میرسد:
الف : تکرار منظم موضوع مورد نظر.
ب : در نظر گرفتن و رعایت طول زمان یا گذشت زمان.
پس برای بالا بردن نقطۀ تحمل در دویدن:
الف : شخص بایستی هر روز بطور منظم بدود.
ب : در طول زمان، مرتباً مسافت دویدن را زیاد کند.
حال به موضوع دیگری در مورد نقطۀ تحمل میپردازیم؛
ما همیشه در اکثر اوقات از مشکلات فرار میکنیم و مشکلات را لعنت خداوند میدانیم، در صورتی که شاید گاهی اوقات مشکلات، رحمت باشند.
به دیگر سخن؛ انسان برای کسب نقطۀ تحمل، بایستی با ممزوج دو نیرو و بکارگیری پتانسیلهای مکمل به بالاترین نقطۀ تحمل خود برسد.
طبق گفتۀ قدما جهان بر پایۀ اضداد بنا شده است و چهار عنصر مخالف: باد، خاک، آب و آتش، هستی را به وجود آوردهاند و همین طور گفته شده که انسان هر چیزی را بر مبنای ضدش میشناسد.
تاریکی در مقابل روشنایی، سفیدی در مقابل سیاهی، اندوه در مقابل شادی، نیروی الهی در مقابل نیروی اهریمنی و.... .
بنابراین به یک دیدگاه بسیار بالا توجه کنید، بسیار بالا!:
نیروهای اهریمنی یا تخریبی و بازدارنده؛ با تمامی خصوصیات منفی خودشان، نقش نیروهای مکمل یعنی تکمیل کننده را در هستی بر عهده دارند و شاید هستی بدون آنها نتواند به مسیر تکامل خود ادامه بدهد.
برای مثال اگر میکروب را نمیشناختیم، نمیتوانستیم در علم پزشکی به دانش بالایی دسترسی پیدا کنیم.
به دیگر سخن نیروهای منفی که بسیار مخرب هستند و روزگار ما را سیاه کردهاند و سیاهتر هم میکنند؛ در حقیقت به جهت ساخته شدن ما طراحی شدهاند و ما هستیم که بایستی در مقابل آنها ایستادگی کنیم و با علم و دانش، تفکر و استقامت، آنها را از سر راه خود کنار بزنیم.
برای نمونه؛ اگر در طبیعت، حیوانات درندهای مثل شیر، ببر، پلنگ و گرگ وجود نداشتند، چه اتفاقی رخ میداد؟! ممکن است بعضیها بگویند خداوند چرا آنها را علف خوار خلق نکرده است؟ یا چرا باید شیر، گورخر نازنین و یا گوزن رعنا و یا گاومیش زیبا را از هم بدرد؟
قدر مسلم اگر کمی تفکر کنیم درخواهیم یافت که اگر این حیواناتِ درنده وجود نداشتند، گورخرهای نازنین و گوزنهای رعنا و گاومیشهای زیبا، آنقدر میخوردند و میخوابیدند که حتی قادر به راه رفتن هم نبودند و گرفتار انواع و اقسام بیماریها میشدند و هیچگاه اتحاد خود را حفظ نمیکردند و از پرخوری و تنبلی، دیگر قادر به کوچ و عبور از گذرگاههای سخت نبودند!
آیا مشاهده کردهاید در هنگام اقدامِ شیر درنده برای شکار، گوزن زیبا با چه سرعتی فرار میکند؟ چه عاملی باعث ایجاد این چابکی و سلامتی و قدرت بدنی گوزن زیبا گردیده است؟
آیا چیزی به غیر از ترس از چنگال و دندانهای تیز و برندۀ شیر درنده و خونخوار است که آنها را مجبور کرده است همیشه هشیار و بیدار باشند.
بنابراین با کمی تفکر درخواهیم یافت؛ وجود حیوانات درنده و خونخوار، باعث گردیده است که ما با گلههایی نیرومند و قوی و چابک از حیوانات علف خوار که همیشه آمادگی خود را برای هرگونه گریز و یا تغییر مکان حفظ نمودهاند مواجه گردیم و با نسلی از حیوانات سالم و پر انرژی روبرو باشیم.
آنهایی هم که از آمادگی لازم برخوردار نیستند و نتوانستهاند خود را قوی نمایند، طعمۀ درندگان خونخوار میشوند و این عین عدالت است؛ چون عدالت، یعنی تعادل، یعنی هر چیزی در جایگاه خودش باشد.
به دیگر سخن؛ وجود حیوانات درنده باعث میگردد که نقطۀ تحمل بعضی از حیوانات به میزان قابل توجهای افزایش یابد.
نتیجهای که از مطرح شدن قوانین فوق برای بالا بردن نقطۀ تحمل میتوانیم بگیریم اینستکه؛
ما بایستی از سد رنجها، سختیها و یا نیروهای تخریبی و بازدارنده عبور کنیم و برای رسیدن به شجاعت بایستی از ترس، برای رسیدن به ایمان بایستی از کفر، برای رسیدن به سواد بایستی از بیسوادی، برای رسیدن به نور بایستی از تاریکی و برای رسیدن به عشق بایستی از نفرت عبور کنیم و این کاریست هم سخت و هم سهل!
بله، برای بالا بردن نقطۀ تحمل بایستی از مرزهای متفاوتی عبور کرد و با سختیهای گوناگون، دست و پنجه نرم کرد.
در مورد بعضی از مشکلات روزمره که ما آنها را لعنت خدا میدانیم، اگر روزی آن مشکلات را حل کنیم و از آنها عبور نمائیم و برگردیم و دوباره پشت سرمان آنها را مشاهده و بررسی کنیم، شاید دریابیم که لعنتها برای ما رحمت خداوند بودهاند و چون ضرورت آنها را درک نمیکردیم، آنها را لعنت میدانستیم.
مانند همان شیر درنده برای گلۀ گوزنها.
البته ناگفته نماند؛ اگر تمرین نکنیم و فکر نکنیم و استقامت به خرج ندهیم، در زیر پنجهها و دندانهای تیز نیروهای تخریبی، قطعه قطعه خواهیم شد.
پس آن کنیم که فرمان است!
فرمان چه میگوید:
فرمان میگوید؛ انسان چیزی را به دست نمیآورد مگر با سعی و تلاش خودش.
فرمان میگوید؛ معمولاً هر مصیبتی به انسان وارد میشود، خودش با دستهای خودش، آن را برای خودش فراهم نموده است.
فرمان میگوید؛ انسان با حیوانات درنده متفاوت است، چون از عقل و شعور و اختیار برخوردار است.
در انسان ویژگیهایی وجود دارد که او را از سایر حیوانات متمایز میکند؛ مثل کمک به همنوع، از خودگذشتگی، شرافت، معرفت، انسانیت، محبت، جوانمردی و... .
براستی جوانمردی چه صفت نیکو و پرارزشی است که مانند دژی مستحکم از انسان در مقابل تمامی زشتیها و پلیدیها محافظت میکند و اینچنین است که برای انسانهای صالح؛ جوانمردی، بسیار لذتبخش و گوارا میباشد.
و اما نکتۀ دیگر:
اگر حس ما انسانها قوی شود؛ ولی تحمل آن را نداشته باشیم، در ما انفجار رخ میدهد و ما نیک میدانیم انفجار در اکثر اوقات با تخریب همراه است.
برای نمونه اگر در یک لحظه، حس بویائی و یا شنوائی ما صد یا هزار برابر قویتر شود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ممکن است در لحظۀ اول بگوئیم این خیلی خوب است و یک امتیاز است؛ ولی حقیقت چیز دیگری است و حقیقت آن است که این موضوع، ادامۀ زندگی را برای ما کاملاً دشوار و سخت و غیرقابل تحمل خواهد کرد.
و یا در نظر بگیریم، اشخاصی میخواهند با رفتن به کلاسهای گوناگون، ظرف مدت خیلی کوتاهی، حسهای خودشان را قدرتمند کنند تا برای خودشان کسی شوند؛ به اسرار آگاه گردند، روی آب راه بروند، روحشان را در آسمان به پرواز درآورند، انرژیهای کیهانی را تصاحب نمایند، مریضها را شفا دهند و جنها را به تسخیر درآورند!
این اشخاص نمیدانند که با تحریک حواس، جایگاه حواس و ادراکات خود را ندانسته تغییر میدهند و چون نقطۀ تحمل و اطلاعات و آگاهی آنها در این قبیل مسائل بسیار پائین است، به سرعت گرفتار پریشانی، سردرگمی، بیماریهای جسمی و روانی، دیوانگی و غیره میشوند و در نهایت، جایگاه آنها خوردن انواع قرصهای آرام بخش و یا روان گردان، تنهایی و یا تیمارستان خواهد بود.
بنابراین به طور کلی اگر انسان بخواهد در هر جایگاهی قرار بگیرد؛ اول بایستی نقطۀ تحمل خود را با آن جایگاه برابر نماید، در غیر این صورت برای خودش و دیگران مشکل ایجاد خواهد کرد.
حال میتوانیم نمونههای زیادی را مطرح کنیم مثل مقام، منصب، پول، احترام، محبوبیت، قهرمانی، علم، عشق، محبت و... .
حتی در مورد پذیرش مسئولیتِ یک آبدارخانه، که اگر فرد تحمل نداشته باشد قطعاً دچار مشکل خواهد شد؛ بنابراین نقطۀ تحمل، در همه جا مطرح است.
تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی