بایگانی ماهانه: قالب تاریخ آرشیو به صورت ماهانه

خلاصه سی دی کرم شبتاب

در روز الست خداوند با انسان پیمان بست و مبارزه شیطان و اهریمن با نیروهای الهی آغاز شد و نفس در ظاهر و باطن تعیین موجودیت پیدا کرد. خداوند خیر و شر را به او الهام کرد پس به او"حقیقت" بقا "و اختیار" داده شد که ما ازان با عنوان "سرنوشت" و"تقدیر" یاد می‌کنیم مثلاً یک مادر با دو فرزند که به دلیل "اختیار" انسان‌های متفاوت شدند که البته بستگی به پرونده آرشیو-تقدیرات و آینده آن‌ها دارد.

یا مثل استخراج فلز از یک معدن که تبدیل به ۲شمشیر متفاوت شوند یکی به حق ویکی به ناحق وقتی ۲ شمشیر بالا می‌رود خداوند تعیین می‌کند که کدام به حق و کدام ناحق است. مثل کرم شب تاب که مرتب در تاریکی و ظلمت می‌درخشد اما هر وقت آفتاب بدمد و همه جا روشن و نورانی بشود آن کرم فقط یک کرم بی‌ارزش است و هیچ درخشش و نوری ندارد.

کسی که با داشتن پول و امکانات فساد مالی انجام می‌دهد شاید در این دنیا بدرخشد اما در جهان آخرت یک کرم بی‌ارزش است و هیچ درخششی ندارد باید پاسخگوی اعمال خود باشد یا یک فرد معتاد فقط خودش مسئول کار خود است و هیچ کس نمی‌تواند بار خماری او را بر دوش بکشد.

ما همه باید باور داشته باشیم که در آن روز هیچ کس به جز خودمان ما را کمک نمی‌کند و بار نفس ما را هیچ کس تحمل نخواهد کرد. پس ما باید بدانیم که انسان‌ها دارای دردهای مختلف و گوناگون که حکایت از دانش‌های کشف نشده است هستند مثل بیماری ایدز بایستی به وجود آن‌ها پی ببریم .... برای پی بردن باید ساخته بشویم و برای ساخته‌شدن باید آموزش ببینیم ، بدون هیچ ترسی جلو برویم و بدانیم برای ساخته‌شدن باید حرکت کنیم باید دل را از ترس و خوف بشوییم و مطهر باشیم که البته این کار فقط با قرار گرفتن در صراط مستقیم است ولی هنگام انجام کارهای ضد ارزش همیشه ترس با ماست.

البته در زندگی انسان‌ها همیشه مشکل و سختی وجود دارد. انسان بی مشکل حتماً به راه حل خودکشی می‌رسد !با شیون و زانوی غم بغل کردن مشکل حل نمی‌شود .باید بر مشکل مسلط شد و بررسی و آنالیز کرد که در پرتو حل آن مشکل انسان به مدارج بالای آرامش و تکامل می‌رسد.

منبع وبسایت کنگره 60

ادامه مطلب...

نقش سی دی ها(فایل های صوتی)در آموزشی

همانگونه که می دانیم ، کنگره ۶۰ یک مرکز علمی و تحقیقاتی و آموزشی در حوزه اعتیاد و درمان می باشد که طبق بند چهارم قوانین داخلی خود ، خط مشي آن بر اساس آموزش ، پیشگیري ، مهار و راهنمایی درمان اعتیاد و نیز اصل جاذبه است.

مسئله آموزش در کنگره ۶۰ از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و ما در کنگره در قالب یک آکادمی یا مرکز دانشگاهی پویا ، مدام در حال آموزش و فراگیری هستیم . لحظه لحظه حضور ما در کنگره ۶۰ یعنی آموزش دیدن و به طور کلی می توان گفت ، کل ساختار کنگره ۶۰ یک ساختار آموزشی است و حتی آموزش دهندگان نیز ، خودشان در حال آموزش و یادگیری هستند .

اگر در کنگره ۶۰ می بینیم که یک مصرف کننده مواد مخدر با حال خراب و در بدترین وضعیت ، وارد کنگره ۶۰ می شود و پس از ۱۰ ماه تبدیل به انسانی می شود که نه تنها اعتیاد خود را به صورت کامل و قطعی درمان کرده است ، بلکه کل فرهنگ زندگی او دچار دگردیسی شده است ، آیا چیزی جز نتیجه آموزش های کنگره ۶۰ است ؟ همه این تحولات و دگرگونی ها ، نتیجه قرار گرفتن در پروسه عظیم آموزش در کنگره ۶۰ است که تمامی مسافران سفر اول و دوم و همسفران را در بر می گیرد .

در پرتو همین آموزشها ست که ما می توانیم اعتیاد خود را به هر نوع ماده مخدری که باشد ، درمان کنیم ؛ آن هم درمانی که در هیچ کجای این عالم ، نظیر آن به طور قطع وجود ندارد . درمانی که حتی فقط یک نمونه آن خارج از کنگره ۶۰ مشاهده نمی شود .

در پرتو همین آموزشها است که جسم ما به تعادل و سلامتی می رسد ، اخلاق و روان ما نیز درست می شود ، تفکرات و جهانبینی ما نیز سالم می شود و فرهنگ زندگی ما تغییر می کند . در پرتو همین آموزشها است که اعضای کنگره ۶۰ به جایی می رسند که حتی حاضر نیستند ذره ای آشغال یا زباله را در محیط شهری و زندگی خود و یا هر جای دیگری رها کنند ؛ همه این ها به واسطه وجود سیستم آموزش کنگره ۶۰ می باشد .

آموزش در کنگره از طرق مختلف و در سطوح مختلف و با ابزارهای متفاوت به اعضای کنگره ارائه می شود . از دستور جلسات هفتگی گرفته تا کارگاه های آموزشی ، لژیونها ، منابع آموزشی مکتوب و برنامه های عملی و میدانی نظیر فعالیت های ورزشی ، اردوهای آموزشی و تفریحی ، اردوهای درختکاری ، همه و همه از برنامه های آموزشی مهم کنگره ۶۰ می باشند .

و اما یکی از مهمترین ارکان و یکی از مهمترین ابزارهای آموزشی کنگره ۶۰ سی دی های آموزشی بنیان کنگره ۶۰ است است که هر هفته در اختیار اعضا قرار می گیرد .

بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام ، هر هفته روزهای سه شنبه ساعت ۸ صبح در ساختمان صدوبیست ( ویژه خانم های مسافر ) در خصوص موضوعات مختلف آموزشی و کاربردی صحبت می کنند . هر هفته سخنان بنیان کنگره ۶۰ در این جلسه ضبط می شود و در بخش انتشارات صوتی که مسئول آن آقای امیر قدیری می باشد ، در قالب سی دی ضبط می شود . پس از اینکه آقای مهندس ، خودشان سی دی ضبط شده را به طور کامل بازنگری و با دقت گوش کردند ، نام موضوع آموزشی مطرح شده در سی دی را به انتشارات اعلام می کنند و فایل صوتی آن تحت همان عنوان ، در اپلیکیشن انتشارات دژاکام منتشر می شود .

در قسمت انشارات صوتی که چندین نفر خدمت می کنند ، سی دی ها هر هفته برای اعضایی که امکان دسترسی به اپ نرشریات را ندارند ، تکثیر می شود و توسط نشریات کنگره ، به کل نمایندگی های سراسر کشور ارسال می شود .

 در تمام نمایندگی های کنگره ۶۰ چندین سال است که همه لژیون ها در هفته ۲ سی دی را تهیه و پس از گوش کردن و نوشتن سی دی ، در لژیون آن را به بحث و تبادل نظر می گذارند و هر یک ار اعضای لژیون برداشت خود را از سی دی ارائه می نماید .

نکته قابل توجه این است که در حال حاضر این سی دی ها به قیمت هر حلقه ۵۰۰۰ تومان و در اپلیکیشن انتشارات به قیمت ۲۰۰۰ تومان در اختیار اعضا کنگره ۶۰ قرار می گیرد، با یک حساب سر انگشتی متوجه میشویم که این قیمت حتی از بهای تمام شده هم کمتر است.

این روزها همه ما در جریان افزایش قیمت ها هستیم و می دانیم که قیمت سی دی خام نیز از این قاعده مستثنا نیست ، اما بنیان کنگره ۶۰ به افزایش قیمت سی دی در حد و اندازه های قیمت بازار و سایر اجناس موافقت نکرده اند و قیمت سی دی ها افزایش چندانی نداشته است. به هر حال غرض از طرح این نکته این بود که بدانیم کنگره ۶۰ و بنیان کنگره ۶۰ در تکثیر و انتشار سی دی ها ی آموزشی و فایل صوتی آن ، برای خود نفع و درآمد مالی در نظر نگرفته اند.

شاید بتوان گفت ، هیچ موسسه  ، سازمان یا تشکیلات آموزشی و علمی در دنیا با این سرعت و با این حجم قادر به تولید علم نیست. تولید علم در کنگره ۶۰ یک شوخی و مزاح و سخنی بی پایه و اساس نیست ، اگر در کنگره ۶۰ علم وجود نداشت ، اکنون کنگره ۶۰ آنچه که هست نبود. کنگره ۶۰ در حدود ۲۰ سال فعالیت ، تعداد اعضای آن به بیش از ۹۵ هزار نفر و تعداد رها یافتگان آن بیش از ۳۰ هزار نفر و تعداد شعب آن  به ۷۰ شعبه رسیده است.

کنگره ۶۰ از نظر مالی در وضعیت مطلوبی است و خدا را شکر به بهترین شکل ممکن از نظر مالی در حال پیشرفت است.

درمان شدگان و رها یافتگان کنگره ۶۰ با متد  DST در حوزه اعتیاد زبانزد خاص و عام هستند . رها یافتگان کنگره ۶۰ تمام معادلات علمی اعتیاد دنیا را بر هم زده اند ، آنهایی که در حوزه اعتیاد ، سختی و بغرنجی مسئله درمان اعتیاد را تا حدی درک کرداند ، از رها یافتگان  DST در تحیر هستند که آخر چگونه کنگره ۶۰ این قدر با بقیه تفاوت دارد ! چگونه است که کنگره ای ها این قدر منظم هستند ! و این قدر در بخش های مالی قوی هستند. چرا کنگره ۶۰ اینقدر موفق است؟

حتما اطلاع دارید که چند سالی است که کنگره۶۰ در سنجش و ارزیابی عملکرد سازمان های غیر دولتی ، یکی از گزینه های مطرح و قوی سازمانهای مردم نهاد برتر است و این جایزه را دریافت کرده است. در بخش ورزشی نیز کنگره ۶۰ بسیار قدرتمند وارد میادین ورزشی میشود و آنجا نیز معادلات را تغییر می دهد. در رشته های راگبی ، تیراندازی با کمان ، کشتی و غیره نیز ورزشکاران کنگره ۶۰ هرجا حضور می یابند ، از حیث موفقیت ، تعجب همگان را بر می انگیزند.

آیا براستی فکر کرده اید که این موفقیت ها مرهون چیست؟

همه این موفقیت ها ، مرهون متد DST است و متد DST تنها بخشی از آموزش و تولید علم توسط بنیان کنگره ۶۰ می باشد و یکی از مهمترین ارکان و ابزار انتقال این علم در حال حاضر ، سی دی های آموزشی میباشد که هر هفته توسط انتشارات به دست من و شما میرسد.

سی دی های آموزشی در حال حاضر خط مقدم و نبض فعالیت های آموزشی کنگره ۶۰ می باشد و هر کس که به کنگره ۶۰ می آید ، تا زمانی که به طور کامل با سی دی های هفتگی هماهنگ نشود و آنها را گوش نکند ، گویی در مسیر موفقیت و درمان در کنگره۶۰ قرار نمی گیرد.

سفر اولی ها بعد از آنکه داروی OT را دریافت می کنند و سفر خود را با متد DST آغاز میکنند ، بارقه های تغییر و زنده شدن و احیا شدن را می توان به راحتی و به وضوح در آنها مشاهده کرد و چقدر زیبا و لذت بخش است دیدن این صحنه ها .

 اما زمانی که گوش کردن و نوشتن سی دی ها را به طور منظم شروع می کند ، این تغییرات و این احیا و زنده شدن رنگ و لعاب دیگری پیدا می کند ؛ گویی بندهای اهریمن دیگر در او قدرتی ندارد. حال و هوای آزادی از بند های اعتیاد و نیروی منفی را می توان در چهره ، سخن و رفتار او به عینه دید و حس کرد. او با اینکه در سفر اول است ، اما چنان انرژی و شعفی دارد که همه را به وجد می آورد، این تنها بخشی از قدرت آموزش سی دی هاست. سی دی های آموزشی فقط برای سفر اولی ها نیستند ، سی دی ها برای تمام اعضا کنگره ۶۰ می باشد. از سفر اول گرفته تا سفر دوم و همسفران سفر اول و دوم و هر کسی که عضو کنگره۶۰ است و با کنگره همکاری می نماید.

این هنر و توانایی منحصر به فرد بنیان کنگره۶۰ است که می توانند طوری مطالب را بیان نمایند که برای تمامی اعضای کنگره ۶۰ لذت بخش و کاربردی باشد. از تحصیلات دیپلم و پایین تر از آن و حتی افراد کم سواد گرفته تا افراد با تحصیلات عالی دانشگاهی ، همه و همه از این مطالب با طیب خاطر استفاده می کنند ، گوش میکنند و می فهمند و لذت می برند . برای من هم یکی از لذت بخش ترین تجربه هایی که در کنگره ۶۰ داشته ام ، همین نوشتن سی دی بود . هنوز هم در تعجب هستم که چرا نوشتن سی دی های آقای مهندس این قدر لذت بخش است.

می توان با اطمینان گفت که هر کس عضو کنگره ۶۰ باشد ، اما سی دی هفتگی آقای مهندس را گوش نکند ، گویی در کنگره ۶۰ نیست و هر کس که بطور منظم ، این سی دی ها را گوش می کند ، حتی اگر در کنگره حضور فیزیکی نداشته باشد ، اما در متن کنگره ۶۰ حضور دارد.

اگر در بالاترین سطوح خدمتی کنگره ۶۰ حضور داشته باشیم ، اما سی دی گوش نکنیم ، شک نکنیم که به تدریج از مسیر خارج می شویم. جالب است بدانید که تمام دیده بانان کنگره ۶۰ سی دی ها را می نویسند و روزهای شنبه ساعت ۸ صبح دیده بانان در ساختمان بیست به حضور آقای مهندس میرسند و آقای مهندس دفاتر را می بینند و امضا می کنند ؛ هر کدام از دیده بانان در مورد سی دی صحبت می کند و برداشت خود از سی دی را در قالب مشارکت بیان می کنند .

سی دی های آقای مهندس ضمن اینکه قوی ترین مطالب علمی و کاربردی در حوزه درمان اعتیاد و رهایی از اعتیاد را در بر می گیرد ، مطالب بسیار مفید دیگر در زمینه های مختلف زندگی ، از ورزش گرفته تا خواب ، تغذیه ، کسب و کار ، دیپلماسی ، مردم داری ، صلح جویی و در یک کلام درس زندگی کردن را در بر می گیرد.

سی دی های آقای مهندس ضمن آموزش این درس بزرگ ، مانند گاردریل و علائم راهنمایی و رانندگی ، ما را در مسیر درست پیش می برد و از انحراف ما در مسیر جلوگیری می نماید. در کنگره ۶۰ هر چقدر هم که بدانیم ، اما اگر از نبض آموزش کنگره ۶۰ یعنی سی دی ها فاصله بگیریم ، مطمئن باشیم نمی توانیم به دستی ادامه مسیر بدهیم.

این هفته به صورت سراسری ، موضوع کار و دستور جلسه کلیه کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰ ، نقش سی دی ها در آموزش است و در بیش از ۱۷۰جلسه و کارگاه آموزشی ، اعضای کنگره ۶۰ در بخش گفت و شنود ، به مشارکت و تبادل نظر می پردازند . هر هفته هر یک از ما ، فقط یکبار فرصت داریم مشارکت کنیم. انشاءالله  بتوانیم از این فرصت یک بار در هفته مشارکت ، در یکی از جلسات شعبه خودمان استفاده کنیم و برداشتمان را از دستور جلسه نقش سی دی ها در آموزش ، در قالب مشارکت به سایر دوستان منتقل کنیم ، مطمئناً ، هستند کسانی که تجربه ما برایشان مفید و جالب باشد . همچنین به شما عزیزان توصیه می کنیم ، سخنان بنیان و نگهبان کنگره ۶۰  پیرامون این دستور جلسه را در روز چهارشنبه هفتم آذرماه ، از طریق همین سایت حتما گوش کنید و آن را از دست ندهید.

منبع وبسایت کنگره 60

ادامه مطلب...

وادی هشتم

امواج چون گردباد بر زمین فرود می­آیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت می­برند و این، جز فرمان حاصل نمی­گردد.

پس با شما که پیمان می­ بندید، در اندیشۀ آن باشید که از زمین برخواسته و به آن مکانی که فرمان است رهسپار شوید.

در سکون هیچ چیز به وجود نمی­آید و زایشی نیست؛ همه چیز در حرکت شکل می­گیرد و سپس ساختارها پدیدار و موجودات خلق و سفر در حلقه­ های آفرینش آغاز و ادامه­دار می­گردد.

در این سیر برای انسان، تفکرات؛ معمار ساختارها و زبانِ سخن­گوی و تعیین­ کنندۀ مسیر حرکت او می­باشد.

روزی در آسمانها در مقابل خلق جدید یا انسان که توسط قدرت مطلق به انجام رسیده بود، یکی از فرشتگان یا فرماندهان رده بالا که مورد لطف قدرت مطلق قرار داشت سر به شورش گذاشت و از فرمان سرپیچی کرد، شاید هم قدرت مطلق اینچنین مقدر کرده بود.

بهرحال این فرشته یا فرمانده چنین تصور می­کرد که او هم می­تواند با قدرتی که از طرف قدرت مطلق به او داده شده، برای خودش فرمانروایی کند.

خواستِ قدرت مطلق بر طرد او از درگاه خویش قرار گرفت، ولی او مهلت خواست تا قدرتش را حفظ کند.

قدرت مطلق تا روز موعود به او مهلت داد و سپس او را طرد کرد.

او گروهی را با خود هم­آواز کرد و کینۀ آدم را به دل گرفت، پس از آن اعلام کرد که من با تمامی قدرت خود، انسان را از مسیرش منحرف خواهم نمود و کاری خواهم کرد تا انسان از فرامین قدرت مطلق سرپیچی کند؛ چون می­دانست انسان موجودی است که با اختیار کامل خلق شده است، یعنی حق انتخاب یا گزینشِ راه خود را دارد.

به عبارتی هم می­تواند مسیر تقوا، ارزش­ها، عشق، محبت، دوستی و صداقت را طی نماید و هم می­تواند مسیر فسق، فجور، قتل، جنایت، حسادت، کینه، نفرت، دشمنی، خونریزی و فساد را بپیماید.

در این شرایط ادموند و هلیا در بهشت قرار گرفته بودند.

دیری نپائید که توطئۀ شیطان در مورد آنها کارگر افتاد و دسیسۀ او کار خودش را کرد و ادموند و هلیا نیز از فرمان سرپیچی کردند.

قدرت مطلق از آنها توضیح خواست، آنها عذرخواهی کردند و گفتند: اشتباه کردیم، جبران می­کنیم!

قدرت مطلق عذرخواهی آنان را پذیرفت؛ ولی گفت: بایستی عملاً ثابت کنید، بنابراین قدرت مطلق تمامی فرزندان ادموند و هلیا را که در آسمان­ها بودند گردآورد و گفت:

با شما پیمان می­بندم، آیا من پروردگار شما هستم؟ به عبارت دیگر؛ آیا تصدیق می­کنید که من قدرت مطلق و یگانه فرمانروای شما هستم؟

 آیا فرمان­های مرا اجرا خواهید کرد؟

همۀ ما گفتیم: بلی، شما قدرت مطلق و یگانه فرمانروای ما هستید.

پیمان، بسته شد!

قدرت مطلق گفت: بروید به زمین که؛

با حرکت، راه نمایان خواهد شد!

ولی من به شما هشدار می­دهم که شیطان، دشمن آشکار شماست.

بروید تا در عمل و حرکت، مشخص گردد کدام یک از شما بر پیمان خود استوار است.

 کدام یک از شما راه شیطان که ظاهری بس فریبنده و باطنی بس وحشت­آفرین دارد را می­پیماید و کدام یک از شما راه راستین و نور را طی طریق می­کند.

در پایان، جایگاه شما مشخص خواهد شد و اگر درست حرکت کنید؛ می­توانید به نقطه­ای برسید که امروز آغاز کرده­اید و یا به عبارت دیگر، دوباره به مکانی برسید که از آنجا انشعاب یافته­اید و به نزد پروردگار خود با شادی و سربلندی، بازگشت نمائید.

گرچه نقطه­ای که برای این سفرِ پر ماجرا آغاز می­نمائید و نقطه­ای که باز، پس از گذشتن از سختی­ها، رنج­ها و عشق­ها باز هم به آن می­رسید، هر دو یکی هستند؛ ولی بایستی بدانید که با هم تفاوت فاحش دارند، زیرا درک، آگاهی، معرفت و آموزش­ها در نقطه و یا در شما باقی می­ماند و می­توان از آن، تمامی فضاهای شلوغ و ناشناخته را که امروز بر آن واقف نیستید، کنترل نمائید.

بروید که با حرکت، راه نمایان می­شود.

این وادی و این جمله که با حرکت راه نمایان می­شود، یک قانون است؛ مثل قوانین ریاضیات، و این همان قانون در صراط مستقیم است که عارف و شاعر بزرگ، عطار چه زیبا سروده است:

گر مرد رهی میان خون باید رفت            از  پـای  فتاده  سرنگون  باید  رفت

تو پای به راه  درنِه و هیچ  مپرس           خود راه بگویدت که چون باید رفت

البته لازم به ذکر است که بدون مقدمه و مطالعه هم، نمی­توانیم فرمان حرکت بدهیم؛ چون با حرکت راه نمایان می­شود.

برای مثال؛ چگونه می­توانیم برای عبور از منطقه­ای کوهستانی و یخ بندان، بدون نقشه و تجهیزات، حرکت کنیم و سالم به مقصد برسیم.

خوشبختانه ما اکنون در وادی هشتم هستیم و هفت وادی را در خورجین خود داریم مثل؛ با تفکر ساختارها آغاز می­گردد و یا در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویش، و یا فرمان عقل و یا رمز و راز کشف حقیقت!

این وادی می­گوید:

وقتی می­خواهیم حرکت کنیم، با جمع­آوری اطلاعاتِ کافی و دانستن مسیر راه، لازم نیست تمام جزئیات را در نظر بگیریم، مثلاً اینکه این جاده چند تا پیچ دارد؛ چون گاهی عملاً اطلاع یافتن از تمامی جزئیات، امکان­پذیر نیست و بعضی وقتها هم آن چیزی که ما در ابتدا تصور می­کنیم ممکن است در عمل و در ادامه، به هزار و یک شکل و گونۀ مختلف دیگر خود را نشان دهد که در بررسی­های اولیه، محاسبه نشده بود.

بنابراین وادی هشتم می­گوید:

در این شرایط؛ نترس، پروا مکن، حرکت کن، قطعاً در حرکت، راه و یا مسیر، نمایان خواهد شد.

برای مثال، وقتی که ما مشکلی داریم اگر بخواهیم در خانه بنشینیم و فقط فکر کنیم، هرگز مشکل ما حل نخواهد شد؛ اما اگر پس از فکر کردن، وارد مرحلۀ عمل شویم و حرکت کنیم، راه به تدریج مشخص می­گردد و در مسیرِ راه ممکن است دوستان و آشنایان و دیگران نیز در حل مشکل، ما را یاری نمایند.

حال چند نکتۀ مهم را که بایستی در حرکت مورد توجه قرار دهیم، به اتفاق بررسی می­کنیم:

۱. در هنگام حرکت بایستی خواستۀ فرد یا هدف او کاملاً مشخص باشد، چون گاهی در حرکت کردنها ما خودمان هم نمی­دانیم که به طور قطع چه   می­خواهیم.

برای مثال آیا می­خواهیم ادامۀ تحصیل بدهیم یا خیر؟ آیا شخصی را دوست داریم یا خیر؟ آیا می­خواهیم ازدواج کنیم یا خیر؟ آیا می­خواهیم جدا شویم یا خیر؟ آیا می­خواهیم پس انداز کنیم یا خیر؟ و یا اینکه می­خواهیم خانه بخریم یا خیر؟ و هزاران خواستۀ دیگر که چگونگی و هدف آنها مشخص نیست!

۲.  پس از آنکه خواسته یا هدف مشخص گردید، بایستی فرد با تمام وجودش بخواهد که خواستۀ او برآورده شود و مثل انسان تشنه­ای که به دنبال آب در تلاش است، دائماً به خواسته­اش توجه کند و بر روی آن متمرکز باشد.

ناگفته نماند که بعضی از خواسته­ها بایستی در طولانی مدت به نتیجه برسند، درست مثل درختی که بذر آن را می­کاریم تا پس از چندین سال رسیدگی و آبیاری به تولید محصول برسد.

۳. در مسیر حرکت، گاهی با چندین راه برخورد می­کنیم که مجموعۀ این راه­ها را می­توان به دو راه عمدۀ ارزشی و ضدارزشی، یا الهی و شیطانی تقسیم کرد و هر فرد بر اساس خردمندی و یا کم خردی خویش، یک مسیر را انتخاب می­کند و به راه خودش ادامه می­دهد و یا اینکه مانند آهویی که در میانۀ راه، علف سر سبزی را در مسیر انحرافی جادۀ اصلی مشاهده می­کند و بدون تفکر، مسیرش را کج می­کند و از صراط مستقیم دور و دور و دورتر می­شود و در نهایت به نقطه­ای می­رسد که دوست ندارد و یا در تفکرش نمی­گنجید و یا اصلاً جزو خواسته­هایش نبوده است، راه و مسیر اصلی را به فراموشی می­سپاریم.

حال اگر کمی فکر کنیم، به راحتی می­توانیم نکات دیگری نیز برای قوانین حرکت پیدا کنیم و به نگارش درآوریم؛ ولی اگر خواسته و یا هدف ما رسیدن به سلامتی، صلح، آرامش، آسایش و عشق و محبت باشد، بایستی در ابتدا حساب خودمان را تسویه و به صفر نزدیک کنیم، یعنی جبران خسارت نمائیم نسبت به خودمان، خانواده، جامعه و ... :

الف: جبران خسارت از خودمان:

ممکن است که ما دانسته و یا ندانسته به جسم خود و روان خود، تخریب­هائی را وارد کرده باشیم؛ بایستی در وحلۀ اول خودمان را ببخشیم و در جبران خسارت و ترمیم و بازسازی جسم و روان خودمان اقدام نمائیم.

کافی است به عنوان ناظر در گوشه­ای قرار بگیریم و خود را نظاره کنیم و خوب نگاه کنیم. خوب نگاه کن!

در اینصورت بزودی درخواهیم یافت و خواهیم دید که آیا تاکنون صدماتی را به جسم و روان و شخصیت خود وارد کرده­ایم یا خیر؟

اگر جواب آری است، بایستی در جبران آن کوشا باشیم.

 ب: جبران خسارت از خانواده:

به راستی در خانواده، نقش پدر چیست؟ نقش مادر چیست؟ نقش فرزندان چیست؟

در اکثر فرهنگها معمولاً مسئولیت امور خارج از خانه بر عهدۀ پدر و مسئولیت داخل خانه بر عهدۀ مادر بوده است و همچنین مسئولیت حفظ و نگهداری و پرورش فرزندان نیز بر عهدۀ پدر و مادر به صورت مشترک قرار گرفته است.

و امّا چیزی که کاملاً روشن و مشخص نیست، اینستکه مسئولیت فرزندان نسبت به خانواده و پدر و مادر چیست؟

در گذشته و در زندگی دامداری و کشاورزی، فرزندان نیز مانند پدر و مادر در مزارع کار می­کردند و یا در پرورش حیوانات اهلی، فرزندان، نیرویی بسیار قوی و مؤثر برای خانواده بودند، حال سؤال این است که اکنون و به روزگار ما مسئولیت فرزندان نسبت به خانواده چیست؟

آیا زندگی شهرنشینیِ امروز، فرزندان را به طلبکاران مادرزادِ خانواده­ها تبدیل نکرده است و آیا همیشه مهر، محبت،... و همه چیز بایستی از جانب پدر و مادر بسوی فرزندان سرازیر گردد و آیا آنها هیچگونه تعهد و یا مسئولیتی نسبت به پدر و مادر و خانواده ندارند، اگر دارند لطفاً خودتان بگوئید؟!

البته و قطعاً فرزندان زیادی وجود دارند که همیشه مسئولیت خودشان را بصورت خودکار و با تمام وجود نسبت به خانواده و پدر و مادر انجام می­دهند؛ ولی بحث ما در اینجاست که اگر از گروهی هستیم که به خانواده خسارت وارد کرده­ایم و قبول داریم که تخریب به وجود آورده­ایم، می­بایست آنرا جبران کنیم!

ج: جبران خسارت از جامعه:

ما همیشه از جامعۀ خود انتظاراتی داریم و این کاملاً طبیعی است؛ ولی آیا نبایستی تفکر کنیم که جامعه از ما چه انتظاراتی دارد؟

برای نمونه اگر جامعه برای من هزینه پرداخت کرده است و من تحصیلات زیادی کرده­ام و تخصصی را فرا گرفته­ام، آیا من اجازه دارم خودم را نابود کنم؟ حال به نکات به ظاهر پیش پا افتاده که در یک جامعه می­تواند بسیار مهم باشد، توجه می­کنیم:

آیا در خیابان و یا جاده، شیشۀ اتومبیل را پایین کشیدن و آشغالها را به بیرون پرتاب کردن، خسارت به جامعه نیست؟ آیا به دامن طبیعت رفتن و زباله­ها را در کوه و صحرا پراکنده کردن، خسارت نیست؟ آیا آشغالها را در جوی آب و یا رودخانه انداختن، خسارت نیست؟

حال ممکن است گفته شود؛ هزاران هکتار از جنگلها را به نابودی کشانده­اند و  کسی چیزی نمی­گوید، حال کمی آشغال ریختن من خسارت محسوب       می­­شود؟!

بله بایستی گفت که ریختن آشغال توسط شما مفهومی جز خسارت زدن ندارد! البته نابودی ده­ها یا صدها یا هزاران هکتار از جنگلها بصورت غیر مجاز، نامی جز دزدی و جنایت و خیانت ندارد و ما نیز این را بایستی بدانیم که خلاف کردن و یا دزدی و یا خیانتِ دیگران، هرگز نمی­تواند سند و یا مجوزی باشد برای وارد کردن خسارات هر چند به ظاهر کوچک ما به جامعه!

حال خود دانیم، اگر فکر می­کنیم که خسارتهایی را به جامعه وارد کرده­ایم و اگر خواستیم که درصدد جبران آن برآئیم بایستی در وحلۀ نخست، از وارد کردن خسارات بعدی به جامعه جلوگیری کنیم و سپس با انجام کارهای ارزشی، جبران کارهای ضدارزشیِ گذشته را بنمائیم.

منبع وبسایت کنگره 60

ادامه مطلب...

فایل صوتی در رابطه با نقطه تحمل

وقی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می شود. کتاب عشق 14 وادی برای رسیدن به خود نویسنده مهندس حسین دژاکام نقطه تحمل مسئله ای است که انسان در طی روزمره با آن سر و کار دارد حال بعضی آگاهانه و هدفمند در حال افزایش نقطه تحمل خود نسبت به مسائل متعدد هستند و بعضی ناآگاهانه یا در واقع بدون تفکر و همانطور که می دانیم بدون تفکر قطعاً به سمت زوال حرکت خواهیم نمود. یک بیمار مصرف کننده برای طی کردن مسیر درمان بیماری خویش حتماً باید از قانون ایجاد نقطه تحمل آگاه باشد تا بتواند نقطه تحمل خود را نسبت به انجام اعمالی مانند حضور در کلاس و یا فرمانبرداری از راهنما و بسیاری از دیگر مطالب بالا ببرد.  
ادامه مطلب...

خلاصه ای از وادی نهم

وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجۀ بالا و بالاتری برسد، نقطۀ تحمل پیدا می­شود.

پیام برای کسانی که به دنیایی تازه قدم نهاده­اند و به خویشِ خویشتن توجه می­نمایند، بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطۀ عمل حرکت بنمائید و بر زمین و سماء توجه کنید.

با اندیشۀ ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد.

آنگاه بذر نیکو بکار و یا تخم و دانۀ با ارزش، هم قوت کافی و هم سایبانهایتان برافراشته خواهد شد.

پس آن کنید که فرمان است.

فرمان چه می­گوید:

وقتی که انسان خلق شد و از آسمان به زمین رانده شد، موجودی بود که از نظر شعور، بالاتر از هر حیوانی قرار داشت و مجموعۀ رذائل و فضائل، به صورت قوّه در او نهاده شده بود و به او اختیار کامل تفویض شد تا خود را بیازماید؛ درنتیجه او بر سر یک دوراهی قرار گرفت.

یک راه فجور و یک راه تقوا.  یک راه خیر و یک راه دیگر شر.

و برای انجام این مهم؛ قدرت مطلق، دو راهنما یا دو پیامبر برای این موجود یا انسان قرار داد. یک راهنمای درونی که می­توان آن را وجدان یا عقل نامید و  یک راهنمای بیرونی که پیام­آوران قدرت مطلق هستند که آنها را یکی پس از دیگری گسیل نمود و برای انسان ترسیم نمود که هر کدام از این راه­ها چه ویژگی­هایی دارند و پایان آنها به کجا ختم می­گردد و راه رهایی، آزادی و رستگاری کدامین راه است.

بنابراین؛ فرمان­ها، دستورات قدرت مطلق هستند که توسط پیام­آوران، اعلام گردیده­اند.

فرمان چه می­گوید؟:

می­گوید: دزدی نکن، رشوه نخور، غیبت نکن، گمان بد مبر، در امور شخصی دیگران تجسس نکن، کم فروشی نکن، نزول نخور، نزول نگیر، تجاوز نکن، عیب جو و طعنه زن مباش، پیمان شکن مشو، فساد نکن، سؤال کننده را از خود مران، ظلم نکن، ارث دیگران را نخور، یتیمان را نوازش کن، درماندگان را یاری برسان، به فقرا کمک کن، ذکات خود را پرداخت کن و بدان که مال، بهر آسایش عمر است، نه عمر بهر گردآوردن مال و در نهایت دور خَمر را قلم بکش؛ یعنی از آنچه بر روی شخصیت، اندیشه و تفکرِ تو پرده یا حجاب یا پوشش می­کشد و یا در جسم تو تخریب ایجاد می­کند مثل مشروبات الکلی، مواد مخدر و بعضی از قرصهای مخرب و..... برحذر باش که استفاده از آنها عملی شیطانی می­باشد.

و اما نکتۀ قابل توجه در این فرامین که بسیار حساس می­باشد اینستکه؛

راه فسق و فجور و یا ضدارزش­ها راهی است به ظاهر جذاب و دست­یافتنی و انسان تصور می­کند از این راه زودتر به خواسته­های خود می­رسد؛ ولی راه ضدارزش­ها بسان زهری است با طعم شیرین در جامی طلایی که نوشیدن آن انسان را به طرف نابودی و بیماری سوق می­دهد و راه صراط مستقیم؛ بسان آب زلالی است در کوزه­ای گلی که نوشیدن آن، مایۀ حیات است و رفع تشنگی.

برای بعضی از ما که امروز کم و بیش در ضدارزشها غوطه­ور هستیم، بسیار دشوار و شاید محال باشد که بخواهیم یکباره از تمامی ضدارزشها خارج شویم. البته منظور ما این نیست که ما فاسد هستیم؛ ولی ممکن است گاهی رشوه بگیریم یا بدهیم، غیبت کنیم، کم فروشی کنیم، دروغهایی بگوییم یا هر کسی از ما سؤال کند، سر بالا جوابش را بدهیم و یا اگر شرایط مناسب بود ارثی را چپاول کنیم و یا مالی را که به امانت دست ما سپرده شده است، اگر مدرکی نبود، در آن خیانت کنیم.

بنابراین برای پرهیز از ضدارزشها بایستی نقطۀ تحمل خود را به آرامی بالا ببریم.

مسئله­ای که بایستی به آن توجه داشته باشیم، این است که مسائل ضدارزشی را بایستی با هم و به آرامی حل کنیم و انجام این مهم به صورت تک شاخه­ای یا تک موردی امکان پذیر نمی­باشد.

برای مثال؛ امکان ندارد ما مسئلۀ دروغ را حل کنیم، ولی بتوانیم به کم فروشی خود ادامه بدهیم و یا راست گفتار باشیم ولی به غیبت کردن خود ادامه بدهیم.

راه ضدارزشها یا فسق و فجور به کلی بایستی عوض شود؛ چون ضدارزشها مثل درختی است که کلیۀ میوه­های آن تلخ و زهرآگین است و ما قادر نیستیم فقط میوه­های یک شاخه را اصلاح کنیم، اگر کل درخت اصلاح شود، میوه­های تمامی شاخه­های آن شیرین خواهد شد.

و اما نقطۀ تحمل:

وقتی که نیرویی از کم آغاز می­شود و به تدریج ازدیاد پیدا می­کند و به درجۀ بالا و بالاتری می­رسد، نقطۀ تحمل پیدا می­شود.

هر چیزی که در هستی وجود دارد، دارای نقطۀ تحملی می­باشد و اگر از نقطۀ تحمل خودش عبور کند دچار دگرگونی می­شود و از نظام یا سیستم خودش خارج می­گردد که معمولاً این تغییر سیستم، گاهی با تخریب و یا آشوب مواجه می­گردد.

برای نمونه اگر یک ظرف شیشه­ای را زیر فشاری بیش از تحملش قرار دهیم، قطعاً ظرف خواهد شکست و از سیستم قبلی خود خارج خواهد شد و یا اینکه فلزات هر کدام دارای یک نقطۀ ذوب هستند و اگر آنها را بیش از نقطۀ تحملشان حرارت دهیم در یک نقطه از سیستم خود عبور خواهند کرد و به صورت مذاب درخواهند آمد و همینطور در مورد نباتات و حیوانات.

و اما انسان موجودی است که می­تواند با اختیار و تمرین، نقطۀ تحمل خودش را تغییر بدهد که دامنۀ آن بسیار وسیع و کاملاً متفاوت می­باشد.

برای مثال؛ هر شخصی برای پذیرش موضوعات متفاوت، ظرفیتهای گوناگونی دارد و اگر خارج از این ظرفیت به اشخاص، فشار روحی و روانی وارد کنیم از کنترل خارج می­گردند و به قول خودمان به سیم آخر می­زنند.

این موضوع را می­توانیم در دعواها و مشاجرات شدید و در رد و بدل شدن الفاظ ناشایست با صدای بلند بین دو یا چند نفر، مشاهده نمائیم.

برای نمونه ما می­توانیم به عنوان یک دوست، یک صاحب کار، یک مربی،    یک پدر، یک فرزند و یا یک همسر، تا حدودی رفتارها و سخنان ناشایست خود را بر دیگران تحمیل کنیم و طرف مقابل هم بسته به ظرفیتش ما را تحمل کند؛ ولی بایستی همیشه مراقب باشیم که اگر این رفتارها و سخنان نامناسب ما بیش از نقطۀ تحمل شخص باشد، شخص از کنترل خارج می­گردد و نشان آن اینستکه بلافاصله گوشهایش سرخ می­شود، رنگ چهره­اش تغییر می­کند، ضربان قلبش بالا می­رود و بدنش شروع به لرزیدن می­کند.

در این هنگام بدون اراده؛ تمامی سدهای احترام، بزرگی، کوچکی، استادی، شاگردی، عاشقی و معشوقی شکسته خواهد شد و احتمال بروز هرگونه واقعۀ ناگواری وجود خواهد داشت، زیرا از نقطۀ تحمل شخص عبور کرده­ایم و او را از سیستم و نظام طبیعی خودش خارج کرده و در آستانۀ آشوب قرار داده­ایم.

بنابراین همیشه بایستی مواظب باشیم تا با رفتارهای ناهنجار خود، اشخاص را وارد آستانۀ آشوب نکنیم.

در اینجا نتیجه می­گیریم که؛ کلیۀ هتک­حرمتها، جدایی­ها، ناکامی­ها، ضرب و شتم­ها، قتل­ها و جنایتها، حرکت به سمت ضدارزشها، کفر و عنادها و سرپیچی از قوانینِ انسانی و اجتماعی، با قرار گرفتن در آستانۀ آشوب و یا عبور از آن انجام می­گیرد و بایستی آنها را بشناسیم و شدیداً از آنها پرهیز کنیم.

ممکن است گاهی اوقات سخنان ما برای خودمان مانند باد هوا باشد و زیاد برایمان مهم نباشد که چه می­گوئیم، ولی همین سخنان می­تواند باعث نابودی و ویرانی و یا سازندگی وآبادانی دیگران گردد.

بسیار اتفاق افتاده که یک سخن باعث تحول فردی و سخن دیگر باعث نابودی و یا خودکشی انسانی گردیده است!

پس باید بسیار مراقب سخن گفتن خود باشیم.

برمی­گردیم به نقطۀ تحمل؛

همانطوری که می­دانیم، نقطۀ تحمل انسانها در بعضی موارد با هم متفاوت    می­باشد.

برای مثال، یک انسان فقط می­تواند ده ثانیه نفس خود را حبس کند و انسان دیگری ۵۰۰ ثانیه و یا یک انسان می­تواند ۵۰ متر بطور پیوسته بدود و انسان دیگر ۵۰۰۰ متر.

این مسئله در موارد بسیارِ دیگر همچون سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی و یا در اتفاقات ناگوار و یا حوادث و مسائل روحی و روانی برای هر یک از انسانها متفاوت است.

و اما موضوعی که مورد کاوش و بررسی ما می­باشد اینستکه؛ نقطۀ تحمل در انسان، در اکثر موارد کسب کردنی می­باشد که در اثر استمرار و تکرار در طول زمان، می­توان آن را تغییر داد.

بنابراین نقطۀ تحمل را می­توان در دو جهت مثبت و منفی، گسترش داد.

البته بالا رفتن نقطۀ تحمل در مسائل منفی یا کارهای ضدارزشی مثل؛ مصرف مشروبات الکلی، مصرف موادمخدر، خوردن داروهای روان گردان بدون تجویز پزشک، دروغ گفتن، غیبت کردن و حسادت، به راحتی و آسانی انجام می­گیرد و شخص لازم نیست فشاری را تحمل کند و همچنین گاهی اوقات بالا رفتن نقطۀ تحمل در مسائل منفی با احساس لذت توأم می­باشد و این اصل، شعبده­بازیِ طراح اصلی یا معمار بزرگ است.

در نظر بگیریم شخصی روزانه ۳ عدد قرص روان­گردان و یا مسکن مصرف می­کند، او به راحتی می­تواند پس از گذشت دو سال، مصرف خودش را به ۳۰ عدد قرص برساند و یا فردی سرقت را از یک تخم مرغ آغاز می­کند و پس از گذشت دو سال می­تواند به شتر دزدی هم برسد.

بنابراین بالا رفتن نقطۀ تحمل در مسائل ضدارزشی و مخرّب، کاری است هم آسان و هم لذتبخش؛ ولی متعاقب آن، مشکلات و تخریبهای فراوانی را بوجود خواهد آورد.

نکتۀ قابل توجه در این است که برای بالا بردن نقطۀ تحمل در مسائل منفی، ما نه به آموزش آنچنانی نیاز داریم و نه به تفکر و نه به تجربه؛ ولی برای رسیدن به نقطۀ تحملِ بالا در مسائل مثبت و سودمند، همچون ورزش کردن، آموختن هنر و ادبیات، فراگیری زبانهای خارجه، و یا در مصرف نکردن سیگار و یا دروغ نگفتن و یا کاهش سایر مسائل ضدارزشی، ما شدیداً به آموزش، تفکر و تجربه نیازمندیم.

ما در صورتی می­توانیم ضدارزشها را کاهش دهیم که دانائی ما بالا رفته باشد؛ ولی بایستی بدانیم که اگر از روی جهل و ناآگاهی، یک مسئله را هزار بار هم تجربه کنیم مشکل است که بتوانیم از آن، نتیجۀ مطلوبی بگیریم و ممکن است با هر بار تکرارِ آن موضوع، پله­ای را بسازیم که برای فرورفتن در اعماق تاریکی­ها ما را هدایت نماید و در اعماق تاریکی­ها منکر همه چیز شویم.

حال در نظر بگیریم فردی کلیۀ اعمال ضدارزشی را به انجام رسانیده و از خانه و خانواده و جامعۀ خود طرد شده است و در بیغوله­ها زندگی می­کند و به نقاط تحمل منفیِ بسیار زیادی همراه با تجربه دست پیدا کرده است؛ ولی با نگاهِ سراسر جهل و نادانی، این مسائل را به گونه­ای دیگر تفسیر می­کند و ممکن است به زمین و آسمان هم ناسزا بگوید و کل خلقت و هستی را مقصر بداند و هیچگاه به خودش نگاه نکند که مسبب اصلی، خودش است.

و یا انسانهایی که از شدت حسادت، حماقت، تنفر، کینه، انتقام­جوئی و غیبت، در حال انفجار هستند و به نقاط تحمل منفی بسیار زیادی دست پیدا کرده­اند و هیچگاه آرام نمی­گیرند.

این اشخاص، همیشه همه را مقصر می­دانند بجز خودشان!

اینان برای رسیدن به آرامش بایستی تغییر جهت دهند تا با آموزش و تجربه و تفکر صحیح بتوانند در جهت مثبت حرکت کنند و به آرامی از اعمال ضدارزشی بازگشت نمایند و نقطۀ تحمل خودشان را در مقابل مسائل منفی کاهش دهند.

حال بالارفتن نقطۀ تحمل را در مورد یک مسئلۀ مثبت بررسی می­کنیم؛

فردی معمولی اقدام به دویدن می­کند، خیلی طبیعی است که پس از طی مسافت حدود ۵۰ تا ۱۰۰ متر، ضربان قلبش به شدت بالا ­رود و به نفس نفس بیفتد و قادر به ادامۀ دویدن نباشد.

بنابراین نقطۀ تحمل این فرد در دویدن فقط ۵۰ متر است، ولی ما می­دانیم که این شخص قادر خواهد بود نقطۀ تحمل خودش را از ۵۰ متر به ۵۰۰۰ متر برساند، مشروط به این که هر روز، دویدن را تمرین کند و به آرامی مسافت را زیاد نماید تا پس از گذشتن مثلاً یک سال به توانایی دویدن ۵۰۰۰ متر برسد، پس برای بالا بردن نقطۀ تحمل، دو نکته، ضروری به نظر می­رسد:

الف : تکرار منظم موضوع مورد نظر.

ب : در نظر گرفتن و رعایت طول زمان یا گذشت زمان.

پس برای بالا بردن نقطۀ تحمل در دویدن:

الف : شخص بایستی هر روز بطور منظم بدود.

ب : در طول زمان، مرتباً مسافت دویدن را زیاد کند.

حال به موضوع دیگری در مورد نقطۀ تحمل می­پردازیم؛

ما همیشه در اکثر اوقات از مشکلات فرار می­کنیم و مشکلات را لعنت خداوند می­دانیم، در صورتی که شاید گاهی اوقات مشکلات، رحمت باشند.

به دیگر سخن؛ انسان برای کسب نقطۀ تحمل، بایستی با ممزوج دو نیرو و بکارگیری پتانسیل­های مکمل به بالاترین نقطۀ تحمل خود برسد.

طبق گفتۀ قدما جهان بر پایۀ اضداد بنا شده است و چهار عنصر مخالف: باد، خاک، آب و آتش، هستی را به وجود آورده­اند و همین طور گفته شده که انسان هر چیزی را بر مبنای ضدش می­شناسد.

تاریکی در مقابل روشنایی، سفیدی در مقابل سیاهی، اندوه در مقابل شادی، نیروی الهی در مقابل نیروی اهریمنی و.... .

 بنابراین به یک دیدگاه بسیار بالا توجه کنید، بسیار بالا!:

نیروهای اهریمنی یا تخریبی و بازدارنده؛ با تمامی خصوصیات منفی خودشان، نقش نیروهای مکمل یعنی تکمیل کننده را در هستی بر عهده دارند و شاید هستی بدون آنها نتواند به مسیر تکامل خود ادامه بدهد.

برای مثال اگر میکروب را نمی­شناختیم، نمی­توانستیم در علم پزشکی به دانش بالایی دسترسی پیدا کنیم.

به دیگر سخن نیروهای منفی که بسیار مخرب هستند و روزگار ما را سیاه  کرده­اند و سیاهتر هم می­کنند؛ در حقیقت به جهت ساخته شدن ما طراحی  شده­اند و ما هستیم که بایستی در مقابل آنها ایستادگی کنیم و با علم و دانش، تفکر و استقامت، آنها را از سر راه خود کنار بزنیم.

برای نمونه؛ اگر در طبیعت، حیوانات درنده­ای مثل شیر، ببر، پلنگ و گرگ وجود نداشتند، چه اتفاقی رخ می­داد؟! ممکن است بعضیها بگویند خداوند چرا آنها را علف خوار خلق نکرده است؟ یا چرا باید شیر، گورخر نازنین و یا گوزن رعنا و یا گاومیش زیبا را از هم بدرد؟

قدر مسلم اگر کمی تفکر کنیم درخواهیم یافت که اگر این حیواناتِ درنده وجود نداشتند، گورخرهای نازنین و گوزنهای رعنا و گاومیش­های زیبا، آنقدر        می­خوردند و می­خوابیدند که حتی قادر به راه رفتن هم نبودند و گرفتار انواع و اقسام بیماریها می­شدند و هیچگاه اتحاد خود را حفظ نمی­کردند و از پرخوری و تنبلی، دیگر قادر به کوچ و عبور از گذرگاههای سخت نبودند!

 آیا مشاهده کرده­اید در هنگام اقدامِ شیر درنده برای شکار، گوزن زیبا با چه سرعتی فرار می­کند؟ چه عاملی باعث ایجاد این چابکی و سلامتی و قدرت بدنی گوزن زیبا گردیده است؟

آیا چیزی به غیر از ترس از چنگال و دندانهای تیز و برندۀ شیر درنده و خونخوار است که آنها را مجبور کرده است همیشه هشیار و بیدار باشند.

بنابراین با کمی تفکر درخواهیم یافت؛ وجود حیوانات درنده و خونخوار، باعث گردیده است که ما با گله­هایی نیرومند و قوی و چابک از حیوانات علف خوار که همیشه آمادگی خود را برای هرگونه گریز و یا تغییر مکان حفظ نموده­اند مواجه گردیم و با نسلی از حیوانات سالم و پر انرژی روبرو باشیم.

آنهایی هم که از آمادگی لازم برخوردار نیستند و نتوانسته­اند خود را قوی نمایند، طعمۀ درندگان خونخوار می­شوند و این عین عدالت است؛ چون عدالت، یعنی تعادل، یعنی هر چیزی در جایگاه خودش باشد.

به دیگر سخن؛ وجود حیوانات درنده باعث می­گردد که نقطۀ تحمل بعضی از حیوانات به میزان قابل توجه­ای افزایش یابد.

نتیجه­ای که از مطرح شدن قوانین فوق برای بالا بردن نقطۀ تحمل می­توانیم بگیریم اینستکه؛

ما بایستی از سد رنج­ها، سختی­ها و یا نیروهای تخریبی و بازدارنده عبور کنیم و برای رسیدن به شجاعت بایستی از ترس، برای رسیدن به ایمان بایستی از کفر، برای رسیدن به سواد بایستی از بی­سوادی، برای رسیدن به نور بایستی از تاریکی و برای رسیدن به عشق بایستی از نفرت عبور کنیم و این کاریست هم سخت و هم سهل!

بله، برای بالا بردن نقطۀ تحمل بایستی از مرزهای متفاوتی عبور کرد و با سختی­های گوناگون، دست و پنجه نرم کرد.

در مورد بعضی از مشکلات روزمره که ما آنها را لعنت خدا می­دانیم، اگر روزی آن مشکلات را حل کنیم و از آنها عبور نمائیم و برگردیم و دوباره پشت سرمان آنها را مشاهده و بررسی کنیم، شاید دریابیم که لعنت­ها برای ما رحمت خداوند   بوده­اند و چون ضرورت آنها را درک نمی­کردیم، آنها را لعنت می­دانستیم.

مانند همان شیر درنده برای گلۀ گوزنها.

البته ناگفته نماند؛ اگر تمرین نکنیم و فکر نکنیم و استقامت به خرج ندهیم، در زیر پنجه­ها و دندانهای تیز نیروهای تخریبی، قطعه قطعه خواهیم شد.

پس آن کنیم که فرمان است!

فرمان چه می­گوید:

فرمان می­گوید؛ انسان چیزی را به دست نمی­آورد مگر با سعی و تلاش خودش.

فرمان می­گوید؛ معمولاً هر مصیبتی به انسان وارد می­شود، خودش با دستهای خودش، آن را برای خودش فراهم نموده است.

فرمان می­گوید؛ انسان با حیوانات درنده متفاوت است، چون از عقل و شعور و اختیار برخوردار است.

در انسان ویژگیهایی وجود دارد که او را از سایر حیوانات متمایز می­کند؛ مثل کمک به همنوع، از خودگذشتگی، شرافت، معرفت، انسانیت، محبت، جوانمردی و... .

براستی جوانمردی چه صفت نیکو و پرارزشی است که مانند دژی مستحکم از انسان در مقابل تمامی زشتی­ها و پلیدی­ها محافظت می­کند و اینچنین است که برای انسانهای صالح؛ جوانمردی، بسیار لذتبخش و گوارا می­باشد.

و اما نکتۀ دیگر:

اگر حس ما انسانها قوی شود؛ ولی تحمل آن را نداشته باشیم، در ما انفجار رخ می­دهد و ما نیک می­دانیم انفجار در اکثر اوقات با تخریب همراه است.

برای نمونه اگر در یک لحظه، حس بویائی و یا شنوائی ما صد یا هزار برابر قویتر شود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

ممکن است در لحظۀ اول بگوئیم این خیلی خوب است و یک امتیاز است؛ ولی حقیقت چیز دیگری است و حقیقت آن است که این موضوع، ادامۀ زندگی را برای ما کاملاً دشوار و سخت و غیرقابل تحمل خواهد کرد.

و یا در نظر بگیریم، اشخاصی می­خواهند با رفتن به کلاسهای گوناگون، ظرف مدت خیلی­ کوتاهی، حس­های خودشان را قدرتمند کنند تا برای خودشان کسی شوند؛ به اسرار آگاه گردند، روی آب راه بروند، روحشان را در آسمان به پرواز درآورند، انرژی­های کیهانی را تصاحب نمایند، مریض­ها را شفا دهند و جن­ها را به تسخیر درآورند!

این اشخاص نمی­دانند که با تحریک حواس، جایگاه حواس و ادراکات خود را ندانسته تغییر می­دهند و چون نقطۀ تحمل و اطلاعات و آگاهی آنها در این قبیل مسائل بسیار پائین است، به سرعت گرفتار پریشانی، سردرگمی، بیماریهای جسمی و روانی، دیوانگی و غیره می­شوند و در نهایت، جایگاه آنها خوردن انواع قرصهای آرام بخش  و یا روان گردان، تنهایی و یا تیمارستان خواهد بود.

بنابراین به طور کلی اگر انسان بخواهد در هر جایگاهی قرار بگیرد؛ اول بایستی نقطۀ تحمل خود را با آن جایگاه برابر نماید، در غیر این صورت برای خودش و دیگران مشکل ایجاد خواهد کرد.

حال می­توانیم نمونه­های زیادی را مطرح کنیم مثل مقام، منصب، پول، احترام، محبوبیت، قهرمانی، علم، عشق، محبت و... .

حتی در مورد پذیرش مسئولیتِ یک آبدارخانه، که اگر فرد تحمل نداشته باشد قطعاً دچار مشکل خواهد شد؛ بنابراین نقطۀ تحمل، در همه جا مطرح است.

تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف         مگر  اسباب بزرگی همه آماده کنی

ادامه مطلب...

پشتیبانی