ریشه ای ترین باور در بیمار مصرف کننده (بخش اول)

ریشه ای ترین باور در بیمار مصرف کننده (بخش اول)

اعتیاد بیماری است که ریشه در جسم و اندیشه آدمی می کند به اعتقاد ما برای درمان بیمار مصرف کننده به طور هم زمان باید جسم و جهان بینی فرد در مدت زمانی معقول و مناسب تغییر کرده و فرد در طی این مدت زمان از بیماری اعتیاد خارج شود. در کلینیک شفای سبز، درمان جسم با استفاده از متد DST صورت می گیرد.

در همین حین فرد با حضور در جلسات دیدگاهش نسبت به خویش و محیط پیرامون تغییر خواهد کرد و آرام آرام به ماهیت وجودی خویش دست خواهد یافت. همچنین فرد نسبت به مواد مخدر و اثرات آن در جسم و جان خویش آگاه خواهد شد. اصولاً انسان اگر بداند چیزی یا کسی و یا اعمال و رفتار خاصی در حال آسیب زدن به خود اوست از آن چیز یا کس و یا هر مطلب و موضوعی دست خواهد کشید و خواهان رهایی از آن خواهد شد.

زیرا همه انسان ها در زندگی در حال تلاش برای رسیدن به آرامش و صلح هستند اما تفاوت در این جاست که ما برای رسیدن به نقطه ای که نامش را صلح، آرامش و یا خوشبختی می نامیم چه مسیری را طی خواهیم کرد. آیا اصلا مسیر یا روش ما برای رسیدن به این نقطه، راهکاری معقول و کاربردی خواهد بود و یا به جای اینکه ما را به مقصود نهایی برساند در پیچ و خم جاده و راه های فرعی سرگردان می کند.

به قول حافظ:

صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا

ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا بکجا

برگردیم به مبحث مورد نظرمان یعنی تغییر در افکار و اندیشه. در این نوشتار قصد داریم به عمیق ترین باوری که در فرد بیمار مصرف کننده شکل گرفته است بپردازیم. البته این باور در بیشتر انسان های کره زمین وجود دارد و خود را به مسائل مختلف متصل می کند. اندیشه بسیاری قوی که در وجود این افراد روسوخ کرده این است که “من یک موجود انسانی دائم در تمام مدت هوشیاری باید حالم خوب باشد و دچار غم، ناراحتی و استرس نشوم و برای این که این امر رخ دهد حتماً باید یک موضوع، اتفاق و یا چیزی از بیرون برایم رخ دهد و یا وارد جسم من شود تا من به صورت دائم دارای حس و حالی خوب و احساسات شعف انگیز و همچنین دارای انرژی باشم.”

البته وجود این باور تقریباً طبیعی است اما در بعضی موارد که فرد دست به استفاده از مواد مخدر می زند و یا مسیرهایی را دنبال می کند که به خودش و دیگران آسیب می رساند، می تواند خسارت جبران ناپذیری را بر جای بگذارد. اگر چه به عقیده ما انسان اگر در تاریکترین شرایط نیز گرفتار شده باشد بازهم خواهد توانست که از آن شرایط راه خود را به سمت نور پیدا کند.

ابتدا اینکه فرد بیمار باید بداند که زندگی در تعامل از دست دادن ها و به دست آوردن ها شکل می گیرد که شادی و غم نیز از این قائده مستثنی نیستند. غم و شادی هر دو دائم در حال رفت و  آمد در زندگی انسان هستند و زندگی در کره خاکی با اطمینان به شما می گویم که بدون وجود مشکلات، مسائل و رنج غیر ممکن است. اما این نکته را نیز خاطر نشان خواهم کرد که می شود تا حد بسیار زیادی بر این رنج و سختی غلبه کرد و در بیشتر اوقات زندگی انسان دارای حالتی متعادل و یا به طور دائم دارای حال خوش باشد اما بدون استفاده از مواد مخدر و یا بدست آوردن هر مطلب یا موضوع دیگری.

باید بدانیم که شادی و غم یک فرآیند شیمیایی است و این فرآیند شیمیایی در درون جسم من و شما رخ می دهد. تغییر، کاهش و یا افزایش ترشحات این فرآیند هم به وسیله وارد کردن ماده ای مستقیم به بدن رخ می دهد و همچنین از تغییر افکار و  اندیشه ما. برای مثال : وقتی پول زیادی را در یک قرعه کشی برنده می شویم دچار شادی زیادی خواهیم شد بیشتر انسان ها فکر می کنند که آن پول بود که با خود شادی را به همراه داشت اما آیا شما می توانید یک اسکناس صد دلاری نزد من بیاورید و خود ماهیت شادی را در آن نشان دهید!؟

شاید بگویید که در رابطه با مواد مخدر اینگونه نیست و  مواد مخدر در خود دارای موادی افیونی است که حال انسان را خوب میکند و یا به اصطلاح انسان وارد فضای نشئگی می شود. در مورد اینکه مواد مخدر دارای ترکیبات افیونی است هیچ شکی نداریم اما نکته جالب این جاست که مواد مخدر نیز به خودی خود، از خویش چیزی ندارد و تنها با تحریک کارخانه های تولید مواد شیمیایی بدن، آن ها را وادار به تولید موادی می کند که آن مواد در شما احساس شادی به وجود می آورند نه  خود مواد مخدر.

اگر به دیگر انسان های اطراف خود نگاه کنیم خواهیم دید که هر کدام دارای هدف های متفاوت هستند و آرامش و خوشبختی را در قبال بدست آوردن مسائل مختلف می دانند تنها چیزی که در این معادله دست نخورده باقی می ماند و بین همه ی انسان ها مشترک است خود مسئله شادی است. حال با این تفاسیر به نظر شما آیا ممکن است این مطلب تنها یک ساختار و یا صفت در درون من و شما باشد که خودش را به چیزهای متفاوت متصل کرده است!! آیا با تغییر نوع نگاه افراد نسبت به خویشتن، حیات و تمام مسائل پیرامون می شود در اکثر موارد انسان در حالت تعادل و یا در حال خوش زندگی کند!! بله می شود.

قصدم از نوشتن این مطلب این بود که به توضیح اهمیت افزایش سطح آگاهی و مسئله جهان بینی  در رابطه با درمان بیماری اعتیاد بپردازم اما متوجه شدم که شرح این مسئله نیازمند تشریح موضوعات دیگری نیز هست به همین دلیل سعی خواهم کرد که در نوشتارهای بعدی که با شما به اشتراک خواهم گذاشت به ادامه این متن بپردازم اما تا زمانی که ادامه این مطلب را آماده خواهیم کرد از شما خواهش می کنم در رابطه با آن سوال های مطرح شده در انتهای موضوع مورد بحث تفکر نمایید زیرا:

“ما نيك مي­دانيم كه انسان اگر خود جستجو نكند؛ حتي اگر با همۀ كاوشگران ماهر نيز همنشين باشد، به موضوع واقعي نمي­رسد.”

جمله فوق برگفته از کتاب عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود از مهندس حسین دژاکام

شما نیز می توانید نظرات و یا سوالات خود را در زیر همین پست با ما به اشتراک بگذارید.

 

اشتراک گذاری پست

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


پشتیبانی