آرشیو سالانه: قالب تاریخ آرشیو به صورت سالانه

گفتگو با یک رها یافته.بخش اول

گفتگو با یکی از درمان شدگان کلینیک شفای سبز بخش اول 🔸اعتیاد چیست؟ اعتیاد چیز خوبی است(با خنده). شوخی کردم اما اعتیاد فکر می کنم عادت به یک چیزی باشه که در واقع بدون آن چیز زندگی برای ما تا ۹۵ درصد مشکل است. قطعا تعریف علمی برای اعتیاد وجود دارد. اهل فن تعریف های خود را در این مورد دارند اما آنچه خودم از آن فهمیده بودم گفتم. طبیعتاً وقتی اسم اعتیاد می آید یاد مصرف کننده مواد مخدر میوفتم که زندگی برای او بدون مواد مخدر خیلی مشکل یا غیرممکن میشود. 🔸قبل و بعد از درمان خودتون رو چگونه می بینید؟ طبیعتاً آن انسان قبلی نیستم. منظورم انسانی است که مواد مصرف می‌کرد و الان دیگر مصرف نمی کند. اندوخته هام در این رابطه فوق العاده بیشتر از زمانی است که مصر ف میکردم؛ لذا وقتی با این اندوخته ها به مصرف کنندگان نگاه میکنم حسرت می‌خورم. این در حالیه که اگر همان فرد را زمان مصر ف خودم می‌دیدم از او تعریف و تمجید میکردم. اما وقتی آگاهی و شناخت من نسبت به زیان‌ها و مضرات مواد برای بدن و رو ح و روان بالا رفت میتوانم تشخیص هم که چقدر در ضرر و زیان است. 🔸این تشخیص از کجا میاد؟ با آموزش‌هایی که گرفتم. کلا به صورت منطقی فهمیدم که مصرف مواد مخدر اشتباه است. یک وقتی هست ما مصر ف میکنیم و می‌گوییم اعتیاد چیز بدی است؛ این یک حرف است یک جوک است و از ته دل نیست. ولی الان که با خواست خودم یاد گرفتم و اندوخته هایم را بیشتر کردم اگر می‌گویم مصرف مواد خوب نیست و مصرف کننده در حال اشتباه کردن است قطعا با منطق و دلیل می گویم. آرزو میکنم تمام مصرف کنندگان به این نقطه آگاهی برسن. 🔸حضور در کلاس برای رسیدن به درمان چه تاثیری دارد؟ من به لحاظ شرایط کاری ام مدتی نتوانستم در کلاس ها شرکت کنم و باید شیفت شب را سرکار می رفتم و طبیعتاً همان چند ماهی که نتوانستم در کلاس ها شرکت کنم برابر بود با درجا زدن من. من فقط مردانگی و همتی که کردم این بود که داروی خودم را زیاد نکردم. با توجه به این تجربه فقط میتوانم بگویم بدون کلاس ها غیر ممکن است. با قرار گرفتن در محیط کلاس و مشارکت کردن انگار که تریاک کشیده ام و در این حد انرژی ام بالا می‌رفت. حتی سعی می‌کردم بعد از اتمام کلاس در کلاسها بمانم و زودتر نیز به کلاس بیایم. چون حضور در کلاسها برابر بود با دریافت انرژی و این انرژی را تا دو روز دیگر که به کلاس می آمدیم داشتیم و البته ساعت و میزان مصرف دارو هم مهم است و می‌شود گفت بدون شرکت منظم در جلسات انسان به خواسته ی خودش نمی تواند برسد. 🔸در خصوص موانع درمان بگید. شاید چون متد، متدی کامل است و کادر کلینیک شفای سبز درمان را میدانند، باعث شد زمانی که تصمیم گرفتم سرکلاس ها بیایم هیچ مانعی سر راه خودم نبینم و هیچ سختی هم نکشیدم. خیلی راحت از اعتیاد خارج شدم. شرکت در کلاس ها، زمان و میزان مصرف دارو قطعا با هوشمندی خاص و به خصوصی طرح ریزی شده است. فقط میخواهم بگویم که من با این روش درمانی هیچ سختی نکشیدم و همه را مدیون کارآمدی متد، کلینیک شفای سبز و خواست خداوند و خودم میدانم. 🔸در روز های اول ورود به کلینیک، درمان اعتیاد رو باور داشتید؟ بله چون نمونه هایش را در کلينيک می‌دیدم و از صفر تا صد درمان رو باور داشتم که شدنی است. چون آن زمان که من رفتم کلینیک سه نفر درمان شده بودند.آن زمان آغاز راهش بود و همان سه نفر کافی بود برای ما که بفهمیم شدنی است و الان که روز به روز رهایی ها دارد بیشتر می‌شود خدا را شکر.
ادامه مطلب...

گفتگو با یکی از رهایافتگان مرکز شفای سبز

🔰گفتگویی کوتاه با یکی از درمان شدگان مرکز شفای سبز
🔸با کلینیک  شفای سبز چگونه آشنا شدید؟ از طریق برادرم که  زیر نظر کلینیک در حال درمان بود.
🔸از تجربه های خود در زمینه درمان، قبل از ورود به کلینیک بگویید؟ خب من حدود ۲۵ سال بود که مواد مخدر مصرف می کردم. در ابتدا اعتیاد رو باور نداشتم و بصورت هفتگی یا دوهفته یک بار تریاک مصرف می کردم و خیلی خوش میگذشت و  مشکلی در زندگیم ایجاد نکرده بود. پس از گذشت دو سال نیاز و اسارت مواد مخدر رو کاملا احساس کردم ولی بدلیل اینکه مواد را دوست داشتم  توجه خاصی به عواقب آن نداشتم. هیچ زمانی خودم را بدلیل مصرف آن سرزنش نمی کردم و واقعیت را پذیرفتم که باید مصرف کنم ولی  همیشه منتظر یک زمان مناسب برای کنار گذاشتن آن بودم. اینگونه بود که به تدریج مصرف تریاک را به متادون تبدیل کردم.
🔸آخرین مواد مصرفی شما چه بود؟ متادون
🔸قبل از آشنایی با کلینیک روشی را برای درمان تجربه کرده بودی؟ بله
🔸مهمترین دلیلی که درمان نشدی چی بود؟ مهمترین دلیلش عدم آگاهی نسبت به جسم و روان خودم و هم چنین عدم شناخت مواد مخدر بود.
🔸انگیزه شما برای مراجعه جهت درمان چه بود؟ انگیزه من در ابتدا روند رو به رشد و سلامتی برادرم بود که این روند  فرصت خوبی را ایجاد کرد تا  با آقای رنجبر بیشتر آشنا شوم و در کلاسهای کلینیک شرکت کنم.
🔸در ابتدای کار آیا باور داشتی که به درمان برسی؟ خیر. اما میتوانم اینگونه بگویم، باوری بود در ناباوری. خیلی سخت بود باور درمان؛ طوری که حتی در ماه های اول منظم به کلاس نمی آمدم.
🔸چه شد که به روند درمان نظم دادی؟ اولین جمله ای که راهنما (احسان رنجبر)به من گفت این بود: به من اعتماد کن .این چند حرف باعث شد تا چند ماه جسته و گریخته با تمام گرفتاریهای کاری که داشتم سر کلاس حاضر شوم .پس از مدتی احساس خیلی خوبی رو در وجودم درک کردم طوری که سر ساعت کلاس خودم را  آنجا میدیدم ؛ آن موقع بود که متوجه شدم در مسیر درمان  قرار گرفته و تسلیم راهنمایم هستم.
🔸آیا شما موفقیت خودتون رو در گرو این تسلیم بودن میدانید؟ بله. صد در صد
🔸چرا؟ چون حرف های راهنما در وجود من به شدت تاثیر گذار بود و از همه مهم تر اینکه راهنما خودش این راه را رفته بود و فردی با تجربه در این زمینه است.
🔸چرا ما مصرف کنندگان خودمان را از چشم دیگران پنهان می کنیم؟ به دلیل اینکه وجهه اجتماعی یک مصرف کننده در جامعه ما خوب نیست.
🔸چرا؟ به نظر من مصرف کنندگان یک طیف هستند که می تواند از یک کارتن خواب بی بضاعت شروع و به یک تحصیلکرده پولدار ختم شود و متاسفانه چون جامعه فقط رفتار ناپسند مصرف کننده کم درآمد را میبیند (مصرف کننده ای که به هر دری میزند تا پول مصرفش را درآورد) همه را با یک دید منفی نگاه و قضاوت میکند.
🔸درمان شما چقدر زمان برد؟ درمان من بخاطر مشکلاتی که داشتم ۱۸ ماه زمان برد اما درمان به روش دی اس تی حداکثر ۱۱ ماه زمان می برد.
🔸آیا از کیفیت زندگی تان در حال حاضر(بعد از درمان) راضی هستید؟ بله. چراکه شناخت خوبی نسبت به خودم  پیدا کردم و این شناخت باعث تغییراتی در زندگی ام شده است .انرژی خوبی دارم و سعی میکنم با واقعیت ها روبرو شوم و تعبیری غیر از آنچه هست در ذهنم پرورش ندهم و به مسایل زندگی در زمان مناسب و با آرامش بپردازم.
🔸اگر در پایان حرفی مانده بفرمایید. از آقای دکتر فتحی مدیریت کلینیک شفای سبز کمال تشکر را دارم و هم چنین دیگر پرسنل کلینیک که زحمت می کشند.
از آقای رنجبر که صادقانه مسیر درمان را به ما آموزش میدهد صمیمانه تشکر می کنم.
تشکر از شما
ادامه مطلب...

رهایی (پایان دوره درمان)

🔰سی و دومین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای محمد و دبیری خانم نازی با دستور جلسه « وادی ششم + رهایی مسافر کاوه» یکشنبه  مورخ ۲۰ آذر ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد.
🕯خلاصه سخنان استاد :
🔸امروز از روزهای خوب کلینیک است. تلاش دسته جمعی ما به نقطه ای می‌رسد که یک انسان از اعتیاد خارج شود. امروز مقداری در رابطه با وادی شش یا فرمان عقل صحبت میکنم و سپس در رابطه با مسافر کاوه صحبت خواهم کرد.
🔸وادی شش می گوید که اگر ما بتوانیم فرمان عقل را اجرا کنیم آرامش وارد زندگی ما خواهد شد. بدون شک اولین چیزی که ما باید بفهمیم این است که آیا قادر هستیم فرمان‌های عقل را اجرا کنیم یا خیر؛ فرامینی مانند اینکه می خواهم پس انداز کنم. این یک فرمان است؛ آیا میتوانی آن را انجام بدهی یا نمی توانی؟!
🔸میزان اجرای فرمان عقل مسئله ی بسیار مهمی است. فرمان عقل هم در زندگی ما در این جهان و هم در جهان های دیگر بسیار تا بسیار نقش اساسی و حیاتی دارد. ما سعی می‌کنیم که کم کم به این فرمان عقل نزدیک شویم. با اجرا کردن ساده ترین آنها شروع میکنیم. ساده ترین چیزی که ما از شما می‌خواهیم مصرف دارو در اندازه مشخص شده راس ساعت مقرر شده است. انجام این عمل کمک می‌کند شما به فرمان عقل نزدیک شوید. این صحبت هایی که در ابتدا کردم را در درون خودتان بررسی کنید و ببینید چه اندازه به فرمان عقل نزدیک هستید. میتوانید به خودتان فرمان دهید که عملی را در زمانی معین انجام بدهید و  انجام دهید. این نشان می‌دهد که نزدیک هستید؛ اگر نه ایرادی ندارد هیچ وقت خودتان را سرزنش نکنید. زیرا سرزنش کار نیروهای شیطانی است. هر چیزی را بلد نیستیم آنقدر انجام می‌دهیم تا یاد بگیریم. نیازی به سرزنش نیست. خودتان را شکنجه نکنید و با تکرار می توانیم به فرمان عقل نزدیک شویم.
🔸امروز رهایی کاوه است. کاوه به واسطه برادرش به کلینیک آمد. اوایلش میگفت، من قبلا مصرف میکردم! الان  چیزی مصرف نمیکنم. بعد از مدتی گفت من متادون میخورم. اولین چیزی که کاوه به من گفت این بود که من متادون را میخورم و کلاسها را می آیم. بعد از مدتی تصمیم گرفت که کار درمان را انجام دهد. بعد از یک مدت تبدیلش کردیم به شربت تریاک و امروز هم آخرین سه دهم را خورد و درمانش تمام شد. چند ماه اول من از نحوه به کلاس آمدنش راضی نبودم. اوایلش زیاد درست کلاس نمی آمد، ولی الان چندماه است که از من بیشتر به کلینیک می آید و این نتیجه اش می شود حال خوش و درمان.
🔸امروز برای همه ما روز قشنگی است. درمان شدن کاوه را به خودش، کامران و خانواده اش تبریک می گویم. امیدوارم که مسیرش را در سفر دوم ادامه دهد و چیزهای بیشتری پیدا کند.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.
ادامه مطلب...

نمونه کامل کلاس خصوصی درمان اعتیاد

    نمونه یک جلسه کامل از کلاس خصوصی درمان اعتیاد.  امیدوارم که مفید واقع شود. هیچ ویرایشی روی فایل انجام نشده است.  موضوع جلسه سی دی گم گشته از استاد دژاکام.   
ادامه مطلب...

نظم، انضباط و احترام

‍ ‍ 🔰بیست و نهمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای کامران و دبیری خانم نازی با دستور جلسه « نظم، انضباط و احترام » یکشنبه  مورخ ۲۹ دی ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد.
🕯خلاصه سخنان استاد :
🔸دستور جلسه این هفته در رابطه با نظم، انضباط و احترام است. در جهانی که ما زندگی می کنیم همه چیز بر مبنای نظم است و این را کسی نمی تواند کتمان کند. خورشید بر اساس نظم کارش را انجام می‌دهد. کره ی زمین با یک نظم خاص دور خودش و خورشید می‌چرخد  و همه چیز سرجایش است. آب همیشه از بالا به سمت پایین حرکت می‌کند چون نظم وجود دارد. شما اگر هسته ی خرما بکارید درخت هلو بیرون نمی آید؛ این بخاطر نظم است. اما اگر نظم نبود شاید هسته خرما به هلو تبدیل میشد! اینها چیزهایی است که نشان دهنده ی وجود نظم در دنیاست.
🔸اگر ما نمی توانیم نظم را ببینیم دیدنمان در این دنیا مشکل دارد. باید آنرا درست کنیم. انسانی که نظم را رعایت کند انسان منضبط نام می گیرد.
🔸کار درمانی ما بر مبنای نظم است. کسانی که این نظم را رعایت کنند و منضبط باشند من به آن ها قول می‌دهم با حداکثر کیفیت به پایان خط(درمان) می‌رسند. هر چقدر کمتر نظم را رعایت کنید آسیب‌هایش هم برای خودتان است.
🔸انسان وقتی می خواهد نظم را رعایت کند فکر می‌کند که چقدر سخت است. واقعا هم رعایت کردن نظم در هر چیزی سخت است. برای همین است که همه قهرمان المپیک نمی شوند. شخصی که قهرمان المپیک می‌شود انسان منضبطی است چراکه طبق نظمی خاص تمرین می کند و اگر تمرین نکند هیچوقت قهرمان نمی شود.
🔸انضباط را خود فرد بر خودش قرار می‌دهد. شما در تمام زندگی به این نیاز دارید. هیچوقت انضباط بر شما تحمیل نمی‌شود شما هستید که باید یاد بگیرید نظم را در هر موضوعی انجام دهید. هر چیزی در این جهان میخواهید بدست بیاورید باید در مورد آن منضبط باشید.  راه دیگری ندارد. اگر به اطرافتان نگاه کنید خیلی ها بین ما بودند که الان نیستند و این ها دقیقا هفته ای یکبار یا دو هفته ای یکبار می آمدند و نظم شرکت در جلسات را رعایت نمی کردند. ناگهان می بینید در عرض یکی دو ماه دیگر نیستند؛ برای اینکه دیگر انرژی لازم برای آمدن به جلسه را نخواهند داشت. انضباط در مسیر درمان ما بسیار مهم است بارها به شما گفته ام که من در طول درمان و تا یکسال بعد از درمان اعتیاد هیچ جلسه ای را غیبت نکردم. تحت هر شرایطی و با تمام وجودم خواستم که درمان شوم.
🔸مسئله بعدی احترام است.   قانونی داریم که بیان می‌کند کار ما بر مبنای احترام گذاشتن به پیشکسوت است. یعنی کسانی که از ما جلوترند؛ اینجا هم خیلی خوب است که ما این را رعایت  کنیم. در این جا  واجب است که ما احترام بچه های سفر دوم و مرزبان هایی که دارای شال زرد هستند را نگه داریم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.
ادامه مطلب...

دستور جلسه وادی پنجم

‍ ‍ 🔰بیست و هشتمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی مرکز شفای سبز به استادی آقای احسان رنجبر؛ نگهبانی آقای کامران و دبیری خانم نازی با دستور جلسه « وادی پنجم» یکشنبه ۲۲ دی ماه ۹۸ ساعت ۶ عصرآغاز به کار کرد.
🕯خلاصه سخنان استاد:
🔸وادی پنجم می گوید در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن و رسیدن آنرا کامل می نماید. ما معتقدیم جهان‌های بسیاری وجود دارد که هر کدام از آنها قوانین مختص به خودشان را دارند. ما الان در کهکشان راه شیری در روی کره ای به نام زمین هستیم.اینجا این سیاره دارای گرانش و جاذبه ی مشخصی است اگر این گرانش مقدارش کمی بیشتر می‌شد همه مچاله می شدید و اگر مقداری کمتر می شد مانند بادکنک به هوا می‌رفتید. این سیاره قوانین بسیار زیادی دارد.اینجا اگر از ارتفاع بپری میمیری. اگر از مواد مخدر استفاده کنید معتاد میشوید
 🔸اگر می خواهید در این دنیا زندگی کنید باید قوانینش رابلد باشید. اگر بلد نباشید شما چگونه میخواهید زندگی کنید. آیا بدون یادگرفتن قوانین شطرنج می توانید شطرنج بازی کنید؟
🔸یکی دیگر از قوانین این دنیا وادی پنجم است. شما انسانها قدرتی دارید به نام تفکر که با آن می توانید در فضایی به نام ذهن در رابطه با موضوعات فکر کنید و آنها را بررسی کنید و از مجهول به معلومی برسید. به این فعل تفکر کردن می گویند. آن صدای دائم ذهن را تفکر کردن نمی گویند.
🔸تفکر به صورت ارادی است ما در ذهنمان می توانیم به سرعت از نقطه ای به نقطه ای دیگر حرکت کنیم می توانیم در ذهنمان بلافاصله برج ایفل را متصور بشیم این یک توانایی و قدرت است محدودیتی که در این دنیا هست این است که چیزی که در ذهنمان می سازیم از آن نمی توانیم استفاده کنیم. در این دنیا به هر دلیلی اینطوری کار می کند که ما در ذهنمان جیزی را متصور می شویم و نقشه اش را میریزیم و بعد باید حرکت کنیم تا به هدف برسیم.
 🔸وقتی که از ذهن خارج می شویم و می‌خواهیم حرکت کنیم درگیر زمان می شویم. زمان بسیار ابزار قدرتمندی است هر چیزی بازه زمانی دارد؛ گندم ۸ ماه طول می کشد تا پرورش یابد و ... پس همه چیز از ذهن شروع می‌شود با یک فکر یا تفکر و بعد آن تا رسیدن به هدف. شما می توانید در ذهنتان به درمان اعتیاد فکر کنید و تصور کنید که صبح بیدار میشوید و دیگر مشکلی ندارید.
🔸اما درمان اعتیاد با رفتن و رسیدن است که کامل می شود. تا این موضوع مهم را در این دنیا یاد نگیرید نه تنها برای خود مشکل ایجاد میکنید بلکه برای دیگران هم مشکل ایجاد میکنید.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.
پایان 💫
ادامه مطلب...

برگی از یک نوشته

بسم الله الرحمن الرحیم
اعتیاد غولی بود که با یافتن راه درست برشکست! اما نمی دانم از معنای زندگی چه یافته اید؟ اگر احساسی از آن دارید باید کمر به راه ببندید که این راهی طویل از شناخت و معرفت است.
هرکه بیش تر شناخت راحت تر زندگانی کرد هرچند می دانم که سخن این بیچاره را باور نداری چرا که بزرگان مغرب زمین گفته اند که هر که بیشتر بداند رنجش افزون گردد! هیهات! بزرگان ایران زمین رها کرده ای؟ ندانی چه از دست داده ای!
از مولانای رومی چه دانی؟ شهاب الدین سهروردی خوانده ای؟ عزیز نسفی شنیده ای؟ از ابوحامد غزالی چطور؟ حافظ و یا عین القضات همدانی؟
اینها چه فایده دارند که مشکل تو اقتصادی است می دانم! هیهات که آنچه اهمیت اصلی دارد کناری گذاشته ای!
شاید از "راز" شنیده ای و همه کار کنار گذاشته ای تا محبوبت از کائنات به خود جذب کنی! زهی نیمه آگاهی! زهی آگهی ناتمام!
دیدی چگونه اعتیاد در هم شکست؟ مگر غیر از آگاهی تمام بود که قدرت تو صدچندان کرد؟ مگر غالب شدن بر خواسته نفس شوخی بر می دارد؟ آنهم خواسته ای از جنس اعتیاد که آن را وسوسه نام نهاده ای!
ارجو که راه را بیابی، ارجو که زمان، این فلز گران قیمت خود را ارزان نفروشی که این ممات را حیاتی است که "یحیی و یمیت و یمیت و یحیی" و اگر آن حیات در نیابی هیچ درنیافته ای و در جهنم حسرت می مانی! ندانم چه میشنوی؟
زمان را دریاب که لحظه ها به سرعت روانند و مبادا که از دسته ای شوی که میگوید "فمنهم ظالم لنفسه" تو را بر حذر می دارم از ظلم به نفس خود!
باشد که سخن این بیچاره دریابی و شماتت به آذرباد نکنی اگر سخن از سایه میگوید تا از نامحرمان در پناه باشد.
و من الله التوفیق و العاقبه للمتقین احسان رنجبر
ادامه مطلب...

جشن یکسال رهایی خانم نازی

سلام دوستان احسان هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی هروئین و شیشه، مدت سفر اول 13 ماه، راهنما آقای مهندس دژاکام، رهایی 9 سال. خوشحالم که در خدمت دوستان هستم و یکسال رهایی خانم نازی را به مجموعه شفای سبز تبریک میگویم. تیم درمانی شفای سبز با مدیریت و نظارت دکتر حمیدرضا فتحی در راستای تکمیل درمان شما عزیزان با برنامه های متنوع و انواع کلاسها با قدرت به راه خود ادامه میدهد. از آقای دکتر تقاضا میکنم چند کلامی برای ما صحبت کنند.   آقای دکتر فتحی: سلام حمیدرضا هستم یک همسفر. به نوبه خودم اولین سالگرد رهایی خانم نازی را به خودشان، مسافرین و همسفران گرامی و تیم درمانی مرکز شفای سبز اعم از روانشناس، پرستار، دارودار و غیره تبریک عرض می نمایم. از فرصت استفاده می نمایم و یک نکته را متذکر میشوم. مراقبت های بعد از درمان اعتیاد به ویژه در چند سال اول پس از درمان واجب و ضروری است. فرد تازه درمان شده بسیار با انگیزه است و به آینده های روشن اطمینان دارد. به خود ثابت کرده که بدون مواد هم می تواند زندگی کند و در این مرحله توانایی های خود را باور کرده است و از موقعیت خود مغرور است. اما بعد از مدتی زندگی بدون مواد متوجه میشود که متعادل زندگی کردن چالش دشواری است. از جمله مواردی که می تواند به افراد در این زمینه کمک نماید حضور در همین جلسات مرکز و ادامه درمان های مراقبتی می باشد. خانم نازی این مورد را در این یکسال تجربه کرده اند و بهتر می توانند برای شما توضیح دهند. بیش از این وقت شما را نمی گیرم و جان کلام اینکه خود مراقبتی را فراموش ننمایید. خانم نازی: سلام دوستان نازی هستم یک مسافر؛ از همه دوستانی که مشارکت کردند سپاس گزارم. امیدوارم این جایگاه نصیب شما هم بشود و مطمئنم که خواهد شد؛ چون جایی هدایت شدید که خدا اذنش را داده باید قدر آن را بدانید. من برمی گردم به ده سال پیش خودم به زندگی ای که همه چیز در آن داشتم به جز آرامش؛ به شدت پریشان بودم به طوری که در همه ی موارد موادم در اولویت زندگی ام قرار داشت. مثلاً اگر می خواستم برای پسرم به دانشگاه بروم اول باید موادم را می کشیدم و بعد به آنجا می رفتم و همه می گفتند چه مادر خوبی هست ولی خودم از خودم راضی نبودم. سه چهار ماهی هم به کنگره 60 رفتم اما به دلایلی از تهران کوچ کردم به جایی دیگر و آنجا مصرف متادون را شروع کردم. در پایان سفرم در اینجا روی سه دهم بودم که حالم اصلا خوب نبود به آقا احسان هم می گفتم. البته دلیلش این بود که خیلی می ترسیدم و دوباره روی پله های 42 روز مانده بودم. آنجا هم از خودم ناراضی نبودم آقا احسان به من گفت برو و آقای دژاکام را ببین وقتی ایشان را دیدم خیلی از دیدن من خوشحال شد و گفت برگرد کلینیک. تو برای آنجا هستی و باید آنجا باشی و از قول به من به آقای رنجبر بگو روی من را سفید کردی. من کلینیک را با جستجو در گوگل پیدا کردم. من دو سال و نیم در شهرستان متادون می خوردم روزی یک وعده دو و نیم سی سی. دو سال و نیم واقعا حال بدی داشتم. 13-14 سال تریاک کشیدم و هیچکس متوجه مصرف من نشد ولی این دو سال و نیم مصرف متادون آسیب زیاد به من زد. زمانی که اولین برخوردم را با آقای رنجبرداشتم ایشان به من گفتند برو سه وعده دو سی سی بخور آن لحظه احساسی مانند زمان بچگی داشتم که لباس عید را می خریدم و منتظر عید بودم؛ همچین خوشحالی به من دست داد آمدم و زندگی 27 ساله ام را رها کردم و آمدم به درمانم چسبیدم. دوباره از صفر شروع کردم من چندین بار شکست را تجربه کردم بخاطر مصرف مواد ولی هر بار بلند شدم و حرکت کردم. سری آخری که تصمیم گرفتم بلند شوم از همه چیز گذشتم و فقط به خودم توجه کردم و هنوز که هنوز است به خودم توجه می کنم. من در این کلینیک خودم را پیدا کردم آن خودی که نسبت به او اصلاً شناخت نداشتم و اصلاً توجهی نداشتم. من اینجا به روی تک تک سلولهایم دارم شناخت پیدا می کنم چه چیزی بهتر از این که خودم را بشناسم و این ها را مدیون راهنمایم آقای رنجبر و مدیریت کلینیک آقای دکتر فتحی و این کلاس ها هستم. امیدوارم سفر دوم را هم بتوانم به همین خوبی جلو بیایم و می دانم که می توانم چون می خواهم و انرژی که اینجا می گیرم هیچ جای دیگر دریافت نمی کنم و برای آمدن به کلاس ساعت شماری می کنم. وقت شما را زیاد نمی گیریم از بنیان کنگره تشکر می کنم که این راه را برای ما باز کردن راهی بود که منتهی به روشنایی می شود و ما در مسیر قرار گرفتیم.
ادامه مطلب...

پشتیبانی