تگ - مواد مخدر

کارگاه آموزشی عمومی؛ درختکاری

ششمین جلسه از دور چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر نیما، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه “درختکاری” در روز چهارشنبه مورخ 15 اسفند ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه در خدمت شما عزیزان هستم. همانطور که می‌دانیم دستور جلسه درختکاری است. درختکاری اجرای وادی دوازدهم است که می گوید: در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود. تمام وادی ها برای ما در کنگره ۶۰ یک پله پرتاپ است. وادی هشتم به ما می‌گوید باید پیمان ببندیم. وادی دوازدهم به ما می‌گوید باید درخت بکاریم. وادی چهاردهم به ما می‌گوید باید بخشش داشته باشیم. جبران خسارت، بخش مهمی از آموزش های کنگره است تا من بتوانم از کارهایی که در گذشته انجام داده ام خودم را نجات بدهم تا از گره هایی که در درونم وجود دارد رهایی پیدا کنم. درختکاری یک نوع بخشش است. باید درخت بکاریم چون زمین مهد است. من آمده ام که در این مهد آموزش بگیرم تا پرورش پیدا کنم و از این مهد باید به بهترین شکل نگهداری و حراست کنم. انسان موجود زیانکاری است و من هم کم صدمه نزدم. حالا آمده ام و تلاش می‌کنم جبران خسارت کنم که یک بخش از این جبران خسارت، درخت کاری است. به این دستور خیلی فکر کردم. گاهی اوقات به کوه می روم در ارتفاع ۴۰۰۰ متری می بینم شخصی که با خودش کنسرو لوبیا یا تن ماهی را با خودش به قله می آورد و بعد از استفاده از آن، همانجا در طبیعت رها می‌کند. هر چقدر به این موضوع فکر می کنم به هیچ نتیجه ای نمی رسم به جز اینکه درون من چقدر باید آشفته و به هم ریخته باشد که زباله خودم را در طبیعت رها کنم. این قوطی باید چند سال آنجا بماند؟ همین گره ها در درون من ذره ذره جمع می‌شود و قلب مرا تبدیل به سیاه سنگ می‌کند. قلب مرا تبدیل به یک موجودی میکند که از طبیعت نمی‌توانم لذت ببرم. همه این ها را استاد امین در سی دی طلب ظلم به ما می گویند که انجام این کارها بازتاب و تاوان دارد. من هر کاری انجام بدهم به خودم برمی گردد و هر فعل همانند بذری است که می کارم و در زمان دیگر موقع برداشت آن می رسد. درک این موضوع برای من زمان برد و بابت آن بهای زیادی دادم. دیدن گره ها و تاریکی های درون خودمان به راحتی اتفاق نمی افتد. من تا زمانی که خدمت نمی کردم گره های درونی خودم را نمی دیدم‌ تا اینکه توانستم خدمت کنم. چه به انسان ها و چه به طبیعت. وقتی تصمیم گرفتم خدمت کنم تازه گره های درونی خودشان را نمایان کردند.‌ تازه خشم را درون خودم دیدم، نفرت، کینه، انتقام و سایر تاریکی ها را دیدم. این موارد زمانی خودشان را نشان می‌دهند که من در حرکت باشم. ما انسان ها همانند دومینو به همدیگر وصل هستیم. من زمانی گره از کارم باز می‌شود که گره از کار بغل دستی خودم باز کنم. خدمت باعث می شود که در ادامه مسیر گره های درونی من باز بشود و رفته رفته آرامش بیشتر و حس و حال بهتری را تجربه کنم. این برای هیچکس مفتی و مجانی نیست. باید زحمت کشید، حرکت کرد و بهای آن را پرداخت کرد. اما محصول خوب و شیرینی دارد. محصول آن آرامش است، حس عشق و محبت است.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ هفته راهنما

چهارمین جلسه از دور چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما مسافر احسان، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه “هفته راهنما” در روز چهارشنبه مورخ 1 اسفند ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خیلی خوشحالم که یکبار دیگر در هفته راهنما تصویری در جلسه شما حضور دارم و همه شما رو می بینم. خیلی زودتر از آنچه فکر می‌کنیم همه چیز می‌گذرد .فرصت ها دائم در حال تغییر هستند و اینکه هیچ کسی به ما چک تضمینی نداده است که همیشه برای ما فرصت باشد. مشخص نیست تا چه زمانی روی کره زمین هستیم. ادامه راه بر مبنای آنچه در این دنیا زندگی کرده ایم پیش می‌رود. دستور جلسه هفته راهنما است. خوش به حال کسانی که راهنما می‌شوند. چون نجات یک نفس، همانند نجات دادن تمامی نفوس است که این کار بسیار ارزشمندی است. کسانی که این کار را انجام می‌دهند برای ما الگو هستند. من هم به تقلید و پیروی از راهنما و استادم آقای مهندس دژاکام با احترام جلوی راهنمایانی که در جلسه حضور دارند می ایستم و احترام به این عزیزان بر همه واجب است. کسانی که از وقت خودشان می‌زنند و بر اصل عشق به انسان ها خدمت می‌کنند، برای هستی بسیار عزیز و ارزشمند هستند.

 واجب و ضروری است که رهجویان از راهنمای خودشان تقدیر و تشکر کنند. تقدیر در کنگره توسط پول در پاکت است. اگر شکرگزاری از افرادی که به ما خدمت کردند را یاد نگیریم نمی‌توانیم به جلو حرکت کنیم. این مسائل برای رد و بدل کردن پول نیست بلکه برای این است قدردانی کردن را یاد بگیریم. انجام دادن این کارها درها را به روی شما باز می‌کند. اگر باور دارید که چیزی هست، یکی از کلیدهایش سپاسگزار بودن است. زندگی را همین یک نقطه نبینیم. هرچند میدانم کار سختی است چون گاهی زندگی بسیار سخت و تاریک می‌شود. اما در نهایت همه چیز در حال عبور و گذر است. در نهایت ما می مانیم و نتیجه اعمال و آگاهی که در کنگره آموزش می گیریم و کسب می کنیم.‌ امیدوارم که همگی قدردان راهنمای خودمان باشیم. روی صحبت دیگرم با راهنمایان است. در کارهایی که انجام می‌دهید ثابت قدم باشید و مطمئن باشید درها یکی پس از دیگری به روی شما باز می‌شود. اگر خطایی از شما سر بزند فکر نکنید که نباید این خطا سر می زد. چون این طبیعی است. کسی که در قامت راهنما قرار می‌گیرد در حقیقت برای آموزش چند برابری ثبت نام کرده است. فشار بیشتر می‌شود و طبیعتا خطا هم بالا می‌رود. آن نتیجه است که برای راهنما باقی می ماند. در آخر هفته راهنما را به همه راهنمایان تبریک عرض می کنم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من

سومین جلسه از دور چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر حسین، نگهبانی موقت مسافر کامران و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه “وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من” در روز چهارشنبه مورخ 24 بهمن ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: وادی سیزدهم می گوید: پایان هر نقطه، سرآغاز خط  دیگری است. تمام وادی ها از جمله وادی سیزدهم برای ما مسافران و همسفران کنگره ۶۰ مانند چراغ هایی است که راه را برای ما روشن می‌سازد. قدرت مطلق به انسان ها اختیار داده است تا بتوانیم با تفکر و اندیشه راه درست را شناسایی و انتخاب کنیم تا چنان چه در زندگی به مشکل خوردیم با تفکر درست بتوانیم راه درست را تشخیص و ادامه بدهیم. تیتر وادی سیزدهم به من می‌گوید وقتی برای درمان اعتیادم وارد کنگره ۶۰ شدم بعد از سپری کردن سفر اولم و قطع موادم نباید به خودم بگویم حالا که درمان شده ام و مصرف کننده نیستم دیگر کاری ندارم و دنبال کار خودم بروم. وادی سیزدهم می‌گوید بعد از سفر اول خط دیگری آغاز می‌شود به نام سفر دوم. در رابطه با مرگ هم همینطور است. هر مرحله در زندگی ما نقطه پایانی دارد که بعد از هر پایانی وارد مرحله جدیدی از زندگی می شویم. بعد از مرگ هم برای ادامه وارد جهان دیگری می شویم. از وادی سیزدهم یاد می گیریم که هر حرکت ما نقطه ای را خلق می‌کند که سر آغاز نقطه بعدی و حرکت‌های بعدی را به وجود می‌آورد که این موضوع همیشه تداوم دارد و سکون بر هیچ موجودی جایز نیست. اگر شروع و پایان هر نقطه از زندگی را خوب بنویسیم، آغاز خط بعدی هم نتیجه مطلوبی می‌دهد. حتی اگر از همین الان حرکت کنیم و زندگی خودمان را درست بنویسیم زندگی ما رو به بهبودی می‌رود. من زمانیکه اعتیاد داشتم در دوره مصرف نتوانسته بودم درس و مشق زندگی ام را درست بنویسم اما الان آموزش‌های کنگره را سرمشق زندگی خودم قرار می دهم به خصوص وادی سیزدهم. چون وادی سیزدهم به من یاد داد فقط این نیست که یاد بگیرم و بگویم تمام شد. یاد گرفتم که باید تمام وادی ها را اجرایی و کاربردی کنم تا بتوانم نتیجه بگیرم. وادی سیزدهم پیامی در مورد اعتیاد دارد که به من می آموزد پایان سفر اول خاتمه و پایان کار نیست و سفر دوم آغاز دیگری است که برای رسیدن به تعادل بیشتر و پایه های محکم تر، باید در سفر دوم همانند سفر اول حرکت و تلاش کنم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی می کنیم؟

دومین جلسه از دور چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنمای تازه واردین مسافر محسن، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه “در کنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم؟” در روز چهارشنبه مورخ 17 بهمن ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: شاکر خداوند هستم که فرصت به من داده شد تا خدمت کنم و در جمع شما عزیزان حضور داشته باشم. اما دستور جلسه امروز، در کنگره چگونه قدردانی می‌کنیم؟  آقای مهندس در ارتباط با قدردانی فرموده‌اند: قدردانی یعنی باز پرداخت بدهی من نسبت به خدماتی که دریافت کرده‌ام. نسبت به نعمت‌هایی که آز آنها بهره‌مند شدم. قدردانی‌کردن یک صفتی است که اگر من یاد بگیرم در درجه اول به تعادل رسیدن من کمک می‌کند و باعث حال خوب خودم می‌شود. کسی که قدردانی را یاد بگیرد ابتدا خودش به آرامش و حال خوب نزدیک‌تر می‌شود. قبل از اینکه به این دستور جلسه برسیم چند روز قبل‌تر  در فضای مجازی فیلمی را دیدم که در مورد همین دستور جلسه قدردانی بود. این کلیپ نشان می‌داد هر حسی در انسان چه ارتعاشاتی دارد و حس‌های مختلف را بررسی می‌کرد. مثلاً  پایین‌ترین سطح انرژی برای حس ناامیدی بود که هاله و ارتعاش آن شخص پر از انرژی‌های تاریک و سطح پایین بود. حس ناامیدی که پایین‌تر می‌آمد به حس نفرت می‌رسید  و پایین‌تر به خشم  که همه اینها حس‌های منفی هستند. وقتی این حس کم‌کم تغییر می‌کرد و روبه‌بالا حرکت می‌کرد ذره‌ذره حس امید و رضایت پدیدار می‌شد و بالاتر محبت نمودار می‌شد، به بالاترین نقطه که می‌رسید دقیقاً حس قدردانی را نشان می‌داد که ارتعاش بالایی داشت. وقتی انسان با تمام وجودش بابت چیزی قدردانی کند؛ یعنی در بالاترین سطح ارتعاش خودش قرار می‌گیرد؛ چون  تمام وجودش لبریز از محبت، عشق، رضایت و خشنودی می‌شود. در کنگره آموزش گرفته‌ایم که سیستم ایکس جسم ما بسیار هوشمند است و هوشمندانه عمل می‌کند. به زبان ساده یاد می‌گیریم که سیستم ایکس جسم ما خیلی متکی به تفکر و ذهن است و فقط مربوط به آنتی ایکس و مواد نیست. حس‌های منفی مانند مواد مخدر عمل می‌کند و اگر درگیر استرس، ناامیدی، خشم، کینه و حس‌های منفی باشیم؛ مانند انسان مصرف‌کننده مواد هستیم. چون باعث تخریب این سیستم می‌شویم.

قدردانی‌کردن سه حالت دارد.  قدردانی که در فکر و پندار ما وجود دارد باید از مرحله پندار به گفتار برسانیم (اول توی ذهن خودمان بابت داشته‌ها و چیزهایی که دریافت کرده‌ایم قدردان باشیم و بعد حتی به زبان بیاوریم) مثلاً: با جمله‌های تشکرآمیز؛ این هم بخشی از قدردانی است. کلمه لطفاً را در جملات بکار ببریم یا یک تشکر ساده را به زبان بیاوریم. مرحله دیگر در کردار ما هست و باید در عمل قدردانی را انجام دهیم. برای قدردانی این سه مرحله را ما باید کاربردی و اجرایی کنیم. در کنگره قدردانی کار خیلی راحتی است. همان‌طور که آموزش گرفته‌ایم، قدردانی را با پاکت پول می‌توانیم انجام بدهیم و بهتر است محتویات پاکت همراه با یک نوشته تشکرآمیز و هر مبلغی که در توان ما باشد صورت بگیرد. وقتی که درمان می‌شویم بهتر است در ادامه سفر خدمت کنیم و خدمتگزار باشیم. همان‌طور که می‌بینیم در کلینیک‌ها هم همین منوال و این شرایط وجود دارد و عزیزانی هستند که خدمت می‌کنند. این‌گونه خدمت‌ها هم یک نوع قدردانی است که در عمل رخ می‌دهد. من در این ۶ سالی که به رهایی رسیده‌ام با خودم حساب‌وکتاب کردم که کنگره به من چه چیزهای ارزشمندی داده است. کنگره به من حیات دوباره داد.  خودم در خلوت خودم فکر می‌کنم که کنگره چه چیزهای با ارزشی به من داده است که کمترین آن درمان اعتیادم است و همین جهان‌بینی و آموزش‌های نابی که طی این سال‌ها می‌گیرم در هیچ کجا و حتی هیچ دانشگاهی پیدا نمی‌شود. همین موارد چقدر برای من در زندگی باارزش است. حتی در کار، اجتماع و جامعه؛ این آموزش‌ها تأثیرگذار بوده است. خوب وظیفه خودم می‌دانم در جشن گلریزان و دیگر جشن‌ها سهیم باشم و خدمت کنم تا یک انسان دیگر بتواند در این سیستم به رهایی برسد. وقتی در خلوت خودم این چیزها را مرور می‌کنم به عظمت کنگره ۶۰ بیشتر پی می‌برم که به من چه چیزهای باارزشی داده است. دیدن این‌همه نعمت و قدردانی از آن  باعث می‌شود خداوند این نعمت را بیشتر به من بدهد. جمله‌ای هست که می‌گوید: شکر نعمت، نعمتت افزون کند. کفر، نعمت از کفت بیرون کند. اگر نعمتی که به من داده شده است را نبینم، متوجه نشوم و قدردان نباشم، ممکن است خداوند آن نعمت را از من بگیرد. یکی از آفت‌های ناسپاسی است. کلاً سیستم کائنات روی قدردانی پایه‌گذاری شده است.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ ازدواج

اولین جلسه از دور چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنمای تازه واردین همسفر مهرداد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه “ازدواج” در روز چهارشنبه مورخ 10 بهمن ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم. از عزیزانی که مرا لایق دانستند و دعوت کردند تشکر و قدردانی میکنم. در مورد دستور جلسه که ازدواج است باید گفت همیشه برای خودم سوال بود که چرا کنگره ۶۰ چنین دستور جلسه ای باید داشته باشد و مرتب پیگیر پاسخ این سوال بودم. چون واقعا جای سوال داشت چطور مکانی که برای درمان اعتیاد است دستور جلسه ای به نام ازدواج را هر ساله تکرار می کند. در این چند سالی که در کنگره هستم بابت این سوال و کنجکاوی که داشتم، تحقیقاتی در این مورد انجام دادم. در گروه‌های دیگر غیر از کنگره ۶۰ افراد متاهل در پروسه زمانی که می‌خواهند اعتیادشان را به قول خودشان ترک کنند، به آن ها می‌گویند باید اتاق شان را از همسرشان جدا کنند یا یک دوره زمانی از همسرشان دور باشند. اما در کنگره ۶۰ دقیقا برعکس این مواردی که گفته شد عمل می‌شد. به اعتقاد من موضوع دستور جلسه ازدواج را آقای مهندس دژاکام مثل همیشه هوشمندانه انتخاب کردند تا قدرت درمان اعتیاد را با روشDST  در کنگره نشان بدهند. تمام دستور جلسه ها جای تامل و تفکر کردن دارند. دستور جلسه ازدواج هم به همین شکل است که به فرد مصرف کننده می‌گوید ضمن درمان اعتیاد و بازیابی سیستم بدنی، می تواند زندگی خود را پیش ببرد.

اگر بخواهم از دید دیگری به موضوع دستور جلسه ازدواج نگاه کنم، باید بگویم همانطور که آقای مهندس دژاکام فرمودند، ازدواج مانند یک هندوانه در بسته است و کسی نمی‌تواند از قبل پیش بینی کند و بگوید که به صورت کامل طرف مقابل را می‌شناسد. در این زمینه و موضوعات قطعیتی وجود ندارد. مهمترین مسئله در مورد ازدواج به نظر من بخشش و گذشت است که در کنگره ۶۰ در این موارد به من همسفر و دیگر همسفران و مسافران آموزش می‌دهد که چگونه می‌توانیم خودمان و دیگران را ببخشیم و راحت تر با مسائل روبرو شویم. بنظر من مهمترین اصلی که می‌تواند یک ازدواج را به مرحله آرامش و آسایش برساند همین گذشت و بخشش است. بدون گذشت و بخشش هرگز نمی‌شود به مرحله خوشبختی رسید. در آخر می خواهم یک مطلبی را عنوان کنم، طی تحقیقی که با یکی دیگر از همسفران انجام دادیم و نتیجه آن را هم با استاد امین در میانگذاشتیم، طبق پرس و جوهایی که از افراد در کنگره صورت گرفت، بیش از هشتاد درصد از افراد، دلیل روی آوردن به مصرف مواد مخدر را روابط زناشویی و روابط جنسی عنوان کردند و همین باعث شده بود که برای ادامه زندگی با مشکل روبرو شوند. اما به لطف خداوند و در مسیر درمان در کنگره با روش DST این مشکلات برطرف می شوند و افراد می توانند زندگی زناشویی خوبی داشته باشند. در این راه، آقای مهندس دستور جلسه ازدواج را مطرح کردند که این دستور جلسه می تواند بسیار مفید و کار ساز باشد.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ کمک من به کنگره و کمک کنگره به من

سیزدهمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه “کمک من به کنگره و کمک کنگره به من” در روز چهارشنبه مورخ 26 دی ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خداوند را شاکر هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم و می توانم خدمت کنم. وقتی به گذشته ام در زمان مصرف موادمخدر برمی گردم، فکر میکنم که کجا بودم و  چقدر خسته، بیمار، درمانده، افسرده و خشمگین بودم و هیچکس نمی‌توانست به من کمکی کند. هر روز از خدا طلب مرگ میکردم.  به اطرافیان و خانواده ام اذیت و آزار زیادی می رساندم. راه های زیادی را برای درمان اعتیادم امتحان کردم که بخاطر نداشتن آگاهی در هیچکدام از راه‌ها موفق نشدم.  اما وقتی روزی را که وارد کنگره شدم را بیاد می آورم و خوشحال می شوم.  به این دلیل که به محض ورود به کنگره کسی به من نگفت معتاد، گفتند مسافر و از اینکه به من ارزش و بها دادند، خیلی خوشحال شدم. با ورود به کنگره ۶۰ و بعد از گرفتن آموزش‌ها متوجه شدم درمان اعتیاد بدون جهان بینی امکان پذیر نخواهد بود و سه ضلع جسم، روان و جهان بینی باید به تعادل برسند. جسم با روش DST  و شربت OT درمان می‌شود. جهان بینی هم با حضور مرتب در جلسات، گوش کردن و نوشتن سی دی ها به تعادل می رسد و در ادامه روان نیز به تعادل خواهد رسید. در اینجا درمان اتفاق می افتد. حال وظیفه من مسافر چیست؟ سر وقت در جلسات حضور داشته باشم، به تمام راهنمایی و گفته های راهنمای خود گوش کنم و از همه مهمتر عمل کنم. خدمتگزار باشم، نظم و انضباط و قوانین را رعایت کنم و تخریب ایجاد نکنم. رعایت قوانین و حرمت ها، حداقل کمکی است که می توانم به کنگره بکنم. در آخر از بنیان کنگره آقای مهندس دژاکام و آقای دکتر فتحی مسئول کلینیک شفای سبز و راهنمای خودم و همه خدمتگزاران کمال تشکر و قدردانی را دارم.‌
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ هفته همسفر

یازدهمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه “هفته همسفر” در روز چهارشنبه مورخ 12 دی ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: دستورجلسه هفته همسفر است. ابتدا لازم است یک تعریفی از مسافر در کنگره ۶۰ داشته باشیم. در کنگره به کسی مسافر گفته می‌شود که سابقه مصرف مواد مخدر داشته و در مسیر درمان قرار می‌گیرد اما همسفر کسی است که نسبتی با مسافر دارد و قرار است او هم سفر کند .ولی به این معنی نیست که بار اعتیاد و مشکلات مسافر را به دوش بکشد. همسفر سفر می‌کند تا خودش رشد کند تا به یک جایگاهی برسد. در کنگره آموزش می بیند و خدمت می کند. وقتی در این مسیر به رشد و تعادل رسید، این تغییر باعث می‌شود در زندگی او اتفاق های خوب رقم بخورد. مانند ادامه تحصیل، رسیدن به وزن متعادل، اهمیت دادن به جسم و روان.

چیزی که برای خود من جالب بود و اتفاق افتاد این بود که وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم ابتدا فکر می کردم همسفر به کنگره می‌آید تا آموزش بگیرد بابت مصرف مخدر توسط مسافر خود صبور باشد و مشکلات و بداخلاقی مسافر را تحمل کند. اما ذره ذره و در ادامه متوجه شدم که اصلا به این شکل نیست. همسفران در کنگره تلاش می‌کنند تا به بهترین خودشان و آنچه که ظرفیتش را دارند تبدیل بشوند. در کنگره دیدم که همسفران به موفقیت های مختلف می رسیدند. همسفران در جایگاه‌های مختلف ورزشی به مقام های زیادی دست پیدا کردند و به جای اینکه در جامعه افسرده بشوند، تبدیل به یک ورزشکار موفق شدند و یا ادامه تحصیل دادند حتی در سن های بالا و با داشتن فرزند و رسیدگی به امور خانه و فرزندان، در حالی‌که مسافر او هنوز هم مواد مصرف می‌کرد اما همسفر او با جدیت و تلاش ادامه می‌دهد تا به بهترین خودش تبدیل شود. همسفران با آموزش هایی که می گیرند باعث می‌شود بیشتر روی خودشان متمرکز شوند نه روی مسافرشان. همسفران قبل از اینکه وارد لژیون شوند فکر می‌کردند باید مراقب مسافرشان باشند و او را کنترل کنند. اما بعد از کسب آموزش‌های کنگره متوجه می شوند اتفاقا برعکس است و به جای مسافر، باید بیشتر روی خودشان تمرکز کنند. در کنگره ۶۰ ما به کسی کمک نمی کنیم بلکه افراد باید خودشان به خودشان کمک کنند. حتی راهنما فقط راه را به رهجو نشان می‌دهد. بارها به بچه ها در لژیون یادآوری کردم که اگر وقتش رسیده باشد و مسافر به آگاهی و بینش رسیده باشد حتما به درمان می‌رسد. همسفران برای بهتر شدن، بیشتر باید به خودشان توجه کنند تا به مسافرشان نیز کمک کرده باشند. تغییر در رفتار و کردار و سبک زندگی همسفر باعث می‌شود مسافر هم تغییرکند. در آخر این هفته را به همه همسفران تبریک می گویم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ بنیان کنگره ۶۰

دهمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما مسافر حسن، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری موقت مسافر محمد با دستور جلسه “بنیان کنگره 60” در روز چهارشنبه مورخ 5 دی ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خداوند را شاکرم که این لیاقت نصیب من شد تا در این جایگاه خدمت کنم. از آخرین باری که به کلینیک شفای سبز آمدم تقریباً ۴ الی ۵ سال می‌گذرد. خدا را شکر که چهره‌های جدیدی را می‌بینم. به مدیریت و مسئولان کلینیک شفای سبز، آقای دکتر فتحی و کل تیم کلینیک و همه عزیزان تبریک عرض می‌کنم؛ اما در مورد دستور جلسه هفته بنیان کنگره ۶۰.‌ یک گردو؛ یک بذر؛ یا یک‌دانه سیب؛ وقتی کاشته می‌شود از آن جوانه می‌بینیم؛ شاخه و برگ می‌بینیم؛ درخت و محصول می‌بینیم. مثلاً همین درخت گردو هزاران گردو می‌دهد که تمام این گردوها همه خصوصیات گردو اول را دارند. عظمت درخت گردو؛ یا درخت خرما؛ همه در یک‌دانه گردو و یا دانه خرما نیست. بلکه خیلی عوامل دست‌به‌دست هم دادند تا آن دانه تبدیل شود به درخت گردو. در کنگره تک‌تک اعضا و خدمتگزاران همه شاخ‌وبرگ‌های این درخت هستند. توانمندی این درخت فقط به ۴ تا شعبه و ۵ تا کلینیک نیست. گستره فعالیت درخت  که جوانه آن ۲۷ سال پیش توسط آقای مهندس استارت خورد که این جنگ تاریکی و روشنایی بود. درخت کنگره 60 ریشه محکم و استواری دارد که باعث شده تا این ساختار و این درخت به خوبی رشد کند و به شاخ و برگ های آن روز به روز اضافه شود. ریشه این درخت می شود همان بنیان کنگره که آقای مهندس هستند. کنگره ۶۰ برای درمان می‌گوید: جسم؛ روان؛ جهان‌بینی. یعنی آقای مهندس دژاکام توأم با درمان؛ جهان‌بینی هم تزریق کردند. تفکر و آموزش و دانایی و آن چرایی که اصلاً چرا مواد مصرف نکنم؟  من که دارم از مواد لذت می‌برم چرا نباید مصرف کنم؟ پاسخ این چرایی‌ها را خیلی از سازمان‌ها و NGOها نمی‌دانند و فقط می‌گویند نکش، مصرف نکن، خراب نکن و... اما جواب این چرایی را در جهان‌بینی کنگره می‌توانیم پیدا کنیم. آقای مهندس دژاکام شجاعانه ادامه دادند تا به پایان درمانشان رسیدند و همان جا مردانگی کردند و رها نکردند. با خودشان نگفتند خوب من که درمان شدم بروم دنبال زندگی خودم. یک‌نفس  که نفس خودشان بود را نجات دادند و همین نجات یک نفر؛ نجات کل جامعه بود.  اینجا تازه جنگ شروع می‌شود. ‌ استاد امین می‌فرمایند: وقتی من در تاریکی باشم کسی با من کاری ندارد. نیروهای منفی که با آنها درگیر هستیم ما را به‌طرف تاریکی سوق می‌دهند. وقتی به‌طرف نور حرکت می‌کنیم، اینجا نیروی منفی کار خودش را شروع می‌کند و مانع من می‌شود. وقتی آقای مهندس شروع کردند ابتدا کسی این روش را قبول نداشت و ایشان هزاران زخم‌زبان شنیدند.

اگر پشت حرف آقای مهندس حقانیت و سند نبود که اصلاً موفق نمی‌شدند. ایشان محکم و استوار ماندند. ایشان این روزها و رهایی‌ها؛ و خدمتگزاران را می‌دیدند. اما کسی دید آقای مهندس را نداشت. آقای مهندس با جدیت و تلاش بسیار علاوه بر خودشان، خانواده ایشان نیز پای‌کار آمدند و هر کدام از اعضا خانواده‌شان  یک ستون در کنگره ۶۰ هستند. این هفته را به بنیان محترم کنگره آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم، همین‌طور به تک‌تک اعضا کنگره ۶۰  تبریک می‌گویم. ان‌شاءالله قدر این فضا و این صندلی‌ها را بدانیم. در انتها لازم است اضافه کنم امروز متوجه شدم که امروز مصادف با تولد ۱۳ سال رهایی آقای احسان رنجبر می‌باشد. زمانی که احسان وارد لژیون من شد حال خرابی داشت. خیلی کنجکاو و سرشار از خشم و به‌هم‌ریخته بود؛ اما از همان ابتدا  خواسته قوی  داشت. خیلی از مسائل و آموزش‌های کنگره را رعایت می‌کرد و سفر خوبی داشت. اواخر سفر اول بود که به‌خاطر تخصصی که در زبان انگلیسی داشت به من گفت دوست دارم در بخش انگلیسی سایت کنگره خدمت کنم. با توانایی‌ها و خواسته‌ای که داشت حق خودش را گرفت و مشغول به خدمت شد و هنوز بعد از سیزده سال کارهای ترجمه آقای مهندس را انجام می‌دهد و خدمتگزار است. همین امر هم باعث شد به آقای مهندس نزدیک‌تر شود و این هم در رشد احسان عزیز تأثیرگذار بود.  سپس ادامه تحصیل داد، مدرک روان‌شناسی گرفت و لژیون تشکیل داد. با تمام مسائل و مشکلاتی که داشت باقدرت به خدمت خودش ادامه داد و بعد از چند سال لژیون داری در کنگره وارد کلینیک شفای سبز شد و در این مکان به خدمت خودش ادامه داد که الان ثمره آن را می‌بینیم شاگردانی که خدمتگزار یا راهنما هستند و راه ایشان را ادامه می‌دهند. به احسان عزیز خداقوت می‌گویم و تولد ۱۳ سال رهایی ایشان را به خودش و همه اعضای کلینیک تبریک می‌گویم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ OT

نهمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما مسافر احسان، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه “OT” در روز چهارشنبه مورخ 28 آذر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خوشحالم که امروز فرصتی شد در خدمت شما عزیزان باشم، انشاالله حال همگی خوب باشد. دستور جلسه امروز OT است. من تا به حال مصرف اوتی نداشته ام. آن زمان که برای درمان اقدام کردم هنوز تحقیقات روی شربت اوتی انجام نشده بود. در آن زمان درمان با تریاک انجام می‌شد. زمانی که به عنوان تازه وارد در کنگره 60 مشاوره شدم، به من گفتند که باید تریاک تهیه و استفاده کنی. مصرف من هروئین بود و در ادامه برای شروع درمان به سختی تریاک پیدا می کردم. ولی چون اجازه داده بودند تریاک مصرف کنم باخودم گفتم درمان خیلی خوبی برای من است و راضی بودم. هر کجا برای درمان اقدام کرده بودم خیلی راحت به من میگفتند چرا مواد استفاده میکنی من را سرزنش می کردند و می گفتند اراده داشته باش ترک کن و از این حرف ها. اواخر سفر اول بودم که تازه OT  در حال پایلوت بود و صد نفر از کسانی که در اواسط سفر اول بودند وارد این پایلوت شدند و درمانشان را با شربت تریاک ادامه دادند. این پایلوت باعث شد تا در ادامه شربت تریاک یا همان OT وارد چرخه بشود تا مسافران کنگره بتوانند برای درمان از آن استفاده کنند. زمان ما درمان با تریاک بود که سختی های خودش را داشت. تریاک را به روش کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و همانطور که خود آقای مهندس خرد می‌کردند، خط کش می گذاشتیم و تریاک را اندازه گیری می کردیم. کسانی که استفاده می‌کردند یادشان است بعد از هر وعده تریاک مان را باید در یک تکه فویل بسته بندی میکردیم که اگر خشک شد بتوانیم قبل از مصرف کردن روی سماور بگذاریم تا کمی نرم شود و بعد استفاده کنیم. تصور کنید زمان مصرف به یک باره یه تکه سنگ زیر زبانم‌ می‌آمد و همین تکه سنگ امکان داشت ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی گرم از حجم وعده مصرفی من باشد. بلافاصله بازی ذهن شروع میشد که الان خمار می شوی این وعده جواب تو را نمی دهد، بیشتر استفاده کن و ... در آن لحظه ذهن، آدم را بیچاره می‌کند. در آن شرایط نگران این بودم که نکند سفرم خراب شود. بعضی وقتها هم تریاکی که تهیه میکردم رنگ آن فرق داشت. گاهی گیرایی و نشئگی آن فرق داشت به همین دلایل بود که نگران سفرم بودم. در حاضر شربت اوتی این مسائل را ندارد. واقعا اوتی یک نعمت است و باید قدر آن را بدانیم. متاسفانه عادت داریم وقتی دریک نعمتی هستیم قدر آن را نمی‌دانیم.‌ مثل اکسیژن .‌ وقتی هوا آلوده می‌شود تازه متوجه می‌شویم که اکسیژن چه نعمتی است. برای تهیه اوتی خیلی راحت به کلینیک ها مراجعه و تهیه می کنیم دیگر با کاسب مواد مخدر سر و کار نداریم. دقیقا تا یک دهم سی سی هم می‌توان اندازه کرد و سفر بسیار دقیق تری داشت. برای درمان و بازسازی سیستم ایکس لازم است استفاده از اوتی دقیقا  به همان میزان و راس همان ساعتی باشد که راهنما دستور داده. یک بار برای بازسازی سیستم ایکس فرصت داریم و می‌توان از این فرصت استفاده کرد. نعمت شربت اوتی را جدی بگیریم.‌ آقای مهندس دژاکام یک بار  از من خواستند که درمان را به روش DST با متادون بر روی یک فردی که ۱۹ ساله بود  انجام دهیم و خود آقای مهندس هم مرتب پیگیر درمان و پله های او بودند که ببینیم درمان با متادون چه نتیجه ای دارد. در آخر نسبت به شربت تریاک شاید ۵۰ الی ۵۵ درصد جواب گرفتیم . شربت تریاک یک مجموعه کامل دارویی است زیرا مجموعه ای از آلکالوییدها را در خود دارد. همه این ترکیباتی که در تریاک هستند خاصیت دارویی دارند. این دارو هم می‌تواند شفابخش باشد و هم می‌تواند زندگی ما را به آتش بکشاند‌. شفابخش بودن اوتی بستگی به انجام درست روش DST دارد . اگر اوتی را درست مصرف نکنیم، فرقی با موادمخدر ندارد و به ما آسیب می زند. امیدوارم در سفراول قدر شربت تریاک را بدانیم تا در سفر دوم لذت بهشت را تجربه کنیم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی یازدهم و تأثیر آن روی من

هشتمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما مسافر کامران، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه “وادی یازدهم و تأثیر آن روی من” در روز چهارشنبه مورخ 21 آذر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه این هفته وادی یازدهم است که می‌گوید: چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر یا اقیانوس می‌رسند. همه وادی‌ها می‌خواهند جهان‌بینی را آموزش بدهند. کنگره ۶۰ معتقد است مثلث درمان از سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی تشکیل شده است. جسم که با روش DST و با داروی OT درمان می‌شود. روان که همان خلق‌وخوی ما هست؛ از به تعادل رسیدن جسم و جهان‌بینی به درمان می‌رسد، و اما؛ جهان‌بینی را با کسب آموزش و یادگیری همین وادی‌ها و تمرین و تکرار  می‌توانیم قوی و قوی‌تر کنیم تا به درمان اعتیاد برسیم. آقای مهندس دژاکام در جلسه این هفته توضیح دادند و فرمودند که آی‌کیو متوسط انسان‌ها بین ۱۰۰ تا  ۱۲۰ است.   اضطراب، عصبانیت، و حال بد درصد آی‌کیو را به یک‌سوم می‌رساند. یعنی کسی که اضطراب دارد و یا کسی که همیشه عصبانی است و جهان‌بینی درست زندگی‌کردن را بلد نیست از یک‌سوم  ضریب هوشی برای بهره‌مندی از زندگی استفاده می‌کند. به این دلیل خیلی جاها دچار مشکل می‌شود و آسیب می‌بیند؛ بنابراین لازم و ضروری است که جهان‌بینی را خیلی خوب یاد بگیریم. در وادی یازدهم اگر اقیانوس را تمثیلی از حال خوش و امنیت در نظر بگیریم چشمه جوشان می‌شود من که ۶ سال پیش به‌عنوان مصرف‌کننده مواد؛ مانند مرداب بودم. مردابی که نه انرژی داشت و نه حال خوب و حتی زایشی نبود. وقتی به رود خروشان تبدیل شدیم باید یک مسیری را طی کنیم. به قول آقای مهندس مسیری که کانال بندی و سیمان کشی هم نشده که راحت بتوان از این مسیر عبور کرد. در  مسیر سنگلاخ هست . بالا و پایین های زندگی هست  که تک تک اینها را به کمک آموزش ها پشت سر می گذاریم و به مقصد که همان درمان اعتیاد و حال خوش است خواهیم رسید. کار آسانی نیست اما رسیدن به آرامش و حال خوش ارزش این تلاش کردن را دارد. وادی چهاردهم که عشق و محبت است شاید تمثیلی از همین بحر یا اقیانوس است.  به نظر من اگر انسان بخواهد شهروند وادی چهاردهم شود و در آن فضا و ارتعاش قرار بگیرد و زندگی کند باید سیزده وادی قبل را پشت سر بگذارد. وقتی یک نفر بخواهد مثلاً؛ شهروند آمریکا شود باید به کلاس‌های زبان برود و خیلی از برنامه‌های مربوط به شهروندی را باید انجام بدهد.  برای اقامت در وادی ۱۴ که اتفاق‌های خوبی برای کسانی که آنجا زندگی می‌کنند؛ می‌افتد و باید تلاش بسیار کند. اولویت من مصرف‌کننده در زندگی باید درمان اعتیاد باشد و هیچ کاری جز درمان اعتیاد نداریم و این درمان را باید جدی بگیریم. چون اگر دقت کنیم یک سر مشکلات من مصرف‌کننده در زندگی به سرشاخه اعتیاد مربوط می‌شود.
ادامه مطلب...

پشتیبانی