تگ - مصرف کننده

کارگاه آموزشی عمومی؛ OT

نهمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما مسافر احسان، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه “OT” در روز چهارشنبه مورخ 28 آذر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خوشحالم که امروز فرصتی شد در خدمت شما عزیزان باشم، انشاالله حال همگی خوب باشد. دستور جلسه امروز OT است. من تا به حال مصرف اوتی نداشته ام. آن زمان که برای درمان اقدام کردم هنوز تحقیقات روی شربت اوتی انجام نشده بود. در آن زمان درمان با تریاک انجام می‌شد. زمانی که به عنوان تازه وارد در کنگره 60 مشاوره شدم، به من گفتند که باید تریاک تهیه و استفاده کنی. مصرف من هروئین بود و در ادامه برای شروع درمان به سختی تریاک پیدا می کردم. ولی چون اجازه داده بودند تریاک مصرف کنم باخودم گفتم درمان خیلی خوبی برای من است و راضی بودم. هر کجا برای درمان اقدام کرده بودم خیلی راحت به من میگفتند چرا مواد استفاده میکنی من را سرزنش می کردند و می گفتند اراده داشته باش ترک کن و از این حرف ها. اواخر سفر اول بودم که تازه OT  در حال پایلوت بود و صد نفر از کسانی که در اواسط سفر اول بودند وارد این پایلوت شدند و درمانشان را با شربت تریاک ادامه دادند. این پایلوت باعث شد تا در ادامه شربت تریاک یا همان OT وارد چرخه بشود تا مسافران کنگره بتوانند برای درمان از آن استفاده کنند. زمان ما درمان با تریاک بود که سختی های خودش را داشت. تریاک را به روش کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و همانطور که خود آقای مهندس خرد می‌کردند، خط کش می گذاشتیم و تریاک را اندازه گیری می کردیم. کسانی که استفاده می‌کردند یادشان است بعد از هر وعده تریاک مان را باید در یک تکه فویل بسته بندی میکردیم که اگر خشک شد بتوانیم قبل از مصرف کردن روی سماور بگذاریم تا کمی نرم شود و بعد استفاده کنیم. تصور کنید زمان مصرف به یک باره یه تکه سنگ زیر زبانم‌ می‌آمد و همین تکه سنگ امکان داشت ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی گرم از حجم وعده مصرفی من باشد. بلافاصله بازی ذهن شروع میشد که الان خمار می شوی این وعده جواب تو را نمی دهد، بیشتر استفاده کن و ... در آن لحظه ذهن، آدم را بیچاره می‌کند. در آن شرایط نگران این بودم که نکند سفرم خراب شود. بعضی وقتها هم تریاکی که تهیه میکردم رنگ آن فرق داشت. گاهی گیرایی و نشئگی آن فرق داشت به همین دلایل بود که نگران سفرم بودم. در حاضر شربت اوتی این مسائل را ندارد. واقعا اوتی یک نعمت است و باید قدر آن را بدانیم. متاسفانه عادت داریم وقتی دریک نعمتی هستیم قدر آن را نمی‌دانیم.‌ مثل اکسیژن .‌ وقتی هوا آلوده می‌شود تازه متوجه می‌شویم که اکسیژن چه نعمتی است. برای تهیه اوتی خیلی راحت به کلینیک ها مراجعه و تهیه می کنیم دیگر با کاسب مواد مخدر سر و کار نداریم. دقیقا تا یک دهم سی سی هم می‌توان اندازه کرد و سفر بسیار دقیق تری داشت. برای درمان و بازسازی سیستم ایکس لازم است استفاده از اوتی دقیقا  به همان میزان و راس همان ساعتی باشد که راهنما دستور داده. یک بار برای بازسازی سیستم ایکس فرصت داریم و می‌توان از این فرصت استفاده کرد. نعمت شربت اوتی را جدی بگیریم.‌ آقای مهندس دژاکام یک بار  از من خواستند که درمان را به روش DST با متادون بر روی یک فردی که ۱۹ ساله بود  انجام دهیم و خود آقای مهندس هم مرتب پیگیر درمان و پله های او بودند که ببینیم درمان با متادون چه نتیجه ای دارد. در آخر نسبت به شربت تریاک شاید ۵۰ الی ۵۵ درصد جواب گرفتیم . شربت تریاک یک مجموعه کامل دارویی است زیرا مجموعه ای از آلکالوییدها را در خود دارد. همه این ترکیباتی که در تریاک هستند خاصیت دارویی دارند. این دارو هم می‌تواند شفابخش باشد و هم می‌تواند زندگی ما را به آتش بکشاند‌. شفابخش بودن اوتی بستگی به انجام درست روش DST دارد . اگر اوتی را درست مصرف نکنیم، فرقی با موادمخدر ندارد و به ما آسیب می زند. امیدوارم در سفراول قدر شربت تریاک را بدانیم تا در سفر دوم لذت بهشت را تجربه کنیم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ رابطه یادگیری با معرکه گیری

پنجمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما مسافر احمد، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه “رابطه یادگیری با معرکه گیری” در روز چهارشنبه مورخ 30 آبان ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خداوند را شاکرم که یکبار دیگر توفیق خدمت به من داده شد تا در این جایگاه بتوانم خدمت کنم. در بحث اعتیاد؛ اولین مسئله مهم خواست خود فرد است. یعنی کسی که مصرف‌کننده مواد مخدر است باید بداند مهم‌ترین چیزی که باید داشته باشد خواسته است. زمانی که وارد این مسیر می‌شویم یاد می‌گیریم که اینجا درمانگر وجود ندارد. راهنما وجود دارد ولی راهنما درمانگر نیست. راهنما راه را به من نشان می دهد. در کنگره 60 راهنما، معلم درمان اعتیاد است و راه درمان اعتیاد را به من نشان می‌دهد  و رهجوی سفر اولی خودش درمانگر خودش است. اعتیاد پیوند مواد مخدر و انسان است. از پیوند مواد مخدر و انسان؛ فرزندی به وجود می‌آید بنام اعتیاد. حال ما برای اینکه اعتیادمان را درمان کنیم نیاز به شناخت مواد مخدر و انسان داریم. به همین دلیل به مثلث درمان اعتیاد جسم، روان، جهان‌بینی می‌رسیم. در وهله اول باید جسم خود و مخدرهای طبیعی بدن را بشناسیم. بدانم که مصرف مواد مخدر چه اثر و تخریبی بر ساختارهای فیزیولوژی من گذاشته است  و راه‌حل آن چیست؟ چگونه این ساختار و این سیستم را که آسیب‌دیده، به تعادل رسانم؟ در ادامه من نیاز به خودشناسی دارم. باید انسان را بشناسم. باید صورپنهان انسان را بشناسم و با ساختارهای درونی خودم آشنا شوم تا بتوانم به درمان قطعی برسم. اعتیاد من به علت تفکرات و جهان‌بینی نادرست من بوده پس لازم است تفکراتمان تغییر کند. اگر تفکرات و نوع نگاه ما به زندگی تغییر نکند؛ بازهم ممکن است به اعتیاد برگردیم. پس من مسافر یا همسفر برای رهایی از اعتیاد، مشکلات و مسائلی که با آن روبرو هستم، نیاز به یادگیری دارم تا بتوانم جهان‌بینی خود را تغییر دهم. ‌باید راه‌ و رسم درست زندگی‌کردن را یاد بگیرم. دستور جلسه امروز رابطه یادگیری با معرکه‌گیری است. تا اینجا متوجه شدم که برای رهایی نیاز به یادگیری دارم، در ادامه معرکه‌گیری مطرح می‌شود. درگذشته در سطح شهر یک نفر می‌آمد چند نفر دور خودش جمع می‌کرد زنجیری پاره می‌کرد؛ یا از جعبه ماری بیرون می‌آورد و معرکه‌گیری می‌کرد. ‌کارهایی را انجام می‌داد تا توجه دیگران را به خودش جلب کند و از این طریق پولی هم به دست می‌آورد. او به‌نوعی بازیگر این نمایش بود و مردم هم تماشاچی. ما در کنگره و در مسیر درمان نیز یا بازیگر هستیم یا تماشاچی. کار بازیگر این است که حضور مرتب و منظم توی لژیون دارد، غیبت نمی‌کند، حضور مؤثر دارد، مشارکت و اعلام سفر می‌کند، خدمت می‌کند، سی دی می‌نویسد و... اینها کسانی هستند که نقش بازیگر را دارند و یک سری هم تماشاچی هستند که این‌ها را نگاه می‌کنند. یک روز در جلسات حاضر می‌شوند روز دیگر با تأخیر می‌آیند روز دیگر غیبت می‌کنند، نامنظم هستند و در نوشتن و گوش‌کردن سی‌دی‌ها نیز نامنظم هستند. مشارکت و اعلام سفر نمی‌کنند، خدمت نمی‌کنند و... کنگره  یک تفکر و یک راهی است که مانند گردباد است. برای رهایی باید خود را در مرکز گردباد قرار دهیم تا با چرخش گردباد به بالا پرتاب و صعود کنیم. افرادی که در این مسیر بازیگر باشند، در مرکز این گردباد قرار می‌گیرند. اما کسانی که تماشاگر باشند، در اطراف و حاشیه این گردباد قرار دارند. وقتی گردباد اتفاق می‌افتد، اجسامی که از مرکز آن فاصله می‌گیرند، به حاشیه گردباد پرتاب می‌شوند که این‌ها همان تماشاچیانی هستند که وارد حاشیه شده‌اند. اینها تا زمانی که از حاشیه فاصله نگیرند به رهایی نخواهند رسید. این دستور جلسه می‌خواهد به من بگوید؛ اگر من دنبال یادگیری و آموزش نباشم، بازیگر نباشم، اگر در مرکز گردباد قرار نگیرم، ناخواسته به سمت حاشیه و نق‌زدن پرتاب می‌شوم. کسی که از یادگیری فاصله بگیرد ناخودآگاه وارد معرکه‌گیری، حاشیه و نق‌زدن می‌شود. کسی که تماشاچی باشد، از آنهایی که بازیگر هستند ایراد می‌گیرد و دائم در حال معرکه‌گیری و نق‌زدن خواهند بود. در کنگره معرکه‌گیر کسی است که صحبت‌های حاشیه‌ای می‌کند، نق می‌زند، می‌گوید مگر اینجا مدرسه است که باید سی دی بنویسیم، داروی من با سری قبل فرق دارد، راهنما من را درک نمی‌کند، فلانی این‌گونه صحبت می‌کند و ازاین‌دست صحبت‌های بی‌ارزش که فقط او را از مسیر درمان و مرکز گردباد دور می‌کند. اینها همان کسانی هستند که از یادگیری فاصله گرفتند و دقیقاً وارد نقطه مقابل آن معرکه‌گیری شدند. اگر وارد معرکه‌گیری شویم و به سمت حاشیه‌ها برویم؛ از یادگیری فاصله می‌گیریم. این درسی است که این دستور جلسه می‌خواهد به من بدهد. باید بدانم که هرگاه از یادگیری فاصله گرفتم، وارد معرکه‌گیری می‌شوم و اگر وارد معرکه‌گیری شوم قطعاً از مسیر درمان و رهایی خارج خواهم شد.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی با استادی دیده بان محترم آقای حکیمی؛ سیستم ایکس

چهارمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی دیده بان محترم کنگره 60 آقای احمد حکیمی، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه سیستم ایکس در روز چهارشنبه مورخ 23 آبان ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: شاکر خداوند هستم که توفیق داد امروز در کلینیک شفای سبز در جمع شما عزیزان باشم، از این بابت خرسندم. حضور من در این کلینیک و کلینیک های دیگر به این دلیل هست که این موضوع انتقال پیدا کند که لژیون ها، جلسات و خود کلینیک از کنگره جدا نیست و تفکر و اندیشه ای که در ساختار کنگره حاکم است، در هرجایی که قرار بگیرد جزو خانواده بزرگ کنگره 60 می باشد. رحمت الهی به واقع شامل حال همه ما شده. مدتی است راجع به این موضوع فکر می کنم که این سنگ بسیار عظیم که در این هستی، بسیار کوچک است، چگونه در آسمان قرار گرفته و با سرعتی دور خودش می چرخد و با سرعتی دیگر به دور خورشید می چرخد. نه یک ثانیه تاخیر دارد نه یک ثانیه به سرعت آن اضافه می شود و راس یک زمان مشخصی این مسافت طولانی را در طول سال طی می کند. لنگر و نگهدارنده این کره کجاست؟ خیلی ساده لوحانه است اگر این گونه نگاه کنیم که این سنگ در آسمان صاحب یا نگهبانی ندارد. انرژی و سوخت آن از کجا می آید که این چرخش انجام می شود؟ از کجا فرمان می گیرد که بدون تاخیر به نقطه قبلی برمی گردد؟ چگونه فرمان می گیرد که طبق یک ساختاری زمین تمایل پیدا می کند به جهتی و فصل ها اتفاق می افتد؟ وقتی نگاه می کنیم باید به این نقطه برسیم که تمام هستی بر پایه یک سری قوانین است که جاری می باشد. هیچ اتفاق، رویداد و هیچ مسئله ای اتفاق نمی افتد مگر این که یک سری قوانین پشت آن حاکم باشد. بنابراین وقتی به قوانینی فکر می کنیم که در بیرون جاری است، چرا به این فکر نکنیم که در درون من انسان شاید چیزی به نام این قوانین وجود دارد که من از آن بی اطلاع هستم و به آن توجه نمی کنم. در حال حاضر ساختار کنگره 60 یک فضا، شرایط و محیطی است که اجازه داده شده تا در آن قرار بگیریم تا این شناخت را پیدا کنیم و به این قوانین توجه بیشتری داشته باشیم. هم به عنوان یک انسان از نظر فیزیولوژی، هم از نظر صورپنهان انسان و متوجه بشویم که بر این دو مولفه قوانینی حاکم است هم در صورپنهان هم در صورآشکار. اگر ما بدانیم که این قوانین چه هست و با احترام به این قوانین عمل کنیم به نتیجه مطلوب می رسیم. نتیجه مطلوب برای انسان قانونمند آرامش است. شاید آسایش نباشد ولی آرامش هست و در طول زمان آرامش می تواند آسایش را هم برای فرد به بار آورد. یک سری از قوانین که در انسان وجود دارد، همانطور که آقای مهندس دژاکام در سی دی های اخیر فرمودند: ما همینطور که ساختار پزشکی در بیرون داریم، در درون ما هم چنین ساختاری وجود دارد. ما وقتی به پزشک مراجعه می کنیم او تشخیص می دهد که مشکل کجاست و برای برطرف کردن آن دارو می دهد. دارو یعنی مصالح. یک ساختمان جسم خراب شده است و برای ترمیم آن نیاز به مصالح دارند. یک فرد حاذق می بیند و می گوید اینجا که خراب شده نیاز به این مصالح دارد. این مصالح را تهیه کنید در اختیار معمار بگذارید او ترمیم می کند. دقیقا همچین فرایندی در بدن اتفاق می افتد. حالا چرا این خرابی صورت می گیرد؟ ماشین از روی چه چیزی ساخته شد؟ هر چیزی که انسان در این هستی خلق می کند، از درون انسان نشأت گرفته و به فکر او رسیده تا این کار را انجام دهد. تمام الگوهای هستی از درون انسان نشأت می گیرد. به همین دلیل است که می گویند اگر خودتان را بشناسید انگار الله را شناخته اید. انقدر انسان موجود عظیمی است و بر این عظمت یک ساختار فرماندهی وجود دارد که می تواند برای اینکه انسان با کم ترین فراز و فرود این مسیر را طی کند، باید به آن فرماندهی احترام بگذارد. آن فرماندهی می تواند ساختاری باشد که به کل فیزیولوژی فرمان می دهد. فرمان می دهد از طریق یک سری ماده های بیوشیمی که این ماده ها هر کدام حاوی یک سری اطلاعات هستند که در فیزیولوژی ما این اطلاعات را منتشر می کند. اگر این اطلاعات درست باشد، سلول هایی که این اطلاعات را می گیرند درست عمل می کنند و فیزیولوژی به صورت متعادل به کار خودش ادامه می دهد اما اگر این اطلاعات نادرست باشد، این سلول ها اطلاعات را می گیرند، آن را انجام می دهند ولی به آن نتیجه نمی رسند. وقتی به نتیجه نمی رسند باید تغییر ایجاد کنند یعنی آن چیزی که می خواستند به وجود نمی آید و شکل آن تغییر می کند. وقتی تغییر شکل بوجود می آید این تغییر شکل چگونه خودش را بروز می دهد؟ به صورت بیماری. تغییر شکل سلول می شود بیماری. شما یک فردی که سرماخوردگی جزئی پیدا می کند وقتی صبح بیدار می شود خانواده به او می گویند چه شده است؟ یعنی در سیمای او این تغییر سلول مشخص است. بنابراین این سیستم فرماندهی که آقای مهندس اسم آن را سیستم ایکس گذاشته، تمام عملکرد فیزیولوژی ما دست آن است.

این سیستم خیلی کارکرد دارد و یکی از کارکردهای این سیستم، این است که وقتی ما به صورت طبیعی شب ها در بستر قرار می گیریم، لحظه ای که به خواب می رویم از طریق سه ماده که در جریان خون قرار می گیرید ما بی هوش می شویم و متوجه آن لحظه نمی شویم. وقتی بی هوش می شویم تمام عضلات ما که به صورت عمودی و افقی است همه آن ها از انقباض خارج می شوند و از کار می افتدند. اگر یک خودکار در دست شما باشد زمانی که خوابتان می برد این خودکار از دست شما می افتد چون عضله از حالت انقباض خارج می شود. عضله قلب ما چه جنسی دارد؟ چرا آن از کار نمی افتد؟ برای اینکه آن نه عمودی است و نه افقی، به صورت مارپیچ است و او فرمان را از جای دیگری می گیرد. شما در نظر بگیرید بهترین آلیاژی که در موتورها استفاده می کنند، می گویند این فلز تا ده سال کار می کند. بعد از ده سال اصطلاحا می گویند آب موتور را می گیرد و آن سرعت قبل را نخواهد داشت. آلیاژ بعد از ده سال تغییر می کند. اما عضله قلب ما چگونه در طول زمان و طی سال ها دائما این تپش را انجام می دهد چرا خسته نمی شود؟ چون از همین مخدرهای طبیعی بدن از دوپامین استفاده می کند و مواد غذایی که استفاده می کنیم سوخت قلب را به آن می رساند. چرا افرادی که ناگهانی قطع مصرف می کنند، آنفارکتوس (سکته قلبی) می کنند و از دنیا می روند؟ به این دلیل که وقتی به روش غلط این کار را انجام می دهند و مخدر بیرونی را قطع می کنند و سیستم ایکس در درون او تولید ندارد، می خواهد که سوخت را به قلب برساند که عضله خستته نشود، ولی توان ندارد. سوخت کافی به آن نمی رساند که به صورت طبیعی کار کند. این سوخت رسانی کاهش پیدا می کند و بعد چند سال یک مرتبه از کار می افتد. ولی ما در کنگره و روش DST این مشکل را نداریم. مثال دیگری می زنم. فردی اضافه وزن دارد. به روش های مختلف اقدام به کاهش وزن می کند و به نتیجه نمی رسد. خیلی راحت به او می گویند معده ات را کوچک کن. آن فرد فقط به نقطه ای می خواهد برسد که اضافه وزن از بین برود. ولی چه مسیری را طی می کند و چه حالتی در انتظار اوست، به آن فکر نمی کند. این سیستم فرماندهی به صورت طبیعی نسبت به فیزیولوژی که هر انسان دارد نسبت به حجم معده فرمان می دهد که بعد از صرف غذا این مقدار اسید در فضای معده پخش بشود تا بتواند ذرات غذا را منهدم و ریز ریز کند تا بتواند وقتی وارد روده می شود، جذب شود. آن سیستم فرماندهی است که فرمان آن را می دهد، آن سیستم است که به کلیه فرمان می دهد چه اندازه کار کن. کاملا برنامه ریزی شده است. حالا او معده اش را کوچک می کند و فضای معده را کم می کند ولی دیگه نمی تواند به آن قسمت فرمان دهد که اسید را نسبت به حجم معده کم کن. نمی تواند چون دست او نیست. حجم معده را کم کرده و اسید همان اسید است. او ظاهرا کاهش وزن پیدا کرده ولی بیمار است. برای بعضی از انسان ها جالب است که بعد از پنج سال دیده اند که بخشی از معده که بریده شده از قسمتی دیگر دوباره ساخته شده. یعنی آن فرمانده متوجه شده در این ساختار فیزیولوژی تغییری ایجاد شده و این تغییر تعادل را بر هم زده. برای اینکه تعادل به وجود بیاورد همان سیستم فرماندهی دوباره فرمان ساخت همان قسمت را می دهد. واقعا اعجاز برانگیز است. این را آقای مهندس کشف کردند که مخدرها بر روی این سیستم تاثیر می گذارد و جایگزینی صورت می گیرد. حال این رابطه را کشف کردند ولی اینکه چگونه آن را برطرف کنیم مسیر دیگری را طی می کند. پس بنابراین خود روش DST و کشف آن یک اعجاز است و کشف رابطه جایگزینی مخدر بیرونی به جای مخدر طبیعی بدن، کشف و اعجاز عظیم تر است. به ما اجازه داده شده تا از این مطالب استفاده کنیم و این سیستم را که از تنظیم خارج شده، به تعادل برگردانیم. وقتی فرد شروع می کند به مصرف مواد مخدر و سیگار، در قسمت فرماندهی مداخله می کند و این مداخله باعث می شود که سیستم فرماندهی فرمان های غلط صادر کند. مخدر بیرونی جایگزین مخدر درونی می شود انگار یک فرد بیرونی وارد شده و فرمان غلط می دهد. آن فردی که فرمان درست می دهد بیکار شده است. مگر اینکه دوباره جای آن کسی که تغییر کرده عوض شود و به جای خودش برگردد. رابطه همه اجزای بدن برای مثال رابطه ریه با قلب را این سیستم هدایت می کند. سیستم گوارش از جویدن تا اینکه در بدن سنتز بشود و از طریق جریان خون به سلول ها برسد همگی دست این سیستم است و خیلی موارد دیگر. امیدوارم عزیزانی که مسیر درمان DST را انجام می دهند، حتما درمان سیگار هم در کنار آن داشته باشند. چون مخدرها در ابتدا سیستم را از تنظیم خارج می کند و بعد به واسطه از تنظیم خارج شدن سیستم، بیماری بروز می کند ولی مصرف دخانیات از هرنوع که باشد علاوه بر اینکه بر در آن سیستم مداخله دارد مستقیما تک تک اجزا بدن و سلول ها را از تعادل خارج می کند. حال چه کسی این سیستم را متعادل می کند؟ خود ما. چرا جهانبینی در کنار آن هست؟ برای اینکه افکار و اندیشه دقیقا روی آن اثر مثبت دارد. یک مثال می زنم، شما به صورت متعادل در منزل کارهای روزانه را انجام می دهید، یک تلفن می شود و خبری به شخص می رسد. بلافاصله او دلشوره و نگرانی می گیرد سیستم گوارش او به هم می ریزد افکار و اندیشه او و سیستم فیزیولوژی کاملا واکنش نشان می دهد. این سیستم کاملا از طریق افکار و اندیشه می تواند تاثیرپذیر باشد. افرادی که کینه، نفرت یا خشم دارند سیستم گوارش آن ها خوب کار نمی کند. عمدتا افرادی که درگیر مسائل روده و سرطان روده می شوند افرادی هستند که درگیر خشم هستند. بی محبتی قلب انسان را از تعادل خارج می کند. حسادت و زودرنج بودن، قلب انسان را از تعادل خارج می کند. این ها جهان بینی است که از طریق امواج روی سیتسم فیزیولوژی ما تاثیر گذار است. ما می شنویم و این صوت می رود در ساختار فیزیولوژی ما و باعث می شود یک سری مواد شیمیایی ترشح بشود و این حالت برای ما به وجود بیاید. حال ما اینجا نشسته ایم که آگاهی کسب کنیم، جهانبینی و آموزش بگیریم و به آن عمل کنیم تا بتوانیم آسوده باشیم، آرام باشیم. قیمت یک فیزیولوژی سلامت چقدر است؟ آیا ما می توانیم در یک کفه که سلامتی است، در آن چیزی بگذاریم که بتواند آن را تکان دهد؟ اصلا چیزی وجود ندارد. انقدر ارزشمند است. اگر ما به این موضوع نگاه کنیم، توانایی پیدا می کنیم که از خیلی کارهایی که به این ساختار صدمه وارد می کند را انجام ندهیم. از نظر کنگره این سیستم بسیار سیستم اعجاز برانگیزی است و خیلی مهم است که به توجه کنیم و قدر آن را بدانیم. این سیستم و این فرماندهی که در آن است می داند کجا شیر را باز کند و ببندد. افکار خوب و عمل خوب باعث می شود شیر آن باز شود و بیشتر در اختیار ما قرار بگیرد و حال ما بهتر شود. شما وقتی به فردی کمک می کنید حالتان بهتر می شود، چون این شیر باز می شود.  افکار محبت آمیز نسبت به دیگران نیز همینطور. اعمال ما در صراط مستقیم، کمک به دیگران و محبت به دیگران بدون چشم داشت، راه خمر را باز می کند. مثل چاهی است که هرچه از آن آب بکشیم، ورودی آن که پنهان است باز می شود و آب بیشتری جریان پیدا می کند و می توانیم از آن استخراج کنیم. امیدوارم همه ما قدر کنگره را بدانیم و سپاسگزار خداوند باشیم که اجازه داد به این مطالب دسترسی پیدا کنیم تا بتوانیم با استفاده از این مطالب گره های درونی خودمان را باز کنیم و با انسان های دیگر ارتباط خوبی داشته باشیم و به هم کمک کنیم. در انتها از همه عزیزانی که در این فضا، این کلینیک و این کنگره خدمت می کنند تشکر می کنم و از طرف خودم قدردان آن ها هستم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ D.SAP، وادی نهم و تأثیر آن روی من

دومین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه “D.SAP، وادی نهم و تأثیر آن روی من” در روز چهارشنبه مورخ 9 آبان ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: خواص D.SAP از نظر علمی ثابت شده است. چند وقت پیش در همایشی که در مورد علم تغذیه برگزار شد، مقاله ای ارائه شد مربوط به باکتری لاکتوباسیلی که آقای مهندس هم فرمودند این باکتری در شیر شتر موجود است که خاصیت ضدسرطانی، ضد دیابت، ضد فشارخون و ... است. این باکتری دقیقا در عصاره دیسپ موجود است که می‌توان از این عصاره به راحتی استفاده کرد تا از خیلی بیماری‌ها نجات پیدا کنیم. در ابتدا دیسپ را همانند سرکه سیب می دیدند که به صورت یک عصاره معمولی به نظر می‌رسید. اما زمانیکه نظرات پزشکان مختلف مطرح شد مطمئن شدیم که دیسپ یک معجزه و یک نعمت است که در اختیار ما قرار گرفته است. لاکتوباسیلی در واقع یک آنتی اکسیدان خیلی خوب است که در کتب علمی و پزشکی به کرات گفته شده که سعی کنیم از مواد غذایی استفاده کنیم که حاوی آنتی اکسیدان باشند که باعث قوی ترشدن سیستم ایمنی بدن ما می‌شوند تا از بیماری‌ها دور باشیم. این آنتی اکسیدان در دیسپ موجود است. موضوع دیگر اسید استیک موجود در عصاره دیسپ است که مشکلات پوستی مارا هم درمان می‌کند. خیلی وقت ها به دکتر پوست یا داروخانه مراجعه می کنیم،کرم های گران قیمتی تهیه می کنیم به عنوان کرم لایه بردار و یا کرم روشن کننده و یا ترمیم کننده، همه این کرم ها همین ترکیب اسید استیک را دارند که کرم دیسپ نیز همی خاصیت را دارد که بدون واسطه و با قیمت خیلی مناسب در اختیار ما هست و می‌توان استفاده کنیم. اسید استیک باعث بوجود آمدن باکتری پروبیوتیک می‌شود که در یک سری از لبنیات ها هم موجود است .این باکتری باعث می‌شود مشکلات گوارشی ما برطرف شود که با مصرف کردن دیسپ این اتفاق می افتد. در زمان کرونا آقای مهندس دژاکام مقاله ای ارائه دادند که در کشور آمریکا زیر نظر چند داور مهم بررسی شد و مورد توجه قرارگرفت. در این مقاله به خاصیت ضدعفونی و ضدالتهاب بودن دیسپ اشاره شد. دلیل مرگ افراد در دوره بیماری کرونا، درگیر شدن ریه آن ها، عفونت و التهاب ریه بود. در پزشکی ضدعفونی کننده های بسیاری داریم که هیچکدام از آنها ضدعفونی خوراکی نیستند . خوبی دیسپ این است که در زمان کرونا بعنوان ضدعفونی خوراکی استفاده می‌شود.‌ این است تفاوت دیسپ باضدعفونی کننده های دیگر. مسئله دیگر که خیلی آزار دهنده است، موضوع یبوست است که با مصرف مواد مخدر و یا شربت تریاک در طول درمان، ممکن است باعث یبوست شوند حتی ممکن است افراد عادی هم به دلیل تغذیه نا سالم و یا آلودگی هوا به این مشکل دچار شوند. دیسپبه راحتی مشکل یبوست را برطرف می کند. دیسپ در درمان کبد چرب، تنظیم فشار خون، کم خونی و لاغری بسیار مفید است. همچنین برای دردهای مفصلی و عضلانی هم مفید است ، چون ضد التهاب است. این ها همه به دلیل ترکیبات مفید دیسپ است. مسئله قابل توجه دیگر ، وجود پتاسیم، سدیم و منیزیم در دیسپ است. اشاره ای هم به وادی نهم می کنم. وادی نهم می گوید وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتر برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود. خیلی از مراجعین وقتی صحبت می‌کنند، اولین سوالشان این است که چند وقت طول می‌کشد که خوب شوند. آیا هفته بعد درمان می شوم؟ دلایل زیادی را بیان می کنند که در پاسخ به آنها می‌گویم نه، نمی شود. چقدر طول کشید تا یک مصرف کننده شدی ؟ چقدر طول کشید تا یک افسرده شدی ؟ به همان میزان، شاید هم بیشتر زمان لازم است تا با بتوان مشکلات را برطرف کنیم. همان طور که برای درمان اعتیاد ده ماه وقت لازم است. وادی نهم به من یادآوری می کند که زمان را هرگز فراموش نکنیم. تا یک ساختار مثل اضطراب یا افسردگی از بین برود زمان لازم است.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ قضاوت و جهالت

دومین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهزاد با دستور جلسه “قضاوت و جهالت در روز چهارشنبه مورخ 13 تیر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: در خصوص مسئله قضاوت و جهالت صحبت‌های زیادی در کنگره مطرح شده است. کنگره به عنوان یک سازمان مردم نهاد است که موضوع فعالیت آن درمان اعتیاد است. پس چرا در مورد مسائل دیگر اظهار نظر می کند؟ مگر نه اینکه کنگره آمده ایم تا مصرف موادمان را درمان کنیم؟ پس چه لزومی دارد درمورد قضاوت و جهالت بدانم؟ در کنگره 60 آقای مهندس دژاکام خیلی ساده و روان به دو مقوله صور آشکار و صور پنهان اشاره می‌کنند تا بتوانیم همگی از آن استفاده کنیم. صور آشکار که همان جسم، دست، چشم، پا، گوش و ... می باشند که قابل رویت است. صور پنهان هم نفس، روح، ذهن و ... می باشند که قابل رویت نیست. کنگره به این موارد اشاره می‌شود تا ما انسان را بشناسیم. چرا؟ چون از پیوند انسان و موادمخدر اعتیاد بوجود می آید. یعنی زمانی که انسان موادمخدر مصرف کرد، مسئله اعتیاد پدیدار می‌گردد. در نتیجه لازم و ضروری است در مورد انسان شناخت پیدا کنیم. در کنگره در مورد اعتیاد به صورت کامل اطلاعاتی بدست می‌آوریم. ولی در مورد شناخت انسان اطلاعات ناچیزی داریم. حتی بزرگان و دانشمندان هم در این خصوص اذعان دارند که اطلاعات ما کافی و کامل نیست. حضرت علی می فرمایند: هر کس نفس یا خود را بشناسد می‌تواند خدای خود را بشناسد. در مورد قضاوت یا حکم صادر کردن، قضاوت و تجسس کردن در کار دیگران، باعث می‌شود انرژی ما کاسته شود. یک سفر اولی زیر نظر راهنمای خود دارو مصرف می‌کند و آموزش می‌گیرد و یک انرژی حساب شده ای را در طول روز بدست می آورد. حال اگر مدام در حال قضاوت و تجسس کردن در کار دیگران باشیم این انرژی از شخص سلب می‌شود و احساس بی انرژی بودن خواهیم کرد. اما در جامعه هستند افرادی که در سیستم اداری، شغل آنها قضاوت کردن است که این افراد هم درس قضاوت را خوانده اند و تخصص در این کار دارند. هرگز خود را با افرادی که در جایگاه قضاوت هستند مقایسه نکنیم. چون ما نه تخصص آن کار داریم و نه تجربه آن را . در جایی دیگر اشاره می‌شود که هر چقدر انسان نادان تر  و جاهل تر باشد قضاوتش در مورد دیگران بیشتر و در مورد خودش کمتر است. هر چقدر هم انسان داناتر و آگاه تر باشد قضاوتش در مورد دیگران کمتر و در مورد خودش بیشتر است. در سفراول نباید کاری به کار دیگر سفر اولی ها داشته باشیم و در کار دیگران تجسس کنیم. مثلا فلان شخص چگونه سفر می‌کند یا چه مقدار دارو تهیه و یا چگونه دارو مصرف می‌کند. این گونه کار ها باعث اتلاف انرژی در شخص می‌شود. وظیفه رهجو گوش کردن به فرمان راهنما است. در مورد تجربه خودم بگویم، در طول سفر یازده ماهه ام هر زمان راهنمای من‌ به  من فرمانی می‌دادند من فقط فرمانبرداری می کردم. به هیچ مساله حاشیه ای توجه نداشتم چون من ‌به دنبال درمان اعتیاد و حل مشکل خودم آمده بودم. و در پایان اگر ما در مورد دیگران قضاوت کنیم علاوه بر اینکه آموزش درستی نگرفته ایم، هرگز به تعادل هم نخواهیم رسید.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ حرمت کنگره ۶۰ ، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟

اولین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری موقت مسافر محسن با دستور جلسه “حرمت کنگره ۶۰ ، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ در روز چهارشنبه مورخ 6 تیر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد:
برخی از دستور جلساتی که در کنگره طراحی شده اند، حاصل یک آزمون و خطایی بوده که یک مسیری را در کنگره پیش گرفتند و رفتند و به مشکل برخوردند. برای مثال شاید در گذشته برخی رابطه کاری و مالی برقرار کرده اند و در ادامه به مشکلاتی برخورده اند.چون قانون و اصل کار کنگره ۶۰، بحث مالی و کاری نیست.
جناب مهندس دژاکام می‌فرمایند که ما از هرچیزی که به سیستم کنگره ۶۰ قرار است آسیب بزند، پرهیز می‌کنیم. چرا که خودمان هم آسیب خواهیم دید.
ابتدای حرمت کنگره ۶۰ آمده است که کنگره مکان مقدس و امنی می‌باشد که هرشخص با ورود در این مکان، باید حرمت آن را حفظ نماید. یعنی رعایت حرمت و قوانین بر همه واجب و الزامی است.
پس این ما هستیم که با رعایت کردن قوانین و حرمت کنگره، کمک می کنیم تا این مکان، مقدس و امن باقی بماند.
در کنگره وقتی مشارکت می‌کنیم کسی ما را قضاوت نمی‌کند. کسی ما را مورد تمسخر قرار نمی‌دهد. اصلا مهم نیست چه مذهب یا دینی داریم. در مورد عقاید مذهبی و سیاسی هیچ گونه سوالی نمی‌شود.
درقوانین کنگره می‌خوانیم که ما به هیچ عنوان با همدیگر بحث های سیاسی نمی‌کنیم. بحث های مذهبی نمی‌کنیم. چون تمام تمرکز و هدف کنگره درمان اعتیاد است.
در ادامه قوانین می‌خوانیم که دروغ گفتن، علیه شخصی سرزنش کردن، حرف یکدیگر را قطع نمودن جزو کارهای ضدارزشی محسوب می‌شوند.
همین موارد در زندگی شخصی و کنگره ای ما می‌تواند به مشکلات بزرگ تبدیل شود.
در زمان مصرف که اعتیاد من همراه با دروغ گفتن بود. چون مجبور بودم دروغ بگویم. مصرف مواد، خلاف قوانین هستی و جامعه است و همه این‌ها منجر به دروغ گفتن می‌شود. بعد از دروغ، درون ما ترس ایجاد می‌شود. آقای مهندس دژاکام فرمودند دروغ ریشه تمام فساد ها است.
اگر من خودم را تغییر دهم و آموزش ها را عملی کنم، برای من آرامش را به همراه دارد.
مسئله بعدی در قوانین کنگره، الفاظ ناشایست بیان کردن است. الفاظ ناشایست فقط شامل ناسزا نیست. هر انسان عاقلی می‌داند که حرف رکیک ناراحت کننده است. استفاده از الفاظ کوچه بازاری جایز نیست.
بدون اطلاع و هماهنگی هرگونه پولی را دریافت و پرداخت کردن ممنوع است. مثلا من به هم لژیونی خودم قرض بدهم و بعد اگر او نتواند که این قرض را پرداخت کند، مشکلاتی پیش خواهد آمد.
از لباس و پوشش مناسب استفاده کردن. بدون اجازه راهنما تلفن دادن و تلفن گرفتن و یا هرگونه ارتباطی بیرون از کنگره برقرار نمودن از موارد ضد ارزشی و ضد اخلاقی می‌باشد.
امیدوارم که همگی با رعایت قوانین و حرمت ها کمک کنیم تا این محیط امن بماند برای رهایی همه کسانی که خواستار درمان هستند.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی چهارم و تأثیر آن روی من

چهاردهمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر کامران، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر بهزاد با دستور جلسه “وادی چهارم و تأثیر آن روی من در روز چهارشنبه مورخ 30 خرداد ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: وادی چهارم می گوید در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. در ابتدای وادی برای ما توضیح داده که شهر وجودی یا جسم ما، مانند یک آبادی است. به تعبیر دیگر، کل شهر وجودی ما از چهارده آبادی (وادی) تشکیل شده است و برای اینکه بتوانیم این شهر وجودی را آبادتر کنیم، نیاز است که این آبادی‌ها را بشناسیم. چهار وادی ابتدایی معروف به وادی های تفکر است که در همان ابتدا به ما می‌گوید برای اینکه بخواهیم چیزی داشته باشیم یا قدمی برداریم و کاری انجام بدهیم، باید ابتدا فرق بین فکر و تفکر را بدانیم. خود من وقتی این را متوجه شدم که در مسیر سفر اول بودم و تلاش کردم مبدا، مقصد و هدف ام را بدانم که باید درست حرکت کنم تا بتوانم به یک رهایی و درمان با کیفیت برسم. شخصا چند بار تجربه سفر در کنگره 60 را داشتم اما متاسفانه موفق نمی شدم که درست حرکت کنم. ولی باردیگر که برای درمان اعتیاد اقدام کردم، سعی کردم تمام متون کنگره را بخوانم و درست انجام دهم تا بتوانم نقطه ضعف های خودم را پیدا کنم‌. خداوند کمک ‌کرد و توانستم سفر خوبی داشته باشم و به درمان برسم. وادی چهارم به من آموزش داد که باید تمام مسئولیت کارهایم را بپذیرم. مسئولیت کار خودمان بر دوش خودمان است. همه چیز با سعی و تلاش خودمان است بدست می‌آید. خود من در زمان مصرف، انسان بی مسئولیتی نبودم اما چیزی که مرا عذاب می داد این بود که می دیدم ازدواج کرده ام، و علاوه بر مسئولیت خودم، مسئولیت همسر و فرزندانم نیز بر عهده من است به همین دلیل بود که عذاب میکشیدم و بیشترین عذابم این بود که مسئولیتی را بر عهده گرفته ام و نمیتوانم‌ در انجام این مسئولیت‌ها به خوبی عمل کنم. علت هم اعتیاد به مواد مخدر بود که من را بی مسئولیت کرده بود. در مسیری که حرکت می‌کنیم باید آگاه باشیم. زمانی که با مسائل روبرو می شوم تفکر کنم که کجای کارم ایراد داشته و یا کجا خودم و نیروهای وجودی خودم را دست کم گرفته ام و یا اینکه مسئولیت کاری را که دارم انجام می‌دهم آیا درست انجام می دهم یا خیر. بارها از فرموده های آقای مهندس دژاکام شنیدم که چنانچه کسی وادی های تفکر را درست متوجه شود، آن شخص رها شده است و سفر اول او به اتمام رسیده است. از خداوند می خواهم تمام دوستان سفر اولی به رهایی و درمان اعتیاد برسند.
ادامه مطلب...

با حرکت راه نمایان می شود

در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، هیچ چیز بدون حرکت و تلاس حاصل نخواهد. حتی اگر در جهت بهبود و پیشرفت ابعاد مختلف زندگی خویش حرکتی نکنیم در واقع در حال حرکت به سمت نابودی آنها هستیم. به طور کلی حیات ساکن نیست یا انسان در حال سقوط است یا صعود که می تواند در درون شخص و یا دنیای اطراف او این اتفاق رخ دهد. این موضوع شامل حال بیمار مصرف کننده هم می شود. فرد مصرف کننده ابتدا باید خود بخواهد و در جهت درمان خویش حرکت کند تا راه صحیح درمان را بیاید و بتواند آن را طی کند. یادمان باشد راه هزار فرسخی با قدم اول آغاز خواهد شد. لازمه اینکه خواست درمان اعتیاد در افراد مصرف کننده ایجاد شود این است که بتوانند نسبت به آسیب های ناشی از مصرف مواد مخدر که شامل جسم، روان و نگرش او به زندگی می شود، آگاهی کافی پیدا کند. این مهم خود به تنهایی فرد را به سمت یافتن مسیر درمان هدایت می کند.
ادامه مطلب...

وظایف راهنما و راهجو

کنگره ۶۰ بر اساس اصل پذیرفته شده کمک فرد رها شده از دام اعتیاد ، به فرد در حال مصرف مواد مخدر ، فعالیت می کند. امروزه در تمام دنیا ، این اصل به عنوان یکی از قوی ترین راهبردهای فعالیت در حوزه اعتیاد و درمان ، شناخته می شود . البته کنگره ۶۰ به نوعی ، این اصل را ارتقا داده و معتقد است که فرد رها شده از دام اعتیاد صرفا به دلیل داشتن تجربه رهایی از اعتیاد نمی تواند راهنمای دیگر مصرف کنندگان مواد مخدر که خواهان رهایی از دام اعتیاد هستند باشد . هرچند او تجربه رهایی را دارد ، اما دراین مقوله تجربه به تنهایی کافی نیست ، باید ببینیم که او چگونه از اعتیاد رها شده است ، با چه روشی و چه متدی ، آیا درمان شده است ؟ آیا مشکلات او برطرف شده است ؟آیا به تعادل رسیده است ؟ یا اینکه فقط مصرف خود را قطع کرده یا به عبارتی فقط ترک کرده است . قطعا در  چنین وضعیتی ، که سخت درگیر مشکلات  درونی و بیرونی خود می باشد  و از نظر جسم ، روان و جهان بینی به تعادل نرسیده و آموزش لازم را ندیده است ، چگونه می تواند به دیگران کمک کند ؟

 در ساختار آموزشی و راهنمایی کنگره ۶۰ ، با دو واژه یا دو شخصیت راهنما و رهجو برخورد می کنیم .

راهنما :

 در کنگره ۶۰ به فردی راهنما گفته می شود که بعد از قطع مصرف مواد مخدر و رسیدن به رهایی و درمان اعتیاد با متد DST و به تعادل رسیدن شهر وجودی او شامل جسم ، روان و جهان بینی ، آموزش های کنگره ۶۰ را گذرانیده و در امتحان داخلی کمک راهنمایی کنگره ۶۰ که به منظور انتخاب راهنمایان جدید برگزار می شود شرکت نماید .

 این فرد در صورت کسب نمره قبولی در دو امتحان کتبی داخلی ، شامل  فنی و جهان بینی ، بایستی از کنگره مرزبانان نمایندگی خود نمره انضباط بگیرد و پس از درج نظریه تایید توسط راهنمای او در فرم درخواست کمک راهنمایی ، پوشه حاوی برگه های امتحانی ، فرم درخواست کمک راهنمایی ، معرفی نامه تربیت بدنی مبنی بر حضور فعال در یکی از رشته های ورزشی و سایر مدارک او  مورد بررسی قرار می گیرد.

 در صورت دارا بودن شرایط قانونی ( قوانین داخلی کنگره ۶۰ ) پس از قبولی در مصاحبه حضوری،و انجام پیمان کمک راهنمایی ، شال مخصوص کمک راهنمایی که شال نارنجی است و نشان کمک راهنمایی می باشد را دریافت می کند . در مرحله بعد او مجوز اعلام کمک راهنمایی و تشکیل لژیون را از دیده بان راهنمایان برای خدمت در یکی از نمایندگی های کنگره دریافت می کند . گفتنی است یکی از مواردی که در مصاحبه حضوری مورد ارزیابی قرار می گیرد خدمتهایی است که فرد تاکنون انجام داده است و اگر در بخشهای مختلف کنگره سابقه هیچ گونه خدمتی نداشته باشد در مصاحبه حضوری قبول نمی شود .

شایان ذکر است پروسه راهنمایی در کنگره ۶۰ شامل سه بخش کمک راهنما ، راهنما و استاد راهنما می باشد ، کمک راهنمایی ، اولین دوره فعالیت در این حوزه است که مدت زمان آن ۴ سال می باشد.

تا این جا متوجه شدیم که رسیدن به درجه کمک راهنمایی در کنگره ۶۰ به منزله گذشتن از هفت خان رستم است و کار ساده ای نیست و کنگره ۶۰ صرفا به موضوع تجربه یک فرد رها شده از دام اعتیاد ، اکتفا نکره است .

بلکه معتقد است فرد رها شده بایستی علاوه بر تجربه اعتیاد و رهایی از آن ، به درمان قطعی رسیده باشد ، آموزش کافی را ببیند و مسلح به علم شناخت کامل صورت مسئله  اعتیاد باشد و عاشق خدمت به همنوعان خود برای رهایی از اعتیاد نیز باشد تا بتواند به دیگران کمک کند . هدف ما از بیان این مطالب در دستور جلسه وظایف رهجو ، این است که بدانیم کمک راهنما یا راهنما کیست و چه جایگاهی دارد و برای رسیدن به این جایگاه چه مسیر سخت و طولانی را پشت سر گذاشته است . می خواهیم بدانیم که مصرف کننده مواد مخدر که برای درمان به کنگره ۶۰ مراجعه می کند و مجاز است یکی از کمک راهنمایان کنگره ۶۰ را به عنوان راهنمای خود انتخاب کند ، در مقابل راهنما و کنگره ۶۰ چه وظایفی دارد .البته قبل از آن اشاره ای هرچند مختصر می نماییم به وظایف راهنما .

وظایف راهنما :

بنیان کنگره ۶۰ معتقدند اولین و اساسی ترین خصیصه یک راهنما عاشق بودن است . راهنما باید عاشق راهنمایی و عاشق کاری باشد که در کنگره به عنوان راهنما انجام می دهد باشد . راهنما باید عاشق رهجویان خود باشد و عاشق به رهایی رسیدن آنها باشد . راهنما باید با تمام وجود بخواهد و دوست داشته باشد که شاگردانش به رهایی برسند . راهنما وظیفه دارد طبق اصول و پروتکل DST شاگردانش را در رهایی از اعتیاد راهنمایی کند و به آنها برنامه بدهد . راهنما نمی تواند خارج از پروتکل هیچ گونه حرکتی انجام دهد .

راهنما بایستی طبق ساعاتی که برای حضور راهنما در کنگره مشخص شده در کنگره حضور داشته باشد و همیشه قبل از ساعت ۵ در کنگره حاضر باشد . راهنما در خارج از کنگره هیچ گونه رابطه و یا خدمتی به رهجویان خود ارائه نمی کند .

راهنما موظف است طبق برنامه ریزی های کنگره ۶۰ که از شورای دیده بانان به ایجنتها و از ایجنتها به مرزبانان و در نهایت به راهنمایان ابلاغ می شود ، عمل نماید و با مسئولین شعبه یا لژیون مرزبانی در هماهنگی کامل باشد .

راهنما موظف است که به شاگردان خود به چشم امانت نگاه کند و تصور نکند که مالک و صاحب اختیار کامل رهجویان خود می باشد . به یاد داشته باشیم که رهجو برای درمان اعتیاد خود به کنگره ۶۰ مراجعه کرده است نه به شخصی که در کنگره راهنماست . این کنگره ۶۰ است که رهجو را تحویل می گیرد و پذیرش می کند و به راهنما اجازه می دهد که راهنمای او باشد . بنابراین راهنما رهجوی خود را مانند یک امانت پس از رهایی گویی به کنگره ۶۰ پس می دهد تا وارد چرخه خدمت شود .

و در آخر اینکه راهنما باید به گونه ای عمل نماید که هر چه به رهجو می گوید ، رهجو آنها را در خود راهنما ببیند . اگر به رهجو چیزی بگوییم که در خود راهنما نمود نداشته باشد و دیده نشود ، آن گفته ها اصواتی پوچ و بی اثر خواهد بود . این ها خلاصه ای بسیار کوتاه بود از وظایف راهنما . شرح بیشتر این وظایف را می توانیم در جزوه راهنما و راهنمایی در کنگره ۶۰ مطالعه نماییم .

رهجو :

حتما می دانید که در کنگره ۶۰ به چه کسی رهجو گفته می شود  ، رهجو یعنی جوینده راه رهایی و درمان اعتیاد و در ادامه صراط مستقیم و دوری از ضد ارزشها  .

در مقاله علمی صورت مسئله اعتیاد ( مهندس حسین دژاکام ) مصرف کنندگان مواد مخدر در قالب یک مثلث به سه گروه تقسیم می شوند . این دسته بندی برای اولین بار در جهان ، در این مقاله ارائه شده است و در هیچ جای دیگری این دسته بندی را نمی توانیم بیابیم . بر اساس این مقاله ، مصرف کنندگان مواد مخدر به سه گروه نامزدهای اعتیاد ، مصرف کنندگان خواهان اعتیاد و مصرف کنندگان خواهان رهایی تقسیم می شوند . کنگره ۶۰ برای هرکدام از این گروه ها رویکرد خاص خود را پیشنهاد می کند . برای نامزدهای اعتیاد ، اصل پیشگیری ، برای مصرف کنندگان خواهان اعتیاد ، اصل مهار و برای مصرف کنندگان خواهان رهایی ، اصل درمان .

در اجرای پروسه درمان اعتیاد ، مصرف کنندگانی موفق هستند و به درمان و رهایی می رسند که در دسته سوم باشند . اگر مصرف کننده ای با تمام وجود خواستار رهایی نباشد ، امکان ندارد به رهایی از اعتیاد برسد . رهایی از اعتیاد کار کوچک و ساده ای نیست . نیروی عظیمی را می طلبد که این نیرو فقط در افراد خواهان رهایی یافت می شود و فرد خواهان رهایی می تواند این نیروی خفته را به کار گیرد و از قوه به فعل درآورد .

 بنیان و نگهبان کنگره ۶۰ پیرامون این دستور جلسه وظایف رهجو را دسته بندی نموده اند . ایشان وظایف رهجو را در سه بخش و در قالب یک مثلث دسته بندی می نمایند .

الف : وظایف رهجو در قبال راهنما

ب : وضایف رهجو در قبال کنگره ۶۰

ج : وظایف رهجو در قبال خانواده ، کار و زندگی

ما در این قسمت خیلی خلاصه بعض از آیتمها را بررسی می کنیم اما پیشنهاد می کنیم صحبتهای روز چهارشنبه آقای مهندس را در مورد این دستور جلسه حتما مطالعه و یا گوش کنید.

خواهان رهایی بودن :

همانگونه که گفتیم ، اولین ویژگی و خصوصیت رهجو ، خواستار رهایی بودن است . فردی که خواهان رهایی نیست ، رهجو نیست . بعضی ها خواهان رهایی هستند و بعضی ها فکر می کنند که خواهان رهایی هستند و در عمل نشان می دهند که خواهان رهایی نیستند . هم مصرف بی حد و حصر مواد را می خواهند و هم رهایی را ، و این ها در کنار یکدیگر قرار نمی گیرند . بنابراین رهجوی واقعی کسی است که اگر یک صندلی را به خود اختصاص می دهد ، در مقابل وجدان خود ، سربلند باشد . زیرا افراد بسیاری هستند که خواهان رهایی و منتظر این صندلی هستند . کسی که خودش خوب می داند که خواهان رهایی نیست آیا بهتر نیست به دنبال کار خودش برود تا این صندلی و این موقعیت و امکانات در اختیار فردی که خواهان است قرار گیرد ؟

آموزش پذیری :

رهجو کسی است که می داند برای چه امری به کنگره ۶۰ می آید . او هدفش را می شناسد ، او به دنبال رهایی است و خوب می داند که بدون آموزش و یادگیری ، خبری از درمان و رهایی نخواهد بود . حضور او در کنگره ، حضوری موثر در امر یادگیری و آموزش است . او می داند که حضور در کنگره ۶۰ مفهومی جز آموزش ندارد . خوب گوش می کند ، خوب مطالعه می کند و خوب عمل می کند . نشریات ، مقالات ، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، سی دی ها و دیگر منابع آموزش کنگره ۶۰ را از دست نمی دهد . حرف راهنمایش را فقط یک بار می شنود و عمل می کند . در مقابل آموزش های کنگره ۶۰ و راهنما تسلیم است . برنامه تیپرینگ خود را دقیقاً طبق دستور راهنما بدون کوچکترین تغییری انجام می دهد . اگر راهنما می گوید مثلاً : ۶صبح ، رهجو معنی ۶ صبح را می داند . می داند که شش و ده دقیقه ، دیگر شش نیست . در مدت زمان کوتاه برگزاری جلسات ، صندلیش را ترک نمی کند . رهجوی خوب در زمان برگزاری کلاس ، در کلاس است ، در حیات و مشغول سیگار کشیدن نیست . کسی که تحمل نشستن روی صندلی به مدت یک ساعت و نیم را به مدت یک ساعت و نیم را ندارد ، چگونه می تواند از دام  اعتیاد رها شود ؟

رعایت اصول ، قوانین و حرمت کنگره ۶۰ :

رهجو کسی است که اصول ، قوانین  و حرمت کنگره ۶۰ را رعایت می کند . دیر نمی آید ، زود نمی رود ، غیبت نمی کند ، وارد مسایل حاشیه ای نمی شود . کاری به کار دیگران ندارد . توان و انرژیش مصروف امور درمان خود می شود . با راهنما صداقت دارد . لباس پوشیدن و رفتارش درست است . با دیگران با احترام برخورد می کند . به قوانین احترام می گذارد . برای نگهبان نظم ، مهماندار ، مرزبان و سایر گردانندگان ، احترام و ارزش قائل است . اتومبیلش را جایی پارک نمی کند که برای کنگره مشکل ساز شود و خلاصه اینکه نسبت به تمام این امور و مسایل با حواس جمع برخورد می کند . در مورد راهنما می داند که راهنما استاد است و او شاگرد ،  راهنما مربی اوست  ، پس باید به او احترام کامل بگذارد . طوری با او حرف نمی زند که اگر کسی نداند ، تصور کند او دوست و رفیق اوست  ، کمک راهنما دوست و رفیق رهجو نیست ، جایگاه او به مراتب از جایگاه دوست و رفیق بالاتر است . اگر او را دوست و رفیق خطاب کنیم و هر طور که مایل بودیم و راحت بودیم با او صحبت کنیم ، قطعاً به او بی احترامی کرده ایم . او معلم و مربی است و حرمت و احترام معلم و راهنما بر هر کسی واجب است

 بازیگر بودن و خدمت کردن :

رهجو در کنگره ۶۰ ، تماشاچی فعالیت و خدمت دیگران نیست . خودش فعال است و خدمت می کند . او خوب می داند که خدمت کردن و فعال بودن بخشی از پروسه درمان اوست و نسبت به این مهم بی تفاوت نیست . او می داند که خدمت در کنگره ۶۰ داوطلبانه است و تا خودش داوطلب نشود کسی به سراغ او نخواهد آمد . او می داند که اگر بازیگر نباشد ، پس از مدتی از همه چیز خسته می شود و همه چیز برایش تکراری و کسل کننده می شود و شروع می کند به ایراد گرفتن از همه چیز و در نهایت از حرکت باز می ماند .او می داند که هفته ای یک بار باید حتما در قسمت گفت و شنود جلسه مشارکت داشته باشد .

قدردانی و سپاسگزاری :

یکی از آموزش های مهم کنگره ۶۰ ، آموزش شکرگذاری و سپاسگزاری در برابر خالق و مخلوق است . کسی که نسبت به مخلوقین خداوند مراتب سپاس گزاری را بلد نیست و نمی داند  ، قطعاً شکرگزاری از خداوند را نیز نیاموخته است . رهجو نسبت به خدمت هایی که از راهنما و کنگره ۶۰ دریافت می کند ، بی تفاوت و ناسپاس نیست . هرچند کنگره ۶۰ رایگان است و وجهی بابت درمان و رهایی از کسی دریافت نمی کند ، اما رهجوی واقعی در صورتی که توان مالی داشته باشد در جای خودش و در مواردی که امکان کمک مالی وجود دارد ، مانند حساب ذخیره زمین و ساختمان و یا در گردش سبد پول در جلسات ، در حد توانش حمایت می کند . رهجو هیچگونه تعهد مالی در مقابل راهنما ندارد ، اما در مراسمی مثل روز روز راهنما ، هفته همسفر ، هفته مرزبان و ایجنت و هفته دیده بانت مجاز است به پاس خدمات این عزیزان ، کادو یا هدیه ای درخور به انها تقدیم کند و این امر در تمام دنیا و بر اساس خرد جهانی ، یک حرکت بسیار زیبا و انسانی است .

درخت میوه ، آنچه که دریافت نموده ، چندین برابر پس می دهد .

یک رهجو ، قطعاً به رهایی می رسد . او ضمن اینکه برای همیشه رهجو است ، زمانی می رسد که خود تبدیل به کمک راهنما و در ادامه راهنما می شود و چنیدین برابر آنچه که دریافت نموده بازپس می دهد و شاید این مهمترین و بزرگترین وظیفه باشد  و این چیزی نیست مگر تلاش در جهت رهایی دیگران و تربیت استاد و راهنمای درمان اعتیاد برای دیگرانی که هنوز نیامده اند و در راهند

وظایف رهجو و نبایدها :

 راهنما فقط راهنمایی می کند ، کنگره ۶۰ می گوید ،  اعتیاد درمانگر ندارد ، راهنما درمانگر نیست ، درمانگر اعتیاد ، رهجو است، تمام مسئولیت درمان روی دوش رهجو است ، رهجو نباید انتظار داشته باشد که کمک راهنما تمام وقت در خدمت او باشد ، او راهنماست . رهجو باید از راهنما سوال کند تا راهنما جواب بدهد . رهجو باید برنامه بخواهد تا راهنما برنامه کاهش مصرف را ارائه بدهد . رهجو باید به دنبال راهنما باشد نه اینکه راهنما به دنبال رهجو باشد .

 راهنما متخصص همه علوم و یا مشاور مسائل خانوادگی یا شغلی يا اقتصادي نیست . او راهنمای درمان اعتیاد است .

رهجو نباید توقع داشته باشد که راهنما همه سوالات او را درهر زمینه ای جواب بدهد و اگر جواب نداد یا ندانست ، بگوید راهنمای من نمی داند ، رهجو نباید راجع به مسائل خصوصی زندگی خود که ربطی به راهنما ندارد از او راه کار بخواهد ، حل این گونه مسائل به عهده رهجوست و آموزش های کنگره ۶۰ به طور غیر مستقیم ، حل مشکلات را به رهجو می آموزد .

 رهجو نباید توقع داشته باشد که راهنما ساعت ها درکنار او باشد و با او حرف بزند . او کار های دیگری هم دارد و رهجوهای دیگری هم دارد .

 رهجو نباید وقت و بی قت با راهنما تماس تلفنی بگیرد و از او سلب آسایش کند ، رهجو یاد می گیرد زمانی که در کنگره حضور دارد و در موقع مناسب سوالاتش را از راهنمایش بپرسد .

وظایف رهجو در قبال خانواده ، کار و زندگی :

رهجو در کنار وظایف خود در قبال راهنما و کنگره ۶۰ ، موظف است به وظایف خود در مورد خانواده و زندگی نیز درست عمل کند . رهجو نمی تواند تمام زندگیش را برای کنگره و راهنما بگذارد و از زندگی و خانواده خود غافل شود . نگهبان کنگره ۶۰ تقریبا در اکثر سی دی ها و نوشتارها و آموزشهای خودشان بارها به این مسئله اشاره کرده اند که ما بایستی پایه های مالی زندگی خود را مستحکم کنیم و برای خانواده خود وقت بگذاریم و طوری عمل نکنیم که آنها از ما ناراضی باشند . البته روز چهارشنبه بنیان کنگره ۶۰ در سخنان خود به این موضوع اشاره کردند که خانواده ها نباید انتظار داشته باشند که شخص پس از در مان در کنگره تمام مسائل و مشکلات او حل شود و کوچکترین ایرادی در عملکرد و رفتار او وجود نداشته باشد . کار کنگره ۶۰ درمان اعتیاد است و البته در کنار آن شخص بسیاری از قوانین زندگی را نیز می آموزد ، اما عمل کردن به این آموزه ها سالها وقت می خواهد و انتظار یک دگردیسی کامل در این یک سال انتظاری بیش از حد است .

این ها خلاصه ای از باید ها و نباید ها در حوزه وظایف رهجو بود که قدر مسلم نمی تواند کافی باشد . یک هفته فرصت داریم تا در این خصوص در بخش گفت و شنود کارگاه های آموزشی در باب این موضوع مشارکت داشته باشیم  .

از آنجایی که همه ما رهجو هستیم حتی اگر کمک راهنما یا راهنما باشیم ، آرزو می کنیم رهجوی خوبی باشیم و راهنما و کنگره ۶۰ از ما راضی باشد تا در ادامه ، خداوند نیز از ما راضی باشد ، زیرا اگر رضایت و خواست خداوند نباشد ، رسیدن به درمان و رهایی و در ادامه رسیدن به دیگر مراتب ، غیر ممکن خواهد بود .

به شما عزیزان پیشنهاد می کنیم شنیدن و یا مطالعه سخنان بنیان و نگهبان کنگره ۶۰ در خصوص این دستور جلسه را که در همین سایت در دسترس می باشد را از دست ندهید.

با احترام ، مسافر علی خدامی

منبع وبسایت کنگره60

www.congress60.com

ادامه مطلب...

خوشبختی یا ثبات

قالب انسان ها برای یافتن خوشبختی و آرامش تمام جهان را دنبال می کنند تا شاید ذره ای از آن را بتوانند احساس کنند. اما غافل از اینکه خوشبختی یک احساس درونی است که حاصل تعادل، ایمان و نگرش فرد به زندگی خواهد بود. انسان می تواند حتی در زمان رنج احساس خوشبختی کند. اینکه در افراد متفاوت معنای خوشبختی خود را به مسائل مختلفی وصل کرده است و هر کسی از کسب آلات مختلف این حس را تجربه می کند، نشان دهنده این موضوع است که خوشبختی حاصل فرایندی درونی است، زیرا تنها معادله ی ثابت در این بین همین مسئله است.
ادامه مطلب...

پشتیبانی