کارگاه آموزشی عمومی با استادی دیده بان محترم آقای حکیمی؛ سیستم ایکس

چهارمین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی دیده بان محترم کنگره 60 آقای احمد حکیمی، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه سیستم ایکس در روز چهارشنبه مورخ 23 آبان ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: شاکر خداوند هستم که توفیق داد امروز در کلینیک شفای سبز در جمع شما عزیزان باشم، از این بابت خرسندم. حضور من در این کلینیک و کلینیک های دیگر به این دلیل هست که این موضوع انتقال پیدا کند که لژیون ها، جلسات و خود کلینیک از کنگره جدا نیست و تفکر و اندیشه ای که در ساختار کنگره حاکم است، در هرجایی که قرار بگیرد جزو خانواده بزرگ کنگره 60 می باشد. رحمت الهی به واقع شامل حال همه ما شده. مدتی است راجع به این موضوع فکر می کنم که این سنگ بسیار عظیم که در این هستی، بسیار کوچک است، چگونه در آسمان قرار گرفته و با سرعتی دور خودش می چرخد و با سرعتی دیگر به دور خورشید می چرخد. نه یک ثانیه تاخیر دارد نه یک ثانیه به سرعت آن اضافه می شود و راس یک زمان مشخصی این مسافت طولانی را در طول سال طی می کند. لنگر و نگهدارنده این کره کجاست؟ خیلی ساده لوحانه است اگر این گونه نگاه کنیم که این سنگ در آسمان صاحب یا نگهبانی ندارد. انرژی و سوخت آن از کجا می آید که این چرخش انجام می شود؟ از کجا فرمان می گیرد که بدون تاخیر به نقطه قبلی برمی گردد؟ چگونه فرمان می گیرد که طبق یک ساختاری زمین تمایل پیدا می کند به جهتی و فصل ها اتفاق می افتد؟ وقتی نگاه می کنیم باید به این نقطه برسیم که تمام هستی بر پایه یک سری قوانین است که جاری می باشد. هیچ اتفاق، رویداد و هیچ مسئله ای اتفاق نمی افتد مگر این که یک سری قوانین پشت آن حاکم باشد. بنابراین وقتی به قوانینی فکر می کنیم که در بیرون جاری است، چرا به این فکر نکنیم که در درون من انسان شاید چیزی به نام این قوانین وجود دارد که من از آن بی اطلاع هستم و به آن توجه نمی کنم. در حال حاضر ساختار کنگره 60 یک فضا، شرایط و محیطی است که اجازه داده شده تا در آن قرار بگیریم تا این شناخت را پیدا کنیم و به این قوانین توجه بیشتری داشته باشیم. هم به عنوان یک انسان از نظر فیزیولوژی، هم از نظر صورپنهان انسان و متوجه بشویم که بر این دو مولفه قوانینی حاکم است هم در صورپنهان هم در صورآشکار. اگر ما بدانیم که این قوانین چه هست و با احترام به این قوانین عمل کنیم به نتیجه مطلوب می رسیم. نتیجه مطلوب برای انسان قانونمند آرامش است. شاید آسایش نباشد ولی آرامش هست و در طول زمان آرامش می تواند آسایش را هم برای فرد به بار آورد. یک سری از قوانین که در انسان وجود دارد، همانطور که آقای مهندس دژاکام در سی دی های اخیر فرمودند: ما همینطور که ساختار پزشکی در بیرون داریم، در درون ما هم چنین ساختاری وجود دارد. ما وقتی به پزشک مراجعه می کنیم او تشخیص می دهد که مشکل کجاست و برای برطرف کردن آن دارو می دهد. دارو یعنی مصالح. یک ساختمان جسم خراب شده است و برای ترمیم آن نیاز به مصالح دارند. یک فرد حاذق می بیند و می گوید اینجا که خراب شده نیاز به این مصالح دارد. این مصالح را تهیه کنید در اختیار معمار بگذارید او ترمیم می کند. دقیقا همچین فرایندی در بدن اتفاق می افتد. حالا چرا این خرابی صورت می گیرد؟ ماشین از روی چه چیزی ساخته شد؟ هر چیزی که انسان در این هستی خلق می کند، از درون انسان نشأت گرفته و به فکر او رسیده تا این کار را انجام دهد. تمام الگوهای هستی از درون انسان نشأت می گیرد. به همین دلیل است که می گویند اگر خودتان را بشناسید انگار الله را شناخته اید. انقدر انسان موجود عظیمی است و بر این عظمت یک ساختار فرماندهی وجود دارد که می تواند برای اینکه انسان با کم ترین فراز و فرود این مسیر را طی کند، باید به آن فرماندهی احترام بگذارد. آن فرماندهی می تواند ساختاری باشد که به کل فیزیولوژی فرمان می دهد. فرمان می دهد از طریق یک سری ماده های بیوشیمی که این ماده ها هر کدام حاوی یک سری اطلاعات هستند که در فیزیولوژی ما این اطلاعات را منتشر می کند. اگر این اطلاعات درست باشد، سلول هایی که این اطلاعات را می گیرند درست عمل می کنند و فیزیولوژی به صورت متعادل به کار خودش ادامه می دهد اما اگر این اطلاعات نادرست باشد، این سلول ها اطلاعات را می گیرند، آن را انجام می دهند ولی به آن نتیجه نمی رسند. وقتی به نتیجه نمی رسند باید تغییر ایجاد کنند یعنی آن چیزی که می خواستند به وجود نمی آید و شکل آن تغییر می کند. وقتی تغییر شکل بوجود می آید این تغییر شکل چگونه خودش را بروز می دهد؟ به صورت بیماری. تغییر شکل سلول می شود بیماری. شما یک فردی که سرماخوردگی جزئی پیدا می کند وقتی صبح بیدار می شود خانواده به او می گویند چه شده است؟ یعنی در سیمای او این تغییر سلول مشخص است. بنابراین این سیستم فرماندهی که آقای مهندس اسم آن را سیستم ایکس گذاشته، تمام عملکرد فیزیولوژی ما دست آن است.

این سیستم خیلی کارکرد دارد و یکی از کارکردهای این سیستم، این است که وقتی ما به صورت طبیعی شب ها در بستر قرار می گیریم، لحظه ای که به خواب می رویم از طریق سه ماده که در جریان خون قرار می گیرید ما بی هوش می شویم و متوجه آن لحظه نمی شویم. وقتی بی هوش می شویم تمام عضلات ما که به صورت عمودی و افقی است همه آن ها از انقباض خارج می شوند و از کار می افتدند. اگر یک خودکار در دست شما باشد زمانی که خوابتان می برد این خودکار از دست شما می افتد چون عضله از حالت انقباض خارج می شود. عضله قلب ما چه جنسی دارد؟ چرا آن از کار نمی افتد؟ برای اینکه آن نه عمودی است و نه افقی، به صورت مارپیچ است و او فرمان را از جای دیگری می گیرد. شما در نظر بگیرید بهترین آلیاژی که در موتورها استفاده می کنند، می گویند این فلز تا ده سال کار می کند. بعد از ده سال اصطلاحا می گویند آب موتور را می گیرد و آن سرعت قبل را نخواهد داشت. آلیاژ بعد از ده سال تغییر می کند. اما عضله قلب ما چگونه در طول زمان و طی سال ها دائما این تپش را انجام می دهد چرا خسته نمی شود؟ چون از همین مخدرهای طبیعی بدن از دوپامین استفاده می کند و مواد غذایی که استفاده می کنیم سوخت قلب را به آن می رساند. چرا افرادی که ناگهانی قطع مصرف می کنند، آنفارکتوس (سکته قلبی) می کنند و از دنیا می روند؟ به این دلیل که وقتی به روش غلط این کار را انجام می دهند و مخدر بیرونی را قطع می کنند و سیستم ایکس در درون او تولید ندارد، می خواهد که سوخت را به قلب برساند که عضله خستته نشود، ولی توان ندارد. سوخت کافی به آن نمی رساند که به صورت طبیعی کار کند. این سوخت رسانی کاهش پیدا می کند و بعد چند سال یک مرتبه از کار می افتد. ولی ما در کنگره و روش DST این مشکل را نداریم. مثال دیگری می زنم. فردی اضافه وزن دارد. به روش های مختلف اقدام به کاهش وزن می کند و به نتیجه نمی رسد. خیلی راحت به او می گویند معده ات را کوچک کن. آن فرد فقط به نقطه ای می خواهد برسد که اضافه وزن از بین برود. ولی چه مسیری را طی می کند و چه حالتی در انتظار اوست، به آن فکر نمی کند. این سیستم فرماندهی به صورت طبیعی نسبت به فیزیولوژی که هر انسان دارد نسبت به حجم معده فرمان می دهد که بعد از صرف غذا این مقدار اسید در فضای معده پخش بشود تا بتواند ذرات غذا را منهدم و ریز ریز کند تا بتواند وقتی وارد روده می شود، جذب شود. آن سیستم فرماندهی است که فرمان آن را می دهد، آن سیستم است که به کلیه فرمان می دهد چه اندازه کار کن. کاملا برنامه ریزی شده است. حالا او معده اش را کوچک می کند و فضای معده را کم می کند ولی دیگه نمی تواند به آن قسمت فرمان دهد که اسید را نسبت به حجم معده کم کن. نمی تواند چون دست او نیست. حجم معده را کم کرده و اسید همان اسید است. او ظاهرا کاهش وزن پیدا کرده ولی بیمار است. برای بعضی از انسان ها جالب است که بعد از پنج سال دیده اند که بخشی از معده که بریده شده از قسمتی دیگر دوباره ساخته شده. یعنی آن فرمانده متوجه شده در این ساختار فیزیولوژی تغییری ایجاد شده و این تغییر تعادل را بر هم زده. برای اینکه تعادل به وجود بیاورد همان سیستم فرماندهی دوباره فرمان ساخت همان قسمت را می دهد. واقعا اعجاز برانگیز است. این را آقای مهندس کشف کردند که مخدرها بر روی این سیستم تاثیر می گذارد و جایگزینی صورت می گیرد. حال این رابطه را کشف کردند ولی اینکه چگونه آن را برطرف کنیم مسیر دیگری را طی می کند. پس بنابراین خود روش DST و کشف آن یک اعجاز است و کشف رابطه جایگزینی مخدر بیرونی به جای مخدر طبیعی بدن، کشف و اعجاز عظیم تر است. به ما اجازه داده شده تا از این مطالب استفاده کنیم و این سیستم را که از تنظیم خارج شده، به تعادل برگردانیم. وقتی فرد شروع می کند به مصرف مواد مخدر و سیگار، در قسمت فرماندهی مداخله می کند و این مداخله باعث می شود که سیستم فرماندهی فرمان های غلط صادر کند. مخدر بیرونی جایگزین مخدر درونی می شود انگار یک فرد بیرونی وارد شده و فرمان غلط می دهد. آن فردی که فرمان درست می دهد بیکار شده است. مگر اینکه دوباره جای آن کسی که تغییر کرده عوض شود و به جای خودش برگردد. رابطه همه اجزای بدن برای مثال رابطه ریه با قلب را این سیستم هدایت می کند. سیستم گوارش از جویدن تا اینکه در بدن سنتز بشود و از طریق جریان خون به سلول ها برسد همگی دست این سیستم است و خیلی موارد دیگر. امیدوارم عزیزانی که مسیر درمان DST را انجام می دهند، حتما درمان سیگار هم در کنار آن داشته باشند. چون مخدرها در ابتدا سیستم را از تنظیم خارج می کند و بعد به واسطه از تنظیم خارج شدن سیستم، بیماری بروز می کند ولی مصرف دخانیات از هرنوع که باشد علاوه بر اینکه بر در آن سیستم مداخله دارد مستقیما تک تک اجزا بدن و سلول ها را از تعادل خارج می کند. حال چه کسی این سیستم را متعادل می کند؟ خود ما. چرا جهانبینی در کنار آن هست؟ برای اینکه افکار و اندیشه دقیقا روی آن اثر مثبت دارد. یک مثال می زنم، شما به صورت متعادل در منزل کارهای روزانه را انجام می دهید، یک تلفن می شود و خبری به شخص می رسد. بلافاصله او دلشوره و نگرانی می گیرد سیستم گوارش او به هم می ریزد افکار و اندیشه او و سیستم فیزیولوژی کاملا واکنش نشان می دهد. این سیستم کاملا از طریق افکار و اندیشه می تواند تاثیرپذیر باشد. افرادی که کینه، نفرت یا خشم دارند سیستم گوارش آن ها خوب کار نمی کند. عمدتا افرادی که درگیر مسائل روده و سرطان روده می شوند افرادی هستند که درگیر خشم هستند. بی محبتی قلب انسان را از تعادل خارج می کند. حسادت و زودرنج بودن، قلب انسان را از تعادل خارج می کند. این ها جهان بینی است که از طریق امواج روی سیتسم فیزیولوژی ما تاثیر گذار است. ما می شنویم و این صوت می رود در ساختار فیزیولوژی ما و باعث می شود یک سری مواد شیمیایی ترشح بشود و این حالت برای ما به وجود بیاید. حال ما اینجا نشسته ایم که آگاهی کسب کنیم، جهانبینی و آموزش بگیریم و به آن عمل کنیم تا بتوانیم آسوده باشیم، آرام باشیم. قیمت یک فیزیولوژی سلامت چقدر است؟ آیا ما می توانیم در یک کفه که سلامتی است، در آن چیزی بگذاریم که بتواند آن را تکان دهد؟ اصلا چیزی وجود ندارد. انقدر ارزشمند است. اگر ما به این موضوع نگاه کنیم، توانایی پیدا می کنیم که از خیلی کارهایی که به این ساختار صدمه وارد می کند را انجام ندهیم. از نظر کنگره این سیستم بسیار سیستم اعجاز برانگیزی است و خیلی مهم است که به توجه کنیم و قدر آن را بدانیم. این سیستم و این فرماندهی که در آن است می داند کجا شیر را باز کند و ببندد. افکار خوب و عمل خوب باعث می شود شیر آن باز شود و بیشتر در اختیار ما قرار بگیرد و حال ما بهتر شود. شما وقتی به فردی کمک می کنید حالتان بهتر می شود، چون این شیر باز می شود.  افکار محبت آمیز نسبت به دیگران نیز همینطور. اعمال ما در صراط مستقیم، کمک به دیگران و محبت به دیگران بدون چشم داشت، راه خمر را باز می کند. مثل چاهی است که هرچه از آن آب بکشیم، ورودی آن که پنهان است باز می شود و آب بیشتری جریان پیدا می کند و می توانیم از آن استخراج کنیم. امیدوارم همه ما قدر کنگره را بدانیم و سپاسگزار خداوند باشیم که اجازه داد به این مطالب دسترسی پیدا کنیم تا بتوانیم با استفاده از این مطالب گره های درونی خودمان را باز کنیم و با انسان های دیگر ارتباط خوبی داشته باشیم و به هم کمک کنیم. در انتها از همه عزیزانی که در این فضا، این کلینیک و این کنگره خدمت می کنند تشکر می کنم و از طرف خودم قدردان آن ها هستم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی دوم و تأثیر آن روی من

هفتمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر احمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه “وادی دوم و تأثیر آن روی من در روز چهارشنبه مورخ 5 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه امروز وادی دوم و تاثیر آن روی من است. وادی دوم می گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهوده گی  قدم به حیات نمی نهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکرکنیم. وادی ها همه سلسله وار به هم مرتبط هستند. وادی اول تفکر را به ما آموزش می‌دهد و می‌گوید قبل از هر انجام، به انجام و چگونگی آن انجام فکر کنیم. در وادی اول آموزش گرفتیم که تفکر یک حرکت درونی است که حرکت‌های بیرونی ما را ترسیم می‌کند. ما هم تفکر مثبت داریم و هم تفکر منفی. تفکرات منفی بازخورد منفی دارد و بر عکس تفکرات مثبت بازخورد مثبت. تفکرات ما چه مثبت چه منفی، رفتار و حال ما را تحت تاثیر خودش قرار می‌دهد و این یک قانون است. وادی دوم رابطه مستقیمی با ناامیدی دارد. اعتیاد، حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها و تفکرات منفی، باعث می شود که حس های منفی در من شکل بگیرد و این خاصیت حرکت در مسیر ضدارزشهاست که ایجاد حس منفی می‌کند. حس هایی مانند ترس، ناامیدی، منیت، اضطراب، استرس و ... زمانیکه برای درمان اعتیاد وارد کنگره 60 یا کلینیک می‌شویم، وقتی که درست حرکت می کنیم بعد از مدتی کم کم حس های ما باز می‌شود و برخی مسائل را می توانیم حس کنیم یا ببینیم. انسانی که در مسیر ضد ارزش و تاریکی قرار می‌گیرد، بواسطه بسته شدن حس خیلی مسائل را در زندگی خود نمی تواند ببیند. این خاصیت تاریکی است که ما در تاریکی نمی توانیم به خوبی و به درستی مشاهده کنیم. چون در تاریکی چیزی مشخص نیست و نوری وجود ندارد که ببینیم. حال اگر در همین تاریکی یک چراغ را روشن کنیم، روشنایی باعث می‌شود که اطراف خود را ببینیم. این اتفاق دقیقا در سفر اول می افتد. زمانی که درست حرکت می کنیم، بعد از چند پله نور وارد تاریکی ما می شود و آنجا می توانیم بهتر ببینیم. چه چیزی را خواهیم دید؟ آسیب و تخریب‌های که به خودمان، خانواده، و جامعه زده ایم. در این لحظه شخص به موقعیت‌های از دست رفته اش فکر می کند، به تخریب هایی که به خود و دیگران وارد کرده و ممکن است دچار ناامیدی و یأس ‌شود. دقیقا در همین نقطه است که وادی دوم به کمک ما می‌آید و به من امید می‌دهد که هیچ مخلوقی جهت بیهوده گی در این هستی خلق نشده است. نا امیدی بسیار خطرناک است و اگر امید را از انسان بگیریم گویی همه زندگی او را گرفته ایم. وادی دوم به من می گوید که همه موجودات هستی از ریز و درشت، گیاهان، حیوانات و همه آنچه که در هستی خلق شده، بهر یک فرمان و انجام اعمالی پا به هستی گذاشته اند. آن وقت چطور می‌شود انسان با این عظمت از این قائده مستثنی باشد؟ قطعا هر انسانی هم بهر انجام کاری خلق شده است و خلقت هیچکس بیهوده نیست. من مصرف کننده چون در مسیر ضدارزش ها و تاریکی قرار داشتم، راه خود را گم کرده بودم. این تاریکی و گمراهی باعث می شود انسان برخی از توانایی هایش را از دست بدهد. وقتی وارد مسیر درمان اعتیاد می شوم، یعنی خروج از تاریکی را آغاز کرده ام و با گذر زمان و حرکت در طی مسیر، کم کم توانایی های از دست رفته ام به من برمی گردد. اکثرا در ابتدای سفر از نظر مالی، کاری، خانوادگی و خیلی مسائل دیگر مشکلات و موانعی داریم ولی می بینیم که بعد از مدتی به مرور زمان و کم کم این مشکلات حل می‌شود و راه برای ما باز خواهد شد و این رحمت خداوند و پاداش حرکت در صراط مستقیم است. من هم در ابتدای سفر اول به شدت ناامید بودم و به خاطر دارم که همیشه از راهنمای خود می پرسیدم که آیا حال من خوب خواهد شد؟ به درمان می رسم؟ در مسیر درمان ماندم و حرکت کردم چون آموزش های کنگره به من آموزش داد که نقطه مقابل ناامیدی، تجربه و حرکت است. باید فرمانبردار راهنما باشم و دستورات او و آموزش هایی که می دهد را تجربه کنم و این تجربه کردن ها و حرکت های من باعث می‌شود ناامیدی ذره ذره در من کمتر شود و به درمان و حال خوب برسم.
ادامه مطلب...

با حرکت راه نمایان می شود

در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، هیچ چیز بدون حرکت و تلاس حاصل نخواهد. حتی اگر در جهت بهبود و پیشرفت ابعاد مختلف زندگی خویش حرکتی نکنیم در واقع در حال حرکت به سمت نابودی آنها هستیم. به طور کلی حیات ساکن نیست یا انسان در حال سقوط است یا صعود که می تواند در درون شخص و یا دنیای اطراف او این اتفاق رخ دهد. این موضوع شامل حال بیمار مصرف کننده هم می شود. فرد مصرف کننده ابتدا باید خود بخواهد و در جهت درمان خویش حرکت کند تا راه صحیح درمان را بیاید و بتواند آن را طی کند. یادمان باشد راه هزار فرسخی با قدم اول آغاز خواهد شد. لازمه اینکه خواست درمان اعتیاد در افراد مصرف کننده ایجاد شود این است که بتوانند نسبت به آسیب های ناشی از مصرف مواد مخدر که شامل جسم، روان و نگرش او به زندگی می شود، آگاهی کافی پیدا کند. این مهم خود به تنهایی فرد را به سمت یافتن مسیر درمان هدایت می کند.
ادامه مطلب...

وظایف راهنما و راهجو

کنگره ۶۰ بر اساس اصل پذیرفته شده کمک فرد رها شده از دام اعتیاد ، به فرد در حال مصرف مواد مخدر ، فعالیت می کند. امروزه در تمام دنیا ، این اصل به عنوان یکی از قوی ترین راهبردهای فعالیت در حوزه اعتیاد و درمان ، شناخته می شود . البته کنگره ۶۰ به نوعی ، این اصل را ارتقا داده و معتقد است که فرد رها شده از دام اعتیاد صرفا به دلیل داشتن تجربه رهایی از اعتیاد نمی تواند راهنمای دیگر مصرف کنندگان مواد مخدر که خواهان رهایی از دام اعتیاد هستند باشد . هرچند او تجربه رهایی را دارد ، اما دراین مقوله تجربه به تنهایی کافی نیست ، باید ببینیم که او چگونه از اعتیاد رها شده است ، با چه روشی و چه متدی ، آیا درمان شده است ؟ آیا مشکلات او برطرف شده است ؟آیا به تعادل رسیده است ؟ یا اینکه فقط مصرف خود را قطع کرده یا به عبارتی فقط ترک کرده است . قطعا در  چنین وضعیتی ، که سخت درگیر مشکلات  درونی و بیرونی خود می باشد  و از نظر جسم ، روان و جهان بینی به تعادل نرسیده و آموزش لازم را ندیده است ، چگونه می تواند به دیگران کمک کند ؟

 در ساختار آموزشی و راهنمایی کنگره ۶۰ ، با دو واژه یا دو شخصیت راهنما و رهجو برخورد می کنیم .

راهنما :

 در کنگره ۶۰ به فردی راهنما گفته می شود که بعد از قطع مصرف مواد مخدر و رسیدن به رهایی و درمان اعتیاد با متد DST و به تعادل رسیدن شهر وجودی او شامل جسم ، روان و جهان بینی ، آموزش های کنگره ۶۰ را گذرانیده و در امتحان داخلی کمک راهنمایی کنگره ۶۰ که به منظور انتخاب راهنمایان جدید برگزار می شود شرکت نماید .

 این فرد در صورت کسب نمره قبولی در دو امتحان کتبی داخلی ، شامل  فنی و جهان بینی ، بایستی از کنگره مرزبانان نمایندگی خود نمره انضباط بگیرد و پس از درج نظریه تایید توسط راهنمای او در فرم درخواست کمک راهنمایی ، پوشه حاوی برگه های امتحانی ، فرم درخواست کمک راهنمایی ، معرفی نامه تربیت بدنی مبنی بر حضور فعال در یکی از رشته های ورزشی و سایر مدارک او  مورد بررسی قرار می گیرد.

 در صورت دارا بودن شرایط قانونی ( قوانین داخلی کنگره ۶۰ ) پس از قبولی در مصاحبه حضوری،و انجام پیمان کمک راهنمایی ، شال مخصوص کمک راهنمایی که شال نارنجی است و نشان کمک راهنمایی می باشد را دریافت می کند . در مرحله بعد او مجوز اعلام کمک راهنمایی و تشکیل لژیون را از دیده بان راهنمایان برای خدمت در یکی از نمایندگی های کنگره دریافت می کند . گفتنی است یکی از مواردی که در مصاحبه حضوری مورد ارزیابی قرار می گیرد خدمتهایی است که فرد تاکنون انجام داده است و اگر در بخشهای مختلف کنگره سابقه هیچ گونه خدمتی نداشته باشد در مصاحبه حضوری قبول نمی شود .

شایان ذکر است پروسه راهنمایی در کنگره ۶۰ شامل سه بخش کمک راهنما ، راهنما و استاد راهنما می باشد ، کمک راهنمایی ، اولین دوره فعالیت در این حوزه است که مدت زمان آن ۴ سال می باشد.

تا این جا متوجه شدیم که رسیدن به درجه کمک راهنمایی در کنگره ۶۰ به منزله گذشتن از هفت خان رستم است و کار ساده ای نیست و کنگره ۶۰ صرفا به موضوع تجربه یک فرد رها شده از دام اعتیاد ، اکتفا نکره است .

بلکه معتقد است فرد رها شده بایستی علاوه بر تجربه اعتیاد و رهایی از آن ، به درمان قطعی رسیده باشد ، آموزش کافی را ببیند و مسلح به علم شناخت کامل صورت مسئله  اعتیاد باشد و عاشق خدمت به همنوعان خود برای رهایی از اعتیاد نیز باشد تا بتواند به دیگران کمک کند . هدف ما از بیان این مطالب در دستور جلسه وظایف رهجو ، این است که بدانیم کمک راهنما یا راهنما کیست و چه جایگاهی دارد و برای رسیدن به این جایگاه چه مسیر سخت و طولانی را پشت سر گذاشته است . می خواهیم بدانیم که مصرف کننده مواد مخدر که برای درمان به کنگره ۶۰ مراجعه می کند و مجاز است یکی از کمک راهنمایان کنگره ۶۰ را به عنوان راهنمای خود انتخاب کند ، در مقابل راهنما و کنگره ۶۰ چه وظایفی دارد .البته قبل از آن اشاره ای هرچند مختصر می نماییم به وظایف راهنما .

وظایف راهنما :

بنیان کنگره ۶۰ معتقدند اولین و اساسی ترین خصیصه یک راهنما عاشق بودن است . راهنما باید عاشق راهنمایی و عاشق کاری باشد که در کنگره به عنوان راهنما انجام می دهد باشد . راهنما باید عاشق رهجویان خود باشد و عاشق به رهایی رسیدن آنها باشد . راهنما باید با تمام وجود بخواهد و دوست داشته باشد که شاگردانش به رهایی برسند . راهنما وظیفه دارد طبق اصول و پروتکل DST شاگردانش را در رهایی از اعتیاد راهنمایی کند و به آنها برنامه بدهد . راهنما نمی تواند خارج از پروتکل هیچ گونه حرکتی انجام دهد .

راهنما بایستی طبق ساعاتی که برای حضور راهنما در کنگره مشخص شده در کنگره حضور داشته باشد و همیشه قبل از ساعت ۵ در کنگره حاضر باشد . راهنما در خارج از کنگره هیچ گونه رابطه و یا خدمتی به رهجویان خود ارائه نمی کند .

راهنما موظف است طبق برنامه ریزی های کنگره ۶۰ که از شورای دیده بانان به ایجنتها و از ایجنتها به مرزبانان و در نهایت به راهنمایان ابلاغ می شود ، عمل نماید و با مسئولین شعبه یا لژیون مرزبانی در هماهنگی کامل باشد .

راهنما موظف است که به شاگردان خود به چشم امانت نگاه کند و تصور نکند که مالک و صاحب اختیار کامل رهجویان خود می باشد . به یاد داشته باشیم که رهجو برای درمان اعتیاد خود به کنگره ۶۰ مراجعه کرده است نه به شخصی که در کنگره راهنماست . این کنگره ۶۰ است که رهجو را تحویل می گیرد و پذیرش می کند و به راهنما اجازه می دهد که راهنمای او باشد . بنابراین راهنما رهجوی خود را مانند یک امانت پس از رهایی گویی به کنگره ۶۰ پس می دهد تا وارد چرخه خدمت شود .

و در آخر اینکه راهنما باید به گونه ای عمل نماید که هر چه به رهجو می گوید ، رهجو آنها را در خود راهنما ببیند . اگر به رهجو چیزی بگوییم که در خود راهنما نمود نداشته باشد و دیده نشود ، آن گفته ها اصواتی پوچ و بی اثر خواهد بود . این ها خلاصه ای بسیار کوتاه بود از وظایف راهنما . شرح بیشتر این وظایف را می توانیم در جزوه راهنما و راهنمایی در کنگره ۶۰ مطالعه نماییم .

رهجو :

حتما می دانید که در کنگره ۶۰ به چه کسی رهجو گفته می شود  ، رهجو یعنی جوینده راه رهایی و درمان اعتیاد و در ادامه صراط مستقیم و دوری از ضد ارزشها  .

در مقاله علمی صورت مسئله اعتیاد ( مهندس حسین دژاکام ) مصرف کنندگان مواد مخدر در قالب یک مثلث به سه گروه تقسیم می شوند . این دسته بندی برای اولین بار در جهان ، در این مقاله ارائه شده است و در هیچ جای دیگری این دسته بندی را نمی توانیم بیابیم . بر اساس این مقاله ، مصرف کنندگان مواد مخدر به سه گروه نامزدهای اعتیاد ، مصرف کنندگان خواهان اعتیاد و مصرف کنندگان خواهان رهایی تقسیم می شوند . کنگره ۶۰ برای هرکدام از این گروه ها رویکرد خاص خود را پیشنهاد می کند . برای نامزدهای اعتیاد ، اصل پیشگیری ، برای مصرف کنندگان خواهان اعتیاد ، اصل مهار و برای مصرف کنندگان خواهان رهایی ، اصل درمان .

در اجرای پروسه درمان اعتیاد ، مصرف کنندگانی موفق هستند و به درمان و رهایی می رسند که در دسته سوم باشند . اگر مصرف کننده ای با تمام وجود خواستار رهایی نباشد ، امکان ندارد به رهایی از اعتیاد برسد . رهایی از اعتیاد کار کوچک و ساده ای نیست . نیروی عظیمی را می طلبد که این نیرو فقط در افراد خواهان رهایی یافت می شود و فرد خواهان رهایی می تواند این نیروی خفته را به کار گیرد و از قوه به فعل درآورد .

 بنیان و نگهبان کنگره ۶۰ پیرامون این دستور جلسه وظایف رهجو را دسته بندی نموده اند . ایشان وظایف رهجو را در سه بخش و در قالب یک مثلث دسته بندی می نمایند .

الف : وظایف رهجو در قبال راهنما

ب : وضایف رهجو در قبال کنگره ۶۰

ج : وظایف رهجو در قبال خانواده ، کار و زندگی

ما در این قسمت خیلی خلاصه بعض از آیتمها را بررسی می کنیم اما پیشنهاد می کنیم صحبتهای روز چهارشنبه آقای مهندس را در مورد این دستور جلسه حتما مطالعه و یا گوش کنید.

خواهان رهایی بودن :

همانگونه که گفتیم ، اولین ویژگی و خصوصیت رهجو ، خواستار رهایی بودن است . فردی که خواهان رهایی نیست ، رهجو نیست . بعضی ها خواهان رهایی هستند و بعضی ها فکر می کنند که خواهان رهایی هستند و در عمل نشان می دهند که خواهان رهایی نیستند . هم مصرف بی حد و حصر مواد را می خواهند و هم رهایی را ، و این ها در کنار یکدیگر قرار نمی گیرند . بنابراین رهجوی واقعی کسی است که اگر یک صندلی را به خود اختصاص می دهد ، در مقابل وجدان خود ، سربلند باشد . زیرا افراد بسیاری هستند که خواهان رهایی و منتظر این صندلی هستند . کسی که خودش خوب می داند که خواهان رهایی نیست آیا بهتر نیست به دنبال کار خودش برود تا این صندلی و این موقعیت و امکانات در اختیار فردی که خواهان است قرار گیرد ؟

آموزش پذیری :

رهجو کسی است که می داند برای چه امری به کنگره ۶۰ می آید . او هدفش را می شناسد ، او به دنبال رهایی است و خوب می داند که بدون آموزش و یادگیری ، خبری از درمان و رهایی نخواهد بود . حضور او در کنگره ، حضوری موثر در امر یادگیری و آموزش است . او می داند که حضور در کنگره ۶۰ مفهومی جز آموزش ندارد . خوب گوش می کند ، خوب مطالعه می کند و خوب عمل می کند . نشریات ، مقالات ، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، سی دی ها و دیگر منابع آموزش کنگره ۶۰ را از دست نمی دهد . حرف راهنمایش را فقط یک بار می شنود و عمل می کند . در مقابل آموزش های کنگره ۶۰ و راهنما تسلیم است . برنامه تیپرینگ خود را دقیقاً طبق دستور راهنما بدون کوچکترین تغییری انجام می دهد . اگر راهنما می گوید مثلاً : ۶صبح ، رهجو معنی ۶ صبح را می داند . می داند که شش و ده دقیقه ، دیگر شش نیست . در مدت زمان کوتاه برگزاری جلسات ، صندلیش را ترک نمی کند . رهجوی خوب در زمان برگزاری کلاس ، در کلاس است ، در حیات و مشغول سیگار کشیدن نیست . کسی که تحمل نشستن روی صندلی به مدت یک ساعت و نیم را به مدت یک ساعت و نیم را ندارد ، چگونه می تواند از دام  اعتیاد رها شود ؟

رعایت اصول ، قوانین و حرمت کنگره ۶۰ :

رهجو کسی است که اصول ، قوانین  و حرمت کنگره ۶۰ را رعایت می کند . دیر نمی آید ، زود نمی رود ، غیبت نمی کند ، وارد مسایل حاشیه ای نمی شود . کاری به کار دیگران ندارد . توان و انرژیش مصروف امور درمان خود می شود . با راهنما صداقت دارد . لباس پوشیدن و رفتارش درست است . با دیگران با احترام برخورد می کند . به قوانین احترام می گذارد . برای نگهبان نظم ، مهماندار ، مرزبان و سایر گردانندگان ، احترام و ارزش قائل است . اتومبیلش را جایی پارک نمی کند که برای کنگره مشکل ساز شود و خلاصه اینکه نسبت به تمام این امور و مسایل با حواس جمع برخورد می کند . در مورد راهنما می داند که راهنما استاد است و او شاگرد ،  راهنما مربی اوست  ، پس باید به او احترام کامل بگذارد . طوری با او حرف نمی زند که اگر کسی نداند ، تصور کند او دوست و رفیق اوست  ، کمک راهنما دوست و رفیق رهجو نیست ، جایگاه او به مراتب از جایگاه دوست و رفیق بالاتر است . اگر او را دوست و رفیق خطاب کنیم و هر طور که مایل بودیم و راحت بودیم با او صحبت کنیم ، قطعاً به او بی احترامی کرده ایم . او معلم و مربی است و حرمت و احترام معلم و راهنما بر هر کسی واجب است

 بازیگر بودن و خدمت کردن :

رهجو در کنگره ۶۰ ، تماشاچی فعالیت و خدمت دیگران نیست . خودش فعال است و خدمت می کند . او خوب می داند که خدمت کردن و فعال بودن بخشی از پروسه درمان اوست و نسبت به این مهم بی تفاوت نیست . او می داند که خدمت در کنگره ۶۰ داوطلبانه است و تا خودش داوطلب نشود کسی به سراغ او نخواهد آمد . او می داند که اگر بازیگر نباشد ، پس از مدتی از همه چیز خسته می شود و همه چیز برایش تکراری و کسل کننده می شود و شروع می کند به ایراد گرفتن از همه چیز و در نهایت از حرکت باز می ماند .او می داند که هفته ای یک بار باید حتما در قسمت گفت و شنود جلسه مشارکت داشته باشد .

قدردانی و سپاسگزاری :

یکی از آموزش های مهم کنگره ۶۰ ، آموزش شکرگذاری و سپاسگزاری در برابر خالق و مخلوق است . کسی که نسبت به مخلوقین خداوند مراتب سپاس گزاری را بلد نیست و نمی داند  ، قطعاً شکرگزاری از خداوند را نیز نیاموخته است . رهجو نسبت به خدمت هایی که از راهنما و کنگره ۶۰ دریافت می کند ، بی تفاوت و ناسپاس نیست . هرچند کنگره ۶۰ رایگان است و وجهی بابت درمان و رهایی از کسی دریافت نمی کند ، اما رهجوی واقعی در صورتی که توان مالی داشته باشد در جای خودش و در مواردی که امکان کمک مالی وجود دارد ، مانند حساب ذخیره زمین و ساختمان و یا در گردش سبد پول در جلسات ، در حد توانش حمایت می کند . رهجو هیچگونه تعهد مالی در مقابل راهنما ندارد ، اما در مراسمی مثل روز روز راهنما ، هفته همسفر ، هفته مرزبان و ایجنت و هفته دیده بانت مجاز است به پاس خدمات این عزیزان ، کادو یا هدیه ای درخور به انها تقدیم کند و این امر در تمام دنیا و بر اساس خرد جهانی ، یک حرکت بسیار زیبا و انسانی است .

درخت میوه ، آنچه که دریافت نموده ، چندین برابر پس می دهد .

یک رهجو ، قطعاً به رهایی می رسد . او ضمن اینکه برای همیشه رهجو است ، زمانی می رسد که خود تبدیل به کمک راهنما و در ادامه راهنما می شود و چنیدین برابر آنچه که دریافت نموده بازپس می دهد و شاید این مهمترین و بزرگترین وظیفه باشد  و این چیزی نیست مگر تلاش در جهت رهایی دیگران و تربیت استاد و راهنمای درمان اعتیاد برای دیگرانی که هنوز نیامده اند و در راهند

وظایف رهجو و نبایدها :

 راهنما فقط راهنمایی می کند ، کنگره ۶۰ می گوید ،  اعتیاد درمانگر ندارد ، راهنما درمانگر نیست ، درمانگر اعتیاد ، رهجو است، تمام مسئولیت درمان روی دوش رهجو است ، رهجو نباید انتظار داشته باشد که کمک راهنما تمام وقت در خدمت او باشد ، او راهنماست . رهجو باید از راهنما سوال کند تا راهنما جواب بدهد . رهجو باید برنامه بخواهد تا راهنما برنامه کاهش مصرف را ارائه بدهد . رهجو باید به دنبال راهنما باشد نه اینکه راهنما به دنبال رهجو باشد .

 راهنما متخصص همه علوم و یا مشاور مسائل خانوادگی یا شغلی يا اقتصادي نیست . او راهنمای درمان اعتیاد است .

رهجو نباید توقع داشته باشد که راهنما همه سوالات او را درهر زمینه ای جواب بدهد و اگر جواب نداد یا ندانست ، بگوید راهنمای من نمی داند ، رهجو نباید راجع به مسائل خصوصی زندگی خود که ربطی به راهنما ندارد از او راه کار بخواهد ، حل این گونه مسائل به عهده رهجوست و آموزش های کنگره ۶۰ به طور غیر مستقیم ، حل مشکلات را به رهجو می آموزد .

 رهجو نباید توقع داشته باشد که راهنما ساعت ها درکنار او باشد و با او حرف بزند . او کار های دیگری هم دارد و رهجوهای دیگری هم دارد .

 رهجو نباید وقت و بی قت با راهنما تماس تلفنی بگیرد و از او سلب آسایش کند ، رهجو یاد می گیرد زمانی که در کنگره حضور دارد و در موقع مناسب سوالاتش را از راهنمایش بپرسد .

وظایف رهجو در قبال خانواده ، کار و زندگی :

رهجو در کنار وظایف خود در قبال راهنما و کنگره ۶۰ ، موظف است به وظایف خود در مورد خانواده و زندگی نیز درست عمل کند . رهجو نمی تواند تمام زندگیش را برای کنگره و راهنما بگذارد و از زندگی و خانواده خود غافل شود . نگهبان کنگره ۶۰ تقریبا در اکثر سی دی ها و نوشتارها و آموزشهای خودشان بارها به این مسئله اشاره کرده اند که ما بایستی پایه های مالی زندگی خود را مستحکم کنیم و برای خانواده خود وقت بگذاریم و طوری عمل نکنیم که آنها از ما ناراضی باشند . البته روز چهارشنبه بنیان کنگره ۶۰ در سخنان خود به این موضوع اشاره کردند که خانواده ها نباید انتظار داشته باشند که شخص پس از در مان در کنگره تمام مسائل و مشکلات او حل شود و کوچکترین ایرادی در عملکرد و رفتار او وجود نداشته باشد . کار کنگره ۶۰ درمان اعتیاد است و البته در کنار آن شخص بسیاری از قوانین زندگی را نیز می آموزد ، اما عمل کردن به این آموزه ها سالها وقت می خواهد و انتظار یک دگردیسی کامل در این یک سال انتظاری بیش از حد است .

این ها خلاصه ای از باید ها و نباید ها در حوزه وظایف رهجو بود که قدر مسلم نمی تواند کافی باشد . یک هفته فرصت داریم تا در این خصوص در بخش گفت و شنود کارگاه های آموزشی در باب این موضوع مشارکت داشته باشیم  .

از آنجایی که همه ما رهجو هستیم حتی اگر کمک راهنما یا راهنما باشیم ، آرزو می کنیم رهجوی خوبی باشیم و راهنما و کنگره ۶۰ از ما راضی باشد تا در ادامه ، خداوند نیز از ما راضی باشد ، زیرا اگر رضایت و خواست خداوند نباشد ، رسیدن به درمان و رهایی و در ادامه رسیدن به دیگر مراتب ، غیر ممکن خواهد بود .

به شما عزیزان پیشنهاد می کنیم شنیدن و یا مطالعه سخنان بنیان و نگهبان کنگره ۶۰ در خصوص این دستور جلسه را که در همین سایت در دسترس می باشد را از دست ندهید.

با احترام ، مسافر علی خدامی

منبع وبسایت کنگره60

www.congress60.com

ادامه مطلب...

خوشبختی یا ثبات

قالب انسان ها برای یافتن خوشبختی و آرامش تمام جهان را دنبال می کنند تا شاید ذره ای از آن را بتوانند احساس کنند. اما غافل از اینکه خوشبختی یک احساس درونی است که حاصل تعادل، ایمان و نگرش فرد به زندگی خواهد بود. انسان می تواند حتی در زمان رنج احساس خوشبختی کند. اینکه در افراد متفاوت معنای خوشبختی خود را به مسائل مختلفی وصل کرده است و هر کسی از کسب آلات مختلف این حس را تجربه می کند، نشان دهنده این موضوع است که خوشبختی حاصل فرایندی درونی است، زیرا تنها معادله ی ثابت در این بین همین مسئله است.
ادامه مطلب...

کنترل خشم

خشم احساسی است ناشی از برآورده نشدن خواسته ها و امیال افراد، ویدیو زیر از روانشناس و راهنما آقای احسان رنجبر راهکار و تمرین مناسب و کاربردی را برای کنترل خشم ارائه می دهد.
ادامه مطلب...

گفتگو با بهزاد از درمان شدگان با متد DST (بخش اول)

🔰 گفتگو با بهزاد؛ مصرف کننده شیشه که با متد دی اس تی (DST ) به درمان رسیده است. بخش اول 🔸 سلام. لطفا خودت رو معرفی کن. سلام. بهزاد هستم مسافر؛ آنتی ایکس شیشه. مدت تخریب ۱۰ سال. طول درمان ۱۰ ماه. استاد راهنما آقای رنجبر. رهایی چهار سال و پنج ماه. 🔸نا امیدی در راه درمان رو چگونه تجربه کردی و اینکه چطور از پس اون براومدی؟ با توجه به نگرش من نسبت به درمان ناپذیر بودن اعتیاد و شکست های قبلی در ابتدای ورود اصلا موضوع را جدی نمی گرفتم و فقط در جلسات شرکت می کردم تا خانواده بگویند تحت درمان است. کماکان به روند قبلی خود یعنی مصرف کردن تا سه ماه ادامه دادم و هم‌زمان بصورت پراکنده دارو هم می‌خوردم. ناگفته نماند که روزهای بسیار بدی را تجربه می کردم با چشم خود می دیدم که افراد بسیاری رو به بهبودی هستند ولی من هیچ امیدی به درمان نداشتم. تصورم این بود که مصرف من شیشه است و چطور می شود با شربت تریاک درمان شوم چون به خیال خودم سعی می کردم ولی نمی‌شد. به صحبت های راهنما توجهی نداشتم و خیلی کمرنگ در جلسات حضور داشتم. در کل امیدی به درمان نداشتم. تا زمانی که یک روز به خودم آمدم دیدم ۴ ماه از شروع درمان من می گذرد و من هنوز تغییری نکردم. با خودم گفتم شاید این آخرین فرصتی باشد که خداوند در اختیار من قرار داده و شاید به امتحانش بیارزد چون می‌دیدم افرادی رو که به درمان می رسند و رها می شوند. حس نا امیدی را کنار گذاشته و با خود عهد بستم طبق گفته راهنمای عزیزم عمل کنم و خدارو شکر بعد از آن یکی از بهترین دوران درمان را سپری کردم. 🔸چرا باور درمان در ابتدا انقدر سخته و تقریبا شامل حال اکثر تازه واردین میشه؟ به نظر من فرد مصرف کننده به دنبال کوتاه ترین راه برای ترک اعتیاد است نه درمان و انتظار این را دارد که در مدت زمان کوتاهی این امر میسر شود و فرد از مصرف رهایی یابد. یعنی به طور کلی همه انسان ها تصور می کنند بهترین راه کوتاه ترین راه است. من هم بارها اقدام به ترک اعتیاد کردم ولی در تمامی آنها شکست خوردم و دوباره مصرف شروع شد. زمانی که با متد DST هم آشنا شدم با توجه به شکست های قبلی انتظار این را نداشتم که بتوانم درمان شوم و ناخوآگاه در ذهن خود این را متصور می شدم که من بارها اقدام به ترک نمودم ولی هر بار با شکست مواجه شدم و تصورم این بود که اعتیاد درمان ندارد. 🔸در مسیر درمان سی دی های آموزشی چقدر بهت کمک کرد؟ درمان اعتیاد شامل جسم، روان و جهان بینی است. یعنی این سه ضلع مثلث باید همزمان به تعادل برسد. جسم بوسیله دارو؛ روان در کنار جسم و جهان بینی که لذت بخش ترین بخش درمان می باشد بوسیله آموزش. سی دی های آموزشی (اپلیکشن) فوق العاده موثر و جهت بخش مسیر آموزش هستند. به طوری که پس از درمان و همچنین در طول درمان، نگرش فرد کاملا عوض شده و از یک فرد ناامید و منفی باف تبدیل به یک فرد مثبت و قوی می شود. اگر در ابتدا می بینم که مصرف کننده در بدترین شکل ممکن وارد درمان می شود و پس از ده ماه تبدیل به انسانی می شود که نه تنها اعتیاد خود را درمان کرده است بلکه کل فرهنگ و نگرش او نیز دچار تغییر و دگردیسی شده است که همه این ها چیزی جز نتیجه آموزش ها نیست که بخش اعظم آن با کار کردن روی سی دی های آموزشی میسر می شود. تهیه از کامران
ادامه مطلب...

مدت زمان درمان اعتیاد

برای درمان قطعی اعتیاد و رسیدن به تعادل  10 الی 13 ماه زمان لازم است. بیماران معمولاً می خواهند با یک نسخه یک هفته ای و یا یک ماهه به اعتیاد خود پایان ببخشند غافل از اینکه چگونه می شود فردی که چندین سال در حال مصرف مواد مخدر بوده است یک شبه و یا یک ماهه بتواند درمان شود. در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم هر مسئله نیازمند زمان خودش است مانند کاشت گندم که نیاز به هشت ماه زمان دارد و یا دوران بارداری که مادر باید 9 ماه نوزاد خود را حمل کند. اگر بچه زودتر از زمان گفته شده متولد شود، ما شاهد نوزادی با نواقص جسمی متفاوت خواهیم بود. درمان اعتیاد نیز از این قانون پیروی می کند. یک فرد برای اینکه به صورت کامل به بیماری اعتیاد مبتلا شود باید به صورت مداوم 10 الی 12 ماه مواد مخدر مصرف کند تا سیستم های حیاتی و کارخانه های تولید مواد شبه افیونی جسم از کار افتاده و با مواد مخدر جایگزین شود. برای درمان اعتیاد و بازسازی این سیستم های حیاتی جسم هم زمانی مشابه مبتلا شدن فرد نیاز است. به طور کلی سه پارامتر در درمان اعتیاد به مواد مخدر نقش بسیاری دارد که به ترتیب داروی مناسب زمان مناسب و اندازه مناسب است. افراد پس از گذراندن دوره درمان دیگر هیچ نیازی به مصرف دارو و یا قرص نخواهند داشت می توانند در کمال نشاط بدون هیچ احساس نیاز به استفاده از مواد مخدر به ادامه زندگی خود بپردازند.  
ادامه مطلب...

صورت مسئله اعتیاد

برای درمان اعتیاد و رسیدن به تعادل، بیمار مصرف کننده باید بداند که تخریب به چه مقدار و در کجا وارد شده است. به عنوان مثال ما می خواهیم به کرج مسافرت کنیم، وسایل نقلیه، نقشه و ابزار کافی نیز به همراه داریم اما نمی دانیم اکنون خود در چه محل یا شهری قرار داریم. در نتیجه نمی توانیم مسیر را بیابیم. صورت مسئله اعتیاد بیانگر این موضوع است که سیستم های حیاتی بدن که وظیفه تولید مواد شبه افیونی جسم را به عهده دارند در اثر استفاده مکرر از مواد مخدر از کار افتاده اند. برای درمان اعتیاد همزمان با درمان جسم و بازسازی کارخانه های آن باید جهان بینی و نوع نگرش فرد به زندگی نیز تغییر پیدا کند.
ادامه مطلب...

مصاحبه با یکی از درمان شدگان کلینیک شفای سبز

🔰پرسش و پاسخی کوتاه در باب درمان اعتیاد؛ با آقای جاوید یکی از درمان شدگان مرکز شفای سبز   🔸به نظر شما مصرف کنندگان مواد مخدر بی اراده هستند؟ خیر به هیچ عنوان. 🔸پس چرا هر چه تصمیم می گیرند برای ترک موفق نمی شوند؟ چون جسم آن ها از تعادل طبيعى خارج شده و بيمار است. ‏يك فرد مصرف كننده بى اراده نيست، اراده قوى هم دارد، این بيمارى ربطى به اراده وتصميم ندارد؛ بايد درمان شود. گندم هشت ماه زمان لازم دارد تا آبيارى و نگهدارى شود تا بتوانيم درو كنيم آيا ميتوانيم يك روزه گندم را درو كنيم؟ بنابراين در بيمارى اعتياد هم حداقل ١١ ماه زمان لازم است تا جسم بازسازى شود. 🔸چرا بعضا مراجعه کنندگان از شنیدن اینکه درمان ۱۱ ماه زمان می برد تعجب می کنند؟ و دوست دارند به اصطلاح با یک نسخه خوب شوند؟ همه انسان‌ها تصور مى كنند بهترين راه كوتاهترين راه است. در نتيجه به درستى و يا نادرستى آن تفكر ندارند. راهى را مى روند كه زودتر به خواسته هاى خود برسند. لذا مشق هايشان هميشه ناتمام و بى محتوا باقى مى ماند و مجبورند دوباره بنويسند. همان‌طور كه ميدانيم اعتياد بيمارى است و سيستم شبه افيونى بدن فرد مصرف کننده از تعادل خارج شده و براى بازسازى جسم ١١ ماه زمان لازم است كه بايد داروى مناسب به ميزان مناسب در اختيار جسم قرار بدهيم تا بدن خودش، خودش را بازسازى كند. در غير اينصورت امكانپذير نيست، زمان در درمان نقش مهمى دارد تا جسم بتواند خودش را بازسازى كند. 🔸پس به نظر شما اعتیاد یک بیماری است. بله اعتياد بيمارى جسمى است و در اثر استفاده مكرر از مواد مخدر بيرونى، مواد شبه افيونى طبيعى بدن از تعادل خارج شده و اندك اندك از كار مى افتد؛ به عبارتى اعتياد يعنى خارج شدن بعضى سيستم هاى حياتى انسان از تعادل طبيعى 🔸بنابراین بین ترک و درمان بسیار تفاوت است. قطعا. درمان يعنى معالجه شدن و چون اعتياد بيمارى جسمى است كه سيستم ايكس ( هورمونها، نوراتراسميترها مدياتورها و غدد درون ريز و بيرون ريز) از تعادل طبيعى خارج شده و براى درمان بايد اين سيستم با داروى مناسب (OT) در زمان مناسب، مقدار مناسب و آموزش های جهانبينی به تعادل برسد. ولى ترك يعنى كنار گذاشتن يا دست برداشتن از كارى. بنابراين اعتياد موضوع رفتارى نيست كه ترك شود بلكه بايد درمان شود. 🔸در طول درمان اعتیاد چه نکاتی رو باید در نظر داشت؟ بايد گوش به فرمان راهنما بود. دارو بايد در زمان مناسب استفاده شود، ميزان مناسب و حتماً در كلاسهاى جهانبينى شركت كنيم از آموزشها بهره ببريم در واقع بايد فرمانبردار خوبى باشيم تا ذره ذره فرماندهى شهر وجودى خودمان را بدست بگيريم. تهیه و تنظیم از کامران
ادامه مطلب...

پشتیبانی