کارگاه آموزشی عمومی؛ عدالت، آیا همه افراد در کنگره باهم برابرند؟

پنجمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر نعمت، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهزاد با دستور جلسه “عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟ در روز چهارشنبه مورخ 17 مرداد ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
آقای مهندس دژاکام نگهبان کنگره ۶۰ جمله کلیدی فرمودند که هدف ما را در مسیر درمان روشن کرده اند. ایشان فرمودند: درمان فوق ترک است و رسیدن به تعادل فوق درمان است. که این جمله کلیدی بسیار حیاتی و مهم است. کنگره ۶۰ معتقد است که درمان با ترک اعتیاد فرق دارد. ترک اعتیاد یعنی قطع مصرف مواد مخدر. سیستم ایکس ما تولید کننده موادشبه افیونی است. اگر ما جایگزینی برای آن نداشته باشیم دچار اختلال می‌شویم. یعنی قسمت جسم، روان و جهان‌بینی ما در حالت تعادل نخواهد بود. در حالیکه می‌دانیم درمان در سه ضلع جسم، روان و جهان بینی باید انجام شود. اگر هرکدام از این اضلاع مثلث به خوبی رشد نکند قطعا در سفر دوم دچار مشکل خواهیم شد. افرادی که اعتیادشان را ترک کرده اند، به علت عدم تولید مواد شبه افیونی هنوز خمار هستند. کسانی که ترک کرده اند و به کنگره می آیند به چهره و اعمال و رفتار آنها که توجه میکنیم مانند همان زمان مصرفشان هستند. وقتی می‌گوییم درمان فوق ترک است یعنی چی؟ همانطورکه قبلا گفته شد درمان اعتیاد یعنی: جسم، روان و جهان بینی در تعادل باشد که این تعادل داشتن مفهومی از عدالت است. همانطور که می‌دانیم مثلث کنگره ۶۰ عدالت، معرفت و عمل سالم است. حال این عدالت چگونه بدست می آید؟ عدالت از معرفت آغاز می‌شود. باکسب دانش و آگاهی به عمل صالح یا عمل سالم خواهیم رسید و با انجام عمل سالم، به عدالت نزدیکتر می‌شویم که در همه مسائل و مشکلات زندگی مان این مسئله صادق است. در مورد اعتیاد و درمان قطعی آن، رسیدن به تعادل یک امر بسیار مهمی است. اگر در سفر اول درست سفر نکنیم حس های ما باز نخواهند شد. وقتی حس ها باز نشوند دچار مشکلات و معضلات قبلی مان خواهیم شد. زیرا زمانی حس های ما باز می شوند که سفر خوب و دقیقی داشته باشیم. انسان‌هایی که بتوانند بین نیروهای درون خود عدالت را برقرار کنند، در زندگی بیرون هم می‌توانند به خوبی عدالت را برقرار کنند. وقتی وارد کنگره می‌شویم هر آنچه را که در بیرون داشتیم را باید پشت در بگذاریم و با یک برگه سفید وارد شویم. چرا؟ چون اگر ما دانایی و آگاهی داشتیم که مصرف کننده مواد مخدر نمی‌شدیم. کسی موفق می‌شود به درمان برسد که گوش به فرمان راهنمای خود باشد. اگر درست حرکت کنیم به راحتی سفر اول را پشت خواهیم گذاشت و وارد سفر دوم می‌شویم. وقتی وارد سفر دوم شدیم راه ها برای ما باز می‌شوند. وقتی در مسیر ضد ارزش‌ها قدم برداریم تمام کائنات کمک می‌کنند که در همان مسیر ضد ارزش‌ها حرکت کنیم و بالعکس همین مسئله هم صادق است. اگر در مسیر ارزش ها و صراط مستقیم باشیم باز هم کائنات و نیروهای الهی به ما کمک می کنند. وقتی واژه عدالت مطرح می شود، در ذهن ما اولین فکری که می‌رسد معنای عدالت است که عدالت یعنی چی ؟ آیا این عدالت یعنی برابری؟ آیا یعنی در همه چیز باید برابری و مساوات باشد؟ خیر، عدالت به معنای برابری نیست. کسی که در بیرون از کنگره در گیر مصرف مواد است، با کسی که مصرف کننده بوده و برای درمان وارد کنگره شده است، آیا برابر است؟ کسی که سفر خوبی انجام می دهد با کسی که سفر خوبی ندارد برابر است؟ کسی که تلاش کرده راهنما شده با سفر اولی برابر است؟ کسی که ایجنت شده با راهنما برابر است؟ خیر قدر مسلم که برابر نیست. پس این برابری و عدالت که بیان می‌شود این نیست که همه چیز باید برابر باشد. هرکس در هرجایگاهی که هست دقیقا عین عدالت است. چرا؟ چون تفکراتی که داریم و اعمالی که در زندگی انجام دادیم، حرکت هایی که داشتیم همه باعث می‌شوند برای خودمان حالا چه جایگاه خوب، چه جایگاه بد را بسازیم. بنابراین انسانها بر اساس تلاش وکوشش خود و بر اساس آموزش‌ها و آگاهی هایی که فرا می‌گیرند، از نظر درونی و بیرونی جایگاهی را برای خود درست می‌کنند و هر کس در هر جایگاهی که هست عین عدالت است.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی پنجم و تأثیر آن روی من

چهارمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر مهراب، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهزاد با دستور جلسه “وادی پنجم و تأثیر آن روی من در روز چهارشنبه مورخ 27 تیر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه امروز وادی پنجم و تاثیر آن روی من است. این وادی می گوید: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می نماید.
کتابی در گذشته خوانده بودم که مستندی بر اساس آن به نام راز ساخته شد که خیلی هم سر و صدا کرد. بیاندیشید و ثروتمند شوید.‌ کسانی که راه این کتاب و مستند را دنبال کردند، تابلو آرزوها برای خود ساختند و خواسته های خود را در قالب تابلو هر روز مشاهده می کردند و به آن خواسته فکر می کردند. وقتی از آن ها سوال می‌شد که چه کاری انجام می‌دهید، می‌گفتند تمرکز می‌کنیم برای رسیدن به اهدافمان. خوب چه کاری انجام می‌دهید؟ داریم شب و روز فکر می‌ کنیم و تصویر سازی می کنیم. متاسفانه در انتها همه سر خورده و ناامید می‌شدند و هیچ اتفاق خاصی نمی افتاد.
در این مورد آقای مهندس دژاکام با جهان بینی کاربردی که به ما آموزش می‌دهند، متوجه می‌شویم که باید این آموزش‌ها را وارد زندگی مان کنیم و به آنها عمل کنیم. بر مبنای عمل است که نتیجه خواهیم گرفت.
اینجاست که وادی پنجم به ما می‌گوید باید قدم برداریم، حرکت کنیم و تفکراتمان را از قوه به فعل درآوریم.
در وادی پنجم متوجه می‌شویم که باید عمل کنیم و برای رسیدن به آرامش باید تزکیه و پالایش کنیم. پله هایی که به مرور زمان باید طی کنیم عبارتند از: دوری از ضدارزش‌ها، خودداری، قناعت، صبر، تجسس، قضاوت و غیبت، پس‌انداز، توکل، رضا و تسلیم.
در مورد تجسس، غیبت و قضاوت کردن مثل این است که یک گله موش‌ را در انبار گندم رها کنی. یعنی هر کجا که بخواهیم کاری انجام بدهیم، تجسس و قضاوت نخواهند گذاشت چون تمام انرژی ما را خواهند گرفت.
در مورد غیبت، من زمانی که شروع می‌کردم به غیبت کردن برایم لذت بخش بود و انجام می‌دادم اما کم‌کم به دلیل همین آموزش‌ها هر لحظه و هرکجا که آگاه می‌شدم بلافاصله بر می‌گشتم و سعی می‌کردم از این ضدارزش فاصله بگیرم.
در مورد پس‌انداز، آقای مهندس دژاکام یک راهکار بسیار جالب در مورد مسائل مالی ارائه داده اند. چنانچه هیچ کاری نمی‌توانیم انجام‌ بدهیم حداقل پس انداز کردن را شروع کنیم. حتی اگر هیچی نداریم و فقط یک قرص نان داریم، باید یک چهارم آن را کنار بگذاریم و قناعت کنیم.
اما مهمترین نکته که به نظر من نمی‌گذارد دست به عمل بزنیم این است که نه توکل داریم، نه رضایت داریم و نه تسلیم هستیم.
کسانی که تسلیم می شوند به یک مقامی می‌رسند که تعریف کردنی نیست.
اگر تزکیه و پالایش کنیم، کم کم امکان آن فراهم می‌شود که به این مقام برسیم.
طبق وادی پنجم در راستای هدفی که داریم باید حرکت کنیم و به نتیجه آن نباید کاری داشته باشیم. باید قدم اول را برداشت و توکل کنیم به خدا و راضی به رضای خداوند باشیم و در انتهای آن هر چه که شد تسلیم خداوند شویم.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ تخریب های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST

سومین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر بهزاد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری موقت مسافر محسن با دستور جلسه “تخریب های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST در روز چهارشنبه مورخ 20 تیر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه در رابطه با شیشه، مخدر های جدید و تخریب‌ها و عوارض آن است. این دستور جلسه برای من که مصرف کننده شیشه بودم بسیار مهم است. زمانیکه برای درمان وارد کنگره ۶۰ شدم، ده سال تخریب شیشه داشتم. شکل ظاهری شیشه مانند کریستال است و تاریخچه مصرف آن دقیقا برمی‌گردد به قبل از جنگ‌جهانی دوم که به صورت قرص در اختیار سربازان قرار می‌گرفت. مصرف شیشه باعث می‌شد که سربازان خواب‌شان نگیرد و بیدار باشند. مهمترین ماده اصلی شیشه آمفتامین است و آمفتامین یک محرک می باشد. به همین دلیل شیشه جزو دسته محرک‌ها محسوب می‌شود. آمفتامین باعث ترشح دوپامین در مغز می‌شود و حس و حال عجیب و غریبی به مصرف کننده شیشه می‌دهد و همین مسئله باعث می‌شود که فرد بیشتر جذب مصرف شیشه شود. زمانیکه من وارد کنگره ۶۰ شدم ده سال بود که مصرف شیشه داشتم و تخریب‌های بسیار زیادی را تجربه کرده بودم. بزرگترین تخریب شیشه، توهمات شنیداری و دیداری است که به دنبال دارد. ازنظر جسمی هم تخریب زیادی دارد. مهمترین آسیب و تخریبی که شیشه به من وارد کرد، تپش قلب، استرس زیاد و اضطراب بود که دائما تصور می کردم که دیگران مرا زیر نظر دارند. زمان مصرف شیشه این توهم را داشتم که انگار یکی مرا کنترل می‌کند و این موضوع هیچ وقت مرا رها نمی‌کرد. شیشه یکی از وحشتناک‌ترین موادی است که تقریبا از سال ۸۳ وارد ایران شد ومن شاید یکی از اولین نفرهایی بودم که مصرف کننده شیشه شدم. دقیقا در ۱۰ سال مصرفم ، در گیر این موضوع بودم که چگونه میتوانم این مسئله را درمان کنم. تا وقتی که وارد کنگره ۶۰ شدم و در آنجا دیدم که شیشه هم درمان دارد و مصرف کنندگان شیشه با روش دی اس تی به دررمان قطعی می رسند. یک فرد شیشه ای علاوه براینکه به خودش آسیب می‌زند، به خانواده و اطرافیان خودش هم آسیب می‌رساند. به جرات می توانم بگویم تخریب شیشه یک سر و گردن بالاتر از دیگر موادهای مخدر است . یک فرد شیشه ای ، چه در زمانیکه مصرف می‌کند و چه در زمانیکه مصرف نمی‌کند، حال و احوال بسیار بدی دارد. بارها این موضوع را گفتم کسی که مخدر مصرف می‌کند، در حالت خماری و سختی که قرار دارد، با مصرف مواد مخدر شاید بتواند برای لحظاتی به حالت عادی برگردد. اما فرد شیشه ای چه مصرف کند چه مصرف نکند، بدترین حالت‌های ممکن را تجربه می‌کند. زمانی که که تصمیم می گرفتم که شیشه مصرف نکنم شاید ۱۰ الی ۱۵ روز را کامل می خوابیدم . بدترین تخریبی که شیشه برای مصرف کننده بوجود می‌آورد همان توهم و بدبینی است. در زمان مصرف خودم این صحنه مرتب جلوی چشمم است که شاید ده بار از جای خودم بلند می شدم و پنجره اتاقم را باز می کردم و نگاه می کردم که آیا کسی مرا می بیند یا نه؟ چون این استرس همیشه همراه من بود. مهم تر اینکه به دیگران و اطرافیانم بدبین بودم. به جایی رسیده بودم که در خانه خودمان به دنبال دوربین مدار بسته می گشتم. امیدوارم روزی برسد که تمام مصرف کنندگان شیشه این راه برایشان هموار شود و به درمان برسند.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ قضاوت و جهالت

دومین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر بهزاد با دستور جلسه “قضاوت و جهالت در روز چهارشنبه مورخ 13 تیر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: در خصوص مسئله قضاوت و جهالت صحبت‌های زیادی در کنگره مطرح شده است. کنگره به عنوان یک سازمان مردم نهاد است که موضوع فعالیت آن درمان اعتیاد است. پس چرا در مورد مسائل دیگر اظهار نظر می کند؟ مگر نه اینکه کنگره آمده ایم تا مصرف موادمان را درمان کنیم؟ پس چه لزومی دارد درمورد قضاوت و جهالت بدانم؟ در کنگره 60 آقای مهندس دژاکام خیلی ساده و روان به دو مقوله صور آشکار و صور پنهان اشاره می‌کنند تا بتوانیم همگی از آن استفاده کنیم. صور آشکار که همان جسم، دست، چشم، پا، گوش و ... می باشند که قابل رویت است. صور پنهان هم نفس، روح، ذهن و ... می باشند که قابل رویت نیست. کنگره به این موارد اشاره می‌شود تا ما انسان را بشناسیم. چرا؟ چون از پیوند انسان و موادمخدر اعتیاد بوجود می آید. یعنی زمانی که انسان موادمخدر مصرف کرد، مسئله اعتیاد پدیدار می‌گردد. در نتیجه لازم و ضروری است در مورد انسان شناخت پیدا کنیم. در کنگره در مورد اعتیاد به صورت کامل اطلاعاتی بدست می‌آوریم. ولی در مورد شناخت انسان اطلاعات ناچیزی داریم. حتی بزرگان و دانشمندان هم در این خصوص اذعان دارند که اطلاعات ما کافی و کامل نیست. حضرت علی می فرمایند: هر کس نفس یا خود را بشناسد می‌تواند خدای خود را بشناسد. در مورد قضاوت یا حکم صادر کردن، قضاوت و تجسس کردن در کار دیگران، باعث می‌شود انرژی ما کاسته شود. یک سفر اولی زیر نظر راهنمای خود دارو مصرف می‌کند و آموزش می‌گیرد و یک انرژی حساب شده ای را در طول روز بدست می آورد. حال اگر مدام در حال قضاوت و تجسس کردن در کار دیگران باشیم این انرژی از شخص سلب می‌شود و احساس بی انرژی بودن خواهیم کرد. اما در جامعه هستند افرادی که در سیستم اداری، شغل آنها قضاوت کردن است که این افراد هم درس قضاوت را خوانده اند و تخصص در این کار دارند. هرگز خود را با افرادی که در جایگاه قضاوت هستند مقایسه نکنیم. چون ما نه تخصص آن کار داریم و نه تجربه آن را . در جایی دیگر اشاره می‌شود که هر چقدر انسان نادان تر  و جاهل تر باشد قضاوتش در مورد دیگران بیشتر و در مورد خودش کمتر است. هر چقدر هم انسان داناتر و آگاه تر باشد قضاوتش در مورد دیگران کمتر و در مورد خودش بیشتر است. در سفراول نباید کاری به کار دیگر سفر اولی ها داشته باشیم و در کار دیگران تجسس کنیم. مثلا فلان شخص چگونه سفر می‌کند یا چه مقدار دارو تهیه و یا چگونه دارو مصرف می‌کند. این گونه کار ها باعث اتلاف انرژی در شخص می‌شود. وظیفه رهجو گوش کردن به فرمان راهنما است. در مورد تجربه خودم بگویم، در طول سفر یازده ماهه ام هر زمان راهنمای من‌ به  من فرمانی می‌دادند من فقط فرمانبرداری می کردم. به هیچ مساله حاشیه ای توجه نداشتم چون من ‌به دنبال درمان اعتیاد و حل مشکل خودم آمده بودم. و در پایان اگر ما در مورد دیگران قضاوت کنیم علاوه بر اینکه آموزش درستی نگرفته ایم، هرگز به تعادل هم نخواهیم رسید.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ حرمت کنگره ۶۰ ، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟

اولین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری موقت مسافر محسن با دستور جلسه “حرمت کنگره ۶۰ ، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ در روز چهارشنبه مورخ 6 تیر ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد:
برخی از دستور جلساتی که در کنگره طراحی شده اند، حاصل یک آزمون و خطایی بوده که یک مسیری را در کنگره پیش گرفتند و رفتند و به مشکل برخوردند. برای مثال شاید در گذشته برخی رابطه کاری و مالی برقرار کرده اند و در ادامه به مشکلاتی برخورده اند.چون قانون و اصل کار کنگره ۶۰، بحث مالی و کاری نیست.
جناب مهندس دژاکام می‌فرمایند که ما از هرچیزی که به سیستم کنگره ۶۰ قرار است آسیب بزند، پرهیز می‌کنیم. چرا که خودمان هم آسیب خواهیم دید.
ابتدای حرمت کنگره ۶۰ آمده است که کنگره مکان مقدس و امنی می‌باشد که هرشخص با ورود در این مکان، باید حرمت آن را حفظ نماید. یعنی رعایت حرمت و قوانین بر همه واجب و الزامی است.
پس این ما هستیم که با رعایت کردن قوانین و حرمت کنگره، کمک می کنیم تا این مکان، مقدس و امن باقی بماند.
در کنگره وقتی مشارکت می‌کنیم کسی ما را قضاوت نمی‌کند. کسی ما را مورد تمسخر قرار نمی‌دهد. اصلا مهم نیست چه مذهب یا دینی داریم. در مورد عقاید مذهبی و سیاسی هیچ گونه سوالی نمی‌شود.
درقوانین کنگره می‌خوانیم که ما به هیچ عنوان با همدیگر بحث های سیاسی نمی‌کنیم. بحث های مذهبی نمی‌کنیم. چون تمام تمرکز و هدف کنگره درمان اعتیاد است.
در ادامه قوانین می‌خوانیم که دروغ گفتن، علیه شخصی سرزنش کردن، حرف یکدیگر را قطع نمودن جزو کارهای ضدارزشی محسوب می‌شوند.
همین موارد در زندگی شخصی و کنگره ای ما می‌تواند به مشکلات بزرگ تبدیل شود.
در زمان مصرف که اعتیاد من همراه با دروغ گفتن بود. چون مجبور بودم دروغ بگویم. مصرف مواد، خلاف قوانین هستی و جامعه است و همه این‌ها منجر به دروغ گفتن می‌شود. بعد از دروغ، درون ما ترس ایجاد می‌شود. آقای مهندس دژاکام فرمودند دروغ ریشه تمام فساد ها است.
اگر من خودم را تغییر دهم و آموزش ها را عملی کنم، برای من آرامش را به همراه دارد.
مسئله بعدی در قوانین کنگره، الفاظ ناشایست بیان کردن است. الفاظ ناشایست فقط شامل ناسزا نیست. هر انسان عاقلی می‌داند که حرف رکیک ناراحت کننده است. استفاده از الفاظ کوچه بازاری جایز نیست.
بدون اطلاع و هماهنگی هرگونه پولی را دریافت و پرداخت کردن ممنوع است. مثلا من به هم لژیونی خودم قرض بدهم و بعد اگر او نتواند که این قرض را پرداخت کند، مشکلاتی پیش خواهد آمد.
از لباس و پوشش مناسب استفاده کردن. بدون اجازه راهنما تلفن دادن و تلفن گرفتن و یا هرگونه ارتباطی بیرون از کنگره برقرار نمودن از موارد ضد ارزشی و ضد اخلاقی می‌باشد.
امیدوارم که همگی با رعایت قوانین و حرمت ها کمک کنیم تا این محیط امن بماند برای رهایی همه کسانی که خواستار درمان هستند.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی چهارم و تأثیر آن روی من

چهاردهمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر کامران، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر بهزاد با دستور جلسه “وادی چهارم و تأثیر آن روی من در روز چهارشنبه مورخ 30 خرداد ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: وادی چهارم می گوید در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. در ابتدای وادی برای ما توضیح داده که شهر وجودی یا جسم ما، مانند یک آبادی است. به تعبیر دیگر، کل شهر وجودی ما از چهارده آبادی (وادی) تشکیل شده است و برای اینکه بتوانیم این شهر وجودی را آبادتر کنیم، نیاز است که این آبادی‌ها را بشناسیم. چهار وادی ابتدایی معروف به وادی های تفکر است که در همان ابتدا به ما می‌گوید برای اینکه بخواهیم چیزی داشته باشیم یا قدمی برداریم و کاری انجام بدهیم، باید ابتدا فرق بین فکر و تفکر را بدانیم. خود من وقتی این را متوجه شدم که در مسیر سفر اول بودم و تلاش کردم مبدا، مقصد و هدف ام را بدانم که باید درست حرکت کنم تا بتوانم به یک رهایی و درمان با کیفیت برسم. شخصا چند بار تجربه سفر در کنگره 60 را داشتم اما متاسفانه موفق نمی شدم که درست حرکت کنم. ولی باردیگر که برای درمان اعتیاد اقدام کردم، سعی کردم تمام متون کنگره را بخوانم و درست انجام دهم تا بتوانم نقطه ضعف های خودم را پیدا کنم‌. خداوند کمک ‌کرد و توانستم سفر خوبی داشته باشم و به درمان برسم. وادی چهارم به من آموزش داد که باید تمام مسئولیت کارهایم را بپذیرم. مسئولیت کار خودمان بر دوش خودمان است. همه چیز با سعی و تلاش خودمان است بدست می‌آید. خود من در زمان مصرف، انسان بی مسئولیتی نبودم اما چیزی که مرا عذاب می داد این بود که می دیدم ازدواج کرده ام، و علاوه بر مسئولیت خودم، مسئولیت همسر و فرزندانم نیز بر عهده من است به همین دلیل بود که عذاب میکشیدم و بیشترین عذابم این بود که مسئولیتی را بر عهده گرفته ام و نمیتوانم‌ در انجام این مسئولیت‌ها به خوبی عمل کنم. علت هم اعتیاد به مواد مخدر بود که من را بی مسئولیت کرده بود. در مسیری که حرکت می‌کنیم باید آگاه باشیم. زمانی که با مسائل روبرو می شوم تفکر کنم که کجای کارم ایراد داشته و یا کجا خودم و نیروهای وجودی خودم را دست کم گرفته ام و یا اینکه مسئولیت کاری را که دارم انجام می‌دهم آیا درست انجام می دهم یا خیر. بارها از فرموده های آقای مهندس دژاکام شنیدم که چنانچه کسی وادی های تفکر را درست متوجه شود، آن شخص رها شده است و سفر اول او به اتمام رسیده است. از خداوند می خواهم تمام دوستان سفر اولی به رهایی و درمان اعتیاد برسند.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن

سیزدهمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر کامران، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر بهزاد با دستور جلسه “کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن در روز چهارشنبه مورخ 23 خرداد ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر، نوشته جناب مهندس دژاکام است. ابتدا در مورد نویسنده کتاب میخواهم صحبت کنم. آقای مهندس دژاکام خودشان مصرف کننده بوده اند و خیلی از مسائل و مشکلاتی که یک مصرف کننده با آن دست به گریبان است، با آن درگیر و روبرو شده اند. جزء به جزء و با پوست و گوشت و استخوان خودشان لمس کرده اند. یعنی انسانی نبوده اند که پشت میز نشین باشند و یا حتی یک پک هم به سیگار نزده باشند که حالا بخواهند برای من مصرف کننده راه و روش درمان اعتیاد را توصیح دهند. به دریا رفته می‌داند مصیبت های طوفان را. تک تک سوال‌هایی که یک فرد مصرف کننده در مسیر درمان با آن روبرو خواهد شد را خود آقای مهندس لمس کرده اند. بنابراین می‌توان به کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر اعتماد کرد. باید قبول کرد که آقای مهندس آدمی بوده اند که تمام این چالش ها و مشکلات مصرف مواد مخدر را چشیده و تجربه کرده اند. باید به توصیه هایی که در این کتاب آمده است، تمتم و کمال گوش کنیم و عمل کنیم. اسم کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر به این دلیل انتخاب شده که در۶۰ درجه زیر صفر همه چیز یخ می‌زند و سرمای 60 درجه زیر صفر تمثیل اعتیاد است. این سرما تمام حس های انسان را می بندد، به طوری که انگار هیچ حیاتی وجود ندارد. حتی گل هم در این سرما شکوفه نمی‌زند. به همین دلیل است که حس های انسان هم یخ می‌زند. انسان موجودی می‌شود که حین مصرف مواد، فقط کارهایی براساس رفع تکلیف و عادت انجام می‌دهد و هیچ کار مفیدی از او ساخته نیست و کلا به نوعی یخ زده است. با این حال آقای مهندس دژاکام می فرمایند فرد مصرف کننده، با گوش کردن و سر سپردگی به توصیه های این کتاب می‌تواند از این سرما عبور کرده و به درمان برسد. دیگر موضوع مهم این کتاب پرداختن به صورت مسئله اعتیاد است که آقای مهندس به خوبی برای ما توضیح داده و مشخص نموده اند. آن هم در زمانی که کسی نمی‌دانست اعتیاد چیست و با مصرف مواد مخدر چه تخریبی در انسان رخ می‌دهد. در این کتاب خیلی راحت و ساده توضیح می‌دهند که من مصرف کننده جسم خود را خراب کرده ام و مواد مخدر بیرونی را چگونه جایگزین مواد مخدر درونی خود کرده ام. حال این مبدا ماست که معین شده، مسیر هم که مشخص شده که درمان با روش DST یا تدریجیاست. مقصد کجاست؟ مقصد تعادل، آرامش است. درمان اعتیاد یعنی ما در لابراتوار هروئین سازی کار کنیم اما هیچ وسوسه و میلی به مصرف آن نداشته باشیم. یک سری اساتید هم در این کتاب با دیالوگ هایی که آقای مهندس با آنه ا دارند آشنا می شویم و پیام های این کتاب واقعا برای ما قوت قلب است. ضمنا این کتاب چهارده تصویر دارد که شرایط مختلف را در مسیر درمان به نمایش می گذارد که اولین تصویر در این کتاب را مقداری در مورد آن توصیح می دهم. تصویر عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر که نمایانگر مسیر درمان است و ما همان ماشینی هستیم که در تصویر می بینیم که باید از این گردنه ها و پیچ و خم ها گذر کنیم تا به درمان برسیم. این تصویر به ما می‌گوید که خیلی به آرامی باید حرکت کنیم. شتاب و عجله جایز نیست. حتی بوق هم نباید زد چون ممکن است باعث شود برف و قندیل های یخ زده بر سر ما آوار شود و دفن شویم و یا به ته دره سرازیر شویم. به عقیده من کل زندگی باید به آرامی طی شود و حرکت کنیم. شاید ما فکر کنیم از خیلی افراد عقب ماندیم و یا خیلی از مشکلات و جود دارد که حل نکرده ایم و دچار این احساس می‌شویم که از زندگی خیلی عقب افتاده ایم. اما اینگونه نیست. تمام انسان‌هایی که به آرامی حرکت می کنند به اکثر اهدافشان می‌رسند واز زندگی راضی هستند. ولی کسانی که شتاب زده و هیجانی عمل می‌کنند ممکن است در ظاهر به چیزهایی برسند ولی آن آرامش لازم را ندارند.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی

دوازدهمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی موقت مسافر احمد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه “آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی در روز چهارشنبه مورخ 16 خرداد ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: ادب یعنی روش، بر همین اساس در جامعه آدابی داریم که باید رعایت شوند. همچنین در کنگره هم آدابی وجود دارد که از ابتدا آنها را یاد می‌گیریم مثل وظایف رهجو. اگر این آداب را به جا آوردیم، به تعادل می رسیم. انسان مصرف کننده کاملا در بی نعادلی است و این در همه ابعاد زندگی او قابل مشاهده است. لذا برای نجات از بی تعادلی باید با آموزش، آداب انجام دادن هر عملی را یاد بگیریم. دستیابی به تعادل مثل نفس، مراحل دارد و یک مرتبه اتفاق نمی‌افتد. مولانا می‌فرماید: از خدا جوییم توفیق ادب، بی‌ادب محروم ماند از لطف رب، چطور از خدا جوییم توفیق ادب؟ تجربه من در این مورد این است که در زمان مصرف در کارهایم زیاد اشتباه داشتم ولی کنگره به من تفکر کردن را آموزش داد و آموزش‌های کنگره بهتر زندگی کردن را به من آموخت. اعتیاد یک بار سنگینی است که نمی‌گذارد شما حرکت کنید. بعد از درمان این بار سنگین از دوش شما برداشته می‌شود. مشکلات جسمی و روحی شما خوب می‌شود و شما می‌توانید در راه درست حرکت کنید. باید آموزش بگیریم هر محیط آداب خاص خود را دارد. حتی هر محیطی یک لباس خاص خودش را دارد. در مورد آداب معاشرت می توانیم سی دی آقای مهندس دژاکام را در این باره گوش کنیم که نکات بسیار مهم و ارزشمندی را درباره آداب معاشرت به ما آموزش می دهند. یک انسان باید آداب معاشرت و روش‌های آن را به درستی اجرا کند مانند غذا خوردن، چه میزان خوردن و چگونه خوردن. کسی‌که این آداب را به جا بیاورد باادب و کسی‌که به جا نیاورد بی‌ادب است.  انسان باید روی حرفی که می‌زند کنترل داشته باشد برای مثال یک مرتبه حرف زشتی از دهانش بیرون نیاورد، توی حرف دیگران نپرد، موقع غذا خوردن حرف نزند و ... آز آداب غذا‌خوردن در میهمانی هم این است که مهمان تا صاحب سفره شروع به غذا کشیدن نکرده نباید غذا بکشد و بخورد و صاحب سفره اولین نفری هست که غذا را می‌کشد و آخرین نفری هست که از سر سفره بلند می‌شود و اینکه وقتی چند نوع غذا هست یک نوع انتخاب کند و بخورد. از آداب صحبت کردن با دیگران یکی این است که آقایان وقتی با خانم‌ها صحبت می‌کنند نباید ضمیر مفرد استفاده بکنند. به جهت احترام ما در فارسی از ضمیر «شما» استفاده می‌کنیم. مراجعه به ادارات نیز اصولی دارد مثل نشستن بر روی صندلی باید با اجازه باشد، احترام‌ گذاشتن به حقوق دیگران، رعایت کردن فاصله، دخالت و تجسس نکردن در کار دیگران و ... همه ما می دانیم که سلام کردن وظیفه کوچکترهاست اما احوالپرسی وظیفه بزرگترهاست . یعنی کوچکتر نمی تواند احوالپرسی را شروع کند بلکه بزرگتر است که اگر با ما احوالپرسی کرد چواب می دهیم . در مورد دست دادن هم کوچکترها نمی توانند برای دست دادن با بزرگترها پیشی بگیرند . بلکه بزرگتر است که اگر خواست و تمایل داشت که با ما دست بدهد ما باید با او دست بدهیم . یک بار دیگر به شما عزیزان توصیه می کنیم سخنان نگهبان کنگره ۶۰ در خصوص آداب معاشرت را در سی آداب معاشرت ، ادب و بی ادبی گوش کنید و لذت ببرید.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ جهان بینی ۱ و ۲

نهمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر احمد با دستور جلسه “جهان بینی 1 و 2 در روز چهارشنبه مورخ 19 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: در کنگره 60 نیاز است برای فراگیری آموزش های مربوط به جهان بینی، ابتدا جزوات جهان بینی 1 و 2 نوشته استاد امین دژاکام را مطالعه کنیم تا با مفاهیم جهان بینی بیشتر آشنا شویم. در صفحه اول این جزوه آمده است: چه شد که من این جزوه را نوشتم؟ این جزوه نتیجه سال ها درگیری من با نیروهای بازدارنده و تاریکی بوده است. از آن جایی که ما انسان ها شبیه هم هستیم، مطالعه این جزوه کمک زیادی به ما می کند. ماهیت این جزوه پیرامون مسئله انسان و شناخت انسان است. تعریفی که از جهان بینی آمده است، می گوید: جهان بینی یعنی احساس، ادراک، برداشت و دریافت ما نسبت خودمان و کل هستی. یعنی آن چیزی که من نسبت به خودم درک و احساس میکنم، آن چیزی که من نسبت خودم برداشت و دریافت میکنم که من چگونه آدمی هستم. آیا مهربان، عاشق و صبور هستم و یا برعکس، انسانی خشمگین، پر از تنفر و کینه هستم. خدمتگزار هستم یا نه؟ آگاهی من درچه سطحی است؟ آیا من، یک انسان مصرف کننده مواد مخدر و یک آدم لذت جو و خود خواهی هستم یا نه؟ آیا از زمانی که برای درمان اعتیادم به کنگره ۶۰ یا کلینیک آمده ام، تابع قوانین و فرامین راهنما بوده ام یا نه؟ جهان بینی هر فرد، در پاسخ به این سوالات نقش اساسی دارد. اعتیاد یک بیماری است که هم جسم را درگیر می‌کند و هم بر روی تفکر و اندیشه انسان اثر می گذارد. مثلث درمان اعتیاد شامل جسم، روان و جهان بینی است. اگر جسم و جهان بینی به تعادل برسند خلق و خو یا روان فرد هم به تعادل می‌رسد. اما تعادل ضلع جهان بینی، به نگرش، تفکرات، آگاهی و تغییرات ما بستگی دارد. این تغییر تفکر خود به خود اتفاق نمی افتد و نیاز به تلاش دارد. جهان بینی درون و جهان بینی بیرون مانند کمان به هم متصل هستند. حالا اگر انسان نگاه اش به جهان بیرون و هستی خوب باشد، رفته رفته درون خودش را هم زیبا می بیند و برعکس. زمانی که به مرور زمان یک مسافر حال بهتر و احساس خوبی پیدا می کند، یعنی جهان بینی او تغییر کرده و در حال شناخت خود می باشد. در تعاریف کنگره داریم که برای رهایی از اعتیاد دو سفر الزامی است. سفر اول ازمصرف مواد مخدر تا قطع آن و سفر دوم، از قطع مواد مخدر تا رسیدن به خود. یعنی اگر بخواهیم اعتیاد را درمان کنیم، لارم و ضروری است که این دو سفر طی شود. در ابتدا سیستم ایکس و جسم بازسازی شود و سپس جهان بینی و تفکرات شخص تغییر پیدا کند. راه درمان اعتیاد در کنگره کاملا مشخص است و همچنین خروجی ها و محصول این راه نیز بسیار زیاد و قابل مشاهده است.
ادامه مطلب...

کارگاه آموزشی عمومی؛ هفته راهنما

هشتمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری موقت مسافر کامران با دستور جلسه “هفته راهنما در روز چهارشنبه مورخ 12 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود. خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه هفته راهنما است، در ابتدا به اولین راهنمای کنگره، بنیان و نگهبان محترم کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاکام و همچنین کلیه راهنمایان کنگره 60 و راهنمایان کلینیک شفای سبز تبریک و تهنیت عرض می کنم. آقای مهندس دژاکام می فرمایند: تشکر و قدردانی باید زبانی، عملی و قلبی صورت گیرد. تشکر خلق، دریچه ای از تشکر خداوند است. یعنی اگر بخواهیم تشکری از خداوند داشته باشیم باید ابتدا تشکر از خلق را یاد گرفته باشیم اگر حق را در خلق نیابی، بیابی خانه اما در نیابی. پس دراین هفته راهنما، مناسب است از راهنمایان خود که بسیار خالصانه زحمت می‌کشند از صمیم قلبمان و با پاکت تشکر و قدردانی کنیم. اگر از من مصرف کننده مواد مخدر که به رهایی رسیده ام سوال شود که راهنما کیست، خواهم گفت که راهنما کسی است که من مصرف کننده را ازجهنم بیرون آورده و روانه بهشت کرده است. راهنما یعنی احیاگر. کسی که انسان را احیا و زنده می‌کند. اگر یک معلم و یک راهنما را باهم مقایسه کنیم، یک معلم چیزی را که بلد نیستیم را از صفر تا صد به ما آموزش می‌دهد و اما یک راهنما، از منفی 100 دست ما را می‌گیرد به نقطه صفر می رساند و سپس از صفر شروع می کند تا ما را به نقطه 100 برساند. به فرموده آقای مهندس دژاکام: یک مصرف کننده مواد مخدر در سرمای منفی 60 درجه زندگی می‌کند. من که در حال حاضر از مصرف مواد رها شده ام، تازه به نقطه صفر رسیده ام. زحمات راهنما من را به این نقطه رسانده تا بتوانم مانند یک انسان معمولی و عادی باشم و از این نقطه که نقطه صفر است باید این راه را ادامه بدهم و به گفته های راهنمای خودم عمل کنم تا بتوانم خودم را بشناسم و به مراحل بالاتر برسم. در کنگره کسی می‌تواند راهنما شود که خودش مصرف کننده باشد و با روش DST و با داروی OT به درمان و تعادل رسیده باشد. هیچکس بیرون از کنگره نمی‌تواند راهنمای کنگره ۶۰ شود. چرا؟ چون بتواند حرف رهجوی خودش را درک کند و با او ارتباط برقرار کند. راهنما یک خدمتگزار عاشق است. یک راهنما بدون عشق اصلا نمی‌تواند خدمت کند. راهنما بدون هیچ منت و مزدی خدمت می‌کند و به همین دلیل در کنگره 60 جایگاه راهنمایی، جایگاه بسیار ارزشمندی محسوب می شود.
ادامه مطلب...

پشتیبانی