جنگیدن برای انسان در دو حالت اصلی رخ می دهد؛ یکی در دنیای بیرون و یکی در دنیای درون یا همان جهان ذهنی انسان. برای غلبه بر افکار انسان نیازمند مقادیر زیادی از انرژی است. توجه شما را به این فایل جلب میکنیم.
🔸موضوع جلسه تعادل در سیستم ایکسخلاصه سخنان استاد:سیستم ایکس مبنای کاری است که در درمان اعتیاد انجام میشود. واجب و ضروری است که در مورد این سیستم آگاهی داشته باشیم و بدانیم چه هست و چه میکند.سیستم ایکس مجموعه است از ناقل های عصبی، ﻧﻮروﺗﺮاﻧﺴﻤﯿﺘﺮ، مدیاتورها و هورمون های درون ریز که در بدن ما فعالیت میکنند.به بیان دیگر تمام ارتباطات بین سلولها و نیز اتفاق هایی مانند خواب و بیداری، سرحال بودن یا عصبی بودن، غذاخوردن، شاد و یا غمگین بودن و ... با این سیستم کنترل میشود.مواد مخدر قوی ترین چیزی است که این سیستم را تخریب میکند. همچنین الکل.و نیز توجه داشته باشیم که افکار و حتی نوع تغذیه ما هم روی تعادل این سیستم تاثیر بسزایی دارد.سیستم بدن انسان طوری طراحی شده است که خودش، خودش را ترمیم میکند . کسانی که طولانی مدت موادمخدر ویا قرص های روانگردان و شیمیایی استفاده میکنند آسیب جدی و بسیار زیادی به این سیستم وارد میکنند و باعث تخریب آن می شوند. زمانی به طور جدی متوجه این تخریب خواهیم شد که موادمخدر بیرونی قطع شود و بدن ما موادشبهه افیونی تولید نکند.آن موقع این سیستم کارایی خودش را ازدست میدهد. یعنی هرانسانی که سیستم ایکس اش خراب باشد حالش خوب نیست و هرچه خرابی بیشتر عدم تعادل بیشتر.بازسازی سیستم ایکس در کنار جهان بینی باعث میشود که ضلع روان هم به تعادل برسد اگر این سه ضلع (جسم – روان- جهان بینی) به تعادل برسدحال شما خوب میشود و دیگر هیچ مشکلی با مواد مخدر نخواهیم داشت.تهیه و تنظیم: مسافر کامران
با کمال خرسندی و خشنودی دریافت شال مشاور تازه واردین را به محمد و تمامی اعضای کلینیک شفای سبز تبریک و تهنیت عرض می کنم. خروج انسانی از اعتیاد و تبدیل شدن ایشان به انسانی مقبول جامعه عملی است عظیم و گرانقدر، خداوند را شاکرم که بنده در کنار تمامی پرسنل کلینیک شفای سبز توانسته ایم قدمی در راه برداریم. دکتر حمیدرضا فتحی موسس و مسئول کلینیک شفای سبزتقریبا نیمی از سفرم را گذرانده بودم رفته رفته با آموزش هایی که در کلاس ها توسط آقای رنجبر به ما داده میشد نسبت به اهمیت درمان اعتیاد آگاه شدم و یادم نمی آید چرا و چگونه به خدمت کردن در کلاس ها و کمک به دیگر افراد در بند بیماری اعتیاد علاقه مند شدم البته ابتدا بایستی بیماری خودم را درمان میکردم تا میتوانستم به دیگران هم در این زمین خدمت کنم.همانطور که گفتم میل من به خدمت روز به روز بیشتر میشد اواخر درمان بود که آقای رنجبر و دکتر فتحی اجازه دادند در کلاس های خصوصی هم شرکت کنم تا آن زمان هنوز جرقه ی کمک و خدمت مستقیم به بیماران اعتیاد در درونم شعله ور نشده بود تا اینکه یک روز در کلاس های خصوصی آقای رنجبر از یکی از شاگردانشان که رامیز. نام داشت در رابطه با شرکت در آزمون کمک راهنمایی کنگره 60 گفتگو کردند و من همان لحظه تصمیم گرفتم در آزمون شرکت کنم از فردای آن روز شروع کردم به مطالعه و سر تیتر وادی ها را طی یک هفته حفظ کردم و ذره ذره شروع به فراگیری منابع مربوط به آزمون شدم.و از خداوند خواستار این بودم که در این آزمون به عنوان کمک راهنما قبول شوم.روز امتحان نزدیک بود و من به شدت از خودم اطمینان خاطر داشتم که به دروس مسلط و قطعا در آزمون کمک راهنمایی قبول خواهم شد باورتان نمی شود اما در یکی از آزمون های کمک راهنمایی شعبه آکادمی کنگره 60 توانستم بالاترین نمرات را بیاورم و تنها همین یک مرتبه فرصت شد در این آزمون داخلی شرکت کنم.روز امتحان فرا رسید و من قدم هایم را محکم به سمت صندلی مشخص شده برمیداشتم گرچه هراس در دلم رژه میرفت اما از قبولی خود مطمئن بودم. آزمون تمام شد سطح امتحان بسیار آسان بود و من در انتظار اعلام نمرات بودم تا قبولی خود را جشن بگیرم. نتایج منتشر شد و من همانگونه که فکر میکردم در آزمون قبول شده بودم اما نه همان شکلی که باب میلم قرار بود باشد، بله من موفق به اخذ نمره ی قبولی در آزمون کمک راهنمایی تازه واردین شده بودم و خودم از اینکه نتوانسته بودم کمک راهنما شوم دچار تاسف و حسرت شدم اما با گذشت زمان فهمیدم که هستی هر کسی را بر مبنای آگاهی و شرایط او در جای مناسبش قرار میدهد حتما خداوند ایفای نقش در این قسمت را صلاح من دانسته پس از آن سعی کردم که کارهای مربوط به دریافت شال کمک راهنمای تازه واردین را انجام بدهم و به عنوان سربازی بی چون و چرا در جایگاهی که خداوند قرار میدهد خدمت کنم گرچه امروز که این مطالب را مینویسم هنوز معتقدم که در آزمون باید به عنوان کمک راهنما قبول میشدم و اشتباهی در تصحیح و یا در حین پر کردن برگه از طرف من شده است یا شاید هم این بندهای محکم منیت و خودبرتر بینی باشد که اجازه نمیدهد باور کنم تلاشم کافی نبود اما به قول استاد الله قالب علی امره.و امروز روز اهدای شال بود. شکوه و فرخندگی امروز را فراموش نخواهم کرد، اینکه در پیشگاه خداوند با جمعی از برادران و خواهران هم کیشم پیمان کمک راهنمایی تازه واردین را اجرا نمودیم و ما چه سعادتمند بودیم که در برابر مردی چون مهندس دژاکام تعظیم کردیم تا ایشان شال مربوطه را به گردن ما بیندازند.از خداوند شاکرم که به من اجازه ی حرکت در مسیر درمان و ادامه را داد و همواره از او خواهانم که به من اجازه دهد در کنار استادم بمانم و خدمت کنم و جز این راهی نیست، هر کسی باید کسی را بیابد که آن کس تجلی گر و یادآور خداوند و حقیقت خود باشد.گرچه عمیقا می دانم که هیچگاه توان سپاس گذاری از ایشان و خداوند را در برابر گوهری که یافته ام نخواهم داشت.از دکتر فتحی مدیر و موسس محترم و عالی قدر کلینیک شفای سبز کمال تشکر را دارم و سپاس گذارم که برای همه افراد علی الخصوص اینجانب زحمات بسیاری را کشیده اند و همواره در جهت رها یافتن بیماران اعتیاد سال ها در تلاش و کوشش اند.همچنین از برادران جانی ام کامران و کاوه و اکبر و علیرضا قدردانی میکنم که من را همیشه در طی کردن این مسیر حمایت و یاری نمودند.
در این فایل صوتی میتوانید به 9 دقیقه از کلاس مجازی کلینیک شفای سبز گوش بفرمایید. اگر علاقه مند به عضویت در گروه واتس اپ شفای سبز (به صورت رایگان) و استفاده از کلاس های مجازی هستید به شماره 09389656753 در واتس اپ پیام ارسال بفرمایید تا لینک عضویت برای شما ارسال شود.
انسان باید بیاموزد که احوال درون او مانند فصل هاست و باید بیاموزد که چگونه بدون آشفتگی این تغییر را مدیریت کند. اگر کرد می شود سلطان و رهایی در ورای سلطان شدن نهفته است!