کارگاه آموزشی عمومی؛ وادی نهم و تأثیر آن روی من
سومین جلسه از دور سوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی راهنما مسافر حسین، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری موقت مسافر حامد با دستور جلسه “وادی نهم و تأثیر آن روی من” در روز چهارشنبه مورخ 16 آبان ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و خیلی خوشحال هستم که امروز در این جلسه حضور دارم.
دستور جلسه وادی نهم است که می گوید: وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میشود. برای من زمان زیادی برد تا این وادی را متوجه شوم ولی زمانیکه این وادی را درست فهمیدم، خیلی از ناراحتی ها و دردها و رنج های من کم شد. این وادی برای من خیلی وادی کارآمدی بود.
اگر این وادی و یا هر موضوعی ساده شود، هم برای من و هم برای دیگران قابل حل است. اگر در ذهن خودمان یک موضوعی را بزرگ کنیم، آن وقت حل آن موضوع برای ما بزرگ و دست نیافتنی میشود. در وادی های قبل از وادی نهم، بحث روی حرکت است . از وادی های قبل متوجه شدم برای حرکت کردن، تفکر و عقل لازم است . در ادامه یاد گرفتم که تفکر قدرت مطلق حل نیست. چهار وادی اول تفکر کردن را به من یاد داد. خیلی جالب است که همه وادی ها در ادامه هم می آیند و زنجیر وار به هم وصل هستند. این یعنی چه؟ وقتی وادی هشتم را آموزش می گیریم بعد از آن چه اتفاقی می افتد؟ اتقاقی که می افتد همان نقطه تحمل است . پس حرکت می کنم تا یک اتفاقی بیفتد. من الان در گیر یک ناراحتی هستم، ناراحتی یا مشکل، هر چیزی میتواند باشد. اعتیاد، سیگار، کینه، نفرت، مسائل مادی، خانوادگی و یا هرچیز دیگری. وقتی حرکت کنیم یک اتفاقی در آن حرکت می افتد، مثلا درمان اعتیاد یا درمان سیگار را شروع می کنم، در درون من اتفاقاتی می افتد، یک سری نیروهایی هستند که به من فشار وارد می کنند. برای مثال راهنما به من گفته روزانه TDS هر وعده ۳ سی سی مصرف کنم. زمان مصرف دارو که می رسد یک نیرویی در درون به من فشار میآورد و میگوید حالا ۳ سی سی را ۴ سی سی بخور طوری که نمی شود. ممکن است بگویم نه! همان مقداری را که راهنما گفته مصرف می کنم یا اینکه به سرعت به همان ندایی که در درون خود می شنوم پاسخ مثبت بدهم و ۴ سی سی استفاده کنم. انجام دادن یا انجام ندادن این کار همان نقطه تحمل من است، خیلی ساده. اگر طبق دستور راهنما عمل کنم نقطه تحمل من در جهت مثبت بالا می رود و اگر خلاف آن عمل کنم نقطه تحمل من در جهت منفی بالا می رود.
خیلی اوقات شنیده ایم یا در فیلم ها دیده ایم که از شخصی که بازجویی می شود گاها با کوچکترین ضربه با یک سیلی زود اعتراف می کند اما شخصی دیگر را می بینیم که به قدری کتک می خورد که زنده نمی ماند ولی باز هم اعتراف نمی کند. این همان نقطه تحمل است. هر شخصی یک نقطه تحمل دارد. حال من جزو کدام دسته هستم؟ این یک مثال است. در دنیای درون انسان نیز همین اتفاق می افتد. منظور از این مثال بحث استقامت انسان است. من باید استقامت داشته باشم و نقطه تحمل خود را بالا ببرم.
حال چگونه می توانم نقطه تحمل خود را بالا ببرم ؟ باید چیکار کنم ؟ در وادی نهم دو تا موضوع برای بالا بردن نقطه تحمل مطرح می شود: 1- تکرار منظم موضوع. 2- در نظر گرفتن پارامتر زمان.
نکته مهم این است که در برابر ندای نیروی منفی درونم مقاومت کنم. در ابتدا ممکن است سخت باشد باعث به هم ریختن من بشود ولی در ادامه شرایط قطعا بهتر می شود. مثال میزنم. این موضوع را من در عصبانیت انجام دادم . تا یک اتفاقی می افتاد و موضوعی مرا عصبی میکرد، سعی می کردم واکنش نشان ندهم و عدم واکنش من، بسیار سخت بود و برای من به هم ریختگی به همراه داشت. آن جا متوجه شدم وقتی آن فعل منفی را انجام نمیدهم و به آن ندای منفی درونم عمل نمیکنم، احساس میکنم در حال کتک خوردن هستم و دفعه اول خیلی سخت میگذرد. اولین بار شاید یک روز فکر من را به هم بریزد و درگیر باشم اما
دفعه دوم ک موضوع تکرار میشود و من استقامت می کنم سختی آن شاید یک نصف روز باشد دفعه بعدی به یک ساعت می رسد و دفعه بعدی شاید پنج دقیقه تحت فشار باشم و دفعه بعدی می بینم که اصلا متوجه موضوع نشدم و اصلا عصبانی نشده ام. به همین سادگی. رمز موضوع در استقامت کردن من است که باعث می شود نقطه تحمل من بالا برود.
در خارج شدن از مسئله اعتیاد، اگر استقامت و ایستادگی نداشته باشیم، بازنده خواهیم بود.
شمشیر وقتی بخواهد شکل بگیرد پتک میخورد به نوعی کتک میخورد. چون آهن است . آنقدر پتک می خورد تا به شکل شمشیر در میآید. انسان نیز همینطور است. زمانی که مقاومت و ایستادگی کنیم و تحت ضربات و فشارها قرار گرفتیم، آنموقع نقطه تحمل بالا می رود. .
رشته ورزشی من کوهنوردی است، مسیر کوهنوردی برای من الهام بخش است. مانند مسیر فراز و نشیب های زندگی، سختی به قله رسیدن را به خوبی احساس میکنم و می بینم. کوهنوردی در اصل درد کشیدن است. برای کسی به قله رسیدن لذت بخش است که درد و رنج مسیر و رسیدن به قله را کشیده باشد. پس از طی کردن این همه سختی زمانی که به قله میرسیم همه این رنج ها و سختی ها شسته میشود و میرود. اگر من رهایی، آرامش ، حس خوب و رسیدن به خواسته هایم را میخواهم، باید آموزش و آگاهی کسب کنم و در ادامه در زندگی ام قوی باشم، ایستادگی و مقاومت کنم تا به مرور زمان نقطه تحمل من بالا برود.
دیدگاهتان را بنویسید