هشتمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کلینیک شفای سبز با استادی مسافر احسان، نگهبانی مسافر محمد و دبیری موقت مسافر محسن با دستور جلسه “دانایی، دانایی موثر و سواد” و جشن تولد هفتمین سالگرد رهایی مسافر بهزاد در روز چهارشنبه مورخ 7 شهریور ماه 1403 راس ساعت 18 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دانایی و دانایی موثر مثل این است که یک چیزی را بدانیم و یا اینکه یک چیزی را بتوانیم. این دوتا خیلی باهم فرق دارند.
یک نفر ممکن است یگوید اعتیاد بد است، تخریب دارد و خودش در اعتیاد باشد. ممکن است فردی هم همین حرف را بزند ولی در مسیر درمان باشد. بین این دو خیلی فرق است و تفاوت دانایی و دانایی موثر در عمل کردن است.
درباره مسافر بهزاد، زمانیکه من در شعبه ارتش بودم، بهزاد یکی از کسانی بود که وارد لژیون شد و درمان خود را شروع کرد. بهزاد جزو کسانی بود که فکر نمیکردم درمان شود.
برای اولین بار بود که در دوره راهنمایی پیش خودم گفتم که این مسافر درمان نمیشود. اصلا و ابدا نمیشود حدس زد که انسانها چگونه تغییر میکنند و یا اینکه آیا درمان میشوند یا خیر.
زمانیکه بهزاد وارد لژیون شده بود، مرتب شیشه مصرف میکرد. سر جلسات هم حاضر میشد و مشارکت هم میکرد و فکر میکرد من متوجه نمیشوم.
اما به مرور زمان تغییراتی در رفتار بهزاد اتفاق افتاد و حس او تغییر کرد.
حتی وقتی که از شعبه ارتش لژیونم را تحویل دادم و به آکادمی آمدم، او جزو کسانی بود که به آکادمی آمد و برنامه سفرش را ادامه داد.
خدا را شاکرم و به خود بهزاد تبریک میگم که امسال هفتمین سال رهاییاش را جشن میگیریم.
ما در مسیر درمان باید یک جهان بینی برای خودمان بسازیم. جهان بینی به ما میگوید که چرا مصرف نکنم. خودت که باید به خودت جواب بدهی. اگر این جهانبینی و جواب را
نداشته باشیم هیچوقت از اعتیاد نمیتوانیم رها شویم.
باید بدانیم که چرا متد درمان DST جواب میدهد. کم کردن شربت OT به مدت ۱۰ الی ۱۱ ماه کاملا جواب میدهد.
خودم جزو کسانی بودم که مصرف خیلی بالایی داشتم. پنج گرم هروئین و یک گرم شیشه مصرف من بود. اینها اصلا شوخی نیست. اما جسم با همین متد و روش بازسازی میشود. ِآن چیزی که خودمان باید پیدا کنیم، جهان بینی است. باید آن چرایی را پیدا کنیم.
ما با افکارمان زندگی میکنیم. اگر بدانم چرا میخواهم کاری را انجام بدهم، آن وقت است که موفق خواهم شد آن کار را انجام بدهم.
اگر جهان بینی در ما شکل نگیرد و ساخته نشود، هیچوقت نمیتوانیم خارج از اعتیاد باقی بمانیم. چون بعد از سفر اول مشکلات ادامه دارد و باز ممکن است روزی برسد که حالمان خوب نیست و باز هم فکر مصرف به سراغ ما بیاید که یک چیزی مصرف کنم تا حالم خوب شود.
این مبارزه ها همیشه وجود دارند. مگر اینکه آن جهان بینی را در خود ساخته باشیم.
کسانی که پنج سال رهایی را پشت سر گذاشته و هنوز در جلسات حاضر هستند، یعنی یک چیزی پیدا کردهاند و دیگر احتمال اینکه برگشت بخورند، خیلی خیلی کم است.
زحمت که بکشیم بدست میآوریم. سپس آن چیزی را که بدست آوردیم را باید حفظ و نگهداری کنیم.
خوش به حال کسانی که توانستند خودشان را از اعتیاد خارج کنند و در ادامه مسیر هم دست چند نفر را بگیرند و به دیگران خدمت کنند. خدمت آن چیزی است که تا ابد برای ما باقی خواهد ماند.
دیدگاهتان را بنویسید