خلاصه سی دی وادی اول

خلاصه سی دی وادی اول

وادی به مسیرهایی گفته می‌شود که دارای آبادی است.به این آبادی‌ها کلمه وادی اطلاق می‌شود.ممکن است مفاهیم دیگری داشته باشد مثلاً شما می‌خواهید به شهری بروید و در این مسیر باید آبادی‌های زیادی را پشت سر بگذرانید.برای خروج از مشکل یا بن‌بست چهارده وادی طراحی‌شده که باید چهارده‌تا را طی کنی تا در وادی چهاردهم از تاریکی خارج شوی .در نوشتارهای عطار هم از وادی صحبت شده و دقیقاً هفت وادی دارد.

تفکر یک حرکت ذهنی است.یک حرکت درونی است هنوز نمی‌دانیم که این حرکت درونی چگونه انجام می‌گیرد.از یک نقطه حرکت می‌کنیم به نقطه‌ای دیگر می‌رسیم .ممکن است از یک مجهول حرکت کنیم به یک معلوم برسیم یا از یک معلوم ناقص حرکت کنیم به یک معلوم کامل برسیم یا از یک معلوم حرکت کنیم به یک مجهول برسیم.به‌عناوین‌مختلف می‌توانیم این حرکت ذهنی را انجام دهیم.

ساختار یعنی ساختمان ،یعنی چیزی که می‌خواهیم به وجود آوریم.هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم یک ساختار تلقی می‌شود.حتی نهار خوردن یک ساختار محسوب می‌شود.و هر ساختاری با یک فکر شروع می‌شود در اینجا گفته می‌شود باید ببینیم چگونه همه‌چیز پیدا می‌شود یا خلق می‌شود.هر چیزی که بخواهد خلق شود اول نیاز به یک تفکر دارد.از صندلی گرفته،میز،لیوان و ….

در ابتدا یک فکر بوده که به عمل رسیده است.اگر فکر یا تفکری نبود آنشی به وجود نمی‌آمد.در مسائل جزئی هم همین‌طور است و در مسائل کلی هم همین‌طور.همان‌طور که خداوند می‌گوید شو شود .بنابراین همه انسان‌ها برای پیدا شدن هر فعلی و هر عملی باید فکر کنند .وقتی می‌خواهیم فکر کنیم باید چیزهایی وجود داشته باشد که به انسان‌ها کمک کندوان احیا ،القا متحرک است.

القا:القا نیرویی است که از بیرون به شما کمک می‌کند.مثلاً نیروی القا می‌تواند در تفکر مثبت باشد که القاءمثبت را انجام می‌دهد و اگر تفکر یک تفکر منفی باشد القاءمنفی انجام می‌شود.القاء یعنی موضوعی یا چیزی به چیز دیگری انتقال پیدا کند .مثلاً اگر در سیمی برق باشد این برق به سیم بغلی نیز منتقل می‌شود.وقتی با دوست‌های خوبی در کنگره نشست‌وبرخاست دارید سفر خوبی داشته و انسان‌های خوبی هستند که مسائل مثبت را به شما القاءمی‌کنند حتی اگر حرفی هم نزنند و در کنار شما باشند به شما انرژی مثبت را منتقل می‌کنند.

و اگر آدم به‌هم‌ریخته‌ای باشد و اگر چیزی هم نگوید انرژی شما را می‌گیرد.پس آدم حال خراب می‌تواند به انسان مطالب منفی را القاء کند و یک آدم مثبت و خوب می‌تواند در کنار شما بدون اینکه حرفی بزند مطالب مثبت خود را به شما القاء کند.پس اگر به‌طرف مثبت بروید نیروی القاءمثبت وجود دارد و اگر به‌طرف منفی بروید نیروی القاء منفی وجود دارد.

احیا:احیا یعنی ساخته‌شدن،نیرویی که می‌سازد پس بدن انسان قادر است خودش را احیا کند.اگر شما شرایط را به وجود بیاورید می‌تواند خودش ،خودش را احیا کند .یک درختی که خراب است می‌تواند خودش را احیا کند.

تحرک:نیرویی است که در همه‌جا موجود است که می‌تواند ما را به حرکت درآورد یا کسی باعث حرکت ما شود.

به عبارتی همه‌چیز مانند صفحه سفید نقاشی است وقتی می‌خواهد ساختار به وجود آید اول صفر است و مثل صفحه سفید نقاشی است ولی ذره‌ذره تصویر پدیدار می‌گردد.و حالا یا تصویر زیبایی است یا تصویر زشتی است که بستگی به استاد نقاشی دارد.حالا بعضی‌ها تابلویی که می‌کشند از ناامیدی‌هاست.من چه‌کار کنم ؟چرا من؟و همیشه یاس و ناامیدی است و این تصویر کاملاً جدی است.این پدیدار کردن دست ماست.ما باید با لحظه مسیر را روشن کنیم.مثلاً می‌خواهید بروید شمال.برایتان مهم نیست از کدام مسیر و جاده بروید.حرکت می‌کنید می‌بینید که جاده هراز بسته است وبرمی‌گردید از جاده چالوس می‌روید و می‌بینید جاده یک‌طرفه است برمی‌گردید چون هیچ‌گونه تفکر و مطالعه‌ای نداشته‌اید.

در مسیر زندگی هم اگر تفکر نکنیم جا می‌مانیم .پس در هر مسئله‌ای باید تفکر کنیم چون همه‌چیز ذره‌ذره پدیدار می‌شود و تصویری که به وجود می‌آید آن تصویر را ما پدیدار می‌کنیم.ما به وجود آورنده آن هستیم .ما هرچه فکر کنیم همان هستیم.ما اگر فکر کنیم انسان بی‌عرضه‌ای هستیم بی‌عرضه خواهیم شد.اگر تفکر کنیم که انسان افسرده‌ای هستیم ، افسرده خواهیم شد.اگر فکر کنیم انسان بیماری هستیم ،بیمار خواهیم شد.بعضی انسان‌ها خودشان ،خودشان را بیمار می‌کنند برای اینکه ترحم دیگران را جلب کنند و دل دیگران به حالشان بسوزد خود را بیمار نشان می‌دهند و برای اینکه ترحم دیگران را جلب کند خودش ،در وجود خودش این بیماری را مطرح می‌کند و جالب اینجاست که این بیماری‌ها را می‌گیرد.انقدر می‌گوید که من سرطان دارم که ممکن است سرطان بگیرد.هرچه فکر کنیم همان است.اگر به حل مشکلات و بیماری‌مان ایمان و اعتقاد نداشته باشیم هیچ موقع حل نخواهد شد.

شو شود در هستی یک راز است .شو شود (کن‌فیکون)فقط مال خداوند نیست.مال انسان نیز هست.ولی برای انسان‌ها  یک‌زمان و شرایطی می‌خواهد.پس ما هرچه بگوییم همان خواهد شد.اگر بگوییم مشکل ما حل نمی‌شود مشکل ما هرگز حل نخواهد شد.اگر بگوییم بیماری‌مان خوب نمی‌شود آن بیماری هرگز درمان نمی‌شود باید امید داشته باشیم.

پس‌تصویر از ماست که چه تصویری یا چه نقاشی‌ای را ترسیم کنیم. در هر موضوعی هرچه فکر کنیم همان خواهد شد.پس برای اینکه تصویر به وجود بیاید باید اول تفکر کرد.چیزی که وجود دارد این است که ما درگیر یکسری از مسائل و مشکلات هستیم.وقتی مسئله و مشکلی هست تمام انرژی را صرف این می‌کنیم که چرا این مشکل به وجود آمده است.مهم است که فکر کنیم چرا مشکل به وجود آمده ولی مهم‌تر این است که فکر کنیم چگونه مشکل حل شو.د.به هر دلیلی سقف اتاق ریخته و باید سقف را درست کنیم وقتی درست کردیم آن‌وقت می‌توانیم فکر کنیم که چگونه و چه‌کاری انجام دهیم که سقف نریزد.

چیزی که مهم است این است که مشکل را حل کنیم و بعد برسیم به این‌که چرا مشکل به وجود آمده است.

کسی که مشکل دارد از قیافه‌اش معلوم است و قیافه‌اش ناآرام است .همه‌جا دنبال صلح و آرامش هستیم .در اثر ایجاد مشکل در زندگی هرج‌ومرج به وجود می‌آید باید ارزیابی کنیم در چه شرایطی هستیم،در چه نقطه‌ای هستیم و حرفمان این است که کجا می‌خواهیم برویم.اگر هرروز بگوییم هرچه خدا می‌خواهد یا بخواهد فایده‌ای ندارد.خداوند به تو اختیار داده و راه را نشان داده خودت باید انتخاب کنی.پس ما باید حلش کنیم که کجای کار قرار داریم و هدفمان چیست.

برخی از انسان‌ها می‌خواهند یک‌روزه مشکل را حل کنند ولی امکان‌پذیر نیست.حل بعضی از مشکلات و مسائل در طول چند روز و باید زمان بدهیم تا مشکل حل شود.اول باید فکر کنیم که آیا می‌خواهیم فکر کنیم.اگر می‌خواهیم فکر کنیم به چه موضوعی فکر کنیم.

فکر باید مثل تابلویی باشد که به درد گالری بخورد و قابل‌عرضه باشد.گاهی ممکن است فکری کنید که به درد نخورد به یکسری چیزها نباید فکر کنید چون وقت ما را می‌گیرد.به چه چیزهایی نباید فکر کرد؟مثلاً مریضی‌ای گرفتیم نباید به آن فکر کنیم.افکارمان به‌گونه‌ای است که می‌خواهیم کاری کنیم که مورد تأیید دیگران قرار بگیریم.مشکلات زندگی نشان می‌دهد که خوب فکر نکرده‌ایم.

ما باید نقشه‌ای بریزیم که چگونه مشکل را حل کنیم. ممکن است نقشه شما به‌گونه‌ای باشد که چند سال دیگر به نتیجه برسد.باید نقشه‌ها حساب‌شده و ماهرانه باشدکه شکست نداشته باشد.نمی‌خواهیم یک نقشه بسیار بزرگ بکشیم.نقشه‌ای بریزیم که مشکل را به‌آرامی حل کنیم.اگر هر مشکلی از سنگ هم سخت‌تر باشد می‌توانیم با همان آب،سنگ را خردکنیم.باید واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم.اگر خوب نگاه کنیم ،می‌بینیم که با خواست و اراده مشکل را نمی‌توان حل کرد.بااراده نمی‌توانیم از درخت بالا برویم،باید قدرت بدنی و قوت و فوت‌وفن و هدف مشخصی داشته باشیم تا مشکل حل شود.

مشورت می‌کنیم ولی تصمیم نهایی را خودمان می‌گیریم.که اعتمادبه‌نفس ما بالا برود.خلقت، سازمان و تشکیلاتی است که به‌دقت کارش را انجام می‌دهد.و اگر به‌طرف ارزش‌ها بروید موردحمایت نیروی مافوق قرار می‌گیرید.اگر چشم دل را بازکنید نیروی قدرت مطلق را می‌توان حس کرد.اگر ما به خدا توکل کنیم در خیلی جاها می‌توان آن را حس کرد و لمس کرد و می‌تواند به ما خیلی یاری برساند و یک تکیه‌گاه مناسب برای ما است.و برای این نیرو ،دین و مذهب و نژاد و قوم فرقی نمی‌کند.

اگر مشکلی یا مطلبی در زندگی‌مان داریم یا زندگی‌مان آشفته است به خاطر آن اندیشه و فکری است که خودمان به وجود آورده‌ایم.

بنابراین با تفکر و اندیشه و درایت می‌توان بهترین مسیر را به وجود آورد.اگر می‌خواهید به کسی ناسزا بگویید اول تفکر کنید .هر قولی می‌دهید و هر حرکتی انجام می‌دهید اول تفکر کنید.

انسان‌هایی که کمتر دچار مشکل می‌شوند عقلشان قبل از زبانشان است ، قبل از اینکه کلامی بگویید ابتدا با عقل آن را بررسی کنید سپس به زبان بیاورید.

با تفکر می‌توان به‌فرمان عقل رسید ما همان چیزی هستیم که فکر می‌کنیم.تفاوت بین انسان‌ها و موجودات دیگر در همین تفکر است.

منبع وبسایت کنگره 60

اشتراک گذاری پست

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


پشتیبانی