وادی دوم
وادی دوم
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد.
هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
خوشحاليم كه به جنگ نرم خود، ادامه ميدهيم تا اين مشکلات به يك صورت خوبي از آزمايش درآيد و دنياي درون، تبديل به يك شهر آباد بشود كه در آن، همۀ هستي، راه خود را بسوي نيروي مافوق بردارد.
ما به دلايلي كه خود هم شاید ندانيم، جهت را سالها گم كرده بوديم؛ اکنون براي يافتن خود، راهِ بسيار مهمي در پيش داريم. بايد فكر كنيم و در انجام آن كوشش بنمائيم.
در ادامه، كـار و كوشش ما بـه نتايجي ميرسد كـه در توانائيهاي ما خلل حاصل نگردد. از هر نقطه نوري بتابد در جمعِ آن، بايد تفكر نمائيم؛ از ذرات جرقه ميشود به روشنائي وسيع رسيد. در نشانههاي نيروي قدرت مطلق هم به روشني پيداست که؛
"هيچ كدام از ما به هيچ نيستيم، حتي اگر خود به هيچ فكر كنيم"
همۀ مطالب، در درون و برون ماست كه مانند قلههاي بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بيصدا. اگر بـه آنها توان حركت بدهيم حتماً ميدانيد چه ميشود! خاصه در جهت ارزشها و یا راه مستقیم باشد. میدانید تصاویر؛ تولید و یا ظهور مییابند، از درک به دورند، امّا چشمهای هستند که به بحری مانندند. ما آرزومندیم که همواره بهترین را انتخاب نمایند.
اكنون اگر در وادی اول و یا همان وادي تفكر، به اندازۀ كافي و درست فكر كرده باشيم، ممكن است برايمان روشن شده باشد كه خيلي از چيزها را از دست دادهايم و يا در حال از دست دادن آنها هستيم و اين از دست دادنها ممكن است جسمی باشد و یا روانی، مادي باشد و يا معنوي.
ممکن است با بعضي از واژهها مثل: کینه، حسادت، ترس، حقارت، بیماری، بیمسئولیتی، خودخواهی، تنهائی، بیماری روانی، طلاق، جدایی و.... آشنا باشیم؛ بهرحال فرقي نميكند، چه با سواد باشيم و چه بيسواد، ثروتمند باشيم يا فقير، پير باشيم يا جوان، مرد باشيم يا زن.
چیزی که مهم است؛ اینستکه ما در اثر تفکر غلط و یا حرکت در مسیر ضدارزشها برای خود مشکلاتی را بوجود آوردهایم و باز هم نکتهای که فوقالعاده مهم است، این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضدارزشها قطعاً میتواند بر روی ساختار جسم، تخریبهای فراوانی را ایجاد نماید و خود را بصورت انواع و اقسام بیمارهای جسمی و روانی نشان بدهد.
حال ممکن است بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات و مسائل گوناگون و یا پیشرفت بیماری جسمی و روانی در وجودمان، این طور تصور کنند که همه چيز تمام شده و ديگر زندگي براي ما اهميتي ندارد و يا ما اصلاً رقمي نيستيم، بيخودي به اين دنيا آمدهايم، ما را عوضي زائيدهاند و هزاران حرف ديگر؛ كه البته در وحلۀ نخست، اين یک توجيه است براي خودمان؛ براي فرو رفتن بيشتر در ناامیدی و تاریکیها و نشانِ از دست دادن اعتماد به نفس ما میباشد و همچنین دلیل تسليم شدن در مقابل نابودي محض و عدم تلاش ما براي رهايي و سلامتی.
ولي اگر به تمام هستي نگاه كنيم خواهيم ديد؛ امكان ندارد چيزي پيدا كنيم كه به جهت بيهودگي پا به هستي گذاشته باشد، اگر هم به مطالبي برسيم كه تصور كنيم بيهوده پا به هستي گذاشته است، باز هم بايد مطمئن باشيم كه اين تصور و پندار نادرستِ ماست که نتوانستهايم به هستۀ درونی يا فلسفۀ وجودي آن چیز، پي ببريم.
براي مثال؛ حتي اگر به يك كرم با ديد كلي نگاه كنيم، درخواهيم يافت که فلسفۀ عظيمي در وجود آن نهفته است و این در حالیست که ما انسان هستیم و خیلی بزرگتر و عظیم تر از یک کرم!
انسان موقعي پا به هستي گذاشت، نيروي مافوق يا قدرت هستي، او را به يك دوراهي هدايت كرد و اين دوراهي؛ يكی راهِ تاريكيهاست و دیگری راهِ روشناييها.
اصولاً انسان، تاريكيها را تجربه ميكند براي پيبردن به عظمت روشناييها؛ اما موقعي كه در تاريكيها فرو رفت، بايستي از گذرگاههاي بسيار سخت عبور نمايد و اگر توانست از اين گذرگاهها جان سالم بدر برد، آنوقت انساني كارآزموده و رها خواهد شد.
نکتۀ حائز اهمیت در اینجاست که ما در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفت انگیزی به نام قدرت مطلق و یا خداوند و یا نیروی برتر، وجود دارد که میتواند یاری رسان ما باشد و یا ما را مورد حمایت خودش قرار بدهد، ولی جلب حمایت این نیرو سازوکار خودش را دارد و شرط اول آن، دوری از ضدارزشها و پرداختن به ارزشها و راه رفتن در مسیر و یا صراط مستقیم است.
حال ممكن است هنوز بعضي از ما بگويند؛ من به نيروي برتر اعتقادي ندارم، كه البته هر کس در چند و چون افکار و اندیشۀ خودش مختار است؛ ولي بايستی به اين نكته توجه كنيم كه ما هنوز حتي ساختار کامل يك سلول از ميلياردها سلولی که جسم ما را تشکیل دادهاند را نمیشناسیم و اطلاع چندانی از عمق وجودی آنها نداریم و باز هم حتی نظارت و کنترل بر امور ادارۀ جسم خودمان را هم نداریم.
برای مثال؛ کافی است یک مشکل بسیار کوچک در مسیر رگهای خونرسان قلب و یا مغز ما بوجود بیاید، فکر میکنید چه خواهد شد؟! پس بهتر است به جای اینکه بگوئیم این را قبول نداریم، آنرا قبول نداریم، کمی تفکر کنیم و به فلسفۀ وجودی و حیات خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و بدانیم که ما هم جهت بیهودگی و یا بطور تصادفی پا به حیات نگذاشتهایم.
فلسفۀ وجودی ما و خلقت، آنقدر عظیم و ادامهدار است که ما حتی به ذرهای از شناخت آن پی نبردهایم؛ ولی این امیدواری را بایستی داشته باشیم که:
"یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور"
و باز هم این امیدواری را بایستی داشته باشیم که؛ پایان شب سیاه، سفید و بعد از سیاهی شب، خورشید عالم تاب، طلوع خواهد کرد.
حال برای اینکه تا زمانیکه حیات داریم همچون فرد و یا فرمانروای لایق و با شهامتی باشیم که بر کشور وجودی خود یعنی جسم خود، حکمرانی میکند؛ بایستی به آرامی، سازندگی را در قسمت جسم خود و روان خود و جهان بینی خود بوجود آوریم و خوب بدانیم که؛
هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
پایان وادی دوم منبع وبسایت کنگره 60 و کتاب عشق، 14 وادی برای رسیدن به خود از مهندس حسین دژاکاموادی اول
وادی اوّل
در اين وادي، بهتر است بدانيم چگونه همه چيز، پيدا ميشود و يا چگونه همه چيز، خلق ميشود.
براي پيدا شدن يا به وجود آمدن و يا خلق شدن؛ اولين قدم، يك فكر و يا يك انديشه است و اين انديشه، آغاز خلق است.
بنابراين؛ همۀ انسانها براي پيدا شدن، لازم است تفكر نمايند و نيروي القاء و احياء و تحرك هم موجود ميباشد.
به عبارتي؛ همه چيز، اول مثل صفحۀ سفيد نقاشي است؛ سپس ذره ذره تصوير پديدار ميگردد و از معني آن، هم زشت و هم زيبا، و هم خوب و بد پديدار ميشود.
‹‹ پس اول بايد تفكر نمود! ››
حالا برميگرديم سر اصل موضوع:
ممکن است ما سالها درگير مشکلات و مسائلی شدهايم که اين درگيري، چه دانسته اتفاق افتاده باشد و چه ندانسته، به هرحال فرقي نميكند. چيزي كه مهم است اینستکه ما ميخواهيم مسائل و مشکلات خود را حل کنیم و از شرّ غول بيشاخ و دمِ مشکلات كه زندگي ما را به طرف نابودي یا ناآرامی سوق داده است و يا سوق ميدهد، رها شويم.
ممكن است قيافۀ ما پژمرده شده باشد و در زندگيِ ما هرج و مرج به وجود آمده باشد؛ در اين مقطع، كافي است ما فكر كنيم كه در كجاي كار قرار گرفتهايم و به كجا ميخواهيم برويم.
در اين وادي ما اصلاً نميخواهيم تصميم بگيريم كه امروز و یا فردا تمامی مشکلات و یا مسائل خود را حل کنیم؛ زیرا بارها اين اقدام را انجام داده و با شكست مواجه شدهايم و البته ممکن است در شرایطی هم، از متخصصین و یا دیگران هم كمك گرفته باشیم، ولی آنها هم نتوانستهاند به ما كمكي نمايند.
در اين مقطع ما فكر ميكنيم که؛
آیا میخواهیم فكر كنيم؟ به چه موضوعی باید فکر کنیم؟ چگونه بايد فكر كنيم؟ به چه چيزهائي نبايد فكر كنيم؟
شايد تصور كنيم كه ما هميشه فكر ميكنيم؛ اما وجود مشکلات و زیاد شدن آنها نشان ميدهد که ما درست فكر نكردهايم و زندگي خود را بدون تفكر و يا با تفكر غلط، ادامه داده و هر چه داشتهايم چه مادي و چه معنوي از دست داده و يا در حال از دست دادن آنها هستیم و یا حتی ممکن است چیزی را از دست نداده باشیم، ولی میبینیم که از آرامش لازم برخوردار نیستیم و این موضوع باعث گردیده که به طرف زوال، در حركت باشیم.
ما بايستي در اين وادي، نقشۀ حملۀ خود را برای برطرف کردن مشکلات و حل مسائل، ترسیم نمائیم؛
البته نقشهاي بسيار دقيق و حساب شده، كه راه به عقب نداشته باشد.
در اين وادي نميخواهيم نقشهاي عظيم ترسيم کنیم؛ اگر ما در اين مقطع بتوانيم نقشهاي بكشيم كه قابل اجرا باشد و مشكلاتِ خودمان را به آرامي حل كنيم، بهتر به نتيجه خواهيم رسيد.
ما در اين تفكر، بايد به صورت واقع بينانه به مشکلات خود نگاه كنيم؛ اگر به اين تفكرِ صحيح برسيم، درخواهيم يافت که اراده به تنهایی، قادر به حل تمامی مشکلات ما نخواهد بود.
براي مثال؛ ما نميتوانيم با ارادة تنها از يك درخت خيلي بلند بالا برويم و يا با ارادۀ تنها نميتوانيم از روي طناب در يك ارتفاع زياد عبوركنيم؛ ولی اين را ميدانيم كه ما قادر هستیم از درخت بالا برويم و یا کار دیگری را به صورت معقول به انجام برسانیم، مشروط به اینکه یاد بگیریم که چگونه چند کار را با هم و به طور هماهنگ اجرا نمائیم.
برای مثال؛ برای انجام هر یک از کارهای فوق، بایستی قدرت بدنی لازم را فراهم نمائیم، فوت و فن آن را بیاموزیم، هدف و انگیزۀ لازم را داشته باشیم و تمرین لازم را نیز انجام بدهیم.
البته در اين مرحله، ما و بعضي از ما ممكن است نتوانند درست فكر كنند و تصميم بگيرند. ميتوانيم اگر فكرمان به جائي نرسيد، از نظرِ مشورتيِ افرادِ با تجربه استفاده كنيم؛ ولي تصميمگيري نهائي بر عهدۀ خودمان ميباشد، به عبارت ديگر: مشورت ميكنيم؛ ولي تصميم را خودمان ميبايست بگيريم تا اعتماد به نفس لازم در ما بوجود بيايد.
البته اين را نيز بايستي در نظر داشته باشيم كه خلقت؛ سازمان و تشكيلاتي است كه همه چيز در آن، با نهايت دقت، برنامهريزي شده و در هر لحظه كنترل ميشود و يك نيروي مافوق بر آن نظارت دارد. اين نيروي مافوق به صورت خودكار؛ اگر انسان به طرف فسق و فجور برود، او را در فرو رفتن به اعماق تاريكيها ياري ميدهد و اگر انسان به طرف تقوي و ارزشها حركت كند، او را در جهت روشنائیها مورد حمايت و ياري قرار خواهد داد.
ممكن است بعضي از ما اكنون به اين سخن ايمان نداشته باشيم؛ ولي اگر چشم دلِ خود را باز كنيم، به آرامي آن نيروي مافوق را حس خواهيم نمود و اگر بخواهيم و حس آن را بوجود بياوريم و طلب كنيم؛ اين نيروي مافوق در درمان بیماریها و رهاييِ ما از بند مشکلات، ميتواند نقش بسيار بزرگي را ايفا كند.
اين بستگي به ما دارد كه بخواهيم يا نخواهيم!
چنانچه نخواهيم؛ باز آن نيرو به ما ياري خواهد رساند، چون ما به طرف ارزشها حركت ميكنيم و تنها فرقي كه بين خواستن و نخواستنِ ما وجود دارد، آن حس يا قوّت قلبي است كه خودمان در خودمان به وجود ميآوريم كه ميتواند تكيهگاه مناسبي باشد وگرنه آن نيرو به صورت خودكار، كارش را انجام ميدهد و براي او؛ زبان، مذهب، نژاد و رنگِ پوست فرقي ندارد؛ چون پاكترين انسانها، نزديكترين افراد به آن نیرو هستند.
پایان وادی اول
منبع: کتاب عشق، 14 وادی برا رسیدن به خود از مهندس حسین دژاکام
خواسته های انسان
آشنایی با مواد مخدر، بخش اول: تریاک چیست؟
تریاک
دراين مقاله قصد داريم به صورت گذرا و با نگاهي اجمالي يكي از قديميترين و شايع ترين مواد مخدر يعني ترياك را مورد بررسي قرار دهيم زيرا گفتنيها در مورد ترياك به قدري گسترده است كه به طور قطع نميتوان آنها را در يك مقاله گنجانيد.سابقه استفاده از ترياك توسط انسان به گذشتههاي بسيار دور بر ميگردد ، آن قدر دور كه ميتوان گفت از زماني كه انسان با طبابت و مقابله با بيماريها آشنا شد با ترياك نيز به عنوان يك ماده دارويي آشنا شده است. به عنوان مثال در مصر باستان در حدود ۴ هزار سال قبل از ميلاد استفاده از ترياك توسط طبيبان آن زمان مرسوم بوده است. در ديگر تمدنهاي باستاني نيز آن گونه كه تاريخ حكايت ميكند رد پاي ترياك را ميتوان مشاهده نمود. اگر قدري به جلو بياييم و تاريخ قرون اخير و نزديك را بررسي كنيم ميبينيم ترياك از حد و اندازههاي يك ماده گياهي با استفادههاي دارويي و سطحي ، پاي خود را فراتر گذاشته و به عنوان كالايي كه بسيار مورد توجه بوده است ، پا به ميدان ميگذارد تا جايي كه به خاطر آن مسائلي چون لشكركشيها ، جنگها ، فتح سرزمينها و غيره نيز مطرح ميشود. از مهمترين اين رويدادها ميتوان به توليد ترياك در هندوستان توسط كمپاني هند شرقي و صدور آن به كشور چين كه در قرن نوزدهم باعث بروز چندين جنگ ميان دو كشور چين و انگلستان گرديد ، اشاره كرد.
در آن زمان مصرف ترياك در بين چينيها به شدت شيوع پيدا كرده بود و فروش ترياك توسط كمپاني هند شرقي در چين مهمترين و كلانترين درآمد اين كمپاني محسوب ميشد. امپراطوري چين نيز كه متوجه تخريب ترياك در بين آحاد مردم خود شده بود هرزمان كه اقدام به مقابله يا ممنوعيت ورود ترياك مي كرد ، با جنگي سخت روبرو ميشد و معمولاٌ در اين جنگها شكست ميخورد. جالب است بدانيد كه جزيره تايوان را كشور چين به عنوان غرامت يكي از همين جنگ ها به طرف مقابل خود واگذار كرد كه در سال ۲۰۰۰ ميلادي مجدداٌ به چين واگذار گرديد. ترياك توسط هنديها و چينيها به بسياري از كشورهاي اروپا ، آمريكا و همين طور كشور خودمان رسوخ كرد. تاريخچه مصرف ترياك در كشور ما از زماني كه به عنوان يك پديده قابل بررسي است ، به حدود ۲۰۰ سال قبل برميگردد. زماني كه مردم براي مقابله با بيماريهايي مانند وبا ، ترياك مصرف مي كردند و پس از مدتي دچار مصرف دائمي آن شده و به ْآن اعتياد پيدا ميكردند.بررسي سير تاريخي مصرف اين ماده در كشورمان تا به امروز مطلبي نيست كه بتوانيم در اين نوشتار به آن به پردازيم اما آن چه كه براي ما مهم و قابل بررسي است جايگاه ترياك به عنوان يك ماده گياهي و دارويي و شناخت عوارض و خواص مثبت و منفي آن است. آنچه امروزه در ذهن بسياري از مردم از عوام گرفته تا خواص نسبت به شناخت ترياك وجود دارد ، چيزي جز نگاهي منفي ناشي از نگريستن به عوارض سوء مصرف اين ماده نيست. از اين ديدگاه ترياك يك ماده مخدر است كه مصرف آن باعث تخريب وجود انسان ، اعتياد ، بيماري ، بدبختي و بيچارگي است. از اين ديدگاه ترياك يك سم است ( در زمانهاي قديم كساني كه قصد خودكشي داشتند با خوردن ترياك اقدام به اين كار ميكردند) از اين ديدگاه ترياك يك ماده كشنده است كه استفاده اي جز سوء مصرف ندارد. مادهاي است كه بايستي به شدت از آن دوري كرد و نسبت به آن تنفر داشت . مادهاي است كه بايد نيست و نابود شود و اثري از آن نباشد . تمامي اين ديدگاهها ناشي از نگريستن فقط به يك روي سكه است. رويي از سكه ترياك كه فقط نشان دهنده عوارض ناشي از سوء مصرف اين ماده به دليل عدم آگاهي ، جهل ، ناداني و عدم شناخت انسان و عدم درك او از استفاده صحيح مي باشد. شكي نيست كه اين ديدگاهها واقعي است و مصائب ذكر شده در سوء مصرف اين ماده وجود دارند و غير قابل انكار. حال اگر روي ديگر سكه را بررسي كنيم ميبينيم ترياك يكي از شاهكارهاي خلقت خداوند در بخش گياهان دارويي است. ترياك ماده اي است كه امروزه در علم پزشكي و داروسازي جايگاهي بسيار مهم و ارزشمند دارد.
مرفين اولين و مهمترين تركيب ترياك است كه در بين ترياك هاي مختلف مقدار آن از ۳ تا ۲۳% متغير است.مرفين در پزشكي امروز كه اغلب داروهاي مسكن ، ضد درد ، بيهوش كننده و غيره از آن تهيه مي شود به قدري مهم و حياتي است كه تصور نبود آن غير ممكن است.
خوشبختی چیست؟
با تفکر ساختارها آغاز می گردد.
معرفی منابع آموزشی کلاس ها
با حرکت راه نمایان می شود
وظایف راهنما و راهجو
کنگره ۶۰ بر اساس اصل پذیرفته شده کمک فرد رها شده از دام اعتیاد ، به فرد در حال مصرف مواد مخدر ، فعالیت می کند. امروزه در تمام دنیا ، این اصل به عنوان یکی از قوی ترین راهبردهای فعالیت در حوزه اعتیاد و درمان ، شناخته می شود . البته کنگره ۶۰ به نوعی ، این اصل را ارتقا داده و معتقد است که فرد رها شده از دام اعتیاد صرفا به دلیل داشتن تجربه رهایی از اعتیاد نمی تواند راهنمای دیگر مصرف کنندگان مواد مخدر که خواهان رهایی از دام اعتیاد هستند باشد . هرچند او تجربه رهایی را دارد ، اما دراین مقوله تجربه به تنهایی کافی نیست ، باید ببینیم که او چگونه از اعتیاد رها شده است ، با چه روشی و چه متدی ، آیا درمان شده است ؟ آیا مشکلات او برطرف شده است ؟آیا به تعادل رسیده است ؟ یا اینکه فقط مصرف خود را قطع کرده یا به عبارتی فقط ترک کرده است . قطعا در چنین وضعیتی ، که سخت درگیر مشکلات درونی و بیرونی خود می باشد و از نظر جسم ، روان و جهان بینی به تعادل نرسیده و آموزش لازم را ندیده است ، چگونه می تواند به دیگران کمک کند ؟
در ساختار آموزشی و راهنمایی کنگره ۶۰ ، با دو واژه یا دو شخصیت راهنما و رهجو برخورد می کنیم .
راهنما :
در کنگره ۶۰ به فردی راهنما گفته می شود که بعد از قطع مصرف مواد مخدر و رسیدن به رهایی و درمان اعتیاد با متد DST و به تعادل رسیدن شهر وجودی او شامل جسم ، روان و جهان بینی ، آموزش های کنگره ۶۰ را گذرانیده و در امتحان داخلی کمک راهنمایی کنگره ۶۰ که به منظور انتخاب راهنمایان جدید برگزار می شود شرکت نماید .
این فرد در صورت کسب نمره قبولی در دو امتحان کتبی داخلی ، شامل فنی و جهان بینی ، بایستی از کنگره مرزبانان نمایندگی خود نمره انضباط بگیرد و پس از درج نظریه تایید توسط راهنمای او در فرم درخواست کمک راهنمایی ، پوشه حاوی برگه های امتحانی ، فرم درخواست کمک راهنمایی ، معرفی نامه تربیت بدنی مبنی بر حضور فعال در یکی از رشته های ورزشی و سایر مدارک او مورد بررسی قرار می گیرد.
در صورت دارا بودن شرایط قانونی ( قوانین داخلی کنگره ۶۰ ) پس از قبولی در مصاحبه حضوری،و انجام پیمان کمک راهنمایی ، شال مخصوص کمک راهنمایی که شال نارنجی است و نشان کمک راهنمایی می باشد را دریافت می کند . در مرحله بعد او مجوز اعلام کمک راهنمایی و تشکیل لژیون را از دیده بان راهنمایان برای خدمت در یکی از نمایندگی های کنگره دریافت می کند . گفتنی است یکی از مواردی که در مصاحبه حضوری مورد ارزیابی قرار می گیرد خدمتهایی است که فرد تاکنون انجام داده است و اگر در بخشهای مختلف کنگره سابقه هیچ گونه خدمتی نداشته باشد در مصاحبه حضوری قبول نمی شود .
شایان ذکر است پروسه راهنمایی در کنگره ۶۰ شامل سه بخش کمک راهنما ، راهنما و استاد راهنما می باشد ، کمک راهنمایی ، اولین دوره فعالیت در این حوزه است که مدت زمان آن ۴ سال می باشد.
تا این جا متوجه شدیم که رسیدن به درجه کمک راهنمایی در کنگره ۶۰ به منزله گذشتن از هفت خان رستم است و کار ساده ای نیست و کنگره ۶۰ صرفا به موضوع تجربه یک فرد رها شده از دام اعتیاد ، اکتفا نکره است .
بلکه معتقد است فرد رها شده بایستی علاوه بر تجربه اعتیاد و رهایی از آن ، به درمان قطعی رسیده باشد ، آموزش کافی را ببیند و مسلح به علم شناخت کامل صورت مسئله اعتیاد باشد و عاشق خدمت به همنوعان خود برای رهایی از اعتیاد نیز باشد تا بتواند به دیگران کمک کند . هدف ما از بیان این مطالب در دستور جلسه وظایف رهجو ، این است که بدانیم کمک راهنما یا راهنما کیست و چه جایگاهی دارد و برای رسیدن به این جایگاه چه مسیر سخت و طولانی را پشت سر گذاشته است . می خواهیم بدانیم که مصرف کننده مواد مخدر که برای درمان به کنگره ۶۰ مراجعه می کند و مجاز است یکی از کمک راهنمایان کنگره ۶۰ را به عنوان راهنمای خود انتخاب کند ، در مقابل راهنما و کنگره ۶۰ چه وظایفی دارد .البته قبل از آن اشاره ای هرچند مختصر می نماییم به وظایف راهنما .
وظایف راهنما :
بنیان کنگره ۶۰ معتقدند اولین و اساسی ترین خصیصه یک راهنما عاشق بودن است . راهنما باید عاشق راهنمایی و عاشق کاری باشد که در کنگره به عنوان راهنما انجام می دهد باشد . راهنما باید عاشق رهجویان خود باشد و عاشق به رهایی رسیدن آنها باشد . راهنما باید با تمام وجود بخواهد و دوست داشته باشد که شاگردانش به رهایی برسند . راهنما وظیفه دارد طبق اصول و پروتکل DST شاگردانش را در رهایی از اعتیاد راهنمایی کند و به آنها برنامه بدهد . راهنما نمی تواند خارج از پروتکل هیچ گونه حرکتی انجام دهد .
راهنما بایستی طبق ساعاتی که برای حضور راهنما در کنگره مشخص شده در کنگره حضور داشته باشد و همیشه قبل از ساعت ۵ در کنگره حاضر باشد . راهنما در خارج از کنگره هیچ گونه رابطه و یا خدمتی به رهجویان خود ارائه نمی کند .
راهنما موظف است طبق برنامه ریزی های کنگره ۶۰ که از شورای دیده بانان به ایجنتها و از ایجنتها به مرزبانان و در نهایت به راهنمایان ابلاغ می شود ، عمل نماید و با مسئولین شعبه یا لژیون مرزبانی در هماهنگی کامل باشد .
راهنما موظف است که به شاگردان خود به چشم امانت نگاه کند و تصور نکند که مالک و صاحب اختیار کامل رهجویان خود می باشد . به یاد داشته باشیم که رهجو برای درمان اعتیاد خود به کنگره ۶۰ مراجعه کرده است نه به شخصی که در کنگره راهنماست . این کنگره ۶۰ است که رهجو را تحویل می گیرد و پذیرش می کند و به راهنما اجازه می دهد که راهنمای او باشد . بنابراین راهنما رهجوی خود را مانند یک امانت پس از رهایی گویی به کنگره ۶۰ پس می دهد تا وارد چرخه خدمت شود .
و در آخر اینکه راهنما باید به گونه ای عمل نماید که هر چه به رهجو می گوید ، رهجو آنها را در خود راهنما ببیند . اگر به رهجو چیزی بگوییم که در خود راهنما نمود نداشته باشد و دیده نشود ، آن گفته ها اصواتی پوچ و بی اثر خواهد بود . این ها خلاصه ای بسیار کوتاه بود از وظایف راهنما . شرح بیشتر این وظایف را می توانیم در جزوه راهنما و راهنمایی در کنگره ۶۰ مطالعه نماییم .
رهجو :
حتما می دانید که در کنگره ۶۰ به چه کسی رهجو گفته می شود ، رهجو یعنی جوینده راه رهایی و درمان اعتیاد و در ادامه صراط مستقیم و دوری از ضد ارزشها .
در مقاله علمی صورت مسئله اعتیاد ( مهندس حسین دژاکام ) مصرف کنندگان مواد مخدر در قالب یک مثلث به سه گروه تقسیم می شوند . این دسته بندی برای اولین بار در جهان ، در این مقاله ارائه شده است و در هیچ جای دیگری این دسته بندی را نمی توانیم بیابیم . بر اساس این مقاله ، مصرف کنندگان مواد مخدر به سه گروه نامزدهای اعتیاد ، مصرف کنندگان خواهان اعتیاد و مصرف کنندگان خواهان رهایی تقسیم می شوند . کنگره ۶۰ برای هرکدام از این گروه ها رویکرد خاص خود را پیشنهاد می کند . برای نامزدهای اعتیاد ، اصل پیشگیری ، برای مصرف کنندگان خواهان اعتیاد ، اصل مهار و برای مصرف کنندگان خواهان رهایی ، اصل درمان .
در اجرای پروسه درمان اعتیاد ، مصرف کنندگانی موفق هستند و به درمان و رهایی می رسند که در دسته سوم باشند . اگر مصرف کننده ای با تمام وجود خواستار رهایی نباشد ، امکان ندارد به رهایی از اعتیاد برسد . رهایی از اعتیاد کار کوچک و ساده ای نیست . نیروی عظیمی را می طلبد که این نیرو فقط در افراد خواهان رهایی یافت می شود و فرد خواهان رهایی می تواند این نیروی خفته را به کار گیرد و از قوه به فعل درآورد .
بنیان و نگهبان کنگره ۶۰ پیرامون این دستور جلسه وظایف رهجو را دسته بندی نموده اند . ایشان وظایف رهجو را در سه بخش و در قالب یک مثلث دسته بندی می نمایند .
الف : وظایف رهجو در قبال راهنما
ب : وضایف رهجو در قبال کنگره ۶۰
ج : وظایف رهجو در قبال خانواده ، کار و زندگی
ما در این قسمت خیلی خلاصه بعض از آیتمها را بررسی می کنیم اما پیشنهاد می کنیم صحبتهای روز چهارشنبه آقای مهندس را در مورد این دستور جلسه حتما مطالعه و یا گوش کنید.
خواهان رهایی بودن :
همانگونه که گفتیم ، اولین ویژگی و خصوصیت رهجو ، خواستار رهایی بودن است . فردی که خواهان رهایی نیست ، رهجو نیست . بعضی ها خواهان رهایی هستند و بعضی ها فکر می کنند که خواهان رهایی هستند و در عمل نشان می دهند که خواهان رهایی نیستند . هم مصرف بی حد و حصر مواد را می خواهند و هم رهایی را ، و این ها در کنار یکدیگر قرار نمی گیرند . بنابراین رهجوی واقعی کسی است که اگر یک صندلی را به خود اختصاص می دهد ، در مقابل وجدان خود ، سربلند باشد . زیرا افراد بسیاری هستند که خواهان رهایی و منتظر این صندلی هستند . کسی که خودش خوب می داند که خواهان رهایی نیست آیا بهتر نیست به دنبال کار خودش برود تا این صندلی و این موقعیت و امکانات در اختیار فردی که خواهان است قرار گیرد ؟
آموزش پذیری :
رهجو کسی است که می داند برای چه امری به کنگره ۶۰ می آید . او هدفش را می شناسد ، او به دنبال رهایی است و خوب می داند که بدون آموزش و یادگیری ، خبری از درمان و رهایی نخواهد بود . حضور او در کنگره ، حضوری موثر در امر یادگیری و آموزش است . او می داند که حضور در کنگره ۶۰ مفهومی جز آموزش ندارد . خوب گوش می کند ، خوب مطالعه می کند و خوب عمل می کند . نشریات ، مقالات ، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، سی دی ها و دیگر منابع آموزش کنگره ۶۰ را از دست نمی دهد . حرف راهنمایش را فقط یک بار می شنود و عمل می کند . در مقابل آموزش های کنگره ۶۰ و راهنما تسلیم است . برنامه تیپرینگ خود را دقیقاً طبق دستور راهنما بدون کوچکترین تغییری انجام می دهد . اگر راهنما می گوید مثلاً : ۶صبح ، رهجو معنی ۶ صبح را می داند . می داند که شش و ده دقیقه ، دیگر شش نیست . در مدت زمان کوتاه برگزاری جلسات ، صندلیش را ترک نمی کند . رهجوی خوب در زمان برگزاری کلاس ، در کلاس است ، در حیات و مشغول سیگار کشیدن نیست . کسی که تحمل نشستن روی صندلی به مدت یک ساعت و نیم را به مدت یک ساعت و نیم را ندارد ، چگونه می تواند از دام اعتیاد رها شود ؟
رعایت اصول ، قوانین و حرمت کنگره ۶۰ :
رهجو کسی است که اصول ، قوانین و حرمت کنگره ۶۰ را رعایت می کند . دیر نمی آید ، زود نمی رود ، غیبت نمی کند ، وارد مسایل حاشیه ای نمی شود . کاری به کار دیگران ندارد . توان و انرژیش مصروف امور درمان خود می شود . با راهنما صداقت دارد . لباس پوشیدن و رفتارش درست است . با دیگران با احترام برخورد می کند . به قوانین احترام می گذارد . برای نگهبان نظم ، مهماندار ، مرزبان و سایر گردانندگان ، احترام و ارزش قائل است . اتومبیلش را جایی پارک نمی کند که برای کنگره مشکل ساز شود و خلاصه اینکه نسبت به تمام این امور و مسایل با حواس جمع برخورد می کند . در مورد راهنما می داند که راهنما استاد است و او شاگرد ، راهنما مربی اوست ، پس باید به او احترام کامل بگذارد . طوری با او حرف نمی زند که اگر کسی نداند ، تصور کند او دوست و رفیق اوست ، کمک راهنما دوست و رفیق رهجو نیست ، جایگاه او به مراتب از جایگاه دوست و رفیق بالاتر است . اگر او را دوست و رفیق خطاب کنیم و هر طور که مایل بودیم و راحت بودیم با او صحبت کنیم ، قطعاً به او بی احترامی کرده ایم . او معلم و مربی است و حرمت و احترام معلم و راهنما بر هر کسی واجب است
بازیگر بودن و خدمت کردن :
رهجو در کنگره ۶۰ ، تماشاچی فعالیت و خدمت دیگران نیست . خودش فعال است و خدمت می کند . او خوب می داند که خدمت کردن و فعال بودن بخشی از پروسه درمان اوست و نسبت به این مهم بی تفاوت نیست . او می داند که خدمت در کنگره ۶۰ داوطلبانه است و تا خودش داوطلب نشود کسی به سراغ او نخواهد آمد . او می داند که اگر بازیگر نباشد ، پس از مدتی از همه چیز خسته می شود و همه چیز برایش تکراری و کسل کننده می شود و شروع می کند به ایراد گرفتن از همه چیز و در نهایت از حرکت باز می ماند .او می داند که هفته ای یک بار باید حتما در قسمت گفت و شنود جلسه مشارکت داشته باشد .
قدردانی و سپاسگزاری :
یکی از آموزش های مهم کنگره ۶۰ ، آموزش شکرگذاری و سپاسگزاری در برابر خالق و مخلوق است . کسی که نسبت به مخلوقین خداوند مراتب سپاس گزاری را بلد نیست و نمی داند ، قطعاً شکرگزاری از خداوند را نیز نیاموخته است . رهجو نسبت به خدمت هایی که از راهنما و کنگره ۶۰ دریافت می کند ، بی تفاوت و ناسپاس نیست . هرچند کنگره ۶۰ رایگان است و وجهی بابت درمان و رهایی از کسی دریافت نمی کند ، اما رهجوی واقعی در صورتی که توان مالی داشته باشد در جای خودش و در مواردی که امکان کمک مالی وجود دارد ، مانند حساب ذخیره زمین و ساختمان و یا در گردش سبد پول در جلسات ، در حد توانش حمایت می کند . رهجو هیچگونه تعهد مالی در مقابل راهنما ندارد ، اما در مراسمی مثل روز روز راهنما ، هفته همسفر ، هفته مرزبان و ایجنت و هفته دیده بانت مجاز است به پاس خدمات این عزیزان ، کادو یا هدیه ای درخور به انها تقدیم کند و این امر در تمام دنیا و بر اساس خرد جهانی ، یک حرکت بسیار زیبا و انسانی است .
درخت میوه ، آنچه که دریافت نموده ، چندین برابر پس می دهد .
یک رهجو ، قطعاً به رهایی می رسد . او ضمن اینکه برای همیشه رهجو است ، زمانی می رسد که خود تبدیل به کمک راهنما و در ادامه راهنما می شود و چنیدین برابر آنچه که دریافت نموده بازپس می دهد و شاید این مهمترین و بزرگترین وظیفه باشد و این چیزی نیست مگر تلاش در جهت رهایی دیگران و تربیت استاد و راهنمای درمان اعتیاد برای دیگرانی که هنوز نیامده اند و در راهند
وظایف رهجو و نبایدها :
راهنما فقط راهنمایی می کند ، کنگره ۶۰ می گوید ، اعتیاد درمانگر ندارد ، راهنما درمانگر نیست ، درمانگر اعتیاد ، رهجو است، تمام مسئولیت درمان روی دوش رهجو است ، رهجو نباید انتظار داشته باشد که کمک راهنما تمام وقت در خدمت او باشد ، او راهنماست . رهجو باید از راهنما سوال کند تا راهنما جواب بدهد . رهجو باید برنامه بخواهد تا راهنما برنامه کاهش مصرف را ارائه بدهد . رهجو باید به دنبال راهنما باشد نه اینکه راهنما به دنبال رهجو باشد .
راهنما متخصص همه علوم و یا مشاور مسائل خانوادگی یا شغلی يا اقتصادي نیست . او راهنمای درمان اعتیاد است .
رهجو نباید توقع داشته باشد که راهنما همه سوالات او را درهر زمینه ای جواب بدهد و اگر جواب نداد یا ندانست ، بگوید راهنمای من نمی داند ، رهجو نباید راجع به مسائل خصوصی زندگی خود که ربطی به راهنما ندارد از او راه کار بخواهد ، حل این گونه مسائل به عهده رهجوست و آموزش های کنگره ۶۰ به طور غیر مستقیم ، حل مشکلات را به رهجو می آموزد .
رهجو نباید توقع داشته باشد که راهنما ساعت ها درکنار او باشد و با او حرف بزند . او کار های دیگری هم دارد و رهجوهای دیگری هم دارد .
رهجو نباید وقت و بی قت با راهنما تماس تلفنی بگیرد و از او سلب آسایش کند ، رهجو یاد می گیرد زمانی که در کنگره حضور دارد و در موقع مناسب سوالاتش را از راهنمایش بپرسد .
وظایف رهجو در قبال خانواده ، کار و زندگی :
رهجو در کنار وظایف خود در قبال راهنما و کنگره ۶۰ ، موظف است به وظایف خود در مورد خانواده و زندگی نیز درست عمل کند . رهجو نمی تواند تمام زندگیش را برای کنگره و راهنما بگذارد و از زندگی و خانواده خود غافل شود . نگهبان کنگره ۶۰ تقریبا در اکثر سی دی ها و نوشتارها و آموزشهای خودشان بارها به این مسئله اشاره کرده اند که ما بایستی پایه های مالی زندگی خود را مستحکم کنیم و برای خانواده خود وقت بگذاریم و طوری عمل نکنیم که آنها از ما ناراضی باشند . البته روز چهارشنبه بنیان کنگره ۶۰ در سخنان خود به این موضوع اشاره کردند که خانواده ها نباید انتظار داشته باشند که شخص پس از در مان در کنگره تمام مسائل و مشکلات او حل شود و کوچکترین ایرادی در عملکرد و رفتار او وجود نداشته باشد . کار کنگره ۶۰ درمان اعتیاد است و البته در کنار آن شخص بسیاری از قوانین زندگی را نیز می آموزد ، اما عمل کردن به این آموزه ها سالها وقت می خواهد و انتظار یک دگردیسی کامل در این یک سال انتظاری بیش از حد است .
این ها خلاصه ای از باید ها و نباید ها در حوزه وظایف رهجو بود که قدر مسلم نمی تواند کافی باشد . یک هفته فرصت داریم تا در این خصوص در بخش گفت و شنود کارگاه های آموزشی در باب این موضوع مشارکت داشته باشیم .
از آنجایی که همه ما رهجو هستیم حتی اگر کمک راهنما یا راهنما باشیم ، آرزو می کنیم رهجوی خوبی باشیم و راهنما و کنگره ۶۰ از ما راضی باشد تا در ادامه ، خداوند نیز از ما راضی باشد ، زیرا اگر رضایت و خواست خداوند نباشد ، رسیدن به درمان و رهایی و در ادامه رسیدن به دیگر مراتب ، غیر ممکن خواهد بود .
به شما عزیزان پیشنهاد می کنیم شنیدن و یا مطالعه سخنان بنیان و نگهبان کنگره ۶۰ در خصوص این دستور جلسه را که در همین سایت در دسترس می باشد را از دست ندهید.
با احترام ، مسافر علی خدامی
منبع وبسایت کنگره60