مدیر2019-09-11T15:15:32+04:30معنای زندگی چیست؟
معنای زندگی را هر کسی برای خودش تعریف می کند زندگی را خداوند آنقدر زیبا درست کرده که هر کسی هر طور که بخواهد آنرا برای خودش معنا می کند در کل سه دسته ی اصلی داریم 1-کسانی که به این دنیا مشغول ند.2-کسانی که به آخرت مشغول اند 3- کسانی که بین این دو هستند.معنا آن چیزی است که اگر از شما بگیرند زندگی تان خالی می شود و برای هر کسی یک چیزی است و هیچکسی نمی تواند دیگری را مسخره کند البته از نظر من.این انتخاب خودتان است. افرادی هم که مابین این دو را انجام می دهند کسانی هستند که ارزش را با ضدارزش انجام می دهند اما اشکالی ندارد در قرآن آمده که نیکی ها بدی ها را از بین می برد.به مرور زمان تبدیل می شوند و کسانی که در خسرانند، فقط مشغول به دنیا هستند در نهایت پشیمان می شوند،معنا را خودتان باید پید کنید.اما اصل آن ابتدا آموزش و سپس خدمت است.اول یاد بگیریم که به خود کمک کنیم وسپس به دیگران به قول استاد زمام دار راستی : اول شتری سواری را یاد بگیریم و سپس به دیگران هم یاد بدهیم،این در مورد هر چیزی صدق می کند.
آیا افرادی که تحت درمان هستند می توانند مسافرت بروند؟
به نظر من مسافر نروید،زیرا تغییر آب و هوا و رانندگی کردن و خسته شدن و به هم ریختگی خواب و با فامیل بیدار نشستن تا دیر وقت و هزار و یک اتفاق دیگر یعنی راه برای شیطان باز می شود.از نظر من بهتر است که نروید اگر کنگره بودم می گفتم که کسی حق ندارد برود ولی اینجا کلینیک است.این یک پروسه درمانی است که ده ماه طول می کشد و شما در این ده ماه باید تلاش بکنید که زندگی خود را نجات بدهید،من در دوران درمان حتی پول سیگار خود را هم نداشتم،پیاده رفت و آمد می کردم.این ها حقیقت است من این کارها را کردم،حتی در کنکور هم که قبول شدم وقتی راهنمایم گفت برو انصراف بده اینکار را کردم.من راهنمایم هر چه می کفت گوش می دادم برای اینکه ایمان آوردم که این آدم می تواند مرا نجات بدهد.هرچیز که در جستن آنی آنی.به دنبال هر چیزی که هستید تبدیل به همان چیز می شوید و جالب اینجاست که هر چیزی را که می خواهید تصاحب کنید در نهایت آنچیز شما را تصاحب می کند.
آیا بیمار می تواند در طول سفردر کنار دوستان قدیمی و مصرف کننده خود باشد؟
خیراینکه بروم خودم را امتحان کنم و ... تله ی شیطان است، دفعه ی اول میروید،دفعه ی دوم می روید،دفعه ی سوم که می روید می زنید.به هیچ وجه سمت دوستان مصرف کننده ی خود نروید این فریب است به دو صورت اصلی من در بچه ها دیده ام که پدید می آید : 1-بروم خودم را امتحان کنم 2- بروم آنها را هم بیاورم دردرمان. برای همه شما حتماً پیش آمده چون نفس بازی اش یک جور است یک جور می تواند بازی کند.خوب شد که این سوال را پرسیدید دفعه ی دیگر که کنار آنها می رفتید خودتان با آنها می کشیدید به هیچ وجه تا زمانی به درمان نرسیده اید و قطع کامل نشده اید سمت اینجور چیزها نروید.اصلاً دوست به کسی گفته می شود که باعث رشد بیشتر شما بشود، من در طول سفر وقتی راهنمایم گفت دوستها قطع،اگر دوستهایم به من زنگ میزدند من آنها را فحش می دادم و دیگر به من زنگ نزدند،در سفر و درمان دوست اول شما می شوم من و باقی دوستای شما که خیر شما را می خواهند و باعث پیشرفت شما می شوند افرادی هستند که درمان شده اند و وارد سفر دوم شده اند،کسانی که هنوز در درمان هستند و اینجا هستند آنها هم دوست شما نیستند.کوری عصا کش کوری دگر شود!! به هیچ وجه هیچ سفر اولی با سفر اولی دیگر نباید رابطه داشته باشد.از فرد مصرف کننده فاصله بگیرید که هیچ خیری برای شما ندارد.دوست شما در حال حاضر من هستم که می خواهم کمک کنم که از اعتیاد بیرون بیایید.هیچکدام از شما نمی دانید اعتیاد چیست.اگر می دانستید می توانستید بیایید بیرون.اول باید بدانید و بعد بتوانید.در نتیجه باید بروید پیش انسانی که دراین مورد به دانایی رسیده است من در مورد اعتیاد از همه ی شما داناتر هستم.این صدایی که می گوید من دیگر از مواد مخدر بدم می آید و میتوانم کنار افراد مصرف کننده بروم فریب نفس است،بگذارید من با آن بجنگم شما قدرت کافی را ندارید.این صدای نفس است که در حال پهن کردن تله است.باید یک سری جلسات در مورد نفس و اینکه چطور خواسته هایش را به اجرا در می آورد در آینده برگزار کنیم.
آقای رنجبر در مورد نفس و ساختار هایش توضیح دهید؟
اگر می خواهید نفس را بفهمید باید با مثال شهر توضیح دهم.در تهران همه نوع انسانی هست ، معلم،وکیل،قاضی،ثروتمند،دزد،فقیر،قاچاقچی،خائن، و همه جورآدم داریم در نفس هر انسانی هم چنین ذراتی با خواسته های مختلف هستند ذراتی که خواسته های الهی مانند درمان اعتیاد دارند و ذراتی که خواسته ی مصرف مواد دارند.پخش شده اند.حالا من می خواهم تهران را اصلاح کنم نمی آیم آدم بد ها را بکشم بلکه آنها را تربیت می کنم علم که برسد انسان ها خود به خود اصلاح می شوند.افلاطون می گفت آدمها نمی دانند که نباید خطا بکنند اگر به آنها یاد بدهید دیگر خطا نخواهند کرد.امکان ندارد انسان خطا بکند شما می دانید اگر یک شی تیز را در چشم خود بکنید کور خواهید شد.من دانایی از این جنس به شما انتقال میدهم.شما از این جنس می فهمید که مصرف کردن مواد خطاست.همینطور که در هر شهری آنهایی که خواسته ی مشترک دارند و جمع می شوند،حزب درست می کنند.مانند:تاکسیرانی که وجه مشترکشان تاکسیرانی است و هدف شان حمایت از یکدیگر و گرفتن حقوق شان است.در درون ما هم دقیقاً به همین شکل است،آن ذراتی که خواسته شان مصرف مواد است جمع میشوند و با استفاده از تصویر ذهنی و ایجاد صدا شما را به طرف مصرف مواد هدایت می کنند در مقابل آن ساختاری که می خواهد شما مواد مصرف نکنید با ساختار مصرف مواد می جنگد.کار ما دریافت علم است تا آن ساختارهایی که خواسته مصرف مواد است متلاشی شود و از بین بروند و بیایند جزو آنهایی بشوند که نمی خواهند مصرف کنند.