خلاصه گزارش کارگاه یکشنبه ۷ اسفندماه

پنجمین جلسه از دور پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کلینک شفای سبز به استادی مسافر احسان ونگهبانی مسافر کامران ودبیری مسافر محسن با دستور جلسه وظایف راهنما و رهجو روز یکشنبه مورخ ۷ /۱۲ /۱۴۰۱ رآس ساعت ۱۸ آغاز به کار کرد. خلاصه سخنان استاد: در کنگره یا کلینیک همه چیز سر جای خودش است مثل آن دارو یا وظیفه ای که راهنما دارد. حالا شخصی که وارد کنگره میشود چه وظایفی دارد؟ معلم یا راهنمای شما نسبت به شما وظایفی دارد که شما را از اعتیاد خارج کند و شما را به داشتن حال بهتر هدایت کند و قوانین را به شما یاد بدهد. راهنما در رابطه با وظایفش توجیح شده است وقبل از شما روزی خودش شاگرد بوده است و چون خوب شاگردی کرده است توانسته راهنما شود. شاگردی که درست شاگردی نکند هیچ وقت راهنما نمی شود و اصلا شدنی نیست. وظایف رهجو این است که یک سری شرایط را رعایت کند و اگر رعایت نکند هیچ وقت رهجو نیست مثلا رهجو باید سی دی گوش کند و بنویسد و باید از کلام درست استفاده کند و باید وظایفش را درست انجام دهد. یکی دیگر از وظایف رهجو این است که باید سپاس گذار باشد و سپاس گذاری هم به کلام نیست و راهو روش دارد و وقتی قلبآ سپاس گذار یک نفر باشی به صورت خودکار دوست داری کارش را انجام دهی چون که سپاس گذار هستی. برای اینکه به سپاس گذاری برسی باید نسبت به نعمتی که دریافت کردی آگاه باشی چون شاگردی که نسبت به زحماتی که راهنما برایش انجام داده آگاه نباشد هیچ وقت سپاس گذار نمی شود. و اگر همه ما نسبت به هم وظایفمان را درست انجام دهیم به درمان و حال خوب خواهیم رسید.
ادامه مطلب...

پرسش و پاسخ

پرسش و پاسخی از راهنما و روانشناس جناب آقای احسان رنجبر در رابطه با اینکه چگونه می توانیم افرادی که به ما ظلم کرده اند را ببخشیم؟
ادامه مطلب...

وادی سیزدهم

بر اساس پروتکل درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ ( DST) برای رهایی کامل از اعتیاد و قطع تمامی بندها و پیوند های اعتیاد با شهر وجودی انسان ، بایستی سه ضلع مثلث درمان اعتیاد ، یعنی جسم ، روان و جهان بینی به موازات یکدیگر و با پشتیبانی یکدیگر به تعادل و سلامتی برسند .

معمولا هر هر یک از دستورجلسات سالانه کنگره ۶۰ به یکی از این اضلاع مربوط می شود . فرود دستور جلسه این هفته بر روی ضلع جهان بینی درمان اعتیاد است و اگر این فرود درست باشد و پیام این دستور جلسه یعنی وادی سیزدهم را با گوش جان بشنویم ، تغییر شگرفی در دیدگاه و جهان بینی ما به وجود می آید و بسیاری از پیوندها و مسائلی که تارهای وجودی ما را به نادرستی به هم وصل نموده است ، گسسته خواهد شد .

وادی سیزدهم می گوید : پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است .

ممکن است در تفکرات و دیدگاه های ما این گونه جا افتاده باشد که بسیاری از مسایل زندگی ما و موضوعات و اهدافی که برای رسیدن و دستیابی به آن ها تلاش می کنیم ، روزی به پایان خواهد رسید و .از آنجاییکه تصویری از وقایع بعد از این پایان نداریم ، بنابراین نقطه پایان را به عنوان پایان قطعی و تمام شدن می انگاریم و قدر مسلم چنین برداشتی می تواند در حس و تفکر ما ایجاد ناامیدی و یاس و یا سهل انگاری نماید .

اگر بخواهیم برای این موضوع مثال بیاوریم می توانیم به تکیه کلامی که در فرهنگ عامیانه خیلی از آن استفاده می شود ، اشاره نماییم . آن تکیه کلام این است . "خوب بعدش چی" حتما این جمله را زیاد شنیده ایم . مثلا شخصی در حال طی کردن تحصیلات مقطع متوسطه است ،ممکن است او تصور کند که نتواند وارد دانشگاه شود و پایان دوره متوسطه برای او پایان دوره تحصیلات باشد و به همین دلیل نسبت به ادامه موفقیت آمیز تحصیلش ناامید شود و بگوید درس بخوانم که چه شود ، بعدش چی ، در بعد وسیع تر اگر بخواهیم مثال بیاوریم می توانیم به بعضی دیدگاه ها در خصوص زندگی اشاره کنیم و مثال بیاوریم بعضی ها اعتقادی دارند به آخرت و زندگی پس از مرگ ندارند و پایان زندگی را پایان همه چیز می دانند و همین مسئله باعث می شود مسیر زندگی را به درستی طی ننمایند . خیلی ها در موارد و رویدادهای جزئی زندگی نیز با پایان هر دوره یا وضعیتی دچار ناامیدی و یاس می شوند. اگر مسئولیتی در جایی داشته اند با پایان دوره مسئولیت ممکن است فکر کنند که همه چیز تمام شده است .

وادی سیزدهم نکته بسیار مهمی را مطرح می کند که دقیقا احساسات و تفکرات از این دست را کاملا از بین می برد و به ما می آموزد که پایان هز نقطه سرآغاز خط دیگری است ، اگر دوره ای تمام می شود ، دوره ای دیگر آغاز می شود ، اگر روزی به پایان می رسد روز دیگری آغاز می شود ، اگر دوره تحصیلات به پایان می رسد دوره دیگری می تواند آغاز شود ، اگر زندگی به پایان می رسد ، به شکل دیگری آغاز می شود ، هر پایانی به منزله آغاز دیگری است و اگر پایانی در کار نباشد آغازی نیز نخواهد بود ، بنابراین از پایان نباید دلتنگ و یا نا امید باشیم، بلکه بایستی آماده آغازی دیگر باشیم .

نکته ظریف و بسیار مهمی که در این آغاز و پایان ها مطرح می شود این است که چگونه مراحل ، دوره ها و مقاطع را به پایان می رسانیم ، زیرا این چگونگی و یا کیفیت پایان در کیفیت آغاز نقش بسیار مهمی دارد ، خیلی ساده اگر بخواهیم اشاره کنیم باید بگوییم که خط به خط داستان زندگیمان را خودمان می نویسم اگر خطی را خوب بنویسیم و به پایان ببریم ، خط بعدی را نیز خوب شروع خواهیم کرد .

این مسئله تماما ً در اختیار ماست که خط بعدی را چگونه بنویسیم از هم اکنون تعیین می کنیم که خطوط بعدی زندگی ما چگونه باشد ، آیا سرشار از شادی ها و موفقیت ها باشد و یا آکنده از غم و اندوه و و با بار منفی و شکست . اگر تا کنون داستانی مصیبت بار را برای زندگی خود نوشته ایم می توانیم از این به بعد را درست و آنطور که دوست داریم بنویسیم . البته اگر بخواهیم . وادی سیزدهم به ما می آموزد که همیشه بایستی در آماده باش کامل برای رویدادهای زندگی باشیم و بدانیم که بعد از هر پایان ، آغازی دیگر است که شروع می شود و هیچ وقت پایانی بدون آغاز دیگر وجود ندارد ، داستان زندگی ما هیچ وقت تمام نمی شود ، همیشه جاری و ساری است و ما همیشه خواهیم بود ، اما چگونه بودن و چگونه ادامه دادن ، چگونه به پایان رساندن و چگونه آغاز کردن است که بسیار مهم است . اگر در صراط مستقیم باشیم و قوانین زندگی را بدانیم و به مسئولیت های خود واقف باشیم و کارمان را درست انجام دهیم ، قدر مسلم اکثر این پایان ها و آغاز ها دلچسب و شیرین خواهد بود .

و اما مسئله اصلی خودمان یعنی درمان اعتیاد .

اگر دقت کنیم وادی سیزدهم جزء آخرین وادی هاست و بعد از وادی سیزدهم فقط یک وادی وجود دارد یعنی وادی چهاردهم ، آیا تا به حال پرسیده ایم چرا موضوع " پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است " ، در سیزدهمین وادی مطرح شده است ؟

اگر چهارده وادی کنگره ۶۰ را به عنوان سرفصل های آموزشی جهت به تعادل رساندن ضلع جهان بینی درمان اعتیاد در نظر بگیریم و فرض را بر این بگیریم که در دوره سفر اول ودرمان اعتیاد ، شخص به طور نسبی با این وادی ها و قوانین آشنا می شود و همزمان مسیر درمان اعتیاد و به تعادل رسیدن جسم و روان را می پیماید ، بنابراین در پایان دوره درمان و سفر اول به وادی سیزدهم می رسد .

وادی سیزدهم ضمن اینکه حامل پیامی عام و بسیار مهم برای تمام امورات زندگی ماست و از جزئی ترین تا کلی ترین مسایل زندگی را در بر می گیرد ، حامل یک پیام اختصاصی برای درمان اعتیاد نیز می باشد و آن این است که به فرد می آموزد که بداند پایان سفر اول ، پایان کار نیست و پایان سفر اول به معنی آغاز سفر دوم است .هر چند کنگره ۶۰ معتقد است که در سفر اول و با به تعادل رسیدن ساختارهای جسم ، روان و جهان بینی ، مصرف کننده مواد مخدر به درمان کامل می رسد اما برای رسیدن به تعادل بیشتر و پایه های مستحکم، بایستی در سفر دوم نیز همانند سفر اول با تمام توان پیش برود .

نباید تصور کند که سفر اول من به پایان رسید و دیگر همه چیز تمام شده است . خیر، پایان این نقطه سرآغاز خط دیگری است و برای خوب نوشتن خط بعدی یعنی سفر دوم نیز بایستی مانند نوشتن خط اول یا همان سفر اول ، کوشا و فعال بود ، وادی سیزدهم با این جمله کوتاه و مختصر پیام بسیار مهم و وزینی را به ما ارائه می کند که می تواند رنگ و لعاب دیگری به زندگی ما بدهد .

وادی سیزدهم ما را امیدوار به ادامه موفقیت آمیز زندگی می نماید و به ما می فهماند که آغازهای بیشمار در انتظار ماست . پس این سرا ، سرای توقف ، رکود و سکون و یاس و نا امیدی نیست ، یک سفر اولی سفر اول را تمام می کند ، شخص دیگری سفر اول را آغاز می کند ، شخصی به درمان اعتیاد می رسد ، شخصی دیگری خود را به عنوان تازه وارد معرفی می کند . سفر اول تمام می شود ، سفر دوم آغاز می شود و بایستی کمک راهنما بشود . کمک راهنما می شود ، باید رهجو جذب کند ، رهجو می گیرد ، بایستی رهجو به رهایی برسد . رهجویی به رهایی می رسد و رهجویی دیگر وارد لژیون می شود و این داستان همچنان ادامه دارد  تا جایی که چشمانمان در این دنیا بسته می شود و بلافاصله در دنیایی دیگر باز می شود و می گوییم : سلام علیکم .

به شما عزیزان توصیه می کنیم برای درک بیشتر وادی سیزدهم و اهمیت آن در مقوله درمان اعتیاد و دیگر امور زندگی ، سی دی مربوط به این وادی و همچنین متن کامل وادی نوشته مهندس حسین دژاکام را تهیه نمایید و از آن ها استفاده کنید .

منبع وبسایت کنگره 60
ادامه مطلب...

نظم و انضباط در کنگره

در مورد دستور جلسه که نظم و انضباط و احترام در کنگره است، باید بگویم اولین قانونی که باعث شد خلقت شکل بگیرد، این بود که همه چیز طبق نظم و انضباط قرار بگیرد، یعنی هر چیزی در گروه خودش و هر کسی طبق مسئولیتی که دارد، حرکت کند و به هر موجود زنده‌ای مسئولیت داده شد تا طبق مسئولیت خود عمل کند تا چرخه حیات به کار خود ادامه دهد. تصور کنید اگر یک لحظه، خورشید دیرتر طلوع کند و یا زمان بایستد چه اتفاقی می‌افتد؟ قطعاً همه چیز به هم می‌ریزد؛ بنابراین بیس و پایه این حیات، بر اساس نظم و دیسیپلین خاصی بنا شده و ما هم باید از این قانون الگو بگیریم و در زندگی خود پیاده کنیم. همان‌طور که می‌دانیم استارت درمان جناب مهندس هم بر اساس همین نظم دادن به مقدار مصرف ایشان خورده شد و آقای مهندس، با تفکر اینکه به مقدار مصرفی خود، نظم و سر و سامان دهند، وارد پروسه درمان شدند و همین امر باعث شد تا روش و متد دی اس تی و بعد از آن داروی اوتی ابداع و ساخته شود و مجموعه بزرگ کنگره ۶۰ شکل بگیرد. تأسیس کنگره هم بر اساس نظم و انضباط شکل گرفته که برای آن قوانین و حرمت قرار دادند تا هر کسی که وارد کنگره می‌شود، طبق این قوانین عمل کند. در کنگره برای هر کسی که در یک جایگاه خدمت می‌کند، وظایفی گذاشته شده تا طبق آن عمل کند و تک‌تک این افراد با هم سیستم کنگره را پیش می‌برند؛ اگر در هر جایگاهی خللی ایجاد شود، مطمئناً کنگره دچار مشکل شده و از نظم خود خارج می‌شود. پس همه در کنگره می‌دانند وقتی مسئولیتی به آن‌ها واگذار می‌شود، باید درست آن را انجام دهند. ما نظم و انضباط را در کنگره آموختیم و در زندگی خود کاربردی می‌کنیم تا بتوانیم زندگی خود را که قبل از ورود به کنگره، بی‌نظم و به هم ریخته بود را نظم و انضباط بدهیم. در خصوص احترام در کنگره، همیشه آقای مهندس راجع به این موضوع، بارها و بارها صحبت کردند و روی آن خیلی تأکید دارند که باید افراد در کنگره با هم با احترام رفتار کرده و با احترام با هم صحبت کنند. همه باید به یکدیگر احترام بگذارند، حتی راهنما به رهجو و بالعکس. از همه مهم‌تر این‌که جایگاه راهنما خیلی مهم شمرده شده و طبق سخنان آقای مهندس، راهنمایان باید به هم احترام بگذارند و با احترام با هم رفتار کنند؛ زیرا آن‌ها الگوی رهجویان خود هستند و با رفتار و کردار و گفتار خود به رهجویان خود آموزش می‌دهند. هر جایگاهی در کنگره، محترم شمرده شده است‌؛ پس باید به جایگاه‌ها احترام گذاشته شود. در واقع احترام گذاشتن، یعنی برای خود احترام و ارزش گذاشتن است و این‌که هر عمل و هر رفتاری که در هستی انجام بدهیم، مطمئناً بازخورد آن به ما باز می‌گردد. اگر عمل سالم و نیک انجام دهیم، بازخوردش به ما برگردانده می‌شود. اگر با احترام با یکدیگر برخورد کنیم، قطعاً این حس و انرژی خوب رد و بدل می‌شود. در کنگره تأکید شده که به شال‌ها احترام بگذاریم، زیرا آن‌ها مسئولیت مهمی را دارند و احترام گذاشتن به مقام بالاتر، یعنی این‌که من یاد می‌گیرم به پدر و مادر و خانواده و بزرگ‌ترها احترام بگذارم و این یک بار آموزشی برای من دارد تا آن را در زندگی خود نیز اجرایی کنم. در آخر، امیدوارم همه بتوانیم این دستور جلسه را به خوبی در کنگره و در زندگی خود اجرایی کنیم تا به آن آرامش و آسایش که هدف ما هست، برسیم. منبع وبسایت کنگره 60
ادامه مطلب...

خلاصه متنی سی دی سوخت

استاد امین ابتدای صحبت‌ها در سی دی سوخت می‌گویند: روزی از یکی از دوستانشان که مشکلی داشته است می‌پرسند که آیا شما مشکل داشته‌اید با روزه گرفتن بدتر شده‌اید شاید شما توان لازم را نداشته‌اید او می‌گوید نه، من اصلاً روزه نگرفته‌ام.استاد می‌فرمایند پس حتماً روزه نگرفته‌اید بدتر شده‌اید. آقای مهندس مسئله روزه را در کنگره حل کرده‌اند ما باید توان خود را بسنجیم و بر مبنای آن روزه‌بگیریم که سنجش توان در مورد همه‌چیز صادق است، مثل فرمانده جنگ که می‌خواهد سربازانش را وارد میدان جنگ کند باید همه جوانب را در نظر بگیرد ازجمله شرایط و توانایی سربازان را و نباید به خاطر فرمانده بودن دچار غرور و منیت شده و همه‌چیز را خراب کند. گاهی مشورت با افراد باتجربه راه را آسان‌تر می‌کند. در مورد راهنما هم همین‌طور است که راهنما با اشتباه خودش لژیون را به سمت نابودی نبرد باید مرحله‌به‌مرحله تغییر ایجاد کنیم و کار‌ها را انجام بدهیم. همان‌طور که خداوند می‌فرماید برای انجام فرمان‌هایش مرحله‌به‌مرحله این کار را انجام می‌دهد تا انسان‌ها با شرایط هماهنگ شوند. این‌ها همه الگوهای ما هستند و خداوند درجایی دیگر می‌فرمایند که ما بیش از توان هرکس به او تکلیف نمی‌دهیم، پس یک معلم هم نباید بیشتر از توان دانش‌آموز به او تکلیف بدهد زیرا از انرژی او کم می‌شود. ما دو نوع انرژی‌داریم، انرژی ساختار و انرژی موجی، اگر ما یک ساختمان را در نظر بگیریم قدرت ساختمان، حجم، فضا، قیمت و استحکام آن می‌شود انرژی ساختار ساختمان و ظرفیت ساختمان، ضد زلزله بودن آن، تعداد ساکنین و... می‌شود انرژی جنبشی یا موجی که انرژی جنبشی باعث رونق می‌شود. اگر کسی آگاه باشد می‌داند که نباید از انرژی پتانسیل استفاده کند مگر در موارد خیلی ضروری ما باید انرژی به وجود بیاوریم و قسمتی از آن را استفاده کنیم و مابقی را به انرژی ساختار اضافه کنیم تا انرژی ساختار قوی‌تر شود و به قول آقای اشکذری که گفتند روزی پسر تاجری از پدرش می‌پرسد که من از سود بخورم یا سرمایه؟ پدر می‌گویند از هیچ‌کدام، از دبه کردن! این قاعدهٔ تجارت است، این در مورد همه‌چیز صدق می‌کند. آقای مهندس می‌گوید مثلاً اگر ما در ماه رمضان دو هزار تومان داریم باید هزار تومان خرج کنیم و هزار تومان پس‌انداز کنیم، پس‌انداز یعنی تبدیل انرژی جنبشی به انرژی ساختار برای قوی‌تر شدن انرژی ساختار حتی در مورد کارهای خود باید از انرژی جنبشی که از کار ها به دست می‌آوریم استفاده کنیم و بقیه را ذخیره کنیم تا قوی‌تر شویم اما باید بدانیم که این انرژی جنبشی از خراب کردن و تخریب به وجود نیاید، برای مثال ما برای رفع بیکاری نباید درخت‌ها را قطع کنیم و شروع به درست کردن زغال کنیم تا چند نفر مشغول به کار شوند ما با شکستن پیمان و آسیب زدن به طبیعت برای مدت کوتاهی انرژی به دست می‌آوریم و اگر ما بیش‌ازحد توان از کسی چیزی را بخواهیم دچار سوخته شدن ساختار می‌شویم ما باید هر چیزی را اول از خودمان شروع کنیم که این را در جهان‌بینی یاد گرفته‌ایم همچنین نباید فکر کنیم که ما هر کاری را می‌توانیم انجام دهیم و با پذیرفتن همهٔ کار‌ها هیچ کاری را درست انجام ندهیم. پس باید با آموختن و بادانش انرژی جنبشی را بالا ببریم و به انرژی ساختار اضافه کنیم تا با شکست روبرو نشویم ما باید آرام‌آرام این کار را انجام دهیم تا به آرامش برسیم.   منبع وبسایت کنگره 60
ادامه مطلب...

وادی دوازدهم

همانگونه که در دستور جلسات قبلی نیز عنوان شد ، ۱۴ وادی کنگره ۶۰ نقش بسیار عظیمی در تغییر نگرش وجهان بینی ما به عهده دارند. یادگیری وادی ها و عمل به آنها ما را در مسیر جریان زندگی سالم ، با کمترین اسطکاک به پیش می برد . ۱۴ وادی یا قانون یا راه که برگرفته از کلام الله شریف می باشند باعث می شوند ما بهترین و سالم ترین نگرش را به هستی و خودمان و چگونگی زندگی و سیر در مراحل مختلف حیات را داشته باشیم . تا کنون ۱۱ وادی را پشت سر گذاشته ایم و این هفته نوبت وادی دوازدهم است .  . وادی دوازدهم به ما می گوید : در آخر امر ، امر اول اجرا می شود . از این وادی اینگونه برداشت می شود که امر اول یا نیت اولیه ما یا خواست اولیه ما یا تصویر ذهنی اولیه ما که می خواهیم برای رسیدن به آن حرکت کنیم ، در آخر امر بدست می آید ، یعنی بعد از اینکه حرکت کردیم و مراحل مختلف رسیدن به هدف و آیتم ها و پارامتر های متعدد نیازمند برای رسیدن به هدف را در عمل گذراندیم . مثلا اگر امر اول ما یا خواست اولیه یا نیت ما برداشت گندم باشد ، این مسئله ، یعنی گندم ، کی به دست ما می رسد ؟ زمانیکه حرکت کنیم ، زمین را آماده کنیم ، گندم را بکاریم و بعد در ادامه ، آبیاری و مراقبت کنیم و پس از گذشت حدود ۸ ماه گندم ها می رسند و باید آن ها را درو کنیم و در آخر امر به گندم می رسیم و صاحب گندم خواهیم بود . صاحب گندم بودن یا گندم داشتن یا به عبارتی امر اول ما در آخر امر بدست آمد . این مسئله یک قانون کلی است که در تمامی سطوح زندگی ما و هستی حکم فرماست . در فیزیک ، در شیمی ، در این بعد و در ابعاد دیگر ، همه جا این قانون کاربرد دارد و اگر آن را یاد بگیریم و به کاربرد آن توجه داشته باشیم در تمامی مراحل حیات به کارمان خواهد آمد . و اما مسئله خودمان ، یعنی اعتیاد و درمان آن . ببینیم کاربرد این قانون برای درمان اعتیاد چیست ؟ حتما متوجه شده اید . اگر ما بخواهیم اعتیادمان را درمان کنیم یا به عبارتی امر اول ما یا خواست اولیه یا نیت اولیه یا تصویر ذهنی ما رسیدن به نقطه ای باشد که در آن نقطه یا در آن روز مواد مصرف نکنیم ، اعتیاد نداشته باشیم و مثل انسان های سالم با چهره و تفکر و رفتار سالم به زندگیمان ادامه دهیم ، باید بدانیم که این خواست بلافاصله محقق نمی شود ، اگر می خواهیم اعتیادمان را درمان کنیم این مسئله یک شبه و الساعه اتفاق نمی افتد . می گویند خداوند باری تعالی دارای قدرتی است که به آن کن فیکون گفته می شود ، یعنی هر چیزی را بخواهد خلق می کند ، درجا خلق می کند ، البته آن خلق هم مراحل خاص خود را دارد ، اما در قالب ذهنی ما انسان ها آن خلق ، الساعه است یعنی بلافاصله اتفاق می افتد . انسان نیز در ذهن خود چنین قدرتی را دارد . یعنی ما هم در ذهنمان می توانیم هر چیزی را الساعه خلق کنیم . همین الان شما می توانید یک اتومبیل پرنده را در ذهنتان خلق کنید در حالی که سوار آن هستید و برفراز شهردر حال پروازید. خلق این تصویر در ذهن بلافاصله امکان پذیر است اما در عالم بیرون چی ؟ خیر در عالم بیرون چنین چیزی امکان پذیر نیست ، حداقل فعلا نیست . یک مثال دیگر ، اگر الان شما میل داشته باشد که برای ناهار یا شام خورش قورمه سبزی میل کنید ، می توانید همین الان تصویر ذهنی آن را خلق کنید ، اما اگر بخواهید آن را در عالم بیرون و به صورت واقعی داشته باشید باید حرکت کنید ، مواد اولیه آن را اگر ندارید تهیه کنید و مشغول آشپزی شوید و بعد از  دو سه ساعت قورمه سبزی شما آماده خواهد بود ، به عبارتی خواست اولیه شما یا امر اول شما در آخر امر بدست می آید . معمولا ما این قانون را در بسیاری از موارد رعایت می کنیم . اگر بخواهیم یک خانه یا یک ساختمان چند واحدی بسازیم ، می دانیم که مثلاً چند ماه یا یک سال طول می کشد و توقع نداریم که یک شبه یا یک هفته ای آماده شود ، اما به اعتیاد و درمان آن که می رسیم ، همین امروز می خواهیم موادمان را قطع کنیم و بلافاصله حالمان خوب شود . بر اساس این قانون یا وادی دوازدهم ، باید بگوییم که خیر چنین چیزی امکان پذیر نیست . اگر درمان اعتیاد و رسیدن به درمان و تعادل ، امر اول ما باشد، این امر در آخر امر بدست می آید . ببینیم امری که در جمله" آخر امر " به آن اشاره می شود چیست ؟ این امر یعنی اینکه شما باید بدانید که بر اساس پروتکل DST درمان اعتیاد یا صورت مسئله اعتیاد ، بیماری اعتیاد سه وجه یا مولفه دارد و یا یک مثلث دارد با اضلاع جسم ، روان و جهان بینی ، بیماری اعتیاد روی این سه بخش اثر مخرب گذاشته و آن ها را از تعادل خارج کرده است . درمان اعتیاد یا امر اول شما زمانی محقق می شود که اضلاع این مثلث به تعادل و سلامتی برسند . موضوع بعدی اینکه باید بپذیریم درمان اعتیاد یا به تعادل رساندن اضلاع این مثلث حداقل ۱۰ ماه زمان می خواهد . بدون در نظر گرفتن مسئله زمان ، برنامه ریزی ما به قول معروف  (۲ ریال ) هم ارزش نخواهد داشت . مسئله زمان بسیار مهم است . در قالب مسئله زمان است که عملیات تیپرینگ یا کاهش تدریجی و پله ای داروی ما یعنی اپیوم یا OT ( اپیوم تینکچر ) امکان پذیر خواهد بود و جسم و فیزیولوژی ما وسیستم تولید کننده مواد شبه افیونی ما ( سیستم ایکس ) را راه اندازی می شود. در قالب مسئله زمان است که آموزش های جهان بینی را پشت سر می گذاریم ، می آموزیم و عمل می کنیم و از جهان بینی مخرب و افیونی زمان اعتیاد خارج می شویم و بالاخره در قالب مسئله زمان است که روان ما یعنی مجموعه صور پنهان که تجلی آن، درچگونگی رفتار ما ، خود را به نمایش می گذارد ، در کنار جسم و جهان بینی به تعادل می رسد و از سلامت و تعادل کامل برخوردار خواهد بود . بنابراین امری که در جمله " آخر امر " به آن اشاره می شود ، یعنی مجموعه حرکت های ما در درمان اعتیاد که حداقل ۱۰ ماه زمان می برد . بعد از انجام صحیح این حرکت ها و انجام موفقیت آمیز سفر اول و بازسازی شهر وجودی یعنی جسم ، روان و جهان بینی ، روزی فرا می رسد که فرمان برای رهایی و آزادی صادر می شود . این فرمان به این راحتی ها صادر نمی شود ، از هفت خان رستم ، بایستی گذشته باشیم تا به این روز برسیم ، البته منظورمان ایجاد ترس و وحشت نیست ، بلکه کنایه از سختی و عظمت درمان اعتیاد است که البته در صورت انجام درست دستورات راهنما در طول دوره درمان ، این سختی نه تنها سخت و تلخ نیست بلکه بسیار سهل و شیرین نیز می شود . به هر حال در آخر امر ،آن روز فرا می رسد . روز رهایی و آزادی ، روزی که راهنمای ما ، ما را به شعبه آکادمی تهران می برد و در آنجا بعد از تکمیل فرم صدور فرمان قطع مصرف و اعلام رهایی ، مبتکر روش درمان تدریجی اعتیاد  و طراح پروتکل دی اس تی ( جناب مهندس دژاکام ) ما را از نزدیک می بیند و اگر به شرایط مطلوب رسیده باشیم ، می گوید : مبارک است. کاش می دانستیم که این جمله مبارک است ، چقدر مبارک است ، رهایی از اعتیاد ، رهایی از اهریمن و شیطان ، حقیقتاً مبارک است . شاید مبارک ترین روز زندگیمان باشد . اما کی به اینجا می رسیم ؟ در آخر امر، . در آخر امر، امر اول اجرا می شود. حال ببینیم بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام که طراح و نویسنده ساختارها و متون آموزشی کنگره ۶۰ هستند ، در وادی دوازدهم به چه مطالبی اشاره می نمایند :   وادی دوازدهم ، در آخر امر ، امر اول اجرا می شود. ( به قلم بنیان کنگره ۶۰ ) قدرت مطلق ، لحظه ای قبل از سرپیچی اهریمن از فرمان که ظاهراً روشنایی ها آبستن تاریکی بود و همه چیز برای یک انشعاب عظیم آماده بود ، فرمان داد تا ساکنین آسمان ها جمع شوند . در یک گردهمایی بزرگ ، قدرت مطلق ، اعلام کرد ؛ من قرار داده ام در جهان خاکی ، جانشینی . ساکنین : جه شخصی ، با چه اختیاراتی ؟ قدرت مطلق : آدم ! با اختیارات کامل بر سرنوشتش . ساکنین : ما که همیشه تو را ستایش می کنیم و از تو به پاکی و توانایی یاد می کنیم ، آیا قرار می دهی آنجا کسی را که تباهی و فساد کند و خونریزی نماید ؟ قدرت مطلق : من می دانم آنچه را که شما نمی دانید و بیاموخت آدم را کل نام ها و به ساکنین گفت ؛ اکنون خبر دهید مطالبی را که آدم می داند . ساکنین : ما نمی دانیم ، ما را هیچ دانشی جز آنچه تو آموخته ای نیست . قدرت مطلق به جانشین گفت : پس خبرده ایشان را به نام های آنان و به ساکنین گفت ؛ می توانید آنچه را که نمی دانید از جانشین سؤال کنید . ولوله ای در بین ساکنین آسمان ها افتاد . ساکنین از جانشین پرسیدند ؛ انسان چگونه خلقی است ؟ جانشین : انسان ؛ خلقی است که صور پنهان او مانند شما از آتش خلق شده ، ولی صورت ظاهر انسان که در جهان خاکی سکنا گزیده ، اینگونه آغاز شد . در ابتدا قدرت مطلق ، امواج را متراکم کرد و جهانی را به نام جهان خاکی، بنیاد نهاد که مجموعه آن از ستارگان و کهکشان ها تشکیل گردیده که به شمارش در نمی آید و از ذرات تشکیل دهنده جهان های خاکی ، مثل :کلسیم ، پتاسیم ، فسفر ، مس ، آهن و .... شهری را برای انسان بنا نهاد به نام جسم و یا کالبد خاکی و طبق یک فرآیند خاص ، مرا هم به این جهان خاکی ، اعزام و در این شهر یا جسم ، برای مدت محدود و از طرفی نامحدود ساکن کرد . ساکنین : جهان خاکی ، چگونه به وجود آمد ؟ جانشین : جهان خاکی از نظر ارتعاشات و طول موج ، کاملاً با جهانی که شما زندگی می کنید ، متفاوت است . به همین دلیل ، زمینیان به آسانی قادر به درک جهان یا جهان های شما نخواهند شد . قدرت مطلق برای خلق جهان خاکی از طریق القاء ، عشق را در ذرات و یا امواج ، دمید . در اثر قدرت شگفت انگیز عشق ، مقداری از امواج به هم نزدیک و متراکم شدند و هسته اولیه جهان خاکی را به وجود آورد و سپس ، گویی آن را مانند یک درخت در این جهان فعلی ما و شما کاشت ، درست مثل کاشت یک گردو که می توانیم  با موجود بودنِ سایر نیروها و مواد اولیه در زمین ، با فرآیندی خاص به میلیاردها میلیارد گردو برسیم . با کاشته شدن هسته اولیه جهان خاکی ، نیروهای تغییر و تبدیل به صورت خودکار، وارد عمل شدند و همانطوریکه هسته درخت گردو در زیر زمین ، شکافته می شود ، هسته اولیه جهان خاکی شکافته شد و جهان خاکی ، متولد گردید و سپس با طی میلیون ها میلیون ، تغییر و تبدیل به نقطه امروزی رسید و یک روز هم منهدم و به نقطه اولش ترخیص خواهد شد ، یعنی بازگشت به امواج ؛ ولی نکته مهم در این است که امواجی که جهان خاکی را به وجود آوردند و امواجی که از انهدام جهان خاکی به وجود می آیند ، هر دو یکی هستند ؛ اما از نقطه نظر دانش و آگاهی کاملاً با هم متفاوت هستند ؛ زیرا علم و آگاهی در نقطه باقی می ماند . نظر به اینکه مواد اولیه برای خلق جهان خاکی از جهان فعلی شما مهیا گردیده است ، نه برای شما و نه برای زمینیان ، قابل درک نیست . ساکنین : شما به عنوان یک انسان چه ویژگی هایی دارید ؟ جانشین : ما علم را آموخته ایم و در درون ما قرار گرفته و همین طور اکثر صفات قدرت مطلق در اندازه های کوچک در ما تعبیه شده است و ما بایستی با آموزش و تجربه ، آنها را از درون خود پیدا کنیم و اختیار کامل داریم تا سرنوشت خودمان را خودمان رقم بزنیم تا به مرحله ای برسیم که راه را از چاه تشخیص بدهیم . اگر به طرف ارزش ها حرکت کنیم : به آسایش و آرامش و یا شادی و شعف می رسیم و اگر به طرف ضد ارزش ها حرکت کنیم : به ناآرامی ، ترس ، اضطراب ، حقارت و سختی و عذاب رهنمون می گردیم . ساکنین : با این علم و این صفات و این اختیاری که شما دارید ، آیا فکر نمی کنید که احتمال فساد و خونریزی و تباهی در زمین بسیار است ؟ جانشین : آری ، حق با شماست ، خصوصاً وقتی که ما در بلد یا کالبد خاکی قرار می گیریم ، کلیه مطالب و خاطرات گذشته از جمله ، پیمانی که با قدرت مطلق بسته ایم و یا همین گردهمایی را به خاطر نمی آوریم ؛ اما در ضمیر نا خودآگاه و یا آرشیو و یا لوح محفوظ ، موجود است و از آن ، تأثیر پذیریم و زمانیکه هر انسانی به مرحله بالایی از دانش و معرفت و یا دانایی برسد و ظرفیت لازم را کسب کند ، او می تواند به اطلاعات گذشته آرشیو و یا ضمیر نا خودآگاه خودش واقف شود ، آنگاه خواهد فهمید که چگونه ، تمامی جهان ها در درون انسان قرار گرفته است . حق با شماست ، احتمال هر گونه فساد و خونریزی ، ظلم و ستم ، قطعا وجود دارد ؛ ولی نیک بدانید که قدرت مطلق به من آموخت که ... ( سکوت برقرار می شود ) ساکنین: ، که ، چه آموخت ؟ جانشین : آموخت که ؛ آخر امر ، امرِ اول اجرا می شود . ساکنین : آخر امر، امر اول اجرا می شود ؟ مفهوم این جمله چیست ؟ جانشین : در زمین برای رسیدن به اهداف ، بایستی زمان را در نظر داشت ، یعنی هر خواسته یا دستوری ، می تواند با گذست زمان به اجرا درآید . اگر خواسته یا دستور اولِ شما تولید گوجه فرنگی باشد ، شما بلافاصله ، صاحب گوجه فرنگی نخواهید شد ، بلکه بایستی بذر گوجه فرنگی را کاشت و مراقبت نمود تا در آخر امر با برداشت محصول ، شما صاحب گوجه فرنگی شوید . پس بایستی نظاره گر وقایع ، باشیم تا به آخر امر خلق انسان نزدیک شویم تا نتیجه ، مشخص گردد . ساکنین : شما گفتید زمان ، زمان در جهان خاکی چیست ؟ جانشین : هیچ چیز در جهان مادی در حال سکون نیست . همانطوریکه گفته شد : از تراکم امواج ، جهان خاکی به وجود آمد و نظر به اینکه امواج متحرک بودند ، مکانی هم که از آن ها به وجود آمد ، متحرک گردید و محلی را که مکان ، جولانگاه خود قرار داد ، فضا نامیده شد و از ترکیب مکان و فضا ، زمان به صورت : ۱-۲-۳ و... که قابل محاسبه است ، خود به خود ، زاییده شد ، البته شما که در بی زمانی ، ادامه حیات می دهید ، قادر به درک زمان و معجزه آن نیستید ؛ مگر با قرار گرفتن در جسم خاکی ، رهسپار آن دیار گردید . ساکنین : معجزه زمان چیست ؟ جانشین : این معجزه زمان است که به امواج ، فرصت داد که در طول زمان ، تغییر ماهیت دهند و از وجود آن ها : گازها ، مایعات و جامدات ، پدیدار گردند و گیاهان به وجود آیند و رشد کنند و متنوع و تکثیر گردند و ازدیاد یابند و لذت و ارزش بودن و حیات را درک نمایند و مراحل آموزش زمینی را که تجربه ای بس ارزشمند است ، طی نمایند . پس منتظریم تا آخر امر ، امر اول ، اجرا شود . بنابراین ، هم خلقت و هم فرد ، برای رسیدن به نتایج دلخواه ، بایستی زمان را با موفقیت ، سپری نماید و هیچ راهی برای حذف زمان ، وجود ندارد ؛ مگر اینکه از ظرف زمان ، خارج شویم و برای رسیدن به آخر امر ، بایستی از مراحل تغییر و تبدیل ، عبور کنیم تا به مرحله نتیجه یا ترخیص ، برسیم . البته در زمین ، سه نیروی القا احیا و تحرک یا حرکت نیز وجود دارد که ما را به نتایج دلخواه یا آخر امر، هدایت می کند.   منبع وبسایت کنگره 60
ادامه مطلب...

خلاصه ای از سی دی گردباد

آقای مهندس در این سی‌دی می‌فرمایند: به‌طورکلی جهان‌بینی که ما درس می‌دهیم یا جهان‌بینی که خداوند، بزرگان و پیامبران گفته‌اند، فقط به انسان می‌گوید که ای انسان خوبی خوبی و بدی بد است؛ همه می‌خواهند بگویند که اگر خوبی کنی، به خودت برمی‌گردد و اگر بدی کنی، آن هم به خودت برمی‌گردد و این حرف کاملاً درست است، چون سیستم یک سیستم حساب شده و بسیار دقیقی هست. تمام اجزای هستی در کنترل هستند و ما هم تحت کنترل هستیم، اگر حتی ذره‌ای کاری کنیم، به خود ما برمی‌گردد. در این سیستم خلقت هر کدام از ما نقشی داریم، نقش من چیست؟ اگر نقشمان را پیدا نکنیم، احساس آرامش نمی‌کنیم. ما چه زمانی می‌فهمیم که نقشی که داریم، نقش درست و خوبی است؟ هر وقت احساس آرامش کردید، یعنی در نقش و مسیر خودتان هستید. بعضی‌ها که نقش راستین و کار نیک انجام می‌دهند، عاقبت خوبی خواهند داشت. باید در هر کاری ببینیم که آخرش به کجا می‌رسد، مثلاً الآن که مواد مصرف می‌کنی و لذت می‌بری، آخرش به کجا می‌رسی؟ استاد می‌فرمایند: بعضی از گروه‌ها در مقابل تعقل، خرد جهانی و فرمان الهی ایستادگی می‌کنند و می‌خواهند، عقاید پوسیده خودشان را جایگزین کنند، آن‌ها محکوم به نابودی هستند و گردباد آن‌ها را در خود آن‌ها تبدیل به خاکستر و متلاشی خواهد کرد. یک مثلث را در نظر بگیرید، یک ضلع مثلث شامل آن‌هایی که باید بدانند، ضلع دیگر آن‌هایی که نخواهند دانست و قاعده آن مثلث فرمان و تقدیر است. ما در کنگره می‌گوییم که زمانش نرسیده یا اذن آن نرسیده است، یعنی فرمان آگاهی باید برسد، به خصوص برای آشنایی با صور پنهان باید فرمان برسد. در صور آشکار همه می‌توانند، کاری بکنند ولی در صور پنهان امکان‌پذیر نیست و کسی که فر ایزدی یعنی نشانی از خداوند دارد، می‌تواند خیلی از کارها را انجام دهد. ما باید قدر آنچه را که داریم، بدانیم و بهره تمام را از آن ببریم، یعنی نگاه مثبت داشته باشیم و شکرگزار باشیم. نعمت‌هایی که داریم، خیلی بیشتر از آن چیزهایی است که نداریم. همه چیز به آرامی می‌گذرد و خداوند چنین قرار داده است، چون اگر به سرعت بگذرد، زندگی زود تمام می‌شود. زندگی خیلی مهم است و باید زندگی را لمس کنید، از آن برخوردار باشید و به دیگران نیز کمک کنید تا آن‌ها هم از آن برخوردار شوند و به انسان‌های گرفتار شده در بند بیماری‌ها نیز کمک کنید. استاد می‌فرمایند: هر حرکتی که انجام می‌دهید، به آنچه دست می‌یابید، درست در راستای فرمانی است که دارید. نویسنده: راهنمای تازه‌واردین فاطمه همسفر محمد علی ویرایش و ارسال: همسفر محدثه لژیون ششم منبع وبسایت کنگره 60
ادامه مطلب...

پشتیبانی